واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: تاریخ - گزارشی از اظهارات حجت الاسلام حمید روحانی علیه دکتر صادق طباطبایی، داماد امام خمینی و پاسخ حمید رضوانی، یکی از نزدیکان طباطبایی که در سایت آینده منتشر شده را بخوانید. حمید روحانی اخیرا اظهار کرده است : دکتر صادق طباطبایی در کتاب خاطرات خود دروغ های فراوانی گفته است. در حالی که اخیرا سید حمید روحانی، سید صادق طباطبایی را به تحریف تاریخ و دروغگویی متهم کرده، نزدیکان صادق طباطبایی در واکنش به وی مدعی شدند نقل قول روحانی در کتاب طباطبایی وجود ندارد! سید حمید روحانی(زیارتی) کتاب سه جلدی خاطرات سیاسی-اجتماعی صادق طباطبایی که توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده را پر از دروغ خواند و به ذکر نمونههایی برای اثبات این دروغگوییها پرداخت. سید حمید روحانی، با اشاره به انتشار کتاب سه جلدی خاطرات صادق طباطبایی توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام گفت: طباطبایی در این کتاب دروغ های فراوانی گفته است. وی به عنوان نمونه به قسمتی از کتاب اشاره کرد که در آن در مصاحبه ای از طباطبایی می پرسند آیا در فرانسه استاد مطهری را ملاقات کرده است و وی جواب داده، بله، در جلسه ای که در پاریس با استاد مطهری داشتم ایشان نگران بودند که بختیار به جان امام (ره) سوء قصد کند. روحانی افزود: این در حالی ست که سفر شهید مطهری به فرانسه، در آبان ماه بود و یک هفته بیشتر طول نکشید، اما بختیار دی ماه نخست وزیر شد و در زمان سفر شهید مطهری، سمتی نداشت. این تاریخ نگار انقلاب اسلامی با ذکر نمونه دیگری گفت: طباطبایی در قسمت دیگری از این کتاب می گوید، در نجف نزد امام رفتم و گفتم حمید روحانی، امام موسی صدر را صهیونیست می داند، امام هم از شنیدن این خبر به قدری ناراحت شد که در نماز جماعت آن شب، به شک افتاد. روحانی در توضیح این مطلب اظهار داشت: شما قضاوت کنید، طباطبایی با نقل این خاطره دروغ، من را زیر سوال برده یا امام را؟ آن امامی که من می شناختم اگر واقعا چنین مسئله ای را می شنید همان موقع من را احضار می کرد و در دهانم می زد و از نجف بیرون می انداخت، در حالی که ایشان نه تنها این کار را نکردند، بلکه به من حکم هم دادند؛ همچنین یعنی امام، این قدر ذلیل بودند که با شنیدن یک حرف، در نمازشان شک کنند؟ در این حال حمید رضوانی، در واکنش به این اظهارات، در یادداشتی که برای "آینده" ارسال کرده، نوشته است: " چندی است آقای سید حمید روحانی به گمان خود به نقد مجموعه خاطرات دکتر صادق طباطبائی روی اورده است. نقد و بررسی هرکتاب؛ بویژه کتابی که به موضوعات حساس و پراهمیتی همچون تاریخ انقلاب می پردازد؛ امری پسندیده و مفید است؛ مشروط بر این که چارچوب ها و ضوابط نقد مورد توجه و عنایت ناقد قرار گیرد. آن چه در این چند مورد ازآقای روحانی در نقد خاطرات دکتر طباطبائی دیده ایم؛ نه تنها از هرگونه ضابطه نقادی و اظهار نظر منصفانه به دور است؛ بلکه یکسره خلاف وعاری از حقیقت بوده و مطالب و نکاتی به کتاب دکتر طباطبائی نسبت داده می شود که در هیچ کجای این سه جلد یافت ؛ نمی شود. این شیوه نقد و بررسی و تحلیل البته از کسی چون اقای سید حمید روحانی شگفت آور نیست. در مصاحبه ای که چندی پیش با روزنامه جام جم داشت؛ به طور جدی از سوی خبرنگار آن روزنامه به چالش کشیده شده بود. در آن گفتگو آقای روحانی با سیل انتقادات آشنایان با آثارش مواجه بود که یکسره او را به حب و بغض و غرض ورزی و عدم رعایت انصاف و اخلاق متهم کرده بودند. نامبرده که بسیار می کوشید خود را از این اتهام بری کند؛ به ذکر موردی از خاطرات دکتر صادق طباطبائی پرداخت ، بلکه سیل تهاجم را از خود متوجه دیگران کند. تمام آن موارد نقد و گزافه گوئی و بی تقوائی که دیگران او را به ان متهم می کنند؛ در همین نمونه ای که او از خاطرات دکتر طباطبائی بیان کرد نمودار شد. در آنجا آقای روحانی به گفتگویی اشاره می کند که اقای طباطبائی در نجف با امام خمینی داشته از اظهارات سخیف و هتاکانه اقای روحانی نسبت به امام صدر و شهید آیت الله سید محمد باقر صدربه امام گله می کند. اقای روحانی که می خواهد اصل مطلب را خلاف جلوه گر سازد، به تحلیل رفتار دکتر طباطبائی پرداخته و همین نمونه را مصداق مطالب مندرج در سه جلد خاطرات ایشان می شمارد. با مراجعه به کتاب خاطرات دکتر طباطبائی معلوم گردید که اقای روحانی ؛ در ذکر همین نمونه هم جانب صداقت و انصاف را نگاه نداشته و ماجرائی را که مؤلف کتاب به تفصیل و با ذکر شاهدان عینی ماجرا و اثار و تبعات بعدی آن بیان کرده است؛ وارونه بازگو کرده و ضمن تحریف و کتمان حقایق، قضاوتی ناصحیح از خاطرات ارزشمند وپر بار دکتر طباطبائی ارائه می کند. شرح این ماجرا را اینجا می توانید ببنیید . اخیرا" اقای روحانی در گفتگوئی که خبرگزاری دانشجو آن را منتشر کرده است ؛"با اشاره به انتشار کتاب سه جلدی خاطرات صادق طباطبایی به عنوان نمونه به قسمتی از کتاب اشاره کرد که در آن در مصاحبه ای از طباطبایی می پرسند آیا در فرانسه استاد مطهری را ملاقات کرده است و وی جواب داده، بله، در جلسه ای که در پاریس با استاد مطهری داشتم ایشان نگران بودند که بختیار به جان امام (ره) سوء قصد کند. و افزود: این در حالی ست که سفر شهید مطهری به فرانسه، در آبان ماه بود و یک هفته بیشتر طول نکشید، اما بختیار دی ماه نخست وزیر شد و در زمان سفر شهید مطهری، سمتی نداشت." نگارنده پس از مشاهده این اظهارات با آقای طباطبائی تماس گرفتم و نظر ایشان را جویا شدم. آقای طباطبائی قاطعانه این مطلب را تکذیب کردند و گفتند در هیچ کجای کتاب من چنین مطلبی نیامده است و از من خواستند برای اطمینان بیشتر به هرسه جلد آن مجموعه رجوع کنم. آن چه را اقای سید حمید روحانی به عنوان موارد خلاف واقع در خاطرات جناب دکتر طباطبائی نقل می کند؛ از اساس دروغ و جعل و کتمان حقیقت است.وقتی این مورد را در کنار مطلب پیشین - که در لینک بالا به تفصیل آمده است - قرار می دهیم*؛ خود به خود این سؤال به ذهن هر انسان منصفی متبادر می شود که قصد و هدف اقای روحانی از اینگونه رفتارهای خلاف مروت و گمراه کننده و آکنده از بغض و کینه ورزی چیست. آیا اقای روحانی تا این حد مخاطبان خود را ساده لوح می انگارد که بدون تحقیق و کاوش؛ گفته های ایشان را باور می کنند؟ زمانی که اینجا و آنجا اینگونه قضاوت های ناجوانمردانه را از سوی این روحانی مدعی پژوهش های تاریخی به طور مکرر دیدم و با هجمه های بعضی سایت های وابسته به یک جریان سیاسی ، متکی به همین اظهارات مواجه می شوم؛ از خود می پرسم، چه انگیزه ای در پس این گونه سخن گفتن ها می تواند نهفته باشد. در دنیایی که دنیای سرعت و ارتباطات نام دارد و هرگونه خلافگوئی و فرافکنی ثمره ای جز بدنامی نصیب گوینده اش نمی کند و سخن حق به سهولت از پشت ابرهای تحریف و تهمت و کینه و غرض ظاهر می شود؛ چه سودی عاید کسانی همچون سید حمید روحانی می شود. مگر آن که بپذیریم که اصولا" این مورخ محترم جز این روش، با سبک و سیاق دیگری آشنا نیست و به اصطلاح " اقتضای طبیعتش این است " و به همین جهت است که صاحبان فکر و علم و آشنایان به تاریخ برای آثار اقای روحانی ارزشی قائل نیستند. و باز به همین دلیل است که اقای دکتر طباطبائی معتقد است؛ نباید وقت پر ارزش خود را صرف پاسخ گوئی به اظهارات بی معنا و خلاف واقع و آکنده از حب و بغض اینگونه نویسندگان بکنیم. ولی نگارنده که خود را از نسل سوم این انقلاب می دانم و به شدت مایلم سره را از نا سره جدا کنم؛ معتقدم روشن کردن اینگونه خلافگوئی ها و کتمان حقیقت ها و اعمال غرض و مرض در بیان یک واقعه تاریخی ، برای جلوگیری از انحراف در فهم رویدادهای مربوط به انقلاب، وظیفه کسانی است که با این انقلاب عجین بوده و رسالت انسانی خود را همواره پاس می دارند. " /6262
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 570]