واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عشق در نقشی مادرانه
«مواظب باش کیف پولت را فراموش نکنی»، «می دانی ماشین بنزین ندارد؟»، «اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتما سرما می خوری».انگار هنوز بزرگ نشده. مدام باید برای کارهای مختلف براش پند و موعظه داشته باشم . همیشه باید کارهاش رو به یادش بیارم. احساس میکنم اگر همراهش نباشم یک جایی متضرر میشه . توانایی مدیریت پولش رو نداره و خیلی مواقع به راحتی وسایلش رو گم می کنه. برای تصمیم گیری خیلی به من متکیه و این کار به تنهایی براش آزار دهنده است .بسیاری از شما با این آقایان آشنایی دارید . این افراد همیشه نیاز دارند تا یک زن در نقش مادری حمایت کننده را همراه داشته باشند .برای آنها تفاوتی نمی کند این زن مادر باشد یا همسر . انتظاری که از او دارند تقریبا از یک نوع بوده و شبیه به حمایت های مادرانه است . بسیاری از آنها حتی در انتخاب خود برای همسری هم ملاک هایی خاص و ویژه را مد نظر قرار می دهند . آنها تمایل دارند تا همسر خود را از میان دخترانی بزرگتر و با تحصیلات بیشتر و شاغل در حیطه ای قابل اطمینان انتخاب کنند تا بتواند نقش مادری را برایشان خوب ایفا کند .در نهان هر شخص سه شخصیت درونی نهفته است. اریک برن این حالتهای شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ»و «کودک» معرفی نمود که شامل نوعی نظام به هم پیوسته فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن است . کودک منبع احساسات، هیجانات، قهرها و شادی هاست. بخش والد منشأ بایدها و نباید ها ، حکم ها و باورهاست و به دو نوع والد مستبد، و والد حمایت گر تقسیم بندی می شود. اما بالغ متعادل کننده رفتارهای کودک و والد است. به طور منطقی فکر می کند، احساساتی نمی شود و خالی از لذت های کودکانه است .وجود هر یک از این سه بخش لازم و بلکه ضروری است . زندگی بدون کودک افسردگی را به دنبال دارد . ونیز برای رشد یک روند رضایت بخش به والدی نیاز داریم که بدور از باید های غیر قابل انعطاف به سوی منطق و استدلال سوق پیدا کند .زنان و مردان در روابط خود با همسرشان به دنبال همراه و یاوری هستند که بتوانند با سرمایه گذاری نصف، نصف، سهمی برابر را در رشد و تعالی یکدیگر ایفا کنند. اما در بسیاری اوقات این نقش در میان زن و شوهر نابرابر شده و یکی از طرفین در حکم والد مستبد یا حمایت گر ، مسئولیت های متفاوتی را در قبال همسرش برای خود تعریف می کند . زنان و مردان در روابط خود با همسرشان به دنبال همراه و یاوری هستند که بتوانند با سرمایه گذاری نصف، نصف، سهمی برابر را در رشد و تعالی یکدیگر ایفا کنند. اما در بسیاری اوقات این نقش در میان زن و شوهر نابرابر شده و یکی از طرفین در حکم والد مستبد یا حمایت گر ، مسئولیت های متفاوتی را در قبال همسرش برای خود تعریف می کند . در این میان روابط دوستانه و عاشقانه به رابطه ای یک جانبه تبدیل می شود که یکی از همسران حمایت می کند و دیگری حمایت می شود. یکی امر می کند و دیگر اطاعت می کند. این نوع از همسران والدگونه که غالبا در میان خانم ها بیشتر قابل مشاهده اند ، خود را موظف می دانند که به هر نحوی و با هر روشی در جهت بهتر شدن رفتارها و سبک زندگی همسرشان تلاش کنند و از هر فرصتی برای ارشاد ، عیب جویی، و رشد شوهرشان استفاده نمایند .
اگر بخواهیم مروری بر ویژگی های این گونه مردان داشته باشیم می توانیم خصیصه های مختلفی را علت طلب کردن این حمایت ها در شخصیت این مردان بدانیم. 1. مردانی با اعتماد به نفس رشد نایافته و ضعیف همواره به حمایت نیاز دارند. اگر چه غرور مردانه به آنها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار کنند و علنا دریافت حمایت کنند ، اما این آقایان معمولا به صور غیر مستقیم حمایت طلب هستند و همسر خود را با روش های غیر ملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی تشویق می کنند . بگذریم از این که معمولا پس از این ارائه خدمات دلخوری خود را اعلام می کنند و اعتراض خود را به همسرشان مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت، روحیه مستبدانه و تحکم آمیز ابراز می کنند. 2. گروه دوم به مردانی اختصاص دارد که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و از پس مسئولیتهای زندگی به خوبی و به طورموفقیت آمیز برآیند . چنین افرادی ذاتا برای اداره امور شخصی به کمک نیاز دارند چرا که بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محرومند. آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تامل وجودشان استفاده می کنند و با شکست های پی در پی روبرو می شود . لذا به همین دلیل عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند. این شخص در دوران مجردی مادر و در دوران تأهل همسر آنهاست. 3. گروه سوم را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب و سالار داشته و همواره در زندگی یاد گرفته اند که برای کلیه امور با نظرات و تصمیم های خانم خانه هماهنگ بوده و طبق میل و اراده او رفتار کنند . در نظر این مردان خانمها مدیریت اصلی خانه را برعهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند . لذا در گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند . چرا زن ها برای شوهرشان مادری می کنند؟از میان دلایل متعددی که برای این امر میتوان مورد توجه قرار داد به چند مورد اشاره می کنیم.1. یگانه الگوی دختران در نقش یابی جنسیتیشان مادر انهاست. دختر ها در همانند سازی با مادر شاهد حمایتها، ایثارها و رسیدگی به نیازهاشان بوده اند و در غالب این افراد، مادران انها نیز شخصیتی مادرانه برای همسرشان داشته اند. دختران از همان خردسالی به رفتارهای مراقبتی و حفاظتی از دیگر خواهر وبرادرها تشویق می شوند و پاداش می گیرند. لذا مادری کردن به رضایت درونی زنان می انجامد و اگر نتوانند شرایط را به خوبی تطبیق دهند در نقش همسری نیز این گونه خواهند بود . 2. در بسیاری اوقات رفتارهای مادرانه برای همسر از جانب او مورد تشویق و توجه قرار می گیرد. لذا انگیزه برای این نوع رفتار کردن در خانم ها افزایش می یابد . 3. گاهی مواقع برطرف کردن نیاز دیگران آنها را به ما وابسته تر نموده و منجر به حرف شنوی و هماهنگی بیشتر آنها با ما می شود . لذا برخی زنان برای دوری ازطرد شدگی به این رویه عمل می کنند. 4. بسیاری از زنان عادت کرده اند تا عشق به دیگری را به صورت ارائه خدمات و حمایت و پشتیبانی بروز دهند . آنها حس می کنند برای ارائه عشق خود و دریافت علاقه همسر باید مسئولیت کارها و امور مربوطه به او را قبول کنند و وظیفه دارند در هر برهه از زمان جهت بهتر جلوه نمودن برای همسر ، فداکاری و ایثار دوچندان هزینه کنند . فرآوری : کهتریبخش خانواده ایرانیمنبع: برگرفته از دو مطلب در سپیده دانایی :همسر شوهرت باش ،نه مامانش مردان بی احساس را احساسی کنید... عشق، از افسانه تا واقعیت اولین سال در زندگی متاهلی همسر غرغرویم را دوست دارم ازدواج گورستان عشق نیست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 682]