تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837868470
نوه جنايتكار اعتراف کرد
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جواد در ادامه اعترافات خود گفت: اينكه چگونه آنها را به قتل برسانيم، ما را مشغول كرده بود كه در نهايت تصميم به خفه كردن آنها گرفتيم و من با روسري كه متعلق به همسرم بود دست به اين اقدام زديم. فارس: مرد جواني كه به واسطه بدهي مادربزرگ و پدربزرگ خود را كشته بود توسط مأموران پليس دستگير شد. ساعت 1:30 بامداد پنج‌شنبه 3 ارديبهشت مأموران كلانتري 171 مصطفي خميني در حين گشت‌زني در اتوبان بهشت زهرا در حوالي بازار گل با اجساد زن ومرد سالمندي مواجه شدند. مأموران با بررسي جسد دريافتند به دور اجساد طنابي بسته شده و پتويي دور آنان پيچيده شده است و سپس در اين بخش رها شده‌اند بدون آنكه از قاتل يا قاتلان اثري در دست باشد. با گزارش موضوع به بازپرس كشيك ويژه قتل تهران وي به همراه گروهي از كاراگاهان پليس آگاهي راهي محل كشف اجساد شده و اقدامات اوليه را انجام دادند. پس از پايان تحقيقات اوليه و ارسال اجساد به پزشكي قانوني به منظور روشن شدن علت اصلي مرگ اين زن و مرد سالمند به دستور بازپرس شعبه چهارم بازپرسي دادسراي جنائي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس اگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. طبق گزارش پزشكي قانوني، مرگ هر 2 قرباني بر اثر خفگي اعلام شد اما از آنجا كه هيچ‌گونه اوراق هويتي همراه اجساد نبود و گزارشي مبني بر فقدان اين افراد اعلام نشده بود شناسائي هويت آنان امكان پذير نبود. در تاريخ 6 ارديبهشت اولياي دم به كلانتري 114 غياثي مراجعه و گمشدن پدر و مادر خود را اعلام كردند كه عوامل كلانتري از آنان خواستند براي ثبت مشخصات گمشده‌ها به پايگاه ششم پليس آگاهي تهران بزرگ مراجعه كنند. پس از ثبت مشخصات كاراگاهان اداره دهم پليس آگاهي متوجه شدند، مشخصات 2 قرباني كشف شده با مشخصات اعلامي در سيستم تطابق دارد درنتيجه اولياي دم را به اداره دهم احضار و به تحقيق از آنها پرداختند. پس از تحقيق از فرزند دو قرباني مشخص شد طبق گفته آنها جواد 36 ساله كه نوه اسماعيل 83 ساله و زهرا 70 ساله است در 2 ارديبهشت امسال اين دو مقتول را به حوالي ميدان خراسان برده و در آنجا آنها را از خودرو پياده كرده و ديگر اطلاعي از سرنوشتشان ندارد. كارآگاهان 6 ارديبهشت جواد را در منزلش شناسايي و دستگير كردند وي ابتدا منكر هرگونه دخالت در مرگ پدربزرگ و مادربزرگ خود شد اما سرانجام لب به اعتراف گشود. جواد مدعي شد ساعت 9 صبح به اتفاق دوستم به نام ناصر 26 ساله كه در منزل ما بود و 550 هزار تومان از من طلب داشت تصميم به قتل پدربزرگ و مادربزرگ گرفتم تا با سرقت و فروش طلاهاي مادربزرگم بدهي‌ام به ناصر را بپردازم. وي ادامه داد: چون همسرم به مشهد رفته بود و فرزندانم دختر 13 ساله و پسر 8 ساله‌ام در منزل مادر زنم بودند، بهترين فرصت بود كه آنها را به منزل كشانده و به قتل برسانم بنابراين با تلفن همراهم با زهرا تماس گرفته و آنها را دعوت كردم تا به منزل ما در حوالي اتوبان نبرد بيايند. وي افزود: قبل از آمدن آنها به اتفاق ناصر از داروخانه قرص خواب‌آور تهيه كرده و آنها را خورد و در آب ميوه مخلوط كرديم. ساعت 4:30 عصر آنها به منزلم آمدند كه با خوردن آب ميوه بيهوش شدند. جواد در ادامه اعترافات خود گفت: اينكه چگونه آنها را به قتل برسانيم، ما را مشغول كرده بود كه در نهايت تصميم به خفه كردن آنها گرفتيم و من با روسري كه متعلق به همسرم بود دست به اين اقدام زديم. در ساعت 21 ابتدا ناصر دست و پاي مادربزرگم را كه در قسمت پذيرايي خوابيده بود نگه داشت و من او را خفه كردم، سپس به سراغ پدربزرگم رفتم اما او كه بيدار شده بود از اتاق خواب بيرون آمد در نتيجه ناصر از جلو او را گرفت و من از پشت خفه‌اش كردم. جواد ادامه داد: براي اطمينان از مرگ آنها مجدداً طنابي را دور گردن آنها پيچيديم، لباس هايشان را در پل سوم بلوار ابوذر انداخته و با استفاده از اتومبيل پرايدم آنها را در اتوبان بهشت زهرا رها كرديم، طلاهاي مادربزرگم را نيز به شخصي به نام غلام به مبلغ يك ميليون و 200 هزار تومان به فروش رساندم. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]
-
گوناگون
پربازدیدترینها