واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تهیه کننده فیلمهای جیمز باند از دهه 80 بر این باور بود که چهره او جذابیت لازم را دارد، اما درباره تواناییهای بازیگری اش تردید داشت. یک دهه زمان لازم بود تا... با بازی در تئاترهای لندن کار خود را آغاز کرد و خیلی زود بدل به ستاره محبوب مجموعههای تلویزیونی شد. تهیه کننده فیلمهای جیمز باند از دهه 80 بر این باور بود که چهره او جذابیت لازم را دارد، اما درباره تواناییهای بازیگریاش تردید داشت. یک دهه زمان لازم بود تا او به عبور از نقشهای متنوع و تریلرهای پلیسی و جنایی نقش مأمور 007 را بر عهده گیرد و موجب احیای فیلمهای جیمز باندی شود. «پیرس برندان برازنان» 16 می1953 در منطقه «ناوان» در شمال غربی دوبلین در ایرلند متولد شد. پدرش (توماس) نجار بود و مادرش (ماری) نام داشت. این زوج قبل از یک سالگی «پیرس» از هم جدا شدند. «ماری» فرزندش را نزد والدین خود گذاشت و برای تأمین مخارج زندگی به لندن رفت و پرستار شد. پیرس در 6 سالگی پدر بزرگ و مادربزرگش را نیز از دست داد و مجبور بود طی روز نزد اقوامش بماند. از این رو احساس تنهایی میکرد: «شاید ریشه بازیگری همین است. وقت زیادی که در تنهایی با افکار خود سپری میکنید». سختگیریهای بیش از حد مدرسه کاتولیک و تنبیههای شدید برای پیرس و بقیه بچهها قابل تحمل نبود. از این رو، اعتراضها موجب شد تا این مدرسه برای همیشه بسته شود. پیرس وقتی یازده ساله شد نزد مادر خود که در آستانه ازدواج تازه در لندن بود رفت. او و همسرش «ویلیام کار مایکل» میخواستند نظر مساعد پیرس را جلب کنند و مرتب او را به سینما میبردند. تماشای بازی «مارلون براندو»، «جک نیکلسون»، «کلینت ایستوود»، «استیو مک کوئین»، «وارن بیتی»، پیرس را به بازیگری علاقهمند کرد. ریشههای ایرلندی پیرس در مدرسه برایش دردسر ساز بود و همکلاسیهایش او را با نام مستعار «ایرلندی» صدا میزدند و پیرس مجبور بود تا لهجه و رفتار و حرکات خود را تغییر بدهد. جذابیت چهره پیرس موجب شد تا او از 16 سالگی سوژه عکسهای تجاری و تبلیغاتی شود. مدتی بعد پیرس به تشویق یکی از همکارانش در استودیوی عکاسی به یک گروه تئاتر تجربی پیوست تا به هر نحو ممکن بازیگر شود. وی برای تأمین مخارج خود مدتی شغلهای مختلفی مانند نظافتچی خانهها، ظرفشویی و رانندگی را تجربه کرد. حتی مدتی در سیرک، در بخش نمایش آتش بازی به عنوان شعبده باز آتشخوار کار کرد! پیرس پس از بیست سالگی در مرکز نمایش لندن ثبت نام کرد و مطالعات او در این دوره پشتوانه تئوریک تئاتریاش را تقویت کرد. سه سال بعد، پس از فارغ التحصیل شدن به عنوان دستیار مدیر صحنه در «تئاتر یورک» استخدام شد. «انتظار تا غروب/ صبر تا تاریکی» اولین نمایشی بود که پیرس در آن بازی کرد. بازی او در تئاتر «نشان زخم شیطان سرخ» نوشته نمایشنامه نویس بزرگ «تنسی ویلیامز» با استقبال منتقدین در لندن مواجه شد. به گونه ای که ویلیامز نیز تلگرافی تشکرآمیز را برایش ارسال کرد. کارگردان سینما و تئاتر «فرانکوز فیره لی» نیز با رضایت از بازی پیرس، از او برای همکاری در یک تئاتر و همچنین فیلم تلویزیونی «سکته مغزی مورفی» دعوت کرد. اولین تجربه سینمایی پیرس در 27 سالگی با نقشی کوتاه، اما به یاد ماندنی در «جمعه طولانی و خوب» شکل گرفت. این نقش آفرینی زمینه حضور پیرس در مجموعههای تلویزیونی را فراهم کرد. او برای فیلمبرداری یکی از سریالها به زادگاهش در ایرلند رفت و موفق شد پس از سالها با پدرش دیدار کند. البته این دو هیچگاه در زندگی با هم صمیمی نشدند. «کاساندرا هریس» طرفدار شدید حفظ محیط زیست بود و از ازدواج قبلیاش دو فرزند هشت و نه ساله به نامهای «کریستوفر» و «شارلوت» داشت. تصویر چهره کاساندرا هریس پیشتر در کتاب «زیباترین زنان جهان» به چاپ رسیده بود. پیرس پس از آنکه پدرخوانده این دو شد، زندگی عاشقانهای را با «کاساندرا» آغاز کرد. آنها سال 1983 صاحب پسری به نام «شان» شدند. یک روز پس از یازدهمین سالگرد ازدواج این زوج خوشبخت، کاساندرا به دلیل سرطان، چشم از جهان فروبست: «همه آنچه هستم، بازیگر بودن و پدر بودن خود را مدیون کاساندرا هستم. برای همیشه در تار و پودم حضور دارد.» پیرس با دروغ گفتن در مورد داشتن کار ثابت، خانه خود در ویمبلدرون را در رهن بانکا قرار داد و با گرفتن دوهزار پوند راهی لس آنجلس شد و در آزمون هنرپیشگی برای بازی در مجموعه تلویزیونی کارآگاهی «رمینگتون استیل» شرکت کرد. استقبال مخاطبین از سریال مذکور تهیه کنندگان را متقاعد کرد تا نقش محوری مجموعه را به پیرس بسپارند و ابعاد تازه ای را به شخصیت او در فیلمنامه اضافه بکنند. پیرس این شخصیت را شخصیتی حدفاصل جیمز باند و کارآگاه کلوزو در فیلم پلنگ صورتی توصیف کرده است. پس از این حضور رسانهها نیز به پیرس برازنان لقب «گری گرانت جدید» دادند. حالا دیگر چهره پیرس روی جلد اغلب مجلهها بود و با پخش آن در 94 قسمت، طی پنج سال لذت ستاره بودن را چشید. «کابی بروکولی» یکی از تهیه کنندگان سری فیلمهای جیمز بادن مرتب بر حضور پیرس در فیلم جدیدش تأکید میکرد، اما سازندگان رمینگتون استیل که قصد نداشتند ستاره محبوب خود را از دست بدهند او را تهدید کردند، در صورت نیمه کاره رها کردن کار سریال، وی با جریمه ای 20 میلیون دلاری مواجه خواهد شد. بروکولی نیز متقابلا ً اعلام کرد، وقتی مردم چهره ای را مرتب و بدون هزینه از تلویزیون میبینند برای دیدارش به سینما نمیآیند. به ویژه اگر شخصیتها به هم شبیه باشند. آن موقع «تیموتی دالتون» جایگزین پیرس در نقش جیمز باند شد، اما همگان میدانستند که او انتخاب دوم بوده است، در فیلم «خانه به دوشها»، پیرس نقش مردم شناسی را بر عهده داشت که موجوداتی شیطانی را در لس آنجلس کشف میکند. او پیش از قتل، یافتههای خود را به دکتری دیگر منتقل میکند تا با این موجودات مبارزه کند. پیرس در «پروتکل چهارم» با «مایکل کین» همبازی شد و در «خاتم داتفایر» کنار «رابین ویلیامز» قرار گرفت. در آن فیلم، رابین پس از جدایی از همسرش برای این که بتواند مرتب فرزندانش را ببیند، خود را به شکل پیرزنی درمیآورد و به عنوان خدمتکار در خانه سابق خود استخدام میشود. «رابطه عاشقانه» با حضور «وارن بیتی»، «کاترین هیپبورن» و پیرس برازنان ساخته شد. سرانجام در سال 1994، کابی بروکولی با کنار گذاشتن نامهایی مانند «مل گیبسون» و «هیوگرانت» نقش مأمور 007 را به پیرس سپرد: «میدانستم این شخصیت باید 40 ساله و اعتماد به نفس عمیق و قوی داشته باشد». «چشم طلایی» اولین فیلم از مجموعه جیمز باند بود که بر اساس داستان یا رمانی از «یان فلمینگ» شکل گرفت. پیرس بعدها ماشین تایپ «یان» را به قیمت 800 / 52 پوند خرید، درخشش پیرس در آن فیلم تحسین منتقدین را برانگیخت و او را بهترین جیمز باند پس از «شون کانری» نامیدند. فیلم 106 میلیون دلار در ایالات متحده و 305 میلیون دلار در سطح جهان فروخت و راه را برای ساخت قسمتهای بعدی گشود. دستمزد پیرس در آن فیلم 4 میلیون دلار بود. قسمتهای بعدی فیلم با نامهای «فردا هرگز نمیمیرد»، «دنیا کافی نیست» و «روزی دیگر بمیر» ساخته شد و دستمزد پیرس به ترتیب هشت میلیون و دویست هزار دلار، دوازده میلیون و چهارصد هزار دلار و شانزده میلیون و پانصد هزار دلار رسید. فروش هر سه قسمت نیز بالاتر از صد میلیون دلار بود. پیرس همان زمان اجازه داد تا از شخصیتی شبیه به خودش در بازی ویدئویی جیمز باند به نام «همه چیز یا هیچ چیز» استفاده شود و خودش نیز در آن صحبت کرد. در سال 2004 هنگامیکه مذاکرات پیرس و تهیه کننده جیمز باند برای ادامه همکاری به نتیجه مثبتی نرسید وی اعلام کرد که نقش جیمز باند برایش تمام شده است. پیرس برازنان در قالب جیمز باند محصور نماند و در آثار مطرح دیگری نیز بازی کرد. «مریخ حمله میکند» توسط «تیم تون» ساخته شد و پیرس رو به روی جک نیکلسون قرار گرفت. «ماجرای توماس کراون» بازسازی فیلمیاز دهه 60 با بازی «استیو مک کوئین» و «فی داناوی» بود و پیرس نقش بازرگانی ثروتمند را بازی کرد که آثار هنری را میرباید. «جغد خاکستری» فیلمی متناسب با علاقه شخصی پیرس و همسر سابقش در حفاظت از محیط زیست بود. او در نقش سرخپوستی به نام جغد خاکستری از هفده سالگی به کانادا رفته و به شکار میپردازد و راهنمای گردشگران میشود. در پایان نیز در یک سخنرانی در انگلستان بر اهمیت مراقبت از شرایط زیست محیطی تأکید میکند. کمدی رمانتیک «قوانین جاذبه» با بازی پیرس و «جولین مور» شکل گرفت، اما ان طور که پیش بینی میشد فیلم مذکور نفروخت. او سپس در «پس از غروب» نقش یک سارق جواهرات را بازی کرد که دو قطعه از الماسهای ناپلوئون را دزدیده و حال در پی سومین قطعه آن است. پیرس برای فیلم «گاو باز» کاندیدای دریافت جایزه گلدن گلاب شد. جایزه ای که در دهه 80 نیز برای بازی در مجموعه ای تلویزیونی کاندیدای دریافت آن بود. پیرس سپس این فرصت را یافت تا در کمدی رمانتیک «مادر من» رو به روی «مریل استریپ» بایستد. او به تازگی هم نقشی کوتاه در «سایتلین» را به پایان برده است. این اثر درباره زندگی «سایتلین مک نامارا» همسر شاعر مشهور «دیلن توماس» است. مجموع فروش فیلمهای پیرس برازنان تا کنون یک میلیارد و نود و شش میلیون دلار بوده است. پیرس از سال 1994 دور تازهای از زندگی خانوادگی خود را در کنار روزنامه نگاری به نام «کلی شان اسمیت» آغاز کرده است. آنها صاحب دو فرزند به نامهای دیلن توماس (متولد 1997) و پاریس بکت (متولد 2001) هستند. پیرس در سال 2000 بخشی از درآمد خود را به راه اندازی یک مدرسه فنی و حرفه ای برای تبتیها در کاتماندو اختصاص داد. او و همسرش همواره در راه کمک به مؤسسات خیریه فعال بوده اند. آنها بر پاکسازی زمینهای مین گذاری شده، آموزش عمومی درباره بیماری سرطان و افزایش مراقبتهای بهداشتی از کودکان و زنان تأکید دارند. این زوج در سال 2007، صد هزار دلار برای ره اندازی یک زمین بازی در منطقه ای از جزایرهاوایی که خود ساکن یکی از آن جزایر هستند، اختصاص داده اند، پیرس و همسرش جوایزی نیز برای فعالیتهای انسان دوستانه خود دریافت کرده اند. این بازیگر علاقه زیادی به نقاشی و کشیدن تابلو از مناظر و چهره انسانها دارد همه درآمد حاصل از فروش آثار خود را در راه خیر صرف میکند. پیرس برازنان از سال 2004 شهروند ایالات متحده شده است، در حالی که همچنان شهروند ایرلند نیز هست. او طرفدار حزب دموکرات است: «دولت بوش تصمیمهایی گرفته که ما تا مدتهای طولانی از پیامد آن رنج خواهیم برد. ببینید با محیط زیست چه کرده و چه جنگ بی رحمانه ای که آغاز کرده است! کم کاری بوش و دولتش در مورد طوفان کاترینا شرمآور است». پیرس برازنان از سال 1998 شرکت فیلمسازی خود را با نام Irish Dream Time راه اندازی کرده و تا کنون 6 فیلم از آثار خود را تهیه کرده است. این بازیگر 187 سانتی متری در سالهای 1996 و 1998 توسط مجله People (مردم) به عنوان یکی از پنجاه مرد جذاب جهان معرفی شده و در سال 2001 نیز جذاب ترین مرد زنده جهان لقب گرفته است. پیرس از سال 1997 سیگار کشیدن را ترک کرده و به ماهیگیری از رودخانه علاقه مند است. وی از بین مجموعه فیلمهای جیمز بادن، «از روسیه با عشق» و «فقط برای چشمهای تو» را دوست دارد. او میگوید: «بازی در فیلمهای جیمز باند چندان هم بی خطر نیست». در یکی از فیلمهای جیمز باند، زانوهای پیرس آسیب دید و اثر زخم حاصل از ضربه یکی از سیاهی لشکرها بر سمت راست لب بالایی اش طی گذشت سالها هنوز پاک نشده است. درگیری اخیر این بازیگر با یک عکاس، پای پلیس لس آنجلس را به میان کشیده است. پیرس به عکاس گفته است : «چرا دنبال شغلی واقعی نمیروی؟» عکاس نیز نقش او در فیلمهای جیمز باند را به تمسخر گرفته است! پیرس برای بازی در هر کدام از فیلمهای جیمز باند علاوه بر دستمزد، یک ماشین پیشرفته نیز دریافت کرده است. موفقیتهای هنری و فعالیتهای وی در زمینه حفظ محیط زیست یک دوربین طلایی (از برلین) نصیب او کرده است. پیرس در پاسخ به این که چرا در تعدادی فیلم بی ارزش بازی کرده است، میگوید: «شما ارزش خود را به عنوان بازیگر میدانید، اما باید شغلی داشته باشید و برای پرداخت مخارج زندگی و وامهایتان درآمد کسب کنید. همه فیلمهایی که تا کنون بازی کرده ام، حتی جیمز باند، شخصی بوده اند، زیرا برای هر شخصیتی که میآفرینید باید بخشی از وجود خود را سرمایه کنید». فیلم شناسی «پیرس برازنان»جمعه طولانی و خوب، آینه شکست (1980) رمینگتون استیل (87 – 1982، مجموعه تلویزیونی) خانه به دوشها (1986)، پروتکل چهارم (1987) تافین، کلاهبرداران (1988)، دور دنیا در هشتاد روز، سرقت مسلحانه (1989، تلویزیونی) آقای جانسون (1990) قتل 101، قربانی عشق (1991، تلویزیونی) مرد چمن زن (1992) قطار مرگ، زنجیر گسسته (1993 _ تلویزیونی) گرفتار،خانم داتفایر (1993) با غریبهها حرف نزن، رابطه عاشقانه (1994) نگهبان شب، چشم طلایی (1995)آینه دورو دارد، مریخ حمله میکند (1996) قله دانته، رابینسون کروزو، فردا هرگز نمیمیرد (1997) خواهر زاده (1998، همچنین تهیه کننده) ماجرای توماس کراون، مسابقه (همچنین تهیه کننده)، جغد خاکستری، دنیا کافی نیست (1999) خیاط پاناما (2001) ایولین (همچنین تهیه کننده) روزی دیگر بمیر (2002) قوانین جاذبه (همچنین تهیه کننده) پس از غروب (2004) گاوباز (2005) پروانه روی چرخ (همچنین تهیه کننده) آبشار سرافیم، زندگی متأهلی (2007) مادر من / پول زیادیه، ماجرای توماس کراون 2 (همچنین تهیه کننده) سایتلین (2008).
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 759]