تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816377432
از دفاع مقدس رویای مشترک بسازیم
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از دفاع مقدس روياي مشترک بسازيم
عکسهاي جنگ به عکاسي ايران هويت داد سعيد صادقي گفت: عکسهاي جنگ عکاسي ايران را زيرورو کرد و به آن شخصيت و هويت داد. در زمان دفاع مقدس عکس نزديکترين رسانه به وقايع بود و با عينيت وقايع نفس به نفس بود. سعيد صادقي از عکاساني که در زمان دفاع مقدس حضور داشت معتقد است نسل جوان با افرادي که در جبهه‌ها حضور داشتند فاصله گرفته‌اند. وي که در سال ???? "نشان شجاعت" و در سال ???? "نشان درجه يک هنري" شوراي انقلاب فرهنگي را دريافت کرده اين روزها از بي‌توجهي‌‌هايي که به اين قشر مي‌شود گلايه دارد. صادقي در سال 1332 در تبريز متولد شد و تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم ادامه داد. وي فعاليت خود را با عکاسي فيلم سينمايي "جنگ اطهر" در سال 1356 شروع کرد و با شروع جنگ تحميلي در جبهه‌ها مشغول شد. صادقي تا به حال در نمايشگاههاي مختلف داخلي و خارجي مثل جشنواره عکس سينماي جوان، خانه عکاسان، فرانسه، زاگرب و نمايشگاه عکس يونسکو در ژاپن شرکت و جوايزي از جشنواره‌هاي مختلف دريافت کرده است. همچنين تا به حال مجموعه کتابهاي "جنگ تحميلي"، "حلبچه"، "دفاع عاشقانه"، "انافتحنا"، "زندگي دوباره" از زندگي اسراي عراقي در ايران، "روايت فتح" و "شکوفه‌هاي شکسته" از وي منتشر شده است. دغدغه اين روزهاي وي اين است که واقعيتهاي آن روزها و فعاليتهاي نسل وي براي جوانان بازگو شود. * از چه سالي براي عکاسي از جنگ به جبهه رفتيد؟ـ : از همان روز دوم جنگ به جبهه رفتم. جنگ در شرايطي شکل گرفت که جريانهاي سياسي در يک حالت هرج و مرج قرار داشت، اما نسلي فداکارانه به جبهه‌ها رفتند. در آن دوران مظلوميت انقلاب خيلي رواج داشت و براي همين جريانهاي مردمي به يک شکلي در انقلاب ذوب شده بودند. در اين ميان تعداد عکاسان جنگ که صادقانه تصاوير آن دوران را به عنوان دفاع مقدس ثبت کردند به زور به تعداد انگشتان دست مي‌رسيد. خيلي از عکاساني که براي عکاسي آمدند عکاس جنگ نبودند. اصلا عکاسي جنگ با عکس جنگ فرق دارد اما اين مفاهيم به طور درست در جامعه ما جا نيفتاده است.*چه فرقي دارد؟نسل جوان با ما که به جنگ رفته‌ايم فاصله گرفته‌اند چون نتوانستيم آنها را با روياي خود همراه کنيمعکس جنگ، نفس جنگ است نه پوسته ظاهري آن. تفاوت شليک يک گلوله با شاترزدن يک دوربين هنوز براي جامعه ما مشخص نشده است - عکس جنگ، نفس جنگ است نه پوسته ظاهري آن. تفاوت شليک يک گلوله با شاترزدن يک دوربين هنوز براي جامعه ما مشخص نشده است. حرف من اين است که چرا ما از دفاع مقدس به عنوان يک غرور ملي روياي مشترک نساختيم. اينکه صرفا من در جنگ حضور داشتم مهم نيست بلکه جوانان هم بايد در اين روياي مشترک حضور داشته باشند چون اين سرزمين به آنها هم تعلق دارد. متاسفانه جنگ را ملي نکرديم اما در مورد عکاسي جنگ مسئله اين است که عکاسان زودتر از سربازها کشته مي‌شوند. اين يک واقعيت است چون سرباز در هنگام حمله پشت خاکريز است اما عکاس مي‌ايستد تا بتواند عکس بگيرد. به همين دليل است که در سالهاي جنگ عکسهاي ما زبان ارتباطي ما با جهان بودند. با اين همه شاهديم رفتارهاي خوبي با عکاسان آن دوران نمي‌شود. متاسفانه زنده‌ها زودتر از شهدا کشته شدند. ما صادقانه به ميدان رفتيم اما امروز مي‌بينيم افرادي براي ما تصميم مي‌گيرند که سن و سال خيلي پايين‌تري دارند. *از چه لحاظ؟ـ بيشتر عکاسان دفاع مقدس حامي مالي نداشتند. با هزينه‌اي که در آن دوران براي خريد نگاتيو خرج کردم مي‌توانستم خانه بخرم. با 30 هزار تومان مي‌شد يک خانه خريد. در حالي که من 12 هزار تومان براي يک نگاتيو سياه و سفيد مي‌دادم يا اينکه 100 تومان براي رفتن به اهواز خرج مي‌کردم. حقيقت جنگ ما در ذات نفسهاي مردم ما بوده است. ما عمرمان را در اين راه گذاشتيم تا درختي به بار بنشيند. نه در آن دوران حمايت شديم نه الان. رفتارهاي خوبي با عکاسان آن دوران نمي‌شود. متاسفانه زنده‌ها زودتر از شهدا کشته شدندحقيقت جنگ ما الان در کنج خانه‌هاي جدا افتاده است. بدنه دفاع مقدس در کنج خانه‌ها، عليل و به تنهايي نشسته است*غير از شما چه عکاسان ديگري در جبهه‌ها فعاليت مي‌کردند؟-علي فريدوني، کاظم اخوان، اميرعلي جواديان و چندين عکاس ديگر. کلا عکاسان جنگ به چند دسته تقسيم مي‌شدند. تعدادي که از سوي رسانه‌هاي داخلي و خارجي سفارش گرفته بودند و عکاساني که به صورت خودجوش به جبهه‌ها آمده بودند.*اولين جايي که واقعا جنگ را حس کرديد يا ترسيديد چه زماني بود؟- حقيقت اين است که چندبار ترس را احساس کردم اما اولين‌باري که واقعا ترسيدم سال 1360 در چزابه بود چون به اندازه هشت سال جنگ گلوله ريخته شد. آن قدر تعداد شليکها زياد بود که مي‌توانم بگويم حتي از زمين هم گلوله مي‌روييد . بعد از آن هم سگهاي آموزش ديده‌اي به سمت ما آمدند که به راحتي يک انسان را تکه تکه مي‌کردند. از همان موقع تا الان از سگ مي‌ترسم. بچه‌ها گريه مي‌کردند چون شهرشان دست دشمن افتاده بود و من واقعا در آن لحظات به عمق جنگ رفتم. تا قبل از آن همه‌اش اندام جنگ را ديده بودم. باور و ايمان بچه‌هاي ما باعث مي‌شد که بتوانند جلوي دشمن بايستند.*باز هم ترسيديد؟ - يکبار ديگر نيز در محله‌اي به نام "چهل متري" در خرمشهر براي دومين‌بار حس کردم درون يک جنگ گير افتاده‌ام چون صبح با رزمنده‌ها صحبت کرده بودم و يک حالت صميميتي به وجود آمده بود اما عصر همان روز يک درگيري پيش آمد و عراقيها خانه به خانه را تجسس کردند. در آن لحظات لرزشي در تمام بدنم به وجود آمد چون خيلي از بچه‌هايي که صبح همان روز آنها را ديده بودم کشته شده بودند و باور اين مسئله برايم سخت بود. يکبار هم در "سه راه مرگ" ترس واقعي را لمس کردم. اين مکان در شلمچه قرار داشت و موقعيت جغرافيايي آن طوري بود که عراقيها نسبت به ما برتري داشتند. بعد از اينکه به انتهاي مسير رسيدم يک لحظه پشت سرم را نگاه کردم. غير از دو سه نفر، اندام رزمنده‌هايي را ديدم که در اثر اصابت گلوله قطعه قطعه شده بودند و گوشتهايشان بالا و پايين مي‌پريد. وقتي اين صحنه را ديدم مغزم ديگر کار نمي‌کرد.*خودتان مي‌دانستيد اين منطقه "سه راه مرگ" نام دارد و خطرناک است؟- نه، بعدا فهميديم. چون معمولا کسي از آنجا زنده بيرون نمي‌آيد به اين نام معروف است.*در اين لحظات عکاسي هم مي‌کرديد يا اينکه تحت تاثير چنين اتفاقهايي قرار مي‌گرفتيد و دوربين را کنار مي‌گذاشتيد؟ـ عکاسي مي‌کردم اما بيشتر انسان درون جنگ برايم مهم بود. من سعي کردم به همه نقاطي که درگيري بود سرک بکشم و همين باعث شد خيلي از کساني که همراه من مي‌آمدند در دوره‌هاي بعد ديگر نيايند. دير گرسنه مي‌شدم و کم غذا مي‌خوردم. يک بسته بيسکوئيت براي 24 ساعت من کافي بود. اين براي همراهانم سخت بود. * بر سر عکسهايتان چه بلايي آمد؟ هنوز آنها را داريد؟ـ يکسري در سازمانهاي مختلف بود که گم و نابود شدند. تعدادي هم در سازمانها و ارگانهاي مختلف به صورت پراکنده نگهداري مي‌شوند.* قصد جمع‌آوري آنها را نداريد؟ـ نه.*چرا؟رفتارهاي خوبي با عکاسان آن دوران نمي‌شود. متاسفانه زنده‌ها زودتر از شهدا کشته شدندـ نسل ما احساسي بود. نسل جوان بايد با خرد وارد ميدان عمل شود نه اينکه مثل ما احساسي عمل کند. وقتي با احساس رفتار کني همه زندگيت را از دست مي‌دهي. هشت سال جنگ در اين کشور بوده است اما چرا نسل جوان امروز با ما يک روياي مشترک در اين زمينه ندارد؟*اين را احساس مي‌کنيد يا به شما گفته‌اند؟ـ هم احساس کرده‌ام و هم اينکه شنيده‌ام. خانواده و دانشجويانم به من مي‌گويند. نسل جوان با ما که به جنگ رفته‌ايم فاصله گرفته‌اند چون نتوانستيم آنها را با روياي خود همراه کنيم. جنگ بايد يک پز ملي شکل مي‌داد و ملت ايران به آن افتخار مي‌کرد. نسل جوان با ما که به جنگ رفته‌ايم فاصله گرفته‌اند چون نتوانستيم آنها را با روياي خود همراه کنيم *فکر مي‌کنيد عکاسان ديگر نيز همين احساس را دارند؟ـ نه. خيلي از آنها عکسهايشان را فروختند و از طريق جنگ پول بدست آوردند. طيفي از عکاسان که اتفاقا حرفه‌اي هم بودند لنزهايشان را کور کردند و عکس نگرفتند. تعداد ديگري هم مثل من براي خودشان عکس گرفتند ولي آنهايي که براي رسانه‌هاي خارجي کار مي‌کردند از پوسته ظاهري جنگ عکاسي کردند و از اين راه پول بدست آوردند. جنگ براي آنها مثل فيلمهاي Action بود ولي جنگ يک واقعيت است. امثال من سعي کرديم نفس جنگ را عکاسي کنيم. *عکسهاي دوران دفاع مقدس چه تاثيري بر روند عکاسي کشور داشت؟ـ عکسهاي جنگ عکاسي ايران را زيرورو کرد و به آن شخصيت و هويت داد. عکاسي ايران قبل از جنگ جهان‌بيني نداشت. در زمان دفاع مقدس عکس نزديکترين رسانه به وقايع بود. همه هنرها به صورت ذهني وارد جنگ مي‌شدند مثل نقاشي، تئاتر يا سينما يعني ميزانسنهاي ذهني داشتند ولي عکاسي با عينيت وقايع، نفس به نفس بود. براي همين من با وقايع جنگ زندگي کردم. عکسهاي جنگ تنها ارتباط قدرتمند ما با جهان خارج بود و توانست مظلوميت مردم را نشان دهد. عکسهاي دفاع مقدس زبان ملت ايران بود . زمان دفاع مقدس عکس نزديکترين رسانه به وقايع بود *هنوز هم جنگ را دنبال مي کنيد مثلا اينکه ببينيد افراد يا مناطقي را که عکاسي کرده‌ايد به چه سرنوشتي دچار شده‌اند؟ـ بله. سال 82 به "فاو" رفتم يا چند وقت قبل به سليمانيه.* فرق کرده بودند؟- خيلي فرق کرده بودند. شهرهاي شمالي عراق مدرنتر شده و از حالت روستايي خارج شده بودند اما هنوز سنگرهاي ما و يادگاريهاي بچه‌ها در سنگرهاي فاو بود. در شلمچه هم آثاري از بچه‌هاي ما وجود دارد.*ديدن دوباره آن مناطق ناراحتتان کرد؟- بله. در آن زمان بيشتر مردم عراق از ما بدشان مي‌آمد چون به آنها آموزش داده بودند که از ما بدشان بيايد. رفتار آنها با بچه‌هاي ما خيلي بد بود.*نياز امروز آثار هنري مربوط به دفاع مقدس چيست؟- با اينکه دو دهه از جنگ گذشته اما هنوز خيلي از سوالهاي نسل جوان پاسخ داده نشده است. ناراحتي من از اين است که جشنواره‌هاي عکس و فيلم جنگ در سطح ساده‌اي برگزار مي‌شوند. اين حماسه بايد ملي شود و در سطح عمومي گسترش پيدا کند. با نقاشيهاي ديواري يا ساختن چند فيلم يا حضور چند ستاره سينما نمي‌شود حقيقت دفاع مقدس را به مردم نشان داد. "ابوطالب امام" از عکاساني بود که در زمان دفاع مقدس بسيار فعاليت کرد ولي در شرايط بدي از دنيا رفت در حالي که اين روزها شاهديم کساني که عکاسي شغل اصليشان نيست براي برپايي نمايشگاه مورد حمايت قرار گرفتند و براي برگزاري نمايشگاه وام دريافت کردند. نمونه ديگر "حسين پرتوي" است که عکس ماندني او از تاريخ عبور کرد اما الان کسي از پرتوي حمايت نمي‌کند. عده‌اي مثل ما صادقانه به جنگ رفتند، عکس گرفتند، به فکر فروختن آثار و منفعت اقتصادي نبودند و تعدادي نيز از همان موقع عکسهايشان را فروختند. بايد از دفاع مقدس در ساختن کشورمان بهره مي‌برديم. حقيقت جنگ ما الان در کنج خانه‌هاي جدا افتاده است. بدنه دفاع مقدس در کنج خانه‌ها، عليل و به تنهايي نشسته و حتي پدر و مادرش هم ديگر تحمل او را ندارند. * يعني شما فکر مي‌کنيد نتوانستيم از اين حماسه بهره ببريم؟ـ نه اما مي‌توانستيم اين کار را کنيم چون ملت دانا و فهيمي داريم. آلمان و ژاپن با اينکه در جنگ صدمات زيادي ديدند اما الان جز کشورهاي پيشرفته دنيا هستند.منبع : مهر تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]
-
گوناگون
پربازدیدترینها