واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در قصه فیلم، ما تعداد زیادی آدم داریم كه كشته میشوند. این صحنههای قتل همگی هیجانانگیز خلق شدهاند و زیباییهای بصری خیرهكنندهای دارند. اما حتی با وجود این صحنهها، حرف اصلی و اول را... هدفم فیلمی هیجان انگیز و تكان دهنده بود قسمت جدید مجموعه فیلم «مقصد نهایی» در آخرین روزهای فصل گرم تابستان به روی پرده سینماها رفت تا پایانبخش خوبی برای این فصل تابستان سینما باشد. این مجموعهفیلم طی 10 سال اخیر، به صورت یكی از مجموعهفیلمهای موفق و ماندگار سینما درآمده و هواداران زیادی برای خودش دست و پا كرده است. تمام قسمتهای مقصد نهایی یك مضمون مشترك دارند، ولی در اجرا و پرداخت رنگ و بوی متفاوتی پیدا میكنند.این مضمون مشترك به این صورت است كه كاراكتر اصلی قصه فیلم كه همراه دوستانش به یك محل پرتجمع رفته، در خیال خود میبیند كه فاجعه عظیمی در این محل رخ میدهد. خیلی زود برای او و تماشاگران مشخص میشود آنچه او (و تماشاچی) دیده، تنها در ذهن وی بوده است. این كاراكتر به دوستانش هشدار میدهد كه آن محل را ترك كنند. به محض آن كه این افراد محل را ترك میكنند، فاجعه (به همان صورتی كه این كاراكتر در ذهن خود دیده) در عالم واقعیت به وقوع میپیوندد. این چند نفر از این فاجعه جان سالم به در بردهاند، ولی مرگ كه احساس میكند از آنها رودست خورده و نتوانسته آنها را در دل آن جمع عظیم به قتل برساند، در طول قصه به سراغ تكتكشان میرود و آنها را به قتل میرساند. در قصه قسمت چهارم، فاجعه در داخل یك پیست اتومبیلرانی رخ میدهد و شخصیتهای اصلی كه جان سالم از این حادثه به در بردهاند، باید یك موش و گربهبازی خطرناك و بیبازگشت را با كاراكتر منفی و خبیث فیلم كه دیده نمیشود و نمیتوان او را حس كرد به راه بیندازند. حرف اصلی این مجموعه فیلم هم این است كه وقتی چیزی مقدر شد، نمیتوان آن را تغییر داد و باید تقدیر را پذیرفت. دیوید آر آلیس كارگردان قسمت چهارم فیلم در كارنامهاش كارگردانی حدود 6 فیلم را دارد. او در سال 2002 قسمت دوم مقصد نهایی را كارگردانی كرد و این دو فیلم، مطرحترین كارهای هنریاش هستند.البته فیلم ترسناك «مارها در هواپیما» با بازی ساموئل ال جكسن هم از جمله كارهای سینمایی اوست. او در گفتگوی خود درباره حال و هوای قسمت جدید مقصد نهایی و نوع كاری كه در این قسمت انجام داده، صحبت میكند. مقصد نهایی اولین فیلم ترسناك شماست. آیا از جمله طرفداران پروپاقرص فیلمهای ترسناك هستید؟در كل، از طرفداران سرسخت و پروپاقرص فیلمهای سینمایی هستم. هیچ وقت این طور نبوده كه به صورت خاص طرفدار یك ژانر سینمایی باشم. نمیتوانم بگویم چون این فیلم ترسناك را ساختهام، پس علاقه خیلی زیاد و خاصی به این نوع سینما دارم. خب، به صورت طبیعی خیلی زیاد فیلم تماشا میكنم و در بین آنها فیلمهای ترسناكی هم وجود دارد كه دوستشان دارم، اما یك مساله را به شما بگویم. قبل از كارگردانی مقصد نهایی تعداد زیادی فیلم ترسناك تماشا كردم، زیرا میخواستم ببینم بقیه كارگردانان با قصه و موضوعاتی كه در دست داشتهاند چه كردهاند و آنها را چگونه پرورش داده و ساختهاند. شما قبل از فیلمساز شدن، كارهای زیادی را به عنوان پسزمینه شغلی در كارنامهتان دارید؛ كارهایی مثل بدلكاری و دستیاری كارگردانی، چطور شد كه به سمت فیلمسازی آمدید؟ عشق آن را داشتید یا یك اتفاق ناگهانی بود؟حدود 30 سال است كه در حرفه سینما هستم. 15 سال آن را به عنوان دستیار كارگردان كار كردهام. یك سری كارها را هم هیچ وقت انجام ندادم. در برخی از شرح حالهایی كه از من در سایتهای سینمایی نوشته شده، به شغلهایی اشاره كردهاند كه هیچوقت با آنها سر و كار نداشتهام. اما به طور كلی، پسزمینهام پر از كارهای هنری است. ورودم به سینما با بدلكاری بود و پس از سالها اشتغال در این حرفه، به پشت دوربین رفتم و دستیار كارگردان شدم. طی این مدت همیشه وسوسه كارگردانی داشتم و فیلمساز شدن رویایی قدیمی است كه همیشه با آن زندگی میكردم. همكاری با فیلمسازان مختلف به عنوان دستیار، برایم خیلی جالب بود و چیزهای زیادی از آنان آموختم. این كار مثل تجربهآموزی فیلمسازی بود. شما هنگام فیلمبرداری یك سكانس بزرگ اكشن حضور دارید و در كنار كارگردان كار میكنید. انگار كه كار خودتان است. به مجرد آن كه از سوی شركت فیلمسازی نیولاین پیشنهاد كارگردانی فیلم را دریافت كردم، پذیرفتم با آنها همكاری كنم. وقتی یك فیلمنامه خوب مهیا شد، دیگر هیچ مشكلی وجود نداشت. این جور تغییر و تبدیل طبیعی بود كه خیلی آرام و طبیعی صورت گرفت. وقتی قرار شد فیلم را بسازید، نسخه اصلی و اول مقصد نهایی را تماشا كردید یا این كه عمدا تلاش كردید از آن دور بمانید؟میخواستم فیلم ما روی پای خودش بایستد و یك كار كاملا مستقل باشد. با این حال، نسخه اورژینال فیلم را تماشا كردم. میخواستم ببینم آنها چه كار كردهاند كه توانستهاند یك چنین فیلم بسیار موفقی بسازند. زمان كارگردانی فیلمم، تلاش كردم بعضی از آنها را مورد استفاده قرار دهم، اما هدفم اصلا تقلید و این جور چیزها نبود. حتی در همین حال، تمام سعیام این بود كه فیلم ما یك كار مستقل باشد كه میخواهد حرف خودش را بزند. شاید بهتر باشد بگویم كه عناصر موفقیتآمیز نسخه اصلی را گرفتم و سعی كردم آنها را در كار خودم بهتر ارائه دهم. چیزی كه بسیاری از منتقدان و تماشاگران در ارتباط با نسخه اورژینال دوست دارند، این است كه فیلمی خاص نوجوانان بود، اما با آن كه این فیلم نوجوانانه با حضور تعدادی بازیگر نوجوان قصهاش را تعریف میكرد، بزرگترها هم آن را بشدت پسندیدند و از آن استقبال كردند. وقتی فیلم خود را میساختید، متوجه این موضوع بودید و قصد داشتید همین راه را بروید؟دقیقا و كاملا. قصه این مجموعه فیلم، عالی و بزرگ است. اكشن خیلی خوبی دارد و از نظر بصری كارهای زیادی میتوان روی آن انجام داد. احساس میكنم فیلم ما هم برای تماشاگران همان هیجان را به همراه داشته است. هدف ما این نبود كه فقط آن دسته از تماشاگرانی را جذب كنیم كه شیفته فیلمهای چاقوكشی از قماش «اره» و «جیغ» هستند. ما به انبوه بیشتری از تماشاگران فكر میكردیم. چه چیز فیلمنامه بیشتر از هر چیز دیگری شما را جذب خودش كرد؟نسخه اورژینال فیلم بسیار جذاب، هیجانانگیز و موفق بود. فیلم در كمال تعجب همگان فروش خیلی خوبی كرد و طرفداران خیلی زیادی برای خودش دست و پا كرد. فكر میكنم نویسندگان قسمت دوم فیلم، سطح قصه فیلم را در حد خوب و معقولی بالاتر بردند. همان طور كه گفتم، من از تمام جنبهها و عناصری كه در قصه نسخه اورژینال خوب جواب داده بود استفاده و سعی كردم آنها را بهبود دهم. در قصه فیلم خودمان چند چرخش ناگهانی گذاشتیم تا برای بیننده قابل پیشبینی نباشد. احساس میكردم خیلی جالب میشود اگر كاراكتر مرگ (این قاتل زنجیرهای قصه فیلم) با نوع كارهایی كه میكند، این بار كمی با دفعات قبل فرق داشته باشد. آیا از خودتان چیزهایی هم در دل فیلمنامه گنجاندید؟بله. من كارگردان فیلم بودم و طبیعی بود كه درخواست كنم چیزهایی به آن اضافه یا كم شود. 4 ماه روی فیلمنامه كار كردم و با نویسندگان آن بر سر بعضی چیزهای مشخص به توافق رسیدیم. تهیهكنندگان هم مخالفتی با آنها نداشتند. وقتی قرار شد كلید فیلمبرداری فیلم را بزنیم، همه از فیلمنامه راضی بودیم. همه میدانیم كه دیون ساوا بعد از حضور در قسمت اول فیلم در قسمتهای بعدی آن ظاهر شد و به قصه فیلم برنگشت. هنگام ساخت فیلم به این فكر نیفتادید كه به او اشارهای كنید یا حداقل اشارهای به سرنوشت او كنید؟هدف و قصد نهاییام ساخت یك فیلم واقعی و معقول بود كه هیجانانگیز و تكاندهنده باشد اما اكشن آن پر رنگ نباشد و قصه اهمیت بیشتری داشته باشدفكر كردم بد نیست اگر گفته شود او در فاصله بین قصه دو فیلم میمیرد. به همین دلیل وقتی ما ریورس لارتر را پیدا میكنیم، او اشاره میكند كه كاراكتر ساوا 5 ماه قبل مرده است. جالب است كه كاراكتر تونی تاد از قسمت اول به قصه فیلم شما برگشته است. نمیخواستید كاراكتر او را در فیلم بیشتر كرده و گسترش دهید یا چیزی شبیه آن را انجام دهید؟او دقیقا همان چیزی است كه در قصه نسخه اورژینال بود. او تعدادی نشانه در اختیار نوجوانهای قصه فیلم قرار میدهد تا با دنبال كردن آنها تلاش كنند یك بار دیگر كاراكتر مرگ را گول بزنند یا مانع از آن شوند كه این كاراكتر به آنها نزدیك شود. او همان كاراكتری است كه ما پیش از این هم دیدهایم؛ كاراكتری كه تماشاگران فیلم دوستش داشتند. قصد نداشتید در مقایسه با قسمت اول، زمان بیشتری را به او روی پرده سینما اختصاص دهید؟خیر. او همان اندازه نقشی را دارد كه در قسمت اول داشت و فكر میكنم همین مقدار نقش برایش كافی بود. نوجوانان قصه فیلم كه درگیر مبارزه با مرگ هستند به دیدار او میروند تا شاید بتوانند جوابی برای مشكل عجیب و غریب خود پیدا كنند. آنها او را در یك محل كفن و دفن مردگان ملاقات میكنند؛ جایی كه او مثل قسمت اول فیلم در حال كار روی یك سری جسد است.این نكته كه او در چنین محلی یك سری نشانه در اختیار بچهها قرار میدهد، معنی و مفهوم ویژهای دارد. وقتی فیلم را میساختید چه چیزی بیش از هر چیز برایتان مهم بود؛ تعلیق بیشتر، بدلكاری افراطی یا صحنهآراییهای باشكوه و نفسگیر؟هدف و قصد اصلی و نهاییام ساخت یك فیلم واقعی و معقول بود كه هیجانانگیز و تكاندهنده باشد. وقتی فیلم را نگاه میكنید، متوجه میشوید این اكشن نیست كه آن را به جلو میبرد. این قصه و فقط قصه است كه همه چیز را به پیش میبرد. اما در دل همین قصه جذاب و جذبكننده ما اكشنهای فوقالعادهای را قرار دادیم تا تماشاچی را تحتتاثیر قرار دهد و بیشتر به دنبال خودش بكشد. در قصه فیلم، ما تعداد زیادی آدم داریم كه كشته میشوند. این صحنههای قتل همگی هیجانانگیز خلق شدهاند و زیباییهای بصری خیرهكنندهای دارند. اما حتی با وجود این صحنهها، حرف اصلی و اول را قصه آن میزند. زمانی كه نوبت به سكانسهای قتل میرسد كه جزو زیباترین صحنههای این مجموعهفیلم هستند و تماشاچی بیصبرانه منتظر است ببیند كاراكتر مرگ چگونه به سراغ قربانیان بختبرگشته خود میرود و آنها را چگونه به قتل میرساند آیا میخواستید خلاقیت تازهای را در دل كار خلاقه نسخه اورژینال وارد كنید؟خب، سكانسهای قتل نسخه اورژینال بشدت زیبا هستند و بعید به نظر میرسد بتوان مشابه آنها را تكرار كرد. ولی قسمت جدید هر فیلم دنبالهداری تلاش دارد تا چیزی بهتر از نسخه اورژینال آن باشد. برای من هم این نكته مهم بود كه این سكانسها را تا حد امكان زیبا، جذاب، ترسناك و در عین حال باورپذیر خلق كنم. هدف من هم مثل نسخه اصلی، شوكه كردن تماشاگران از دیدن این سكانسها بوده است. فراموش نكنید كه ما در فیلم بیش از شش سكانس مرگ داریم، كه سعی كردم عالی باشند. فیلم كاری نوجوانانه است، ولی بسیاری از نوجوانان نمیتوانند آن را تماشا كنند. كاری برای حل این مشكل نكردید؟طبیعی است كه فیلمی مثل مقصد نهایی با درجهR به نمایش درمیآید. اگر میخواستیم فیلم را طوری آماده نمایش كنیم كه تماشاگران بالای 13 سال بتوانند آن را تماشا كنند، باید صحنههای هیجانانگیز قتل كاراكترهای اصلی را حذف میكردیم. حذف این سكانسها هم فیلم را از محتوای اصلی آن میانداخت. چه نوع واكنشی را از سوی تماشاگران فیلم انتظار داشتید؟یك هیجان غیرقابل توقف. میخواستم آنها از ابتدا تا انتهای فیلم با هیجان روی صندلیهای خود بنشینند و آن را با ترس همراهی كنند. خیلی خوب میدانستم سكانس افتتاحیه فیلم كه اتفاق و فاجعه اصلی دوبار، یك بار در ذهن كاراكتر اصلی و بار دوم در عالم واقعیت رخ میدهد باید بزرگ و هیجانانگیز باشد. تماشاچی باید یك سكانس عظیم فاجعه را در داخل زمین مسابقه اتومبیلرانی میدید. این سكانس باید تاثیر زیادی روی بینندهاش میگذاشت، تا او را برای دیدن سكانسهای هیجانانگیز بعدی فیلم آماده كند. در طول این سكانسهای هیجانانگیز، ما به تماشاچی فرصت میدهیم تا نفسی تازه كند. بعد از یك تنفس، دوباره یك سكانس هیجانانگیز داریم و این موضوع تا پایان فیلم، به همین شكل ادامه پیدا میكند. فیلم شما هم پایانی باز دارد تا راه را برای تولید قسمتهای بعدی هموار كند.دقیقا همینطور است. ماجراجوییهای این قصه هنوز هم ادامه دارد و فكر نمیكنم به این زودیها بتوان پایانی برای آن متصور شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 774]