واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با عنوان«سخنی با آیتالله مصباح» به قلم مهدی پورحسین نوشت: *در خبرها آمده است که آیتالله مصباح یزدی در روزهای اخیر مواضع تندی را علیه گروهی که به نام جریان "فتنه جدید" خوانده میشوند، اتخاذ کرده و آنان را "بزرگترین تهدید علیه اسلام" دانسته است. * بنده یکی از دانش آموختگان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(قدس) و از علاقه مندان به شخص ایشان هستم. علاقه نه بخاطر تفکرات خاص جناب ایشان یا مواضع سیاسی اجتماعی و یا عملکرد مؤسسه تحت مدیریت وی؛ بلکه بخاطر اعتقاد راسخ ایشان به دین، ابراز صریح و بیپرده باورهای خود و نیز منش فردی و شخصیت اخلاقی ایشان است. در عین حال، ارتباط با مؤسسه امام خمینی (قدس) موجب شده است که طی دو دهه اخیر، از نزدیک شاهد فعالیت¬های سیاسی حضرت ایشان، دانش پژوهان و دست¬اندرکاران این موسسه باشم. از این رو تردید ندارم که شخص آیتالله مصباح و مجموعه مؤسسه امام خمینی از عوامل بلکه بانیان اصلی به وجود آمدن شرایط موجود کشور هستند. * صرفنظر از مواضع ایشان و عملکرد برخی دانش پژوهان مؤسسه امام خمینی در دوره اصلاحات، حضرت استاد با مشاهده اوضاع آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که انقلاب و نظام از مسیر اولیه خود دور شده، ارزش¬ها به ضد ارزش و ضد ارزش¬ها به ارزش تبدیل شده است. به اعتقاد ایشان "کار به جایی رسیده بود که چادری¬ها را مسخره میکردند، همه هنر پیشه¬های زمان شاه دوباره سرکار آمده بودند و تجدید شخصیت میشدند؛ کمبودها! را هم از جاهای دیگر تأمین میکردند: از ارمنستان رقاص میآوردند". و بالاخره عرصه آنچنان تنگ شده بود که "مؤمنان خون دل میخوردند، شب و نیمه شب پیش خدا اشک میریختند و مینالیدند که ما شهید دادیم برای اینها؟" *با این باور، طبیعی بود حضرت ایشان تصمیم بگیرند شخصاً وارد میدان شده، برای تغییر اوضاع به نفع دین و انقلاب، پیاده کردن ارزش¬های اسلامی و تنگ کردن عرصه بر رقاصان و نوازندگان داخلی و خارجی، تلاش نمایند. لذا همگان شاهد بودیم که در هنگامه انتخابات ریاست جمهوری 84، با تمام امکانات موجود قیام کرده، با سفرهای پرتعداد به اقصی نقاط کشور در صدد جایگزینی قدرت در رأس هرم اجرایی کشور بر آمدند. در این راستا جناب ایشان، نه تنها با بیان محسنات و کرامات طیف مورد حمایت خود بلکه با پرداختن به معایب و کاستی¬های مورد ادعا در اشخاص و جریانات مقابل تلاش کردند دیدگاه خاص خود را به کرسی نشانده، شرایط مطلوب را ایجاد نمایند. بالاخره پیروزی حاصل شد و شرایط مورد نظر مهیا گردید. *نیاز به یاد آوری نیست که نشریه متعلق به مؤسسه آیتالله مصباح، کراراً تبلیغ میکرد و هنوز هم بر آن افتخار میکند که جمعی از خواهران متدینه با فروختن طلاهای خود هزینه تبلیغاتی برای پیروزی فرد و جریان مورد نظر را فراهم آورده¬¬اند. * به تعبیر خود استاد "در اثر نذر و نیازها و گریه¬های خانواده¬های شهدا و مردم متدین، خدای متعال دوباره همان خانواده¬های شهدا و متدینان را پیروز کرد و قدرت دست کسانی آمد که گمنام بودند، و کسی به آنها اعتنایی نمیکرد. *از نگاه آیتالله مصباح، دستاورد تلاش ایشان و شرایط نوپدید، نه تنها برگشت به ارزش¬های اول انقلاب بلکه "نفخه الهی"، از "عنایات ولی عصر"، "مرتبه¬ای از مراتب چیزی که در زمان پیامبر اسلام تحقق پیدا کرد" و از "کرامات و معجزات" بوده است. *ایشان تنها چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 84، در دیدار با رئیس جمهور منتخب میفرمایند: "خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که این انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولی عصر یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشه های اسلامی ظهور یافته، مرتبه¬ای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام تحقق پیدا کرد و ان شاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولی عصر تحقق خواهد یافت." * چه چیزی در مدت کوتاه، این همه عوض شده است؟ اگر چیزی عوض شده آیا به یکباره اتفاق افتاد یا زمینههای آن وجود داشته و علایم¬اش بروز کرده بود؟ چگونه ممکن است یک دفعه خطری پدید بیاید که تا کنون چنین خطری اسلام را تهدید نکرده است؟ آیا این همان نیست که سال¬ها پیش برخی از پختگان سیاست بیان میداشتند و الآن در کنج خانه نشسته¬اند؟ عجیب آن که، طی شش سال گذشته نه تنها انتقاد علنی و آشکار چندانی از روشنترین اشتباهات و برخی انحرافات جریان نوظهور از استاد سراغ نداریم بلکه علی الظاهر - حداقل از جانب موسسه و نشریه آن - از هیچ حمایتی نیز فروگذار نگردیده است. و عجیب¬تر آن که، دلسوزانی که به انحرافات پیدا و پنهان این جریان خاص اشاره میکردند با انواع هجمه¬ها مواجه شده به ضدیت با نظام، ولایت و توطئه چینی علیه دولت انقلابی متهم میشده و هنوز که هنوز است حتی پرسابقه¬دارترین افراد در انقلاب و نظام که این روزها را از قبل پیشبینی میکردند؛ از این هجمه¬ها مصون نیستند. *عنوان یک شاگرد حق دارم که بپرسم چرا حضرت استاد پس از شش سال هزینههای سنگین و غیر قابل جبران، الآن میفرمایند: "امروزه در درون جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است، و همانطور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه میکند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان میکند، یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض میکند.چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربهای به اسلام میزند، میتواند برای اسلام مفید باشد، و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آنها دل بستهاند.اگر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار میشویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و میبینیم همان کسانی فتنه را آغاز کردهاند که خود پرورش دادهایم. این عزل و نصبها از کجا در میآید؟ این حرفهای ملیگرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکلگیری است، برای چیست؟ " *اینان چه کسانی هستند؟ و به چه قیمتی به این مرحله رسیدند؟ البته آیتالله مصباح با همان صراحت لهجه¬ای که از ایشان سراغ داریم تکلیف را مشخص کردند: "همان کسانی فتنه را آغاز کردهاند که خود پرورش دادهایم." بله همان کسان که خود پرورش داده و بخاطر آنان هزینه¬های گرانی را بر نظام اسلامی تحمیل کردیم. و بسیاری از کسانی که قبلا اینان را میشناختند و سال¬ها پیش حرف الآن ما را میزدند رنجاندیم و طرد کردیم. به راستی چه کسی میتواند این همه حیثیت¬های بر باد رفته را بر گرداند؟! بله آب رفته را نمیتوان به جوی باز گرداند اما هیچ وقت برای حداقل جبران دیر نیست. /14119
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]