تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترك گفتار بى فايده و ني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827905017




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بزرگترین افتخار بشر چیست ؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بزرگترین افتخار بشر چیست ؟دو آیه آخر سوره احزاب  مسائل مهمى را كه در این سوره در زمینه ایمان، عمل صالح، جهاد، ایثار، عفت ، ادب ، و اخلاق آمده است تكمیل مى‏كند، و نشان مى‏دهد كه انسان چگونه داراى موقعیت بسیار ممتازى است كه مى‏تواند حامل رسالت عظیم الهى باشد ، و اگر به ارزشهاى وجودى خود جاهل گردد چگونه بر خویشتن ظلم و ستم كرده و به اسفل السافلین سقوط مى‏كند!حمل امانت الهى بزرگترین افتخار بشر
قرآن
دو آیه آخر سوره احزاب  مسائل مهمى را كه در این سوره در زمینه ایمان، عمل صالح، جهاد، ایثار، عفت، ادب، و اخلاق آمده است تكمیل مى‏كند، و نشان مى‏دهد كه انسان چگونه داراى موقعیت بسیار ممتازى است كه مى‏تواند حامل رسالت عظیم الهى باشد، و اگر به ارزشهاى وجودى خود جاهل گردد چگونه بر خویشتن ظلم و ستم كرده و به اسفل السافلین سقوط مى‏كند !در آیه 72 نخست بزرگترین و مهمترین امتیاز انسان را بر تمام جهان خلقت بیان فرموده، مى‏گوید :" ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و كوه‏ها عرضه داشتیم ؛ (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ ) "." اما این موجودات عظیم و بزرگ عالم خلقت از حمل این امانت ابا كردند و اظهار ناتوانى نموده ، و از این كار هراس داشتند ! (فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها) ".بدیهى است ابا كردن آنها از سر استكبار نبود آن چنان كه در مورد شیطان و خوددارى او از سجده براى آدم مى‏خوانیم :" أَبى‏ وَ اسْتَكْبَرَ" (سوره بقره ،آیه 34)بلكه ابا كردن آنها توأم با اشفاق یعنى ترس و هراس آمیخته با توجه و خضوع بود .ولى در این میان انسان این اعجوبه عالم آفرینش جلو آمد و این " امانت را بر دوش كشید! (وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ) ".ولى افسوس كه " از همان آغاز بر خویشتن ستم كرد " ، و قدر خود را نشناخت و آنچه شایسته حمل این امانت بود ، انجام نداد : (إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا) .مفسران بزرگ اسلام پیرامون این آیه سخن بسیار گفته‏اند ، و براى شكافتن حقیقت معنى" امانت" تلاش بسیار كرده‏اند ، و نظرات گوناگونى ابراز داشته‏اند كه بهترین آنها را با جستجوى قرائنى كه در خود آیه نهفته است بر مى‏گزینیم . پنج نقطه اساسی پیرامون امانت الهیاساساً در این آیه پر محتوا روى پنج نقطه باید تكیه كرد :1- منظور از" امانت" امانت الهى چیست؟2- عرضه داشتن آنها بر آسمان و زمین و كوه‏ها چه معنى دارد؟3- چرا و چگونه این موجودات از حمل این امانت ابا كردند؟4- چگونه انسان حامل این بار امانت شد؟5- چرا و چگونه او " ظلوم" و " جهول" بود؟! در مورد " امانت" تفسیرهاى مختلفى ذكر شده از جمله :منظور از امانت " ولایت الهیه" و كمال صفت عبودیت است كه از طریق معرفت و عمل صالح حاصل مى‏شو د .منظور صفت " اختیار و آزادى اراده" است كه انسان را از سایر موجودات ممتاز مى‏كند .مقصود " عقل" است كه ملاك تكلیف و مناط ثواب و عقاب است .منظور" اعضاء پیكر انسان" است : چشم امانت الهى است كه باید آن را حفظ كرد و در طریق گناه مصرف ننمود ، گوش و دست و پا و زبان هر كدام امانتهاى دیگرى هستند كه حفظ آنها واجب است .منظور" امانتهایى است كه مردم از یكدیگر مى‏گیرند" و وفاى به عهداست.مقصود " معرفت اللَّه" است .در حدیثى دیگر از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم هنگامى كه از تفسیر این آیه سؤال شد فرمود : « الامانة الولایة، و الانسان هو ابو الشرور المنافق : امانت همان ولایت است و انسانى كه توصیف به ظلوم و جهول شده كسى است كه صاحب گناهان بسیار و منافق است» منظور" واجبات و تكالیف الهى" همچون نماز و روزه و حج است .اما با كمى دقت روشن مى‏شود كه این تفسیرهاى مختلف با هم متضاد نیستند ، بلكه بعضى را مى‏توان در بعضى دیگر ادغام كرد ، بعضى به گوشه‏اى از مطلب نظر افكنده و بعضى به تمام .
قرآن کریم
براى به دست آوردن پاسخ جامع ، باید نظرى به انسان بیفكنیم و ببینیم او چه دارد كه آسمانها و زمینها و كوه‏ها فاقد آنند؟! انسان موجودى است با استعداد فوق العاده كه مى‏تواند با استفاده از آن مصداق اتم " خلیفة اللَّه" شود، مى‏تواند با كسب معرفت و تهذیب نفس و كمالات به اوج افتخار برسد و از فرشتگان آسمان هم بالاتر رود .این استعداد توأم است با آزادى اراده و اختیار یعنى ؛ این راه را كه از صفر شروع كرده و به سوى بى نهایت مى‏رود با پاى خود و با اختیار خویش طى مى‏كند .آسمان و زمین و كوه‏ها داراى نوعى معرفت الهى هستند ، ذكر و تسبیح خدا را نیز مى‏گویند، در برابر عظمت او خاضع و ساجدند ولى همه اینها به صورت ذاتى و تكوینى و اجبارى است ، و به همین دلیل تكاملى در آن وجود ندارد .تنها موجودى كه قوس صعودى و نزولیش بى انتها است ، و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوى قله تكامل است ، و تمام این كارها را با اراده و اختیار انجام مى‏دهد" انسان" است ، و این است همان امانت الهى كه همه موجودات از حمل آن سر باز زدند و انسان به میدان آمد و یك تنه آن را بر دوش كشید! لذا در آیه بعد مى‏بینیم انسانها را به سه گروه تقسیم مى‏كند، مؤمنان، كفار، و منافقان. امانت الهی چیست ؟در یك جمله كوتاه و مختصر باید گفت : امانت الهى همان قابلیت تكامل به صورت نامحدود، آمیخته با اراده و اختیار، و رسیدن به مقام انسان كامل و بنده خاص خدا و پذیرش ولایت الهیه است.اما چرا از این امر تعبیر به " امانت" شده با اینكه هستى ما، و همه چیز ما، امانت خداست؟این به خاطر اهمیت این امتیاز بزرگ انسانها است و گرنه باقى مواهب نیز امانتهاى الهى هستند ، ولى در برابر آن اهمیت كمترى دارند.                    در اینجا مى‏توان با تعبیر دیگرى از این امانت یاد كرد و گفت امانت الهى همان " تعهد و قبول مسئولیت" است .بنا بر این آنها كه امانت را صفت اختیار و آزادى اراده دانستند به گوشه‏اى از این امانت بزرگ اشاره كرده‏اند ، همانگونه آنها كه آن را تفسیر به " عقل" یا " اعضاء پیكر" و یا " امانتهاى مردم نسبت به یكدیگر" و یا " فرائض و واجبات" و یا " تكالیف به طور كلى" تفسیر نموده‏اند هر كدام دست به سوى شاخه‏اى از این درخت بزرگ پربار دراز كرده ، و میوه‏اى چیده‏اند.منظور از عرضه كردن این امانت به آسمانها و زمین چیست؟آیا منظور این است كه خداوند سهمى از عقل و شعور به آنها بخشید ، سپس حمل این امانت بزرگ را به آنها پیشنهاد كرد؟و یا اینكه منظور از عرضه كردن همان مقایسه نمودن است؟ یعنى هنگامى كه این امانت با استعداد آنها مقایسه شد آنها به زبان حال و استعداد عدم شایستگى خویش را براى پذیرش این امانت بزرگ اعلام كردند.البته معنى دوم مناسبتر به نظر مى‏رسد، به این ترتیب آسمانها و زمین و كوه‏ها همه با زبان حال فریاد كشیدند كه حمل این امانت از عهده ما خارج است.و از اینجا پاسخ سؤال سوم نیز روشن شد كه :چرا و چگونه این موجودات از حمل این امانت بزرگ ابا كردند و ترس آمیخته با احترام نشان دادند ؟و از همین جا كیفیت حمل این امانت الهى از ناحیه انسان روشن مى‏شود ، چرا كه انسان آن چنان آفریده شده بود كه مى‏توانست تعهد و مسئولیت را بر دوش كشد، و ولایت الهیه را پذیرا گردد، و در جاده عبودیت و كمال به سوى معبود لا یزال سیر كند، و این راه را با پاى خود و با استمداد از پروردگارش بسپرد .اما اینكه در روایات متعددى كه از طرق اهل بیت علیهم السلام رسیده این امانت الهى به" قبول ولایت امیر مؤمنان على علیه السلام و فرزندش" تفسیر شده ، بخاطر آنست كه ولایت پیامبران و امامان شعاعى نیرومند از آن ولایت كلیه الهیه است ، و رسیدن به مقام عبودیت و طى طریق تكامل جز با قبول ولایت اولیاء اللَّه امكان پذیر نیست .در حدیثى از امام على بن موسى الرضا علیه السلام مى‏خوانیم كه: هنگامى كه از تفسیر آیه " عرض امانت" سؤال كردند فرمود : « الامانة الولایة، من ادعاها بغیر حق كفر : امانت همان ولایت است كه هر كس به ناحق ادعا كند از زمره مسلمانان بیرون مى‏رود .»  (تفسیر برهان ، جلد 3)در حدیثى دیگر از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم هنگامى كه از تفسیر این آیه سؤال شد فرمود : « الامانة الولایة، و الانسان هو ابو الشرور المنافق : امانت همان ولایت است و انسانى كه توصیف به ظلوم و جهول شده كسى است كه صاحب گناهان بسیار و منافق است .» (تفسیر برهان ، جلد3)در حدیثى از امام على بن موسى الرضا علیه السلام مى‏خوانیم كه: هنگامى كه از تفسیر آیه" عرض امانت" سؤال كردند فرمود : « الامانة الولایة، من ادعاها بغیر حق كفر : امانت همان ولایت است كه هر كس به ناحق ادعا كند از زمره مسلمانان بیرون مى‏رود»نكته دیگرى كه اشاره به آن در اینجا لازم به نظر مى‏رسد این است كه :در ذیل ( آیه 172 ، سوره اعراف) در مورد عالم ذر گفته شده : چنین به نظر مى‏رسد كه گرفتن پیمان الهى بر توحید از طریق فطرت و استعداد و نهاد آدمى بوده و عالم ذر نیز همین عالم استعداد و فطرت است.
قرآن حکیم
در مورد پذیرش امانت الهى نیز باید گفت كه این پذیرش یك پذیرش قرار دادى و تشریفاتى نبوده، بلكه پذیرشى است تكوینى بر حسب عالم استعداد .تنها سؤالى كه باقى مى‏ماند مسأله" ظلوم" و" جهول" بودن انسان است .آیا توصیف انسان به این دو وصف كه ظاهر آن نكوهش و مذمت او است ، بخاطر پذیرش این امانت بوده؟!مسلماً پاسخ این سؤال منفى است ، چرا كه پذیرش این امانت بزرگترین افتخار و امتیاز انسان است ، چگونه ممكن است بخاطر قبول چنین مقام بلندى او را مذمت كرد؟یا اینكه این توصیف ها به خاطر فراموش كارى غالب انسانها و ظلم كردن بر خودشان و عدم آگاهى از قدر و منزلت آدمى است ، همان كارى كه از آغاز در نسل آدم به وسیله" قابیل" و خط قابیلیان شروع شد و هم اكنون نیز ادامه دارد .انسانى كه او را از" كنگره عرش مى‏زنند صفیر" ، بنى آدمى كه تاج " كرمنا" بر سرشان نهاده شده ، انسانهایى كه به مقتضاى" إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً " نماینده خدا در زمین هستند، بشرى كه معلم فرشتگان بود و مسجود ملائك آسمان شد، چقدر باید" ظلوم" و" جهول" باشد كه این ارزشهاى بزرگ و والا را به دست فراموشى بسپارد ، و خود را در این خاكدان اسیر سازد ، و در صف شیاطین قرار گیرد، و به اسفل السافلین سقوط كند؟! آرى پذیرش این خط انحرافى كه متأسفانه رهروان بسیارى از آغاز داشته و دارد ، بهترین دلیل بر ظلوم و جهول بودن انسان است ، و لذا حتى خود آدم كه در آغاز این سلسله قرار داشت و از مقام عصمت برخوردار بود اعتراف مى‏كند كه بر خویشتن ستم كرده است : « رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ »(سوره اعراف ، آیه 23).در حقیقت همان ترك اولى كه از او سر زد ، ناشى از فراموش كردن گوشه‏اى از عظمت این امانت بزرگ بود ! و به هر حال باید اعتراف كرد كه انسان به ظاهر كوچك و ضعیف اعجوبه جهان خلقت است كه توانسته است بار امانتى را بر دوش كشد كه آسمانها و زمین‏هاز حمل آن عاجز شده‏اند ، اگر مقام خود را فراموش نكند . آمنه اسفندیاریبخش قرآن تبیانمنابع:1- تفسیر نمونه ، ج 172- تفسیر برهان ، جلد 3





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن