واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ین اثر نمایش نیست، کنسرت است و با این تعریف او نشان داد که چقدر جلوتر از ما کار خودش را میفهمد و میشناسد. در اجرای پیتر اشتاین آن اتفاق ناب و بیبدیلی که من دیدم این بود که پیرمرد 70 سالهای... گفتگو با «حمیدرضا نعیمی» نویسنده و كارگردان نمایش «فاوست» نمایش «فاوست» اقتباسی از اثر نمایشنامهنویس شهیر آلمانی گوته در سالن چهارسو از مجموعه تئاترشهر این روزها روی صحنه است. این اثر نمایشی به نویسندگی و کارگردانی حمید رضا نعیمی کاری است از گروه تئاتر شایا. تماشاگران تئاتر این گروه را با آثاری چون کالون و قیام کاستلیون، شاه لیر به نویسندگی حمیدرضا نعیمی و کارگردانی آرش دادگر، نمایش فیل به نویسندگی حمیدرضا نعیمی و کارگردانی بهناز نازی و چندین و چند اثر موفق نمایشی دیگر میشناسند. فاوست که تازهترین کار گروه تئاتر شایاست با استقبال خوبی از طرف تماشاگران روبهرو شده.از اینرو گفتوگویی با حمیدرضا نعیمی نویسنده و کارگردان این نمایش داشتیم. آقای نعیمی در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که به هر حال مهمترین رویداد تئاتری کشور است شاهد حضور سه اثر نمایشی با عنوان فاوست از سه کشور مختلف جهان آلمان، سوئیس و این کار اخیر شما که در جشنواره هم اجرا شد از ایران بودیم. فکر میکنید در فاوست چه چیزی وجود دارد که سه کارگردان از سه گوشه دنیا آن را به روی صحنه آورده بودند؟ از قرن شانزدهم کاراکتری به نام فاوست عملا وارد ادبیات و هنر شد. دانشمندی که بسیار به کیمیاگری، ستارهشناسی و داروشناسی علاقهمند بود. گفته میشود برای گذران زندگی به صورت معلم سرخانه در منازل اعیان و اشراف درس میداد اما بنا بر باورهای زمانه و شرایط خاص آن زمان همه میخواستند او را مرموز بدانند واعتقاد داشتند با نیروهای متافیزیکی در ارتباط است.در موردش قصه و داستان میگفتند.حتی مرگ فجیع او را به نوعی به این مربوط میدانستند که او روحش را به شیطان فروخته است.همین مسئله باعث شد نویسندگانی زیادی مثل کریستوفر مارلو،لسینگ،گوته، بلگاکوف وتسووا در قالب رمان یا نمایشنامه به سراغ فاوست بروند که از این میان البته گوته موفقترین آنهاست.گوته برخلاف دیگر نویسندگانی که به فاوست پرداختند،اصل این داستان را بسیار پیچیده تر با مفاهیم بسیار متعالیتری در شکل نوشتاری بسیار خاص و ویژهای در طول سالهای زندگیاش نوشت. مفاهیم فلسفی، اجتماعی، انسان شناختی، شعر و زبان و مفاهیم دیگری در این اثر مطرح است که باعث شده اثر گوته یکی از دشوارترین درامهای تاریخ دنیا به حساب آید به نوعی که حتی آن را نمایشنامهای برای خواندن میدانند. در آن رئوسی مثل خدا،شیطان،انسان و طبیعت با مفاهیمی مثل عشق،زندگی،مرگ مطرح است. پس این اثر،اثری است برای تمام جوامع و فرهنگها و ملل جهان. به اعتقاد من اگر این اثر از این سه کارگردان در جشنواره اجرا شد دلیل بر اهمیت ارزشهایی است که در این نمایشنامه باعث تعالی ذهن و روح مخاطبش میشود من اعتقادم بر این است که آنچه کسی است که تئاتر کار کند و سودای فاوست نداشته باشد و البته من هم از این قاعده مستثنا نیستم. اجرای فاوست که از کشور آلمان آمده بود را به عنوان کسی که خودش کارگردان است و اتفاقا همین اثر را کارگردانی کرده چگونه ارزیابی میکنید؟ آثار آلمان و سوئیس نسبت به تجربه ما متفاوت بودند و این در برخورد اول برای من بسیار هیجانانگیز بود.آنها بنا بر امکانات و اتفاقاتی که به نوعی سیر منطقی خود را دنبال میکنند شکلی از نمایش فاوست را ارائه دادند که قطعا با نگاه ما متفاوت بود و حتی بعید به نظر میرسید.در کاری که آقای پیتر اشتاین،این کارگردان بزرگ و فهیم آلمانی ارائه داد بازتابی که در جامعه تئاتری ما داشت این بود که اساسا چرا به این نمایش اجازه داده شود که به ایران بیاید چون در واقع نمایشنامهخوانی بود و تئاتر نبود.متاسفانه من از بعضی کسانی که نمایش را دیده بودند،شنیدم که حالا پولی به این آدم داده شده و... ولی جذابتر اینکه پیتر اشتاین این انسان وارسته و تئاتری بزرگ تمام تعاریف بزرگانی که اینچنین قضاوت کردند را به هم ریخت.او در پایان اجرا خطاب به تماشاگران گفت: «قصد من از اجرای این اثر فقط یک چیز بود. شما زبان گوته را بشنوید. شعر گوته را احساس کنید و در زبان آلمانی که گفته میشود زبان خشنی است احساس را تجربه کنید.» این اثر نمایش نیست، کنسرت است و با این تعریف او نشان داد که چقدر جلوتر از ما کار خودش را میفهمد و میشناسد. در اجرای پیتر اشتاین آن اتفاق ناب و بیبدیلی که من دیدم این بود که پیرمرد 70 سالهای در روی سن در هیچ لحظهای، چه نشسته چه ایستاده، در حال قدمزدن یا شعرخواندن خود را به عنوان یک بازیگر فراموش نکرد. کاراکترهای متفاوت را با صداهای مختلف چه به صورت دیالوگ و چه به شکل آواز همسرایی میکرد ولی کوچکترین استرس و بیاعتمادی در او وجود نداشت او نشان داد که یک بازیگر تا سن70 سالگی هم باید در نهایت انعطاف بدن، بیان و احساسی باشد و متاسفانه بسیاری از بزرگواران به بازی او دقت نکرده و زود قضاوت کرده بودند. فاوست سوئیس را چگونه دیدید؟ اما اثر فاوست سوئیس چیزی به مراتب عجیبتر و غریبتر از کار پیتر اشتاین بزرگ بود.چراکه هم فاوست بود و هم نبود.ظاهرا کاراکترهایی داشت به اسم فاوست،مفیستو و مارگریت اما همه چیز در شکل پارودی آنها. آنچه مهم بود کولاژی بود از شمنی زیبای دو بازیگرـخواننده که میدانستند در هر صحنه از طریق موسیقیها و قطعات آشنای مدرن امروزی چگونه احساس مخاطب را برانگیزانند.البته شیرینیها و جذابیتها و قدرتهای بازیگریشان تحسینبرانگیز بود اما فاوست نبود. خب از فاوست ایران بگویید، از کار خودتان. نمایش فاوست ما آخرین کار گروه تئاتر شایا هم فاوست هست و هم نیست.چراکه زبان این اثر زبان گوته نیست.همانطور که پایان آن هم پایان فاوست گوته نیست.من در این اقتباس بنابر کار تحقیق و مطالعه دو سالهای که به روی فاوست گوته داشتم سعی کردم تا آنجا که امکان داشت به قصه گوته وفادار باشم. اما از نگاه و پرداخت رمانتیکی که در اصل اثر وجود دارد دور شوم.کاراکترهای نمایش من تعریف آدمهای امروز را دارند. با تمام خشونتها،مهربانیها و اضطرابهایی که دنیای امروز وجود دارد.پیتر اشتاین این نمایش را با بودجهای 15 میلیون یورویی در مدت زمان 12ساعت اجرا کرده بود و ما این نمایش را در ایران با توجه به امکانات سختافزاری تئاتر، بودجه و نیروی انسانی در یک تایم 120 دقیقهای به نمایش گذاشتهایم و از آنجایی که تماشاگر ایرانی طی یکی دو دهه اخیر به دلیل رویاروبودن با برنامههای نازل تلویزیون و سینما خوشسلیقگی خودش را از یاد برده،از مطالعه هم دور شده و متاسفانه کمحوصله هم هست ما سعی کردیم تمام ابزار و امکانات لازم را برای جذب این مخاطب در این زمان دو ساعته به کار گیریم. در نویسندگی شما با یک اثر جهانی روبهرو بودید. پس طبعا باید خیلی محتاطانه به این اثر نزدیک میشدید. در این اقتباس خود را با چه مسائلی روبهرو دیدید؟ کار سختی که در پیش رو بود این بود که ابتدا تمام آن مفاهیم پیچیده باید سادهتر و امروزیتر به مخاطب داده میشد.دیگر اینکه حذفیاتی که در نمایش صورت میگرفت باید در نهات دقت و وسواس شکل میگرفت من به این گفته فردریش دورنمات اعتقاد دارم که میگوید: «تراژدی امروز کمدی است». پس در این اقتباس از تاثیر و جایگاه طنز غافل نبودم چنانچه در اقتباسهای پیش از این هم از آن بهره جستم.خوشبختانه طی 25 اجرایی که از این اثر تماشاگر دیده بازتاب بسیار خوبی را دریافت کردم و این نشان میدهد که گروه تئاتر شایا کار بزرگی را انجام داده است و این نبود مگر تلاش،فداکاری،سختکوشی و همیاری تکتک اعضای گروه که همیشه خوش درخشیدند. در مورد شیوه کارگردانی این کار بگویید.کارگاهی شکل گرفت یا نه، شیوه دیگری داشتید؟ کارگاهی نه.در همه کارهایی که پیش از این انجام دادم همیشه نمایشنامه را کامل نوشتهام. نمایشنامهای که خصوصیات کامل درام ارسطویی را دارا بوده و به شکل حرفهای خود نوشته شده است و توسط کارگردان و گروه تمرین شده.حالا اتودها،آزمون و خطاها، این کارگاهی هست؟ نمیدانم. اسم این نوع کار را کارگاهی نمیگذارم.چون کارهای کارگاهی معمولا متن نمایشی خاصی ندارند و فقط یک طرح نمایشی دارند.ما در تمام کارهایمان از جهان متن به اجرا رسیدهایم. من وقتی کار شما را دیدم، یکی از نکات مثبتی که در آن جلب توجه میکرد، انتخاب بجا و مناسب بعضی از بازیگران بود. مثلا ایوب آقاخانی در نقش مفیستو. انتخابها را بر چه اساسی انجام دادید؟ گروه تئاتر شایا 15 سال است که شکل گرفته.این گروه در دل خود چند نویسنده و کارگردان دارد شهرام کرمی، بهناز نازی و بازیگران توانمندی مثل خسرو شهراز، یعقوب صباحی، علیرضا شیردل و دیگر اعضای گروه. دوستانی به جمع ما اضافه شدند و دوستانی هم رفتند.دوستانی هم به عنوان مهمان داشتیم که یکی از آنها ایوب آقاخانی است. اولین تجربهای که ما با هم داشتیم مربوط به نمایش شبی که راشل از خانه رفت بود.مهمترین مسئلهای که باعث جذب او شد اخلاق حرفهای و روحیه جمعی او بود.در تئاتری که آینده روشنی ندارد. شرایط اقتصادی و مالی درستی ندارد و امنیتی در آن تعریف نشده.تنها چیزی که باقیمانده لذت خود ما از تئاتر است. گاهی وقتها فکر میکنم که اگر روزی ما از تئاتر لذت نبریم آن روز، روز مرگ کاری و حرفهای ماست. آقاخانی کسی است که همه تعاریف ما از یک تئاتری خوب درباره او صدق میکند. ایوب آقاخانی انتخاب من بود برای مفیستو.خودش هم نقش را دوست داشت و در تحلیل و نگاهش هم به نقش با هم همسو بودیم اما این به این معنی نیست که او بهترین این نمایش بوده.همگی بازیگران مثل ستارگان درخشانی هستند که نورشان تمامی ندارد.مثلا خانم فروغ قجابگلی،چه کسی میتواند جایگزین او در نقشش در این نمایش باشد واقعا خودش بهترین گزینه است. امین طباطبایی،محسن حسینقلیپور،آهو ایمانی،مهرداد خانی،علیرضا طهماسبی و همه. مسئولیت خود را خوب انجام دادند و اگر هم نقصی باشد برمیگردد به ناتوانایی من در کشف و بروز توانایی آنها. در پایان موضوعی هست که بخواهید درباره آن صحبت کنید؟ باید بگویم من در این اجرا سعی کردم از نظرات همه استفاده کرده باشم.این نمایش برگ زرینی در دفتر تئاتر ایران محسوب میشود و مسئولان ما باید به خودشان ببالند در روزگاری که هنرمند تئاتر هیچ جایگاه حقیقی و حقوقی ندارد و تنها به پاس احترام به وجود تماشاگرانی فهیم چنین فداکارانه اثری ارزشمند را به اجرا گذاشته. نمایش فاوست حاصل تلاش یک تیم همدل و هنرمند است و من به عنوان کارگردان از همه بچهها تشکر میکنم و امیدوارم تماشاگران از آن لذت ببرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]