واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شمایلها ارزش گرافیکی هم ندارند
![شمایلها ارزش گرافیکی هم ندارند](http://img.tebyan.net/big/1389/10/112244218651101452191272548620422468117234238.gif)
فرزاد ادیبی، گرافیست نامآشنای کشورمان، آثاری دارد که ملهم از مفاهیم دینی هستند. او معتقد است گرافیک میتواند مانند ابزاری بسیار موثر در خدمت مفاهیم دینی باشد و در انتقال و اثر گذاری این مفاهیم نقش ایفا کند. به گفته ادیبی پیامهای بیشتر ادیان مبتنی بر راستی و درستی و همه ویژگیهای نیک بشری است. این پیامها هرگز کهنه نمیشوند و همواره در طول تاریخ تداوم پیدا کردهاند. ادیبی معتقد است که این پیامهای ارزشمند را میتوان به مدد گرافیک به عنوان یک شیوه و ابزار موثر، گشترش داد. آقای ادیبی گرافیک مذهبی به چه معناست؟از دید هنری، گرافیک مذهبی همان گرافیک آیینی است و میتوان آن را شاخهای از هنرهای آیینی دانست. هنر آیینی هم هنریست که رمز و رازی دارد و باید آن را رمزگشایی کرد تا این رازها قابل فهم شوند. ادیبی:برای ارتباط و قابل فهم بودن هنر برای توده مردم، لازم است با تدبیر و تلاش، سطح آگاهی و سلیقه مردم را بالا ببریم، نه خود را تا سطح سلیقه عوام پایین بیاوریم.رمز گشایی یک اثر آیینی چطور اتفاق میافتد؟ این رمزگشایی یک اتفاق مفهومی در هنر است که باید در ساختار هم نمود پیدا کند، به این ترتیب که ساختار هم، به مانند مفهوم نهفته اثر، نشان از یک اتفاق ماورایی یا فراجهانی داشته باشد. اما متاسفانه گرافیک مذهبی ما، عمدتاً گرافیک مذهبی در مفهوم و نه در ساختار و قالب است. البته این مشکل مختص گرافیک مذهبی نیست بلکه کل گرافیک ما گرفتار این مسئله است؛ به عبارت دیگر، ما نیاز داریم که ساختار و مفهوم در یک اثر گرافیکی از هر نوعی، مکمل یکدیگر باشند.به عبارتی در گرافیک مذهبی تکنیک و شیوههای گرافیکی مد نظر قرار نمیگیرند؟بله. در هنر گرافیک سبکها، شیوهها و بالاخره تکنیکهایی در اجرا وجود دارد که برای بیان هر موضوعی میتوان زبانی متناسب با آن را برگزید. معتقدم، دین و مذهب را از دو زاویه میتوان مد نظر قرار داد: یکی آموزههای فرازمانی و فرامکانی ادیان است که هرگز قالبمند نیستند و متعلق به همه بشریتند، همچون دادگری و ستمستیزی، آزادگی، مهرورزی و... و دومین زاویه نگرش به دین، انگارههای تاریخی، آرکائیک و گاه نائیف (بدوی) است که هنر گرافیک برای بیان ساختارگرایانه هر دو این نگرشها تواناست. البته ناتوانی برخی طراحان در انتقال درست این مفاهیم در پیام، محتوا و ساختار را نباید ضعف هنر گرافیک انگاشت. گرافیک مذهبی مخاطب گستردهای دارد و ممکن است همه این افراد به زبان بصری و رموز آن آشنا نباشند...سطح سلیقه عمومی جامعه، بهانهای شده برای آنکه برخی طراحان کارهای نامطلوب عرضه کنند. این هنرمند نیست که باید خودش را با دانش توده مردم هم سطح کند. برای ارتباط و قابل فهم بودن هنر برای توده مردم، لازم است با تدبیر و تلاش، سطح آگاهی و سلیقه مردم را بالا ببریم، نه خود را تا سطح سلیقه عوام پایین بیاوریم.شمایلنگاری هم بخشی از همین کارهای نامطلوب به حساب میآید که براساس سلایق سطحی شکل گرفتهاند؟ مخاطب عام با طبیعتگرایی (ناتورالیسم) بیش از هنر انتزاعی (ابستره) ارتباط برقرار میکند. بنابراین شاید تصور شود به همین دلیل، آنها با شمایلنگاری ارتباط برقرار خواهند کرد. ولی شمایلها نه مستند هستند و نه از نظر هنر گرافیک عیار بالایی دارند. این آثار با زبان ادبی قدیسها را میستایند اما با زبان هنری، نازل و ناسزایند. از سوی دیگر، همین مخاطب عام با نوشتار اعم از تایپوگرافی، خوشنویسی و... ارتباطی آیینی برقرار میکند که گاه از مرز ادعیه و تعاویذ میگذرد و با رسیدن به اعداد، طلسمها و نوشتههای سحرآمیز به خرافه هم میرسد. من امیدوارم هم خود طراح گرافیک و هم هیأت انتخاب و داوری و در نهایت شورای سیاستگذاری و برنامهریزی جشنوارهها و سوگوارهها و مخصوصا نمایشگاهها به این جزئیات توجه ویژه کنند و همیشه به بالابردن سطح بینش و سلیقه توده مردم بیندیشند. آیا در عرصه گرافیک مذهبی نمونههایی داریم که هم به لحاظ محتوایی و هم بصری ارزش گرافیکی داشته باشند؟بله. کارهایی که در حیطه تایپوگرافی به دست کسانی چون محمد احصایی، صداقت جباری و مسعود نجابتی نمونههایی در گرافیک مذهبی یا آیینی هم در مفهوم و هم در ساختار هستند؛ دلیل این امر هم ماهیت رمزگونه و انتزاعی نوشتار و وابستگی به هویت قومی یا ملی است، در حالی که تصویر امری جهانشمول است.تنظیم:مینا بای
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]