تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865175565


گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: سخني با مخالفان عصباني و زخم خورده «سخني با مخالفان عصباني و زخم خورده» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبالويي است كه ئر آن ميخوانيد؛ مقام معظم رهبري در مراسم تنفيذ رياست جمهوري با اشاره به علاقهمندان رئيس جمهور فرمودند: « به موازات اين علاقهمندي 2 دوسته ديگر هستند كه بايد مورد توجه و محاسبه قرار گيرند. -1 مخالفان عصباني و زخم خورده كه در 4 سال آينده به معارضه با دولت ادامه ميدهند. -2 منتقداني كه با نظام ورئيس جمهور دشمني ندارند و بايد ديدگاهها و نظرات آنان را مورد توجه قرار داد و من اميدوارم كه اينگونه عمل شود.» مخالفان عصباني و زخم خورده چه كساني هستند؟ چرا ميخواهند در 4 سال آينده به معارضه با يك دولت قانوني و مشروع بپردازند؟ پاسخ روشن است ؛ كساني كه در شش انتخابات اخير به دليل ادبار مردم به دوم خرداديها توفيق راهيابي به نهادهاي انتخابي را نيافتند عصباني و زخم خورده هستند . آنها ميخواستند از طريق لشكركشي خياباني و ضربهزدن به امنيت نظام و اقتدار ملت، زخم خود را التيام دهند. آنها از آراي مردم دلخورند و از صندوقهاي راي نفرت دارند و بازگشت به قدرت را از طريق يك رقابت سالم ، اخلاقي و جوانمردانه خيلي بعيد ميدانند . لذا رويكرد آنها به خشونت، نه براي فروخوري خشم و عصبانيت ، بلكه به منظور بازگشت به سلطنت به شرط چاقو بود. آقايان موسوي ، خاتمي و كروبي فعلا جزء هدايت كنندگان جريان عصباني و زخم خورده هستند . يادم ميآيد پس از دوم خرداد كه آنها توفيق راهيابي به قدرت را يافته بودند ميگفتند هدف ما تبديل معاند به مخالف و تبديل مخالف به منتقد و دست آخر تبديل منتقد به موافق نظام، است . آنها در اين سير وسلوك سياسي نه تنها نتوانستند به اين اهداف برسند بلكه توسط همان معاندين نظام، اول تبديل به منتقد و سپس تبديل به مخالف و اكنون تبديل به معارض و معاند نظام شدهاند . اكنون معارضه با دولت قانوني احمدينژاد در دستور كار آنهاست، دولتي كه توانسته از 40 ميليون راي مردم 24/5 ميليون آن را در اختيار داشته باشد . آنها نه تنها در برابر 24/5 ميليون نفر (اكثريت ) بلكه در برابر 40 ميليون نفري كه به نظام و انقلاب راي دادهاند هم ايستادهاند. مجموعه بيانيهها و اطلاعيهها و شعارهاي جريان عصباني و زخم خورده طي 50 روز پس از اعلام نتايج انتخابات نشان ميدهد علائق آنها نسبت به نظام و قانون اساسي و امام و مردم دستخوش تغييرات زيادي شده و حاضر نيستند در ادبيات سياسي خود، آن تسامح و تساهلي را كه نسبت به دشمن داشتند براي دوستان نظام و انقلاب بهكار ببرند. به همين دليل هر روز براي رسانههاي اهل دروغ و فريب دشمن، خوراك مسموم عليه ملت تهيه ميكنند. در واژه شناسي ادبيات سياسي آنها كلمات دروغ، فريب و تقلب جايگاه ويژهاي يافته و آرزوي مرگ براي رقيب موج ميزند. راستي چرا آنها به اين روز افتادهاند؟ آيا آنها در مهلكه حسد و طمع و حرص گرفتار آمدهاند؟ آنچنان كه برادران يوسف گرفتار آن بودند. اين روزها حزباللهيها و متدينين از خودشان ميپرسند تكليف ما با اين جماعت چيست؟ پاسخ روشن است، ما نبايد از همان مسيري كه آنها منحرف شدند به راه انحراف رويم. بايد همان منطقي راكه حضرت يوسف (ع) در برابر عصبانيت و زخمخوردگي برادران از خود نشان داد پيشه خود كنيم. ما بايد صبر پيشه سازيم و از خداوند، هدايت و عاقبت به خيري براي آنها آرزو كنيم. ما حق نداريم دشمن را شاد كنيم، به همين دليل نميتوانيم مثل آنها زبان به لعن و نفرين بگشاييم. براي ما يقين است كه مورد حقد و حسد واقع شدهايم، شيطان، برادران ما را با جنود حرص و طمع به قدرت ، تحريك و تجهيز كرده و بصيرت آنها را گرفته، ما نبايد ترديد كنيم كه شيطان را بايد هدف قرار داد نه برادران خود را ! و يوسف چنين كرد.همين منطق باعث شد نهايتا آنها را در بيت نبوت در كنار خود حفظ كند. ما بايد گفتمان تبديل معاند به موافق را كه دوستان دوم خردادي عاجز از اجراي آن شدند عملياتي كنيم. كار را با همين جماعت عصباني و زخم خورده شروع كنيم . به همين دليل كاري كه در دادگاه رسيدگي به متهمان آشوبهاي اخير صورت گرفت واقعا تحسين برانگيز است . سخنان عطريانفر و ابطحي را بايد در اين رابطه تفسير كرد. اكسير قانون براي حل معماي اختلاف قابل تكيه است . با آنان كه ما هنوز نتوانستهايم با زبان قانون و قاضي و داوري با آنها سخن بگوييم و اكنون در بيرون هنوز به بيمهري به نظام و رهبري مشغولند، اينجانب حرفي دارم و آن اينكه؛ روايت است وقتي برادران يوسف ميخواستند او را در چاه كينه وحسد وخشم خود سرازير كنند ناگهان ديدند يوسف لبخندي زد . سبب آن را پرسيدند يوسف گفت: وقتي من به بازوان ستبر و قوي شما در خانه نگاه ميكردم با خود ميگفتم با داشتن چنين برادران قوي و پهلواني نبايد هراسي از كسي داشته باشم اما متاسفانه نميدانستم روزي در چنگال شما و همين بازوان گرفتار ميشوم . اكنون خدا شما را برمن مسلط ساخت تا اين درس را بياموزم كه به غير او - حتي به برادران - تكيه نكنم. ما به آقايان موسوي و كروبي و خاتمي عرض ميكنيم فكر ميكرديم مي توانيم به فكر و بازوي شما به عنوان ياران امام و انقلاب در برابر دشمنان غدار و قسم خورده اين ملت، تكيه كنيم . لذا در همين جا از خدا ميخواهيم قلب شما را نسبت به اين ملت و رهبري مظلوم آن رئوف گرداند و از نفرت و كينه و خشم بيمورد برحذر دارد. آفتاب يزد: دولتي كه نميترسد! «دولتي كه نميترسد!»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛ چـنـد روز قـبـل خبري در برخي سايتها آمد كه نشان ميداد از بعضي دكهداران خواسته شده تا روزنامههاي آفتابيزد، اعتماد و اعتماد ملي را جلوي پـيـشخـوان نـگـذارند زيرا تيتر آنها تحريككننده است. اين خبر را چندان جدي نگرفتم اما ديروز بار ديگر همان خبر به همراه عكسي كه در زير ملاحظه ميكنيد در بعضي سايتها آمد. خبرهايي هم از برخي نقاط تهران و شهرستانها به دست من رسيد كه صحت اين موضوع را تاييد ميكرد. البته درحال حاضر كاري از دست ما ساخته نيست زيرا ظاهراً يك باند قدرتمند تصميم گرفته است رسانههاي رسمي را به طور كلي از حوزه خبردهي موثر در حوادث داخلي خارج كند. فعاليت اين باند، تاكنون بر صدا و سيما متمركز بود كه اصرار بر خبررسانيهاي يكطرفه و تخريب اصلاح طلبان را مي توان دستاورد نفوذ اين باند دانست اما ظاهرا وجود تعدادي روزنامه مستقل نيز عدهاي را آزار مــيدهـد. ايـن در حالي است كه فعاليت روزنامههاي موردنظر، نه تنها در چارچوب قوانين رسمي ميباشد بلكه خودسانسوري يا خط قرمزهاي مقطعي و من درآوردي نيز در سطر به سطر مطالب اين روزنامهها مشهود است. البته به اين گناه اعتراف ميكنيم كه هيچگاه حاضر نشدهايم شـيفتگي به رئيس دولت را نشان دهيم و هرگاه بعضي شيفتگان، او را آسماني جلوه دادهاند آنها را نكوهش كردهايم كه ظاهرا عدم شيفتگي كمگناهي نيست. آقــايــان صــاحــب نــفــوذ، مــخــتـارنـد كـه پـس از بيخاصيت كردن يا كاهش نقش رسانه ملي در عرصه خبرگيري تـوسـط مـردم، اين بار رسانههاي منتقد - با عرض شرمندگي نسبت به واژه انتقاد-! را نيز محدود سازند. اما ظاهرا از اين نكته غـافلـنـد كـه عطش كسب خبر، قابل كنترل نيست و اين محدودسازيها، جز سوق دادن مردم به رسانههاي خارجي يا رسانههاي غيررسمي - همچون شايعات كوچه و خياباني- كه دولت هيچ كنترلي بر آنها ندارد دستاوردي حاصل نخواهد كرد. شايد هم غافل نيستند و عدهاي ماموريت دارند كه براي روز مباداي خويش، مردم را به شنيدن و ديدن خبرهايي عادت دهند كه توسط رسانههاي خارجي ساخته و پرداخته ميشود. البته اين سخن به معناي تاييد برخي اظهارنظرهاي نسنجيده نيست كه تمام اخبار خارجي را دروغ ميپندارند. زيرا در دنياي امروز، تنوع رسانه آن قدر زياد است كه رسانههاي دروغ پرداز، خيلي زود از سبد خبرگيري مردم حذف ميشوند. اما هرچه باشد رسانههاي خارجي از كنترل حـاكـمـيـت ايـران خارج هستند ولذا فراگيري استفادهايـرانيان از آن رسانهها، به معناي افزايش نقش آنها در خـبـردهـي، تحليل و اثرگذاري بر تحولات خواهد بود. در لابهلاي كلمات برخي سياستمداران و مسئولان هم ميتوان اعتراف آنها به اثرگذاري اين رسانهها را يافت. اين اعتراف، ابتدا با تبليغات وسيع پيرامون تاثيرپذيري برخي تظاهركنندگان از تبليغات تلويزيونهاي بيگانه آشكار شد و اكنون از ابراز خوشحالي شديد تعدادي از رسانههاي حامي دولت قابل مشاهده است. اين رسانهها، چند روز است خبر اذعان يكي از همان رسانهها به لزوم پايان اعتراضات را به صورت وسيع پوشش ميدهند. در چنين شرايطي معلوم نيست آيا نبايد به نيت واقعي برخي افراد شك كرد و به دنبال شناسايي ريشههاي فكري و سياسي آنها بود و از ايـشـان سوال كرد حذف رسانههاي داخلي از حوزه خبرگيري مردم را با كدام هدف تعقيب ميكنيد؟ در اين ميان، يك سوال مشخص از رئيس دولت دهم وجود دارد. اين سوال به يكي از اظهارنظرهاي انتخاباتي او برميگردد كه بـراي رد ادعـاي رقبا در خصوص برخي خلافگوييهاي دولتيها اعلام كرد: دروغگويي كار ترسوهاست. آيا در عملكرد اين دولت، نشانهاي از ترس مشاهده ميشود؟ البته رئيس دولت، هيچ پاسخي به برخي سوالات واضح نداد كه براي اثبات خلافگويي دولت، مطرح ميشد. مثلا او نگفت كه نامه عذرخواهي بلر كجاست؟ و يا اگر واقعا ادعاي او صحيح است و پرونده يك ميليارد دلار درآمد بلاتكليف نفتي، مختومه شده است، چرا ديوان محاسبات با صدور اطلاعيههاي مكرر، بر باز بودن پرونده و تعقيب آن در مراجع قضايي تاكيددارد؟ او اكنون فرصت دارد با پاسخگويي شفاف به اين سوالات و پرسشهاي مشابه، هم شائبه خلاف گويي دولت را برطرف كند و هم ثابت نمايد كه در اين دولت، ترس هيچ راهي ندارد. اما به نظر ميرسد در كنار مخالفان و منتقدان، عدهاي از دوستان به دنبال اثبات ترسو بودن دولت هستند تا از طـريـق بـرهـان خلف و با استناد به سخن انتخاباتي احمدينژاد، خلافگويي دولتيها را ثابت نمايند. برخي محدوديتهاي تلفني و اينترنتي در يك ماه و نيم گذشته و فـشـار بـر بـعـضـي مـطـبـوعات كه آخرين جلوه آن در محدودسازي عرضه اين روزنامهها آشكار گرديده، قاعدتا مفهومي جز ترس حاميان رسمي يا غيررسمي دولت از خبررسانيهاي انتقادي ندارد. اگر احمدينژاد ميخواهد همچنان اين ادعا را مطرح كند كه نشانهاي از ترس در عملكرد دولت او وجود ندارد بايستي براي برخورد با آمران، طراحان و مجريان اين محدودسازيها، تدبيري بينديشد و از دولت خود، رفع اتهام كند. اين گوي و اين ميدان! كيهان:بار ديگر مسجد ضرار «بار ديگر مسجد ضرار»يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛1-«ابوعامر» در ميان مردم يثرب- مدينه قبل از هجرت پيامبر(ص)- نفوذ و اعتبار فراواني داشت. او كه نصراني و مشهور به زهد و عبادت بود با استناد به آموزه هاي انجيل مردم را به ظهور پيامبر آخرالزمان بشارت مي داد و مي گفت بي صبرانه چشم به راه آمدن اوست. رسول خدا(ص) كه به مدينه هجرت فرمود، مردم به اسلام گرويدند و ابوعامر كه انتظار مي رفت در پيوستن به رسول خدا(ص) پيشقدم باشد، وقتي جايگاه و منزلت قبلي خود را از دست رفته و بي رونق ديد، كينه پيامبر خدا(ص) را به دل گرفت و به مخالفت با اسلام برخاست. كار اسلام كه در مدينه بالا گرفت، ابوعامر به مكه رفت و با مشركان عليه رسول خدا(ص) همساز شد. او در طراحي جنگ احد نقش داشت. ابوعامر پس از آن كه نشانه هاي شكست را در جبهه مشركان حجاز مشاهده كرد و از پيروزي آنها نااميد شد، مكه را ترك كرد و نزد هراكليوس -هرقل- امپراتور روم رفت و پيشنهاد خود براي مقابله با اسلام را با وي در ميان گذاشت. براي هراكليوس مهم نبود كه انگيزه ابوعامر از مخالفت با اسلام چيست؟ مهم آن بود كه ابوعامر نيز مانند امپراتور روم در مخالفت با اسلام اشتراك نظر داشت، بنابراين در اين نقطه مي توانستند با هم ائتلاف كنند، اگرچه هريك براي «حجاز بعد از فروپاشي اسلام»! سوداي جداگانه اي در سر داشتند. ابوعامر اهل يثرب بود و سابقه حضور او در ميان مردم آن سامان كه حالا به اسلام گرويده بودند مي توانست يك «فرصت» باشد، چرا كه مردم مدينه او را «بومي» و «هموطن» خويش تلقي مي كردند و غير از تعدادي اندك و كم شمار، بقيه چه مي دانستند كه ماموريت بيگانه برعهده دارد! طرح مقابله با اسلام و پيامبر خدا(ص) بعد از چند نشست پي درپي با حضور مشاوران امپراتور آماده شد و هراكليوس براساس آنچه در طرح پيش بيني شده بود، اجراي مرحله مقدماتي آن را به ابوعامر ابلاغ كرد. ابوعامر نامه اي خطاب به چند تن از منافقان مدينه نوشت. اين عده همگي از اشراف بودند كه بعد از گرويدن مردم به اسلام، زندگي اشرافي خود را از دست داده و كينه اسلام و مسلمين را به دل داشتند اما به علت اقتدار اسلام و باورهاي عميق مردم، جرات مخالفت آشكار نداشتند و از اين روي، ضمن مخالفت هاي پنهان با رسول خدا(ص) و كارشكني در امور مسلمين، در انتظار فرصتي مناسب نشسته و تظاهر به اسلام مي كردند. ابوعامر اين عده را مي شناخت و با آنان مراوده پنهاني داشت. در نامه ابوعامر خطاب به منافقان كه با پيك پنهان از روم به مدينه ارسال شد، آمده بود؛ اگر شما شرايط و زمينه لازم را فراهم آوريد، سپاه روم براي برچيدن بساط اسلام به مدينه حمله خواهد كرد و قدرت و جايگاه قبلي به شما بازمي گردد اما پيش از اين بايد در مدينه پايگاهي داشته باشيم- بخوانيد چيزي شبيه برخي از ستادهاي انتخاباتي اين روزها- تا پوشش مناسبي براي تجمع مخالفان اسلام و رسول خدا(ص) و مديريت برنامه ها باشد. در طرح ابوعامر- همان طرح هراكليوس امپراتور روم- آمده بود اگر پايگاه مورد نظر، نشانه اي از ما داشته باشد به آساني شناخته شده و از ميان برداشته مي شود و توصيه اكيد شده بود كه اين پايگاه بايد ظاهري كاملا اسلامي داشته و در تبليغ و ترويج آن از مناسك و شعارهاي مورد قبول و احترام مسلمانان استفاده شود- به زبان امروز بخوانيد، استفاده از شال سبز! شعار الله اكبر! ادعاي پيروي از خط امام(ره)! و ...- و اينگونه بود كه «مسجد ضرار» ساخته شد. 2-رسول خدا(ص) سپاهي از مسلمانان پاكباز، آراسته و عازم جنگ «تبوك» بود. منافقاني كه با واسطه ابوعامر از امپراتور روم ماموريت گرفته بودند- شما مي توانيد روم آن روز را به زبان امروز، آمريكا ترجمه كنيد- نزد حضرت آمدند و خبر دادند كه قصد دارند در مدينه مسجدي بنا كنند تا پايگاهي براي گسترش اسلام باشد و از اين طريق براي دفاع از رسالت الهي رسول خدا(ص) - همان خط امام(ره) امروز- فعاليت كنند. آنها از پيامبر اعظم(ص) خواستند كه شخصا در اين مسجد نماز گزارده و آن را افتتاح كند. پيامبر اكرم(ص) تصميم در اين باره را به هنگام بازگشت از «جنگ تبوك» موكول فرمودند و در بازگشت پيش از آن كه وارد مدينه شوند همان منافقان نزد ايشان آمده و درخواست خويش را تكرار كردند؛... يا رسول الله(ص) به مسجد ما بيا و در آنجا نماز بگزار و از خدا بخواه به كار ما بركت دهد و... اما پيك وحي از توطئه منافقان پرده برداشت؛«مسجدي كه آن منافقان ساخته اند براي ضربه زدن به مسلمانان، حمايت از كافران، تفرقه افكني در ميان مؤمنان و كمينگاه براي كسي است كه از ديرباز به مقابله با خدا و رسولش پرداخته است. آنان سوگند ياد مي كنند كه غير از نيت خير و خدمت به اسلام مقصودي نداشته اند، اما خدا گواهي مي دهد كه دروغ مي گويند... اي پيامبر! هرگز در آن مسجد قدم مگذار، همان مسجد- مسجد قبا- كه از ابتدا برپايه تقوا بنا شده براي عبادت شايسته تر است، در آن مرداني هستند كه به تهذيب نفس اشتياق دارند و خدا مردم پاك و مهذب را دوست مي دارد...(آيات 107 و 108 سوره مباركه توبه). در پي نزول اين آيات، رسول خدا(ص) كساني را مأمور كردند تا آن مسجد را كه در كلام خدا مسجد ضرار- آسيب زننده- ناميده شده بود، ويران كنند و آن ويرانه را نيز به آتش بكشند... و مسجد ضرار كه از سوي امپراتور روم و اشراف مشرك و موقعيت از دست داده حجاز به عنوان پايگاهي براي مقابله با اسلام و پيامبرخدا(ص) بنا شده بود، اينگونه به فرمان خدا و به دست پيامبر حامي محرومان و پابرهنگان ويران شد. 4- سعدي مي گويد... يكي گيسوان بافت كه علويم و با قافله حجاز به شهر آمد كه از حج همي آيم و قصيده اي نزد ملك برد كه خود سروده ام!... يكي از نديمان پادشاه كه از سفر دريا آمده بود گفت؛ من او را عيد اضحي-عيد قربان- در بصره ديدم حاجي چگونه باشد؟ ديگري گفت؛ پدرش نصراني بود پس علوي-سيد- نباشد و شعرش را به ديوان انوري يافتند! اين روزها، هزار و چهارصد و چند ده سال بعد از آن روزها كه ماجراي « مسجد ضرار» اتفاق افتاده بود بار ديگر «ابوعامر»ها و «هراكليوس»ها به فكر بازسازي آن ماجرا افتاده بودند. بازي همان بازي بود و شخصيت ها، همان شخصيت ها، فقط جاي اشخاص عوض شده بود. بازيگران جديد در همان نمايشنامه به بازي گرفته شده بودند، از بازيگران، انتظار چنداني نبود، چرا كه برخي در هوس بازگشت به قدرت و برخورداري دوباره از ثروت و امكاناتي كه متعلق به آنها نبود، وارد بازي شده بودند- مانند طلحه و زبير در فتنه جمل كه حق را مي شناختند ولي برنمي تافتند- شماري به مأموريت آمده بودند- مانند ابوعامر از بيرون و عبدالله بن ابّي از درون- و جمعي نيز در غباري كه ميدان را فرا گرفته بود، به توهم افتاده بودند. اما، انگيزه ها هرچه بود و بازيگران هر كه بودند بازي همان بازي بود، بازسازي ماجراي «مسجد ضرار». ظاهرا سازندگان «مسجد ضرار جديد»! بخش پاياني آن داستان را كه مربوط به سرنوشت مسجد ضرار اول است فراموش كرده و نمي دانستند آن كانون فتنه چگونه ويران گرديده و به آتش كشيده شد. اگر، از سرنوشت مسجد ضرار اول با خبر بودند و هوشياري مردم ايران مخصوصا تجربه 30 ساله اخير آنان را دست كم نمي گرفتند، شايد مي توانستند پيشاپيش از پايان ماجراي خويش باخبر شوند و رسوايي ابوعامرها و عبدالله بن ابّي ها را تكرار نكنند. البته، خيلي هم قابل ملامت نيستند، چون فقط مومنان از يك سوراخ دو بار گزيده نمي شوند! اگر قرار بود مردم مسلمان ايران كه پرورش يافته اسلام، امام راحل و خلف حاضر او هستند، هر سرابي را «آب» تلقي كنند، از هر سبزي تلقي سيادت داشته باشند، هر صداي الله اكبري را نشانه انقلابي بودن بدانند و هر كه نام امام راحل را بر زبان آورد، پيرو خط امام(ره) تصور كنند و... اگر چنين بود كه ايران اسلامي تاكنون و طي 30 سال گذشته هزاران بار در چنگال خونين و دست هاي غارتگر آمريكا و اسرائيل گرفتار شده بود! روز دوشنبه رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفيذ حكم رئيس جمهور خطاب به جماعتي كه درپي بازسازي «مسجد ضرار دوم» بودند، فرمود؛«با مسجد ضرار و تقليد از امام بزرگواري كه از عمق دل و جان غرق قرآن بود، نمي توان اين مردم آگاه را فريب داد، چرا كه دل اين ملت به نور ايمان روشن است.» اعتماد ملي: اسكناس 700 توماني «اسكناس 007 توماني» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد ملي به قلم عباس عبدي است كه در آن ميخوانيد؛در خبرها آمده بود كه يكي از اعضاي هيات علمي دانشگاهي در استان سمنان به يكي ديگر از همكاران خود اطلاع ميدهد كه فردي همنام وي و در رشته وي در دانشگاهي در استان همدان تدريس ميكند. پس از اصرار استاد مذكور تحريك ميشود كه قضيه را پيگيري كند و معلوم ميشود كه اين فرد قبلا در مغازه فتوكپي كار ميكرده و هنگامي كه استاد مذكور مدرك خود را به او ميدهد تا كپي بگيرد وي آن را اسكن كرده و سپس با تغيير عكس يك مدرك جعلي اما با همان نام تهيه كرده و خود را با اين نام و مدرك معرفي كرده و در استان همدان به عضويت هيات علمي در ميآيد و يك ترم هم تدريس كرده و خود را آماده تدريس ترم دوم ميكند كه قضيه لو ميرود. ظاهر و تاكيد اين خبر بر جعل مدرك استوار است و نقطه محوري خبر، آن فرد جاعل است اما واقعيت اين نيست، اهميت اين خبر در جعل مدرك نيست، بلكه در اشتغال فردي ديپلمه با مدرك جعلي در محيطي علمي است كه قرار است توليد علم كند، در محيطي كه قرار است فقط افراد عالم و باسواد دانشجو تربيت كنند. اما ظاهرا افرادي كه در آن دانشگاه فعاليت داشتهاند، قادر نبودهاند كه بدون رجوع به مدرك، محتوا و سواد فرد را بسنجند، اين مثل آن ميماند كه يك نفر اسكناس 7 دلاري يا 700 توماني جعل كند و اتفاقا آن را در بانك مركزي به صندوق بدهد و از او پذيرفته شود. به عبارت ديگر مسوولان بانك مركزي اولا نفهميدهاند كه اسكناس مذكور جعلي است، ثانيا متوجه نشدهاند كه اسكناس 700 توماني نداريم. خوب روشن است كه اختيار نظام پولي كشور را به چنين بانكي سپردن فاجعه است، و اگر چنين اتفاقي در بانك مركزي رخ دهد، اهميت خبري آن در جعل اسكناس 700 توماني نيست، بلكه مصرف آن در بانك مركزي واجد اهميت اصلي است. در جريان اين خبر هم اهميت اصلي خبر در جعل چنين مدركي نيست، بلكه اهميت اصلي متوجه نشدن بيسوادي داوطلب عضويت در هيات علمي از سوي مديريت دانشگاهي است كه ميخواهد مرجع آموزش و تاييد چنين مدراكي در جامعه باشد. كساني كه با امور دانشگاه و پذيرش عضو هيات علمي آشنا هستند، ميدانند كه داوطلب عضويت پس از ارائه مدارك و پاياننامه خود بايد در جلسه گروه علمي شركت كند و درباره سابقه مطالعاتي و علمي و پاياننامه خود و خيلي امور ديگر توضيحاتي بدهد و به پرسشهاي علمي حاضرين نيز پاسخ دهد، و چه بسيار افرادي كه داراي مدرك واقعي هم هستند اما نميتوانند اين مرحله را بگذرانند، چه رسد به اينكه مدرك آنان جعلي باشد. به علاوه وقتي يك نفر در حد ديپلم خود را با عنوان دكتراي جعلي جا ميزند و سر كلاس ميرود، چطور دانشجويان متوجه بيسوادي او نميشوند؟!! همه اينها معرف اين است كه نظام دانشگاهي دچار وضعيتي شده است كه در حوزه تخصصي و كارشناسي خودش كه آموزش علم و ارزيابي مدارك معرف سطح دانش افراد اس سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 657]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: ديگر علي (ع) ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: ديگر علي (ع) ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاص صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها د زير ميآيد. رسالت «پرسشهاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاص صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها د زير ميآيد. رسالت «پرسشهاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: در باب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: در باب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: پيرامون وقف ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: پيرامون وقف ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته است كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي: از قول ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته است كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي: از قول ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: دروغ ، تقلب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: دروغ ، تقلب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: اين ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها