تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845902543




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دارایی‌های پیامبر(ص) در زمان رحلت/ بدهی به مرد یهودی


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب  - دنیا و تاریکی‌هایش را که رها کرد و رفت، نه دیناری داشت و نه درهمی. نه بنده‌ای و نه کنیزی. نه گوسفندی و نه شتری. تنها استر سفیدش که بر آن سوار می شد، مانده بود و زره اش که در قبال بیست صاع جو، در گروی مردی یهودی بود... به گزارش خبرآن‌لاین، چاپ دهم کتاب «پیامبر(ص)» داستانک‌هایی از حیات نورانی پیامبر اعظم(ص) از سوی انتشارات کتاب دانشجویی روانه بازار شد. در مقدمه این کتاب ذکر شده است که به خاطر انتخاب قالب روایی و داستانی برای بیان تاریخ در برخی موارد متون عینی برداشت نشده اما داستان‌ها از فحوای تاریخ است و 70 داستان کوتاه این کتاب تحفه‌ای است به پیشگاه بی‌بدیل حضرت ختمی مرتبت. این کتاب که در حاشیه صفحات، حاوی احادیث و شرح کوتاهی از برخی خصائل اخلاقی - مدیریتی پیامبر اعظم(ص) است با قیمت 850 تومان روانه بازار نشر شده است. برخی از صفحات این کتاب را با هم مطالعه می‌کنیم: سیمای محمد(ص)موی سرش از نرمه گوش پائین تر نمی آمد و اگر بلندتر می شد، میان موها را می شکافت به طرفین. پیشانی بلندی داشت و ابروان کمانی. دندانهایی صاف، سفید و زیبا. بینی باریک و کشیده...مسرور که می شد، چشم بر هم می نهاد و آرام آرام لبخند روی لبهایش جاری می شد. ملیح می شد، پیامبر. گاهی وقت‌ها هم دانه های سفید تگرگ، میان آن صورت رویایی و دلنشین می نشستند و دلبری اش را صدچندان می کردند. با اینکه نوجوانی بیش نبود، اما هرگز بلند نمی خندید...    اگر نمی آمدم...هنوز مسجد تکمیل نشده بود، برای حرف‌هایش کنار کنده نخلی می ایستاد که همسایه مسجد محسوب می شد. به آن تکیه می داد و خطبه می خواند. چند روزی نگذشته بود که مردی آمد و منبری را که خود برای پیامبر(ص) ساخته بود، به داخل مسجد برد. اولین باری بود که روی منبر می نشست. هنوز بسم الله را تمام نکرده بود که صدای ناله عجیبی همه را متعجب کرد. به سرعت از مسجد بیرون دوید. مردم هم به دنبالش. بیرون که رسیدند، دیدند کنار همان کنده ایستاده است و دست به تنه اش می کشد. ناله قطع شده بود. رو کرد به مردم و گفت: «اگر نمی آمدم تا قیامت ناله می کرد.» از آن پس به «او» ستون حنانه می گفتند. عرب به کسی که ناله های سوزناک می کند «حنانه» می گوید.    گردو بیاورید و مرا بخریددیر کرده بود. هیچ وقت برای نمازجماعت دیر نمی آمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توی کوچه باریکی پیدایش کردند. دیدند روی زمین نشسته، بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی می کند.- از شما بعید است، نماز دیر شد.رو به بچه کرد و گفت: «شترت را با چند گردو عوض می کنی» و بچه چیزی گفت. گفت بروید گردو بیاورید و مرا بخرید. کودک می خندید، پیامبر هم.     در بخش پایانی این کتاب پالتویی آمده است: در را که باز کرد، مردی را دید، که اجازه ورود می خواهد. گفت: پیامبر حال خوبی ندارد و کسی را نمی‌پذیرند. کارتان را بگویید...قانع نشد. پیش حضرت بازگشت، قبل از اینکه چیزی بگوید، پیامبر فرمود: بگذار بیاید. برادرم، عزائیل است... دنیا و تاریکی‌هایش را که رها کرد و رفت، نه دیناری داشت و نه درهمی. نه بنده‌ای و نه کنیزی. نه گوسفندی و نه شتری. تنها استر سفیدش که بر آن سوار می شد، مانده بود و زره اش که در قبال بیست صاع جو، در گروی مردی یهودی بود... 60




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن