واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اما می ماند یک سوال بسیار مهمتر و اساسی تر و آن اینکه چرا " نخست وزیر امام خمینی" و " نخست وزیر دوران جنگ " وقتی نامه اش از اخبار سراسری رادیو پخش شد ، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی ، تازه از استعفای ایشان با خبر شد ؟! تقی دژاکام در وبلاگ خود در مطلبی با عنوان " توزیع سیب زمینی دولتی و استعفای میر حسین موسوی"نوشت: 1- این روزها که آقای مهندس "میر حسین موسوی" پس از 20 سال دوری از سیاست ، دوباره وارد عرصه حضور در مسئولیتهای عالی جمهوری اسلامی شده اند ، به یاد ماجرای نامه استعفای ایشان از نخست وزیری افتادم و یک سوال مهم برایم پیش آمد که خیلی دوست دارم ایشان به آن پاسخ دهند . حتما خوانندگان محترم وبلاگ من و حتی شخص آقای موسوی تایید می کنند که این سوال ، بسیار اساسی و کلیدی است و در تصمیم گیری ما برای رای دادن یا ندادن به ایشان تاثیر مهمی دارد : سوال من البته به این مربوط نمی شود که چرا ایشان در اوج ماجراهای جنگ و وضعیت استثنایی و بحرانی کشور ناگهان استعفا دادند ، بلکه سوال این است که مگر ایشان طبق سلسله مراتب اداری شناخته شده - نه تنها در ایران که در تمام جهان - نمی بایستی نامه استعفای خود را به مقام مافوق یعنی رئیس جمهور وقت آقای " سید علی خامنه ای" تقدیم می کردند ؟ پس چرا به جای این شیوه ، نامه با عبارت " ملت قهرمان ایران ..." شروع شد ؟! ... اما می ماند یک سوال بسیار مهمتر و اساسی تر و آن اینکه چرا " نخست وزیر امام خمینی" و " نخست وزیر دوران جنگ " وقتی نامه اش از اخبار سراسری رادیو پخش شد ، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی ، تازه از استعفای ایشان با خبر شد ؟! که امام آن نامه تند را خطاب به ایشان بنویسد ؟ آیا نخست وزیر دوران جنگ و نخست وزیر امام خمینی ، نباید این احترام و ادب را نسبت به ولی نعمت خودش و ولی نعمت تمام مردم انقلاب کرده می گذاشت و در این موضوع بسیار بسیار مهم پیش از اقدام ، از امام استفسار می کرد و طبق یک روش عقلی و بدیهی از ایشان رهنمود می گرفت ؟... من و امثال من برای رسیدن به حقیقت ، سوالات زیادی از شما داریم ، اما این پرسش از آنجا اهمیت بیشتری پیدا می کند که شما در کنفرانس مطبوعاتی هفته پیش خود ، به صراحت فرمودید برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری از رهبر انقلاب اجازه نگرفته اید و من دیدم که اکثر سایتها و وبلاگهای ضد انقلاب همین سخن شما را و جمله اینکه "اگر من رئیس جمهور شوم ، گشت ارشاد را جمع می کنم" تیتر کرده بودند (جمله دوم البته آنطور که آقای رمضان زاده سخنگوی دولت آقای خاتمی هم گفته اند "هضم نشدنی است چرا که این کار اصولا جزو وظایف رئیس جمهور نیست ". به همین دلیل است که خود آقای احمدی نژاد که به برخی از شیوه های اجرای آن انتقاد داشت ، کاری از پیش نبرد!). اما جمله ای که درباره اجازه نگرفتن از رهبر برای نامزد شدن مطرح کرده بودید هر چند هیچ مشکل قانونی ندارد اما تاکید کردن بر آن از سوی شما با آن سابقه تاریخی که امثال من از شما داریم و من به عنوان ابهام آن را مطرح کردم ، این تردید بسیار جدی را ایجاد می کند که شما به هیچ وجه اهل مشورت و گفت و گو با صاحبنظران و رعایت قانون و سلسله مراتب و از همه بالاتر احترام قائل شدن به جایگاه رفیع ولایت فقیه - این میراث ماندگار امام خمینی - که شما خود را نخست وزیر مورد محبت ایشان می دانید ؛نیستید . این سوال بسیار مهم ، علی رغم تلخی آن ، برای تصمیم گیری کسانی چون من که می خواهند آزادانه و با منطق و حجت رای بدهند پاسخی در خور می طلبد و من انتظار دارم نخست وزیر محترم آن زمان و نامزد این زمان به آن پاسخی دهند تا ابهام بزرگ ما برطرف شود . قاعدتا چون این اقدام مهندس موسوی کاملا شخصی بوده است بدیهی است مسئولان محترم سایتهای مربوط به مهندس موسوی و حتی طرفداران ایشان نمی توانند به آن پاسخ دهند و حتما باید دلایل شخص ایشان شنیده شود . البته هر کسی که این سوال را می شنود حق دارد نظر شخصی خودش را که تصور می کند به جواب نزدیکتر است ارائه کند و من هم از آنها استقبال می کنم . 2- لطفا به این نظرسنجی یک سایت اسم و رسم دار اصلاح طلب و سوالاتی که در آن مطرح شده است توجه کنید: با انصراف سید محمد خاتمی از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ... الف : به مهدی کروبی رای می دهم . ب : به میر حسین موسوی رای می دهم . ج : در انتخابات شرکت نمی کنم . ه : هنوز تصمیم نگرفته ام . این درست که گردانندگان این سایت ، دوست ندارند که دکتر محمود احمدی نژاد در این انتخابات رای بیاورد و این هم درست که آنها دوست دارند که اصلا جزو نامزدهای انتخابات نباشد ؛ اشکالی ندارد . اما آیا می توان وجود و حضور کسی را که با قدم گذاشتن به هر شهر و منطقه ای هزاران هزار نفر از مردم ساعتها به استقبال او می شتابند را اساسا نادیده گرفت . شاید اسم بردن از احمدی نژاد ، خود نوعی یاد آوری کردن به مردم باشد که او هم هست و بهتر این باشد که همین مقدار از حضور او را هم در ذهن مردم بر نتابیم ، اما برای اینکه واقعا خودمان را واقع بین جا بزنیم راههای دموکراتیک و رندانه ای هم وجود دارد از جمله مثلا گذاشتن این گزینه ها که : به نامزد اصولگرایان ( یا یکی از نامزدهای اصولگرایان )رای می دهم . حتی اگر نخواهیم مردم به اصولگرایان فکر کنند ، می توانیم حداقل بنویسم که : به نامزد دیگری رای می دهم . این طوری مردم کمی باور می کنند که بله ، طراحان این نظرسنجی آنقدر صادق بوده اند که همه احتمالات غالب را در نظر گرفته اند تا نظرسنجی شان درست و علمی در بیاید . چرا که مردم یادشان نرفته است بسیاری از کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری نهم ، در دور اول به آقای رفسنجانی رای دادند ، در دور دوم به دکتر احمدی نژاد نامزد اصولگرایان رای دادند . 3- سوال سوم من از کسانی است که این روزها بحث "توزیع سیب زمینی" رایگان یا ارزان را از طرف دولت یا وزارتخانه هایی چون آموزش و پرورش را مطرح می کنند و مدعی می شوند که این کار ، توهین آمیز است . سوال این است که اگر دولت در امسال که سیب زمینی به حد شگفت آوری فراوان شده بود و میزان تولید آن توسط کشاورزان محترم افزایش زیادی یافته بود به جای آنکه دسترنج آنها را بخرد و بین کارمندان و کارگران توزیع کند ، این کار را نمی کرد و محصولات مزبور روی دست کشاورزان زحمتکش می ماند و خراب می شد و از بین می رفت ، همین منتقدان محترم از دولت انتقاد نمی کردند که دولت مدعی حمایت از محرومان و مستضعفان چرا در این زمینه کوتاهی کرده و از خرید محصولات آنها و توزیع ارزان سیب زمینی ها بین مردم اقدامی به عمل نیاورده است ؟ کشاورزانی که در نوروز امسال در بین مسیر مسافران ، هر گونی سیب زمینی را 100 تومان ( آری 100 تومان) می فروختند آیا با این کار ، خشنود شده اند یا ناراضی ؟ مردم چه ؟ مردم با دریافت رایگان یا بسیار ارزان سیب زمینی ها خوشحال شدند یا اگر می شنیدند این محصولات نابود شده و هدر رفته است خوشحالتر ؟! سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 372]