واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: فیلم كه فیلمنامهاش را سروش صحت نوشته است، داستان 2 كلاهبردار است به نامهای اسد و رضا كه روال كارشان این است كه اسد توجه و اعتماد زنان سالخورده و ثروتمند بیوه را به خود برای ازدواج جلب میكند، ولی ... فیلم نیش زنبور دومین فیلم بلند سینمایی حمیدرضا صلاحمند است. صلاحمند چند سال پیش با ساخت فیلم زمانه نتوانست انتظاراتی را كه كارشناسان سینمایی از او داشتند برآورده كند. او دستیاری كارگردانی را در محضر بزرگانی همچون بیضایی انجام داده بود و برای همین بسیاری گمان داشتند كه او با بهرهگیری از آموختهها و تجربیاتش در این حیطه، میتواند خود را در مقام یكی از امیدهای اساسی سینمای ایران قرار دهد؛ كاری كه 2 دهه پیش واروژ كریممسیحی با ساخت فیلم پرده آخر انجام داد و از دستیاریاش در محضر بهرام بیضایی كمال استفاده را كرد. اما فیلم زمانه آنقدر ضعیف بود كه اصلا چنین توقعی را پاسخ نداد. زمانه یك اثر عشقی بود كه در ادامه به مایههای اجتماعی و سپس اكشن نزدیك میشود و ظاهرا از یك واقعه واقعی اقتباس شده بود. اما مایههای انگیزشی شخصیتها چنان سست بود كه در تقارن با بیحس و حالی پرداخت اجرایی كار نتوانست فیلم را به رغم وجود ستارههای گوناگونش رمق دهد. این پیشزمینه باعث شده بود تا دومین كار او هم با یك جور پیشداوری ناخواسته روبهرو شود. این پیشداوری منفی البته آنجا مضاعف میشود كه اكران آن درست در زمانی رخ داده است كه فیلمهای كمدی سطحی ماههاست سالنهای نمایش فیلم را به تسخیر خود درآوردهاند و طبعا در چنین وضعیتی، هر اثر كمدیای كه وارد بازار اكران شود با همین دیده نگریسته خواهد شد. حتی پوستر فیلم هم به نوعی این دلالتها را تقویت میكرد: 2 مرد با شلوار گشاد كوتاه كه معجونی از سایر شخصیتها دورشان را فراگرفتهاند. حتی حضور رضا عطاران هم به این باور دامن میزد. شخصا عطاران و كارهایش چه در مقام كارگردانی و چه در مقام بازیگری برایم وجهه خوشایندی دارند، اما به نظرم حضور زیاد او در انواع و اقسام كمدیهای لوده دیگر از حد تحمل گذشته است و تبدیل به عارضهای آفتزا شده است. بهرغم همه اینها، نیش زنبور برای نگارنده اثر آزاردهندهای نبود. فیلم البته بضاعت فوقالعادهای هم ندارد ولی اگر چیزی در اختیار تماشاگر قرار نمیدهد، دستكم او را دچار عوارض زیباییشناختی و... هم نمیكند. فیلم كه فیلمنامهاش را سروش صحت نوشته است، داستان 2 كلاهبردار است به نامهای اسد (رضا كیانیان) و رضا (رضا عطاران) كه روال كارشان این است كه اسد توجه و اعتماد زنان سالخورده و ثروتمند بیوه را به خود برای ازدواج جلب میكند، ولی رضا با آوردن برگ چكی بیمحل نزد اسد و تهدید او به زندان، خود را به مثابه شرخرها درمیآورد تا پیرزن مفلوك دلش بسوزد و پول نقد در اختیار او قرار دهد. رضا و اسد نیز این پول را در صندوقی نگه میدارند و خود را از جریان دور میكنند، تا این كه در یكی از این كلاهبرداریها دستشان رو میشود؛ رضا را پلیس دستگیر میكند و به حبس میافكند و اسد كه در جریان فرارش با زنی به نام افسانه (مریلا زارعی) كه در جمع خیرین مدرسهساز است آشنا میشود، خود را پنهان میكند. یكی از پیرزنهای مالباخته (مهین = پوراندخت مهیمن) كه به رغم این مسائل همچنان عاشق اسد است، وثیقه میگذارد تا رضا از زندان آزاد شود، به این شرط كه برود و اسد را برای او پیدا كند. از طرف دیگر، مریم (ژاله صامتی)، همسر رضا، شوهرش را تهدید كرده اگر بار دیگر دنبال خلاف برود تركش خواهد كرد. برای همین او را وامیدارد مغازهای قدیمی را كه از آشناهایشان به آنها رسیده، احیا كند و به كار سمساری بپردازد. رضا باز هم لابهلای كار سمساری از كلك زدن به مشتریها غافل نیست تا این كه گذارش به منزل افسانه میافتد. افسانه عازم خارج است و وسایل منزلش را برای فروش به سمساری در نظر گرفته است. رضا در منزل او به اسد كه مدعی است قصد ازدواج با افسانه را دارد برمیخورد و حالا بر سر كلاه گذاشتن سر افسانه و خدمتكار منزلش مرجان (الیزابت امینی ) با هم به رقابت میپردازند. پس از كش و قوسهای فراوان كه منجر به در اختیار قرار گرفتن همه سرمایه زندگی اسد و رضا در دست افسانه برای صاف شدن حسابها و بدهیهای شوهر متوفایش به شریكش میشود، معلوم میشود كه خود افسانه هم كلاهبردار است و با زیركی جیب اسد و رضا را خالی میكند و خودش هم پنهان میشود. اسد از طرف دخترش (بیتا سحرخیز) و رضا از طرف همسرش طرد میشوند و در حالی كه دختر اسد با برادر همسر رضا (جواد = رضا داوودنژاد) قرار و مدار ازدواج را میگذارند، اسد هم مجبور میشود با مهین ازدواج كند و رضا هم خدمتكاری منزل آنها را انجام میدهد. نیش زنبور یك كمدی جمع و جور است كه ادعای خاصی ندارد، اما ظرفیت سرگرم كردن تماشاگر را برای یكی دو ساعت دارد. خلاف بسیاری از آثار لودهپرداز چند وقت اخیر سینمای ایران، نیش زنبور بهرغم استفاده از یك موضوع پرقابلیت برای این جریان (همین موضوع ازدواج با پیرزنها)، خود را كمتر به مرز این جور روالهای منحط نزدیك میكند. فیلم داستانش را به نحو درستی تعریف میكند و در معرفی شخصیتها و شناسههای هویتیشان و نیز روایتپردازیای شسته رفته كم نمیآورد. طبعا كسی انتظار ندارد با فیلم نیش زنبور، ادراكات عمیق فكری و حسی اش برانگیخته شود ، ولی حداقل فیلم ساحت خود را همواره بالاتر از جریانهای سخیف كمدی نگه میدارد. در نیش زنبور با انواع ساختهای كمدی روبهرو هستیم؛ از كمدی كلامی كه بیشترین وجه كار را به خود اختصاص دادهاند گرفته (مثل شوخی با واژه دربند كه هم ایهام مناطق شمالی تهران را در بر دارد و هم در حبس بودن را تداعی میكند یا از بین بردن مرز شعر و ترانههای كوچه بازاری نازل، یا شوخی با نام آنجلینا جولی و...) تا شوخیهای موقعیتی (مثل آفتابه مسی در دست رضا موقع حضور سر میز یا كتك خوردن رضا از همسلولیهای جدیدش و یا داخل یخچال شعر نوشتن) تا شوخیهای بصری (مثل ایهام در هدف رضا از دویدن به سوی همسرش پس از آزادی از زندان كه در نهایت به در آغوش گرفتن بچهاش منجر میشود) و حتی كمدیهای پرجنب و جوش (مثل تعقیب و گریز پلیس و اسد در ساختمان كه در لابهلای آسانسورهای بالا و پایینرونده و جاهای دیگر شكل میگیرد یا ماجراهای شمع كیك تولد پیرزنی كه اصرار دارد خود را كمسن و سال جا بزند.) روایت فیلم مسیر منظمی دارد و دوری و نزدیكی رضا و اسد در نسبت با یكدیگر روندی متوازن به اثر و روایت آن بخشیده است. فیلم نیش زنبور اصولا مبتنی بر ایده موقعیتهای غلطانداز ناشی از جا زدن كسی به جای دیگری است. هركس انگار خود را به گونهای دیگر وامینمایاند كه در اصل هست. اسد به جای مردان عاشقپیشه، رضا به جای شرخر كه البته موقع مواجهه با افسانه خود را دوست برادرمردهاش معرفی میكند، جواد در عوض پاسبان، دختر اسد و دروغی كه بدوا به جواد درباره غیبت پدرش میگوید، افسانه كه ماجرای مدرسه خیریه و عزیمت به خارج و طلبكار شوهرش و بقیه ادعاهایش دروغ بود، مرجان كه دوست افسانه است به جای خدمتكارش و... همین ایده نقاب دیگری را بر چهره زدن موتیف اصلی اثر است كه خوشبختانه سازندگان اثر حاشیههای پررنگ دیگری بدان نیفزودهاند تا از روال مستقیم و سرراست رواییاش فاصله بگیرد و البته در عین حال یك جور قرینهسازیهای موقعیتی هم در كار لحاظ شده است كه باز بر امتیازهای نسبی كار میافزاید. در كنار این امر، ماجرای ازدواج زنان سالخورده و اقتضائاتی كه چنین قضیهای را در مواجهه با مقام سن و سالیشان اغراقآمیز و مضحك نشان میدهد، یك جور طنز موقعیت است كه از دلش بزرگنمایی و آگراندیسمان هم به مثابه جزئی اساسی از ساختار كمدی مد نظر واقع میشود (میدانیم یكی از اصلیترین عناصر سازههای كمیك وجود مایههای غیرمتعارف در متن و نوع استفاده طنزآمیز از آن است) یكی از وجوه مثبت فیلم این است كه اخلاقگرایی گلدرشتی ندارد و مثلا خبری از تحول كسی در داستان فیلم نیست؛ در عین این كه بحث نظام وجودی مكافات و جزا و عمل بخوبی در كار جا میافتد و مثلا اسد دقیقا همان سرنوشتی گریبانگیرش میشود كه به مثابه كابوسی وحشتناك در اوایل فیلم از آن یاد كرده بود (ماجرای كتاب خواندن برای مهین.) در این بین، برای رضا كیانیان هم فرصت مناسبی مهیا شده تا توانمندی خود را در عرصه كمدی بیازماید؛ اگرچه قبلا در فیلمهایی مانند همیشه پای یك زن در میان است و تا حدی در فرش باد این عرصه را پشت سر نهاده بود، منتها در نیش زنبور این تجربه قالب گستردهتری داشته كه به نظر میرسد با توفیق هم مواجه بوده است. فیلم نیش زنبور اگرچه اثر مهمی در سینمای ایران محسوب نمیشود، ولی در قیاس با كار نخست صلاحمند، یك گام به پیش است. منتظر پیشرفتهای اساسیتر از این از جانب او همچنان هستیم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]