واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: خسته میشویم از اینهمه کار، از اینهمه دوندگی و حالا پایان یک روز کاری فرا میرسد. میخواهیم به خانه بازگردیم. کمابیش روز سختی را پشتسر نهادهایم و با خاطری پریشان، میزمان را جمعوجور میکنیم تا راهی خانه شویم... اسیر تکنولوژی شدهایم، اسیر زندگی مدرن! روزهایمان تقریباً شبیه هم شده و چاره ای گویا یافت نمیشود؛ کارهای تکراری، شغلهایی که گاه دوستشان نداریم و واکنشهایی که 90درصد آنها طبیعی و غیر قابل کنترل هستند. خسته میشویم از اینهمه کار، از اینهمه دوندگی و حالا پایان یک روز کاری فرا میرسد. میخواهیم به خانه بازگردیم. کمابیش روز سختی را پشتسر نهادهایم و با خاطری پریشان، میزمان را جمعوجور میکنیم تا راهی خانه شویم. خانه، جاییکه اسم آن، ما را به رؤیاهای آرامشبخش میبرد و در آنجا یکی مثل ما منتظر است تا همدم زندگانیاش بازگردد و با یک فنجان چای داغ، خستگی و ناراحتی را از تن و روحاش دور نماید. مسیر محل کار تا خانه را با درگیریهای هر روزه با ترافیک و بوقزدنهای بیمورد برخی و نیز رعایتنکردن قوانین راهنمایی و رانندگی از سوی برخی از شهروندان دیگر، پشتسر میگذاریم و تازه پس از 2ساعت که محیط کار را ترک نمودهایم، به خانه میرسیم؛ به قول معروف: «خسته و کوفته!» هیچچیز مانند یک فضای آرام و بیسر و صدا، ما را خوشحال و راضی نخواهد نمود و اینک این دو مقوله شاید بهنوعی که ما انتظار داریم، مهیا و در دسترس نباشد؛ آنوقت تمام حجم خستگیها، بههمریختگی اعصاب و اثرات روانی منفی ناشی از کار و تلاش و حواشی مخصوص به آن در قالب داد و فریاد و دعواهای ناخواسته، آواری میشود بر سر اهل خانه و آرامشی که تا همین چند دقیقه پیش آرزویش را داشتیم. اینها اگرچه خوشآیند نیست اما بهوضوح و به تناوب در زندگی روزمرهی خیلی از ما و یا اطرافیان ما رخمیدهد و گاه ناگزیر باید با آنها و عواقب آن کنار بیاییم. قصد نصیحت و پنددادنی در بین نیست، تنها میخواهیم با چند کار ساده و بدون دردسر، اندکی از فشارهای موجود را کاهش دهیم. اگر روزی را که به پایان آن نزدیک میشویم، سخت و خستهکننده پشتسر نهادهایم، برای رفتن به خانه، آنهم با اعصاب و روانی آزرده، عجله نکنیم؛ تلفن را برداریم و به خانه زنگ بزنیم؛ ضمن پرسیدن حال و احوال و جویاشدنِ اتفاقات روزمره، عنوان کنیم کمی دیرتر به خانه بازمیگردیم، حوصلهی رانندگی نداریم و امروز ترجیح میدهیم با اتوبوس و مترو و تاکسی به خانه بازگردیم و اگر وسیلهی شخصی نداریم، اینگونه عنوان شود که قصد پیادهروی و فکرکردن داریم. شاید اصلاً نیازی نباشد توضیح بدهیم و تنها با گفتن این نکته که نگران نباشید، امروز کمی دیرتر میآیید، مسأله را با عوضنمودن مسیر بازگشت به خانه حلنمایید؛ با انتخاب مسیری که هیچوقت از آن تردد ننمودهاید، انتخاب وسایل نقلیهی عمومی، قدمزدن در پارک و یا یک پیادهرو بدون توجه به اطرافیان و نشستن روی یک صندلی در پارک نزدیک منزل یا حاشیهی خیابان، با آرامشی بیشتر به خانه بازگردید. همین انتخاب مسیری ناشناخته یا جدید و حتی انتخاب مسیری طولانیتر از حد معمول هر روز، میتواند شما را آرامتر به منزل برساند. زندگی، سیستم پیچیدهای دارد اما لذتبردن از آن، به فرمولهای عجیب و غریبی نیاز ندارد. با یک تغییر ساده و پیشپاافتاده میتوان تغییراتی اساسی و بنیادین در رفتار و برخوردهای روزمره ایجاد نمود. این کار نباید با یک مقدمهچینی گسترده و در قالب کارهایی پیچیده انجام پذیرد؛ باید از کوچکترین ابتکارات رفتاری، بهنفع سادهنمودن تعاملات روزمره بهرهجست و این امکانپذیر نیست مگر با استفاده از هوش و ذکاوت ذاتی که در نهاد تمامی انسانها نهادینه شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]