واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شور شعیب و سرزنش کفّار
شعیب یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود که در راه هدایت این قوم لجوج بسیار آزار دید و کفار لجوج و کفران پیشه بسیار او را سرزنش و تحقیر میکردند که دست از دعوت آسمانی خود بردارد مبادا منافعشان مورد خطر واقع گردد قرآن بر خورد آنان با شعیب پیامبر خدا را اینگونه وصف میکند :آنها که بتها را آثار نیاکان و نشانه اصالت فرهنگ خویش مى پنداشتند و از کم فروشى و تقلب در معامله سود کلانى مى بردند، در برابر شعیب چنین گفتند: « قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ » 1؛ اى شعیب ! آیا این نمازت به تو دستور مى دهد که ما آنچه را پدرانمان مى پرستیدند ترک گوئیم ؟! و یا آزادى خود را در اموال خویش از دست دهیم و نتوانیم به دلخواهمان در اموالمان تصرف کنیم ؟.(تو که آدم بردبار. پر حوصله و فهمیده اى)، از تو چنین سخنانى بعید است !. چرا آنها روى "نماز" شعیب تکیه کردند؟این به دلیل آن بوده که شعیب بسیار نماز مى خواند و به مردم مى گفت : نماز انسان را از کارهاى زشت و منکرات باز مى دارد، ولى جمعیت نادان که رابطه میان نماز و ترک منکرات را درک نمى کردند، از روى مسخره به او گفتند: آیا این اوراد و حرکات تو فرمان به تو مى دهد که ما سنت نیاکان و فرهنگ مذهبى خود را زیر پا بگذاریم ، و یا نسبت به اموالمان مسلوب الاختیار شویم ؟!.بعضى نیز احتمال داده اند که "صلوة" اشاره به آئین و مذهب است ، زیرا آشکارترین سمبل دین نماز است .بهر حال اگر آنها درست اندیشه مى کردند، این واقعیت را در مى یافتند که نماز حس مسئولیت و تقوا و پرهیزکارى و خدا ترسى و حقشناسى را در انسان زنده مى کند، او را به یاد خدا و به یاد دادگاه عدل او مى اندازد، گرد و غبار خودپسندى و خودپرستى را از صفحه دل او مى شوید، و او را از جهان محدود و آلوده دنیا به جهان ماوراء طبیعت به عالم پاکی ها و نیکی ها متوجه مى سازد، و به همین دلیل او را از شرک و بت پرستى و تقلید کورکورانه نیاکان و از کم فروشى و انواع تقلب باز مى دارد.سؤ ال دیگرى که در اینجا پیش مى آید این است که آیا آنها جمله: (تو مرد عاقل و فهمیده و بردبارى ) را از روى واقعیت و ایمان مى گفتند و یا به عنوان مسخره و استهزاء ؟.این جمله را از روى استهزاء می گفتند، اشاره به اینکه آدم حلیم و بردبار کسى است که تا مطالعه کافى روى چیزى نکند و به صحت آن اطمینان پیدا ننماید، اظهار نمى نماید، و آدم رشید و عاقل کسى است که سنت هاى یک قوم را زیر پا نگذارد، و آزادى عمل را از صاحبان اموال ، سلب نکند، پس معلوم مى شود، نه مطالعه کافى دارى و نه عقل درست و نه اندیشه عمیق ، چرا که عقل درست و اندیشه عمیق ایجاب مى کند انسان دست از روش نیاکان خود برندارد و آزادى عمل را از کسى سلب نکند!.نماز حس مسئولیت و تقوا و پرهیزکارى و خدا ترسى و حقشناسى را در انسان زنده مى کند، او را به یاد خدا و به یاد دادگاه عدل او مى اندازد، گرد و غبار خودپسندى و خودپرستى را از صفحه دل او مى شوید، و او را از جهان محدود و آلوده دنیا به جهان ماوراء طبیعت به عالم پاکی ها و نیکی ها متوجه مى سازد.اما شعیب در پاسخ آنها که سخنانش را حمل بر سفاهت و دلیل بر بیخردى گرفته بودند گفت : «قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ» 2؛ اى قوم من ! (اى گروهى که شما از منید و من هم از شما، و آنچه را براى خود دوست مى دارم براى شما هم مى خواهم ) هر گاه خداوند دلیل روشن و وحى و نبوت به من داده باشد و علاوه بر این روزى پاکیزه و مال بقدر نیاز بمن ببخشد، آیا در این صورت ، صحیح است که من مخالفت فرمان او کنم و یا نسبت به شما قصد و غرضى داشته باشم و خیر خواهتان نباشم ؟! شعیب با این جمله مى خواهد بگوید من در این کار تنها انگیزه معنوى و انسانى و تربیتى دارم ، من حقایقى را مى دانم که شما نمى دانید و همیشه انسان دشمن چیزى است که نمى داند.سپس این پیامبر بزرگ اضافه مى کند : گمان مبرید که من میخواهم شما را از چیزى نهى کنم ولى خودم به سراغ آن بروم .به شما بگویم کم فروشى نکنید و تقلب و غش در معامله روا مدارید، اما خودم با انجام این اعمال ثروتى بیندوزم و یا شما را از پرستش بتها منع کنم اما خودم در برابر آن ها سر تعظیم فرود آورم ، نه هرگز چنین نیست .آنها شعیب را متهم مى کردند که او قصد سودجوئى براى شخص خودش دارد، و لذا صریحا این موضوع را نفى مى کند.سرانجام به آنها مى گوید: "من یک هدف بیشتر ندارم و آن اصلاح شما و جامعه شما است تا آنجا که در قدرت دارم ، این همان هدفى است که تمام پیامبران آن را تعقیب مى کردند، اصلاح عقیده اصلاح اخلاق ، اصلاح عمل و اصلاح روابط و نظامات اجتماعى . و براى رسیدن به این هدف تنها از خدا توفیق مى طلبم.براى حل مشکلات ، با تکیه بر یارى او تلاش مى کنم ، و براى تحمل شدائد این راه ، به او باز مى گردم سپس آنها را متوجه به یک نکته اخلاقى مى کند و آن اینکه بسیار مى شود که انسان به خاطر بغض و عداوت نسبت به کسى ، و یا تعصب و لجاجت نسبت به چیزى ، تمام مصالح خویش را نادیده مى گیرد، و سرنوشت خود را به دست فراموشى مى سپارد، به آنها مى گوید : «وَیَا قَوْمِ لاَ یَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِی أَن یُصِیبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِیدٍ»3 ؛ و اى قوم من، زنهار تا مخالفت شما با من، شما را بدانجا نكشاند كه [بلایى] مانند آنچه به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید، به شما [نیز] برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نیست. البته "مدین " که مرکز قوم شعیب بود از سرزمین قوم لوط فاصله زیادى نداشت ، چرا که هر دو از مناطق شامات بودند، و از نظر زمانى هر چند فاصله داشتند اما فاصله آنها نیز آنچنان نبود که تاریخشان به دست فراموشى سپرده شده باشد، و اما از نظر عمل هر چند میان انحرافات جنسى قوم لوط و انحرافات اقتصادى قوم شعیب ، ظاهرا فرق بسیار بود، ولى هر دو در تولید فساد، در جامعه و به هم ریختن نظام اجتماعى و از میان بردن فضائل اخلاقى و اشاعه فساد با هم شباهت داشتند، به همین جهت گاهى در روایات مى بینم که یک درهم ربا که طبعا مربوط به مسائل اقتصادى است با زنا که یک آلودگى جنسى است مقایسه شده است . منبع : تفسیر نمونه جلد 9تنظیم محمدی _گروه دین و اندیشه تبیان1- سوره هود آیه 87.2- سوره هود آیه 88.3- سوره هود آیه 89.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]