تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‏افزايد و گناهان را پا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806906445




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهید مطهری و نقد مبانی سكولاریسم(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شهید مطهری و نقد مبانی سكولاریسم(2)
شهید مطهری و نقد مبانی سكولاریسم(2) ● مبنای دوم: حقوق طبیعی و گذر از تكلیف به حق درتوضیح مبنای پیشین گفته شد كه تئوری الهی حكومت مورد ادعای كلیسا، به صورت مطلق حقوق و نقش مردم را نادیده انگاشته بود كه آن موجب دوری مردم و روشنفكران مسیحی از كلیسا به عنوان نماد و مظهر دین مسیحیت‏شد . در برابر نظریه فوق، واكنش افراطی از سوی مردم به خصوص روشنفكران مسیحی بروز كرد كه بر اساس آن، با طرح نظریه حقوق طبیعی، این بار حقوق دین و خداوند نادیده انگاشته شد . مدعیان حقوق طبیعی، تنها از حقوق و منافع مردم، آن هم منافع مادی و دنیوی سخن می‏رانند و منكر حقوق الهی و تكالیف دین برای مردم هستند و پروسه «گذر از تكلیف به حق‏» را مطرح می‏كنند . به دیگر سخن، با طرح نظریه «حقوق طبیعی‏» ، مشروعیت الهی حكومت و به تعبیری «مشروعیت از بالا» جای خود را به مشروعیت مردمی و دموكراسی داد كه رهاورد آن انكار هرگونه نقش دین در حقوق طبیعی; از قبیل آزادی، تعیین حكومت و حاكم شد . جان لاك از مبتكران نظریه حقوق طبیعی است كه تاثیر عمده‏ای در تصویب قوانین بعدی; از جمله اعلام استقلال قانون اساسی امریكا داشت . (۱۹) برخی از روشنفكران مسلمان نیز با تاثیر از این مبنا، خواهان بسط و اجرای آن در آیین مقدس اسلام شده‏اند و صریحا دین اسلام را دین تكلیف‏زا می‏دانند و آن را به نادیده انگاشتن حقوق مردم متهم می‏كنند . (۲۰) ● تحلیل و بررسی ۱ . رجوع حقوق طبیعی به استعدادها و كمالات; استاد در تحلیل و بررسی حقوق طبیعی، ضمن پذیرفتن اصل آن، به این نكته تاكید می‏كند كه حقوق طبیعی نه تنها با دین و حكومت الهی منافات ندارد، بلكه اعطا كننده حقوق طبیعی و اساسی برای انسان دستگاه خلقت‏خود آفریدگار متعال می‏باشد . جهان نظامند آفرینش دارای هدف و غایت است و موجودات را به سوی كمالاتی هدایت می‏كند، نیل به كمالات در گرو استعدادهای خاص هر پدیده‏ای است; مثلا طبیعت و استعداد زنبور در انجام كارها صددرصد طبیعی است، گروهی از آن ماموریت نگهبانی و گروهی دیگر ماموریت كارگری و تامین تغذیه كندو را به عهده دارند، لذا در آن حیوان، حق انتخاب شغل فاقد معناست . اما طبیعت‏به انسان استعدادهای مختلفی را اعطا كرده است كه این استعدادها مبنای «حقوق طبیعی‏» را تشكیل می‏دهند . استاد در این باره می‏گوید: «از نظر ما حقوق طبیعی و فطری از آنجا پیدا شده كه دستگاه خلقت، با روشن بینی و توجه به هدف، موجودات را به سوی كمالاتی كه استعداد آن‏ها در وجود آن‏ها نهفته است، سوق می‏دهد . هر استعداد طبیعی مبنای یك «حق طبیعی‏» است و یك سند طبیعی برای آن به شمار می‏آید; مثلا فرزند انسان حق درس خواندن و مدرسه رفتن دارد، اما بچه گوسفند چنین حقی ندارد، چرا؟ برای اینكه استعداد درس خواندن و دانا شدن، در فرزند انسان هست، اما در گوسفند نیست ... مطالعه در احوال بشر ثابت می‏كند كه افراد بشر طبیعتا هیچكدام رییس یا مرئوس آفریده نشده‏اند، هیچ كس كارگر یا صنعتگر یا استاد یا معلم یا افسر یا سرباز یا وزیر به دنیا نیامده است .» (۲۱) پس «حقوق طبیعی‏» امر اعتباری و قراردادی نیست كه توسط گروهی از سیاست مداران یا فلاسفه سیاسی به رشته تحریر در آمده باشد و با یك قیام و قعود در مجمعی به تصویب برسد، بلكه حقوق طبیعی انسان‏ها امر فطری و طبیعی است كه خداوند و جهان خلقت‏با آفرینش خاص انسان - یعنی انسان مختار هدفمند به سوی رستگاری و معنویت - آن را به انسان اعطا كرده است . (۲۲) ۲ . خطای غرب در تفسیر مبنای حقوق طبیعی; از مطالب پیشین روشن می‏شود كه بیشتر مدعیان حقوق طبیعی و بشر در غرب، مبنای آن را تنها تمایلات و غرایز انسان ذكر می‏كنند و از فلسفه آفرینش انسان و تعدیل تمایلات نفسانی و حیوانی توسط عقل سخن به میان نمی‏آورند، بلكه چه بسا بدان قایل نباشند، اما حقوق طبیعی و بشر در اسلام، از انسانیت انسان نشات گرفته است; انسانی كه هدفش تقرب به خداست، لذا تمایلات و غرایز انسانی باید توسط قوه عاقله تعدیل و كنترل شود . بر این اساس، هر نوع خواسته انسان در غرب; از جمله مطلق عقیده و آزادی كه شامل آزادی جنسی نیز می‏شود، حقوق طبیعی قلمداد می‏گردد، اما چنین قرائتی از حقوق طبیعی، با مبانی دینی سازگار نیست . از اینجا نكته مناقشه نگاه غرب و دین به مساله «تكلیف‏» و «حق‏» نیز روشن می‏شود . در نگاه غربی چون «تكلیف‏» مقید تمایلات و غرایز نفسانی انسان است، مخالف حقوق طبیعی تفسیر می‏شود، اما در منظر دین، چون تكالیف، انسان را به غایت و هدف مسیر زندگی خود نزدیك می‏كند و مطابق استعدادهای انسانی است، عین «حق انسانی‏» تلقی می‏شود . استاد در تحلیل خطای مبنای حقوق بشر غربی‏ها می‏گوید: «به نام حقوق بشر حرف‏های مفت و بی اساس - كه درست فكر نكرده‏اند - می‏گویند . می‏گویند بشر فی حد ذاته، قطع نظر از دین و مذهب، حقوقی دارد . منشا این حقوق چیست؟ چرا بشر چنین حقوقی دارد؟ این حقوق را چه كسی قرار داده و از كجاست؟ چرا بشر چنین حقوقی دارد و آن اسب این حقوق را ندارد؟ آیا طرحی در عالم هست كه چه برای چیست؟ .» (۲۳) استاد در پاسخ به این پرسشها متذكر می‏شود كه همه حقوق انسان به دلیل انسانیت و نه جسم و نفس حیوانی است، و چون انسان غایت دارد، آن غایت از انسان نیز متعالی‏تر است و لذا همه حقوق انسانی را باید نسبت‏به آن هدف متعالی بسنجیم . بر این اساس حقوق انسانی به انسانیت انسان و نه صرف انسان مادی تعلق دارد و هر امری كه موجب بالندگی انسان شود، آن «حقوق بشر» و آنچه مانع بالندگی و رشد انسانیت انسان شود، نه تنها حق بشری نیست، بلكه به دلیل آسیب رسانی به حق بشری باید مورد ملامت و محكومیت قرار گیرد . «اگر حق معنی دارد - كه واقعا هم معنی دارد - این بر اساس اصل علت نهایی است، یعنی این رابطه كه این اشیا برای انسان آفریده شده است . پس انسان هم برای یك حقیقت عالی‏تر و متعالی‏تر آفریده شده است . وقتی انسان برای یك حقیقت عالی‏تر و متعالی‏تر آفریده شده است، آن حقیقت از انسان مقدس‏تر است، انسان قداست‏خودش را به اعتبار انسانیت كسب می‏كند .» (۲۴) «اگر تمایلات انسان را ریشه و منشا آزادی، و دموكراسی بدانیم، همان چیزی به وجود خواهد آمد كه امروز در مهد دموكراسی‏های غربی شاهد آن هستیم . در این كشورها، مبنای وضع قوانین در نهایت امر چیست؟ خواست اكثریت . و بر همین مبنا است كه می‏بینیم، هم جنس بازی، به حكم احترام به دموكراسی و نظر اكثریت، قانونی می‏شود .» (۲۵) استاد تفاوت نگرش اسلام و غرب به آزادی را چنین تشریح می‏كند: «در نقطه مقابل این نوع دموكراسی و آزادی دموكراسی اسلامی قرار دارد، دموكراسی اسلامی بر اساس آزادی انسان است، اما این آزادی انسان، در آزادی شهوات خلاصه نمی‏شود، البته اسلام دین ریاضت و مبارزه با شهوات به معنای كشتن شهوات نیست ... كمال انسان در انسانیت و عواطف عالی و احساسات بلند اوست . اینكه می‏گوییم در اسلام دموكراسی وجود دارد، به این معنا است كه اسلام می‏خواهد آزادی دموكراسی در بند كردن حیوانیت و رها ساختن انسانیت‏به انسان بدهد ... آزادی، حق انسان، بما هو انسان است، حق ناشی از استعدادهای انسانی انسان است، نه حق ناشی از میل افراد و تمایلات آن‏ها .» (۲۶) ۳ . تكالیف دینی حقوق انسانی; حاصل نگاه عقلانی و دینی به حقوق بشر این شد كه ماهیت و ملاك حق بشری، هرگونه حقی است كه موجب فعلیت استعداد بشری در بالندگی انسانیت و تامین سعادت حقیقی خود شود . از این رو از آنجا كه تكالیف دینی از عوامل مؤثر این سعادت حقیقی بشر است، جزو حقوق بشری تلقی می‏شوند، هر چند كه به ظاهر و با نگاه سطحی موجب تحدید بعضی آزادی‏ها گردد . استاد در این باره می‏گوید: «بنابراین، در زمینه امر و اراده خدا - كه امر خدا و اراده خدا هم چیزی جز سعادت بشریت نیست - دیگر حقی در مقابل آن پیدا نمی‏شود كه كسی بگوید من به دلیل اینكه فقط انسان زیست‏شناسی هستم و یك سر و دو گوش دارم، حقی دارم و این حق من به هیچ وسیله‏ای قابل سلب نیست . خیر چنین چیزی نیست . حق مال تو نیست، مال انسانیت است . تو در مسیر انسانیت‏باشی ذیحق هستی، از این مسیر كه خارج شدی حقی به هیچ چیز نداری، حتی به جان خودت .» (۲۷) ● مبنای سوم: علم گرایی (سیانتیسم) (۲۸) خاستگاه و یكی از مبانی مهم نظری سكولاریسم، رشد و بالندگی علوم تجربی در دوره رنسانس بود كه با كشف و شناخت نوع روابط پدیده‏های جهان توسط علم، برخی انگاره‏های مسیحی و دینی مورد تردید و انكار قرار گرفت . (۲۹) در چگونگی تاثیر علم گرایی در سكولاریسم مسیحیت، سه مرحله ذیل قابل تامل است: الف . ناسازگاری با برخی از آموزه‏های مسیحی: آبا كلیسا با جمودبه ظاهر كتاب مقدس، همچنین تقدیس و دینی خواندن فلسفه و علوم روم باستان (ارسطو)، بعضی اصول و قواعد طبیعی و علمی را به عنوان اصل مسلم و جزو مسلمات دینی خود تلقی كرده بود . گردونه علم با تحول خود، خط بطلان بر آن كشید . مثال بارز آن حركت‏خورشید بر دور زمین بود كه انگاره دینی كلیسا بود و گالیله خلاف آن را ثابت كرد . واكنش كلیسا در برابر این كشفیات و ابتكارات عالمان تجربی منفی بود; به گونه‏ای كه كلیسا با نامقدس خواندن علوم خارج از كلیسا و تكفیر دانشوران، آنان را در دادگاه‏های تفتیش عقاید محكوم و به كیفر می‏رساند . این واكنش كلیسا موجب شد كه این تلقی نزد دانشمندان و مردم ظهور كند كه دین با علم سرسازگاری ندارد و برای علم هم كه شده، باید از دیانت دست كشید . (۳۰) ب . نفی حاكمیت‏خدا: در انگاره‏های سنتی ادیان، این آموزه رایج‏بود كه همه امور و پدیده‏های زمینی، مستقیما توسط خداوند انجام می‏گیرد . علم جدید خلاف آن را ثابت كرد . علم برای هر پدیده مادی یك علت مادی جستجو و تبیین می‏كرد و به نوعی دخالت‏خداوند در پدیده‏های مادی را بر نمی‏تابید . (۳۱) رویكرد فوق، حذف حاكمیت و تدبیر خداوند بر عالم را به تصویر می‏كشاند كه موجب سلب اعتماد و ایمان مردم به آموزه‏های فرا طبیعی; مانند اعجاز، مشیت الهی، تاثیر و توكل شد . (۳۲) ج . نفی مابعد الطبیعه: مرحله سوم علم گرایی، جمود دانشمندان تجربی بر انحصار هستی بر تجربیات و امور مادی بود كه لازمه آن انكار عالم مابعدالطبیعه; از جمله وجود خداوند، فرشته، بهشت، وحی و امدادهای غیبی است . (۳۳) با توجه به این پیامدهای منفی علم است كه واژگان معادل سكولاریسم در زبان عرب «علمانیت‏» - ماخوذ از علم - به كار برده شد و برخی نیز آن را به معنای علمی بودن یا علمی شدن، دقیق‏ترین ترجمه سكولاریسم ذكر می‏كنند . (۳۴)منبع:خبرگزاری فارس





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن