تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833075756
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من پیشنهاد چند تا فیلم از کارگردانهای خیلی توانای سینما داشتم. قرار بود موسیقی تیتراژ بر عهده من باشد و شرط کارگردانها این بود که من در فیلم هم بازی کنم که... مخاطب من از پا نمیافتد روزبه نعمتاللهی از جمله چهرههای موسیقی پاپ است که در این سه آلبوم خود تلاش کرده متفاوت با جریان بدنه موسیقی پاپ ایران باشد. چندی پیش سومین آلبوم او با عنوان «عمو زنجیرباف» منتشر شد. همچنین کنسرت خود را نیز در تالار برج میلاد برگزار کرد. به همین بهانه به گفت وگو با او نشستیم. تاکنون سه آلبوم منتشر کرده اید؛ «سرزمین مادری»، «هفته عاشقی» و «عمو زنجیرباف». در اینجا عادت شده که معمولاً هنرمندان موسیقی پاپ در آلبومهای دوم و سوم افت میکنند یعنی به غنای ترانه و موسیقی اهمیت چندانی داده نمیشود. این به شرایط جامعه برمیگردد. جهان به سرعت تغییر میکند. ایران هم کشور در حال توسعه است و مرتب دگرگون میشود و نیازهای مردم هم تغییر میکند. ناپایداری و عدم ثبات هم اضطراب آور است و استرس زا. در نتیجه مردم بیحوصله ترند و وقت کمتری هم برای هنر و ادبیات دارند زیرا اقتصاد و سیاست تمام لحظههای آنها را پر میکند. پس آثاری که شاد و هیجان آور یا ناله و غیرعادی باشد جلب توجه میکند. جامعه شناسها میگویند جهان مصرفی شده و آثار هنری و ادبی هم در حکم کالا هستند و دوام شان تا کالای بعدی است. بنابراین شبکه جهانی ارتباط همچنان پیشرفت کرده که در اسرع وقت میتوانی به تمام ترانهها در تمام جهان دسترسی داشته باشی. مگر آدم چقدر وقت دارد؟ نتیجه این میشود که در این بازار شلوغ و پرهیاهو که با سرعت تغییر میکند یک کار غیرعادی و یک کار هیجان زا نظرها را جلب میکند. فیلم سینمایی هم شبیه ترانه و موسیقی است اما اینها به این معنی نیست که هر هنرمندی دنبال کار مصرفی و سطحی برود. ما در همین جامعه استاد شجریان، ناظری و آهنگسازهایی مثل علیزاده و لطفی و شادروان مشکاتیان نابغه را با مخاطب فراوان داریم یا در عرصه پاپ عصار، اصفهانی، احسان خواجهامیری، فرمان فتحعلیان، اخشابی، حامی و دیگران را داریم. بهنام ابطحی و فواد حجازی را داریم که پرمخاطب هم هستند. در برابر اینها انبوهی خواننده و آهنگساز هم داریم که مصرف روزانه دارند. اگر صدا و سیما میتوانست یک کانال پخش موسیقی حتی در برون مرزی داشته باشد مثل جام جم 5، مطمئن باشید سلیقه عمومی شبیه ماهوارهها نمیشد بلکه ما از درون فرهنگسازی میکردیم و سطح سلیقهها را بالا میبردیم نه اینکه برعکس آنها سلیقه عمومی را شکل دهند تا خواننده و آهنگساز ما دنبال اقبال عمومی یعنی تقلید از ماهوارهها و کارهای سطحی برود. من روی این کانال تاکید دارم. مطمئن هستم همینها که نام بردم حاضرند تعاونی بزنند و هزینه ماهواره را بدهند و آن ماهواره نه تنها پردرآمدترین کانال میشود و از کانال فوتبال فرهنگسازتر میشود بلکه آن فرهنگسازی اخلاق گرا با شعر ایرانی و آهنگهایی با مجوز وزارت ارشاد حتماً از تبلیغات مستقیم سازمانهای تبلیغاتی موثرتر خواهد بود و داخل ایران هم هر آلبومی بهتر از آلبوم قبل خواهد بود. خواننده پشتیبانی میخواهد مگر آنکه درآمدش از جای دیگری باشد که استثنایی میشود. چرا موسیقی زیرزمینی در ایران به وجود آمد؟ این نوع موسیقی در واقع برای مردم تازگی داشت. قطعاً این اتفاق در تمام دنیا افتاده اما در ایران عجیب تر به نظر میرسد. به دلایلی که یکی از مهمترین آنها نبود تریبون است ما حتی برای موسیقی فاخر یا موسیقی ارزشی هم تریبون لازم را نداریم چه برسد به زیرزمینی. امروز البته دسترسی مردم به موسیقی به اصطلاح زیرزمینی مشکل نیست. تهیه موسیقی ارژینال هم که اصلاً برای کسی واجب نیست. یعنی اصلاً کسی دیگر سراغ موسیقی ارژینال نمیرود. همه سعی میکنند با محدودیت زمان، با ترافیک، با مسائل مختلف، با به دست آوردن یک سی دیام پی تری به همه موسیقیهای مورد علاقه خود دست پیدا کنند که طیف وسیعی از موسیقیها در آن کپی شده باشد. پس در نتیجه موسیقی پاپ هر روز ضعیف تر میشود زیرا نه پشتیبانی مالی از دولت نصیبش میشود نه مردم، پس کسی نمیتواند کار قوی انجام دهد مگر اینکه جا افتاده باشد یعنی شده باشد یک آدمیکه یک تعداد مخاطب دارد و با آن مخاطبها دارد حرکت میکند. سعی میکند طیف مخاطبش را افزایش دهد و نوع موسیقی و سبکی را داشته باشد که آن سبک امضای آن آدم زیرش باشد یا اینکه سعی میکند شبیه کس دیگر بخواند و با تقلید روزگار بگذراند. خوب ما میدانیم که شبیه سازی خیلی انجام میشود. اتفاقات تکراری هم در موسیقی ما خیلی زیاد میافتد. وقتی کاری میگیرد مرتب شبیه به آن تولید میشود. اگر یک خواننده گل بکند مرتب شبیه آن خواننده تولید میشود. خوب اینها نمیتواند ارزش باشد. ما اگر که میخواهیم موسیقی خوبی داشته باشیم باید زحمت بکشیم و تحمل داشته باشیم تا صدا و کارمان شنیده شود. من در مورد خودم این مساله را دیدم. من تقریباً هشت سال است که حرفهیی میخوانم. از سرزمین مادری تا عمو زنجیرباف این اتفاق برای من افتاده است. یعنی من فکر میکنم اگر قرار باشد اصلاً کارشناسهایی که ما داریم بیایند این قطعه سلام علیکم را مثلاً بررسی کنند چه از نظر آهنگسازی و تنظیم چه خواندن شعر مولانا ببینند حق مطلب ادا شده یا نه معلوم میشود پاپ جدی یعنی چه. فکر میکنم اگر قرار باشد کار محکم انجام شود یک مقداری صبوری میخواهد، یک مقداری سختی میخواهد ولی قطعاً به نتیجه میرسد یعنی مردم ارزش کارها را درک میکنند. این به من ثابت شده، از استقبال و لطف حضور شان در کنسرت نمیگویم که مرا زنده میکند و رنجها فراموشم میشود. این را از روی سایتهای اینترنتی و نقدهایشان میگویم که حتی در تولیداتم به من کمک میکند. از موسیقی فاخر گفتید. موسیقی فاخر در چارچوب ترانه خوانی معیارهایی مثل موسیقی عمیق و چندبعدی، شعر بامحتوا و زیبا، تنظیم و نوازندگی زنده و صدای شاداب و وسیع، با قدرت و گرم لازم دارد. موسیقی فاخر هر بار که شنیده میشود چیز تازهیی برای مخاطب دارد و برای همین به این زودی کهنه نمیشود. احساس و خلاقیت آهنگساز با احساس شاعر گره میخورد، پنجههای نوازنده احساس خود را بر آن میافزاید. تنظیم کننده با خلاقیت و شناخت عالمانه و هنرمندانه قبلاً نقشهای ورود هر ساز را و لحظه ورود و اوج آن را تنظیم میکند و خواننده با وسعت و قدرت و زنگ و رنگ و تکنیک خود آن را میخواند تا برآیند آنها با نیازهای روحی و ذهنی مخاطب گره بخورد و اثر با مخاطب کامل شود. یعنی هر شنونده نسبت به آگاهی و احساس خود بر آن بیفزاید و در خودش یعنی در دلش جایی برای آن بگشاید. کسی که موسیقی فاخر را ارائه میدهد مثل آدمیاست که در حرف زدن با دیگران واژهها و لحن و ادب و احترام را رعایت میکند و موسیقی سطحی و روزمره مثل همان حرف زدن با لحنهای بسیار عامیانه و بیمحتوا است که اعتبار و احترامی برای مخاطب قائل نیست و بیشتر به فکر حرف زدن خود و تحمیل خود است. الان استودیوها نیز با تکنولوژی جدید به این موسیقی کم ارزش خیلی کمک میکنند. افرادی که حتی 20 درصد توان خوانندگی ندارند یا فالش میخوانند با 80 درصد توانایی اثرشان از استودیو بیرون میآید. به خاطر همین است که تعداد کنسرتها پایین میآید؟ حتماً تاثیر دارد. درصد کمی از خوانندهها حتی میتوانند زنده اجرا کنند. استقبال مردم چه؟ در بین جمعیت 70 میلیونی مطمئن باشید افراد زیادی هستند که موسیقی جدی را میشناسند و آن را دوست دارند. ساده ترین آدمها هم میدانند چه کسی استاد آواز است و چه کسی تندتند آلبوم پر میکند و چه کسی سعی میکند کارهایش راه کمال را طی کند و به مردم احترام میگذارد و به موسیقی متعهد است. من از سرزمین مادری تا هفته عاشقی پنج سال آلبوم ندادم. به بحث خودمان برگردیم. ما درباره شرایطی حرف میزنیم که کارها برای مجوز، مدتها میماند، خاک میخورد، لو میرود و در نهایت بین دو آلبوم خواننده فاصله میافتد در حالی که هنرمند فعال بوده. شما ابتدا هفته عاشقی را منتشر کردید که مطرح شد، جالب اینکه صدا و سیما هم حمایت کرد... استفاده کرد نه حمایت. ولی چند وقت بعد ناشری که با آن دو آلبوم اول خود را منتشر کردید، عوض کردید و با انتشارات سروش و یک ناشر دولتی کار کردید. من به دلایلی کارم را به شرکت سروش دادم. اول اینکه دوست نداشتم بار دیگر دنبال مجوز بدوم یا در واقع اصلاً حوصله این کار را نداشتم. موسسه سروش خودش مجوز را دارد. دوم اینکه پخش سروش خیلی قوی تر است. آوای باربد متاسفانه در خیلی از شهرستانها نماینده ندارد. در اجراهایی که در شهرستانها داشتم متوجه شدم که اصلاً هیچ کدام از کارهای من در آنجاها پخش نشده. ولی نشر آوای باربد جزء چند ناشری است که به استاندارد نزدیک است و از معدود شرکتهایی است که کار موسیقی فاخر را انجام میدهد. ببینید من موسیقی را به دو شاخه تقسیم میکنم؛ موسیقی جدی و بازاری. نوعی از موسیقی که درآمدزا است، موسیقی بازاری است که خیلی از شرکتها از این گونه آثار منتشر میکنند. حتی اگر غیرمجاز باشد، مجوزش را هم میروند و میگیرند. دیدیم کاری را که شش ماه اینجا غیرمجاز پخش شده و خیلیها فکر میکردند خواننده آن خارج از کشور بوده، مجوزش را گرفتند و خیلی راحت کار را منتشر کردند؛ یک شعر بی محتوا، یک کلام خیلی سطحی با یک موسیقی دم دستی. متاسفانه این موسیقی بازاری جایگاهش را بین ناشران پیدا کرده، یعنی ناشران زیادی هستند که آن خواننده برود انتخاب و کارش را منتشر کند. برای این نوع موسیقی جدی ما سه، چهار شرکت بیشتر نداریم. این سه، چهار شرکتی هم که داریم یا یکی پخش ضعیفی دارد، یا ضعف در تولید دارد، یا ضعف در اسم دارد. باید هر دفعه فکر کنیم و دغدغه مان این باشد که حالا که این همه سال دویدیم و کاری تولید کردیم، بدهیم دست کدام شرکت که نتیجه تلاشهایمان هم دیده شود. این شرکت بین مردم چه اسمیدارد؟ چقدر توانایی پخش دارد؟ قرار است این شرکت چه حمایتی از این کار کند؟ آیا حمایتش صلاح هست یا نیست؟ برای آن کارهای من که آوای باربد آنها را منتشر کرد هیچ تبلیغی نشد و در نتیجه آن طور که باید دیده نشدند. در بین صحبتهایتان فهمیدم خیلی روی کلام وسواس دارید، یعنی در کلام تان خیلی دقت میکنید. قطعاً همین طور است. یکی از ضعفهای خوانندههای ما در همین جاست. بیشتر از آنکه روی کلام و ملودی دقت کنند روی نام آهنگساز و شاعر تاکید دارند که مثلاً چون فلان شاعر و فلان آهنگساز معروف است با آنها کار کنند. درست است که یک تیم همکار ثابت دارید ولی از یک جایی به بعد از شاعران دیگر مثلاً از مولانا استفاده کردید. من در آلبوم سرزمین مادری از مولانا استفاده کردم. در واقع سبکم را پله پله پررنگ تر کردم. به نظر میآید به استفاده از آثار شاعران کلاسیک علاقه دارید. من از سعدی و سنایی و حتی دهلوی هم استفاده کرد هام. من معتقدم کاری که انجام میدهم ایجاد یک پل ارتباطی از موسیقی امروز به شعر کهن ایران است که امروز تازگی دارد. حمایت مردم از قطعههای «هجرانی»، «بازامدم» و «سلام علیک» این را برایم ثابت کرد که در موسیقی پاپ میتوانیم از اشعار کهن فارسی منطبق بر زمانه استفاده کنیم. این کار در موسیقی سنتی ایران معمول است. من مردم را میبینم که خیلی با شور و هیجان از من میخواهند این کارم را خیلی بیشتر انجام دهم. روز اول واقعاً فکر نمیکردم با استقبال روبه رو شود. اگرچه هر کسی که هر اثری را تولید میکند فکر میکند اثر خوبی تولید کرده. من فکر کردم پله پله مخاطبم را با خودم حرکت دهم و در واقع با پررنگ تر کردن اعتقادات خودم، مخاطب را با خود همراه کنم. من سه فضای کاری برای خودم تعریف کردهام؛ یکی فضای کارهای حماسی، دیگری کارهای اجتماعی مثل «بچههای خیابان» یا «گل خشکیده»، «شرقی عاشق» و «عمو زنجیرباف» و سوم هم کارهای عاشقانه است مثل «سایه سپیدار»، «بی ستاره» و «نفس کشیدن سخته». من غیر از این سه سبک، یعنی این سه فضا چیز دیگری ندارم. فقط هم میتوانم با صدای خودم بخوانم و چون کارهایم را خودم تولید کردم و تیمیکه داشتم ثابت بودند، ناخود آگاهامضای خود را پای کار گذاشتیم یعنی اگر چیزی را خواندم باامضای خودم خواندم. موقعی که شما آلبوم «سرزمین مادری» را خواندید چند سال تان بود؟ 20 ساله بودم. آن موقع و در آن فضا فکر نمیکنم هیچ شرکتی حاضر بود روی کارهای یک جوان 20 ساله سرمایه گذاری کند. جا دارد که توضیحی بدهم. استاد فریدون شهبازیان روی آن آلبوم نظارت کردند. فریدون شهبازیان صاحب نام بزرگی است که اسمش روی چند تا آلبوم بیشتر نیست و همیشه به این افتخار میکنم که گام اول را زیر نظر ایشان برداشتم. ان شاءالله بعدها هم استاد افتخار بدهند به کمک دکلمههای پدرم و سه ترانه من کار مشترکی داشته باشیم با موسیقی یا تنظیم ایشان. بنابراین کار اول من دست کم سه ناشر داشت زیرا شعرهای «مسرور» هم شناخته شده بوداما با نظر پدرم و آشنایی با آوای باربد کار را به آنها سپردیماما به دلیل اینکه دنبال پخش گسترده نبودیم کار سوم را با سروش قرارداد بستیم. همین الان هم دو آلبوم قبلی من کمیاب یا نایاب است ولی متاسفانه پخش نمیشود. اینها مسائل مالی یک ناشر است نه بدی و خوبی او. اسفندیاریها آدمهای خوبی هستند. از پخش سروش راضی هستید؟ خیلی خوب بوده خدا را شکر. البته فروش کار هم خیلی خوب بوده و این خودش تاثیرگذار است. یک دلیل هم پخش قطعه ایران از صدا و سیما است. گرچهامروز دیگر پخش نمیشود. چرا ؟ نمیدانم. بی دلیل ممنوع شده. گفتید عموزنجیرباف قرار بود قبل از هفته عاشقی منتشر شود، چرا این اتفاق نیفتاد؟ دلیل این بود که قطعه عموزنجیرباف رفت برای جشنواره فرهاد. و این جشنواره دو سال بلاتکلیف ماند. من جزء 10 نفری بودم که قرار بود در آن جشنواره اجرای زنده کنم. شرط جشنواره این بود که این قطعه منتشر نشود. من این کار را نگه داشتم. قطعات دیگری هم داشتم که دلم میخواست با عموزنجیرباف تولید شود چند تا قطعه هم بود که خیلی طول کشید تا مجوز گرفت. من این کار را تقریباً در پاییز سال گذشته به شرکت سروش فروختم و در بدترین شرایط امسال وارد بازار شد. نکته دیگر در مورد شما این است که برخلاف بقیه خوانندههای پاپ، بی حاشیه هستید یعنی نمیخوانیم روزبه نعمت اللهی حنجره اش سوخت، برای آلبومش فلان اتفاق افتاد. هیچ خبری دور و برت نیست. استفاده تبلیغاتی از اسمت نکردی یا اینکه در فیلم خاصی بازی نکردی. من پیشنهاد چند تا فیلم از کارگردانهای خیلی توانای سینما داشتم. قرار بود موسیقی تیتراژ بر عهده من باشد و شرط کارگردانها این بود که من در فیلم هم بازی کنم که قبول نکردم. دلم میخواهد فقط خواننده باشم. بعضی فکر میکنند حاشیه در موسیقی چیزی است که میتوانند به وسیله آن رشد کنند. من موسیقیام تا بهامروز خدا را شکر خودجوش بوده و خودش برای خودش حرکت کرده. ساخت قطعه ایران دو سال طول کشید. دو سال دوندگی کردم تا از تلویزیون پخش شد. بقیه قطعاتم را تهیه کنندهها خودشان رفتند سراغش و مجوز گرفتند. من اصلاً نمیدانستم که چه باید بکنم تا صدایم از تلویزیون پخش شود ولی قطعه ایران را دوست داشتم به گوش مردم برسانم. به نظرم تلویزیون تریبون مناسبی بود و این اتفاق افتاد. بعد از دو سال دوندگی این کار مجوز گرفت و وارد آرشیو تلویزیون شد. ولی میدانم که الان ممنوع است، همین. هیچ توضیحی هم نمیخواهم نسبت به آن بدهم. نه این کارم، چند تا کار دیگر هم ممنوع است. چرا باید صدا و سیمای ملی سلیقهیی عمل کند. سه آلبوم خودم را حاضرم به داوری هر کارشناسی بگذارم. چرا نباید آنها پخش شوند. هرچند من ایرانیام و در ایران میمانم و از راههای طولانی دیگر استفاده میکنم اما همین تعلل صدا و سیما خلاء موسیقی ایجاد میکند و این خلأ توسط موسیقی سطحی و کم ارزش پر میشود. ما خواننده ترانه خوب در ایران کم نداریم. صدا و سیما را کم داریم تا صدای آنها را چاشنی زندگی کند، یعنی سطح ترانهها خیلی از سطح سریالهای تلویزیون بالاتر است. شاعران خیلی تواناتر از سریال نویسان هستند اما متاسفانه راه برای سریالهای بیارزش باز است و برای موسیقی فاخر و پاپ بسته. زهی تاسف. گفتید که موسیقی باید تصویر داشته باشد. در کار هفته عاشقی سه تا کلیپ داشتید. آیا برای این کار هم کلیپ اماده دارید؟ برای این کار هم کلیپ تهیه کردهام ولی توی آلبوم نگذاشتم. صبر کردم. واقعاً وضعیت موسیقی خیلی بلاتکلیف است. صبر کردم ببینم چه میشود. کنسرتم را که برگزار کردم و استقبال حیرت انگیز مردم را دیدم، میخواهم با دقت بیشتر در شأن و منزلت ایرانی با فرهنگ کار منتشر کنم. به نظر شما در یک کار کدام یک تاثیرگذارتر است؛خواننده یا آهنگساز، یا کلام؟ به نظرم آن مثلثی که همیشه میتوانسته یک کار را به اوج برساند صدا و شعر و آهنگ است. قبول دارید که ما دیگر در موسیقی پاپ از این گونه مثلثها نداریم؟ من از همان اول با یک تیم ثابت کار کردهام. نه تنها گاهی شعر مسرور انگار از جان من برآمده بلکه آهنگهای من هم گاهی انگار در جان پیام غوغا به پا میکند و صدای من برآیند همه آنها میشود که در هم میجوشد مثل ایران. وجود این تیم ثابت تا چه حد مفید است؟ وقتی شاعر در کنار ما حضور دارد هنگام تولید کار ممکن است چیزی به ذهن او برسد یا شاید ما در موسیقی و تولید آهنگ و ملودی برای کلام به مشکلی برخورد کنیم. آنجا میتوانیم با شاعر وارد دیالوگ شویم. ولی عمدتاً شعر را از شاعر میخرند و برای شاعر هم مهم نیست که این شعر را من بخوانم یا کس دیگر. آهنگساز هم به هر شکلی شده روی آن شعر موسیقی مینویسد. برای ایشان هم اصلاً مهم نیست که موسیقی با کلام سازگار است یا نه. به طور معمول کار خیلی بی ربطی میشود. زمانی که شاعر کنار من قرار دارد من از او میخواهم اگر کلمهیی روی ملودی من نمینشیند، تغییر بدهد یا برعکس، او از من میخواهد ملودی را عوض کنم یا اصلاً شعری را داریم که وزن آن روی ملودی ما تنوع ایجاد نمیکند. ما وقتی از مولانا هم انتخاب کردیم از چند غزل مولانا انتخاب کردیم. مثلاً در قطعه «بازامدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم» یکدفعه میگوییم «شما مست نگشتید و از آن باده نخوردید» یعنی ملودی را تغییر میدهیم. ولی باید یک آدم توانا این کار را انجام دهد چون نتیجه گیری نهایی باید یکی باشد. وقتی شاعر کنار من قرار دارد وقتی آهنگساز هست و خواننده هم حضور دارد میداند که جای صدایش کجاست و میداند این شعر روی صدای او چگونه است، مدام کار به پختگی نزدیک میشود. درست است که شاید بارها و بارها در نتیجه این بحث و گفت وگوها ضبط قطعه عقب بیفتد، شاید چند بار ضبط شود و شنیده شود. بعد من یک نسخه برمیدارم، مسرور یک نسخه برمیدارد، پیام یک نسخه برمیدارد و بعد هر کسی نظر خود را میدهد و ممکن است در نهایت کار را طور دیگری ببندیم. این همان مثلثی است که ما به آن معتقد هستیم که در قدیم همیشه وجود داشته و در کارهای فاخر و ماندگار برآمده از این مثلث بوده است. من روی خواجه سلام علیک ادعا دارم؛ آهنگ، تنظیم، خواندن و انتخاب شعر. خیلیها تا این لحظه به نظرشان بی نظیر است،اما امروز اصلاً به ترانه هیچ توجهی نمیشود. همه خوانندههای ما آهنگساز شده اند، خوشبختانه همه ترانه سرا هم شده اند. هر کسی برنامهیی را روی سیستم کامپیوتر خانه اش داشته اگر ریتمیو سمپلی داشته یا تهیه سمپل برای او آسان بوده، دست به تنظیم هم برده است. موسیقی شده سطحیترین و دست یافتنیترین هنر. امروز هنرهای دیگر به اندازه موسیقی دست یافتنی نیستند، بالاخره یک مبنایی را میخواهند، یک تواناییهایی میخواهند ولی در موسیقی هیچ کسی به دنبال استانداردها نیست. زمانی ما خوشحال بودیم که وقتی وارد ارشاد شدیم از ما سولفژ میپرسیدند و امتحان میگرفتند، یک زمانی دیکته موسیقی میگرفتند. آن موقع سخت بود تا بتوانیم خواننده شویم. اصلاً نمره داشت. آقای نوری و استادان دیگر جزء کارشناسانی بودند کهامتحان میگرفتند. ولی اصلاً امروز نیازی به این چیزها نیست. شما کافی است که چند نرم افزار داشته باشید که روی صدا حرکت میدهد. صدای شما را از حالت فالشی درمیآورند و بعد شما یک خواننده میشوید. ما از اهدافمان خیلی فاصله گرفته ایم. منامروز خیلی محکم پافشاری میکنم، حرص میخورم و میگویم باید کاری کرد که تاثیرگذار باشد. من به غرور ایرانی، به شهامت ایرانی و به عظمت انسان احترام میگذارم. برای پرشور شدن زندگی، برای برانگیختن شرف و انسانیت و کرامت انسان میخوانم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 648]
صفحات پیشنهادی
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ. من پیشنهاد چند تا فیلم از کارگردانهای خیلی توانای سینما داشتم. قرار بود موسیقی تیتراژ بر عهده من باشد و شرط ...
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ. من پیشنهاد چند تا فیلم از کارگردانهای خیلی توانای سینما داشتم. قرار بود موسیقی تیتراژ بر عهده من باشد و شرط ...
با فرمان فتحعلیان از موسیقی هندی و موسیقی عرفانی تا آلبوم ...
با فرمان فتحعلیان از موسیقی هندی و موسیقی عرفانی تا آلبوم جدیدش. ... مطالب پیشنهادی: گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ گفتوگوی جذاب علی پهلوان و ...
با فرمان فتحعلیان از موسیقی هندی و موسیقی عرفانی تا آلبوم جدیدش. ... مطالب پیشنهادی: گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ گفتوگوی جذاب علی پهلوان و ...
چگونه میتوانم وزن خود را کاهش بدهم و آنرا ثابت نگه دارم؟
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ همچنین کنسرت خود را نیز در تالار برج میلاد برگزار کرد. ... من روی این کانال تاکید دارم. ...
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ همچنین کنسرت خود را نیز در تالار برج میلاد برگزار کرد. ... من روی این کانال تاکید دارم. ...
سرنوشت زنان در تمدن هند
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ · پشت پرده چاپلوسی · رژيم صهيونيستي آماده حمله تمام عيار به غزه · العربیه فارسی هم آمد ...
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ · پشت پرده چاپلوسی · رژيم صهيونيستي آماده حمله تمام عيار به غزه · العربیه فارسی هم آمد ...
پایگاه جامع ایرانیان :: برتولت برشت و شعر
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ · نکات آموزنده وکاربردی در خانه داری(2) · بانك اطلاعات زنان چهارمحال نيازمند 400 ميليون ريال اعتبار است ...
گفت وگو با روزبه نعمتاللهی؛ چهره موسیقی پاپ · نکات آموزنده وکاربردی در خانه داری(2) · بانك اطلاعات زنان چهارمحال نيازمند 400 ميليون ريال اعتبار است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها