واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش گروه اخبار صوتي و تصويري ايرنا، پايگاه خبري ام دبليو سي نيوز (MWC News) كانادا در مقاله اي به بررسي تصوير آرماني دروغين آمريكا در اذهان مردم اين كشور به عنوان كشور به اصطلاح پيشگام در اجراي دمكراسي، پيشرفت و ثبات در جهان، و مصاديق واقعي عملكرد دولت آمريكا در مواجهه با مسائل مختلف جهاني پرداخته است. در اين مقاله آمده است: در حدود سال 1845، بنيامين ديسرائيلي، نخست وزير انگليس دولت انگليس را يك تزوير سازمان يافته خواند. از آن زمان تا كنون اوضاع تغيير چنداني نكرده است و تزوير هنوز به عنوان گناه مشترك دولت هاي دموكراتيك وجود دارد. زيرا در دمكراسي، صداقت درباره رفتاري كه در خلاف جهت تصوير ملي آرماني در جريان است معمولا به عنوان سياست نادرست تعبير مي شود. اين منبع افزود: در ميان دمكراسي هاي معاصر، آمريكا به خوبي مويد اين نكته است. آمريكا نيز مانند انگليس قرن نوزدهم، همزمان هم مانند يك قدرت امپراتوري عمل مي كند و هم تلاش مي كند تا يك تصوير ملي از خود به عنوان يك دولت نمونه خوب و حامي ثبات و پيشرفت ارائه كند. اما تاريخ به ما آموخته است كه يك دولت در آن واحد نمي تواند هر دو را محقق كند. بنا بر اين، دولتمردان واشنگتن فضايي را براي خود ايجاد كرده اند كه در آن نظم و ثبات غير ممكن است. موارد زير شاهدي بر اين مدعا هستند: دزدي در انتخابات ساحل عاج منجر به اعتراض صريح آمريكا شد. باراك اوباما رييس جمهوري آمريكا، ضمن اعمال تحريم عليه كساني كه مبادرت به دزدي آرا نمودند، از سازمان ملل نيز خواست تا براي اصلاح امور، نيروهاي بيشتري به اين كشور اعزام كند. از طرف ديگر، انتخابات پارلماني مصر كه يكي از متحدان آمريكاست علنا دستخوش فريبكاري شد. اعضاي حزب مخالف توقيف، زنداني و تهديد شدند. پاسخ واشنگتن چه بود؟ هيچ. آيا كسي كه خود را حامي و مجري دمكراسي در جهان مي داند، نبايد از ثبات رفتار برخوردار باشد؟ نويسنده مي افزايد: نمونه ديگري از تناقض در سياست هاي دولت آمريكا ايران است. برنامه تسليحات هسته اي ايران هنوز ثابت نشده است و مطابق مطالعات صورت گرفته توسط سازمان اطلاعات آمريكا، برنامه تسليحات هسته اي ايران وجود خارجي ندارد و افسانه اي بيش نيست. با اين حال، ماليخولياي اسراييل موجب تحريك دولتمردان كنگره آمريكا شده است. ايران را عامل شرارت و بي ثباتي مي خوانند. آمريكا بسته هاي تحريم را يكي پس از ديگري بر ايران تحميل مي كند. زنان و مرداني در ميان مقامات آمريكا وجود دارند كه مايلند به خاطر اين تهديد بي پايه و اساس وارد جنگ شوند. كشورهاي اتحاديه اروپا نيز خواستار اعمال فشار هستند تا ايران دست از برنامه اي كه وجود خارجي ندارد، بردارد. از سوي ديگر، اسراييل قرار دارد كه سرچشمه بخش عظيمي از اين جنون است. اسراييل از جهاتي ناقض حقوق بين المللي است كه ديگران هرگز به گرد پايش هم نمي رسند. رسانه كانادايي مي نويسد: سياست هاي توسعه طلبانه اسراييل نيروي اصلي متزلزل كننده در كل خاور ميانه است. از لحاظ مذهبي، اسراييل متعهد به پاكسازي نژادي و اين در حالي است كه داعيه تمدن و غربي بودن سر مي دهد. اسرائيل بيش از 200 كلاهك هسته اي، سامانه موشكي حمل آن ها و رهبري دارد كه احمدي نژاد در مقابل بي توجهي هميشگي وي نسبت به صلح جهاني در حكم نمونه عقل و شعور محسوب مي شود. آمريكاي لاتين نيز همواره ميدان دم زدن آمريكا از توسعه و ايجاد دولت هاي خوب بوده است، اما بر اساس قوانين تزوير و خدعه. كشورهاي كوبا، ونزوئلا، گواتمالا، نيكاراگوئه و السالوادور همواره از سوي دولت هاي آمريكا مورد حمله قرار گرفته اند زيرا دولت هاي چپگراي آن ها، طبق تعريف، دولت هاي بدي بوده اند. اين در حالي است كه دولت آمريكا از قتل ها و شكنجه هاي رهبران كشورهايي چون آرژانتين و شيلي حمايت كرده است. واشنگتن از كنترا حمايت كرد و ناقضان حقوق بشر را مبارزان آزادي ناميد. نويسنده ادامه مي دهد: اين موارد تنها نمونه هايي از تناقضاتي است كه تصوير ملي آرماني آمريكا را محاصره كرده است. همانطور كه شك و ترديد موجود در آمريكاي لاتين و خاورميانه نيز به آن اشاره دارد، اعتقاد به اين آمريكا تنها در محدوده مرزهاي آمريكا وجود دارد. فراتر از مرزهاي آمريكا، اين تصوير آرماني به شدت رنگ و بوي خود شيفتگي متجاوزانه مي گيرد. با اين حال در داخل مرزهاي آمريكا، هنوز بيشتر مردم به اين تصوير ايمان دارند. تصوير ملي ما از كشورمان تا آنجا بر ما مسلط شده است كه تمثيل آندره ژيد در مورد ما صدق مي كند: رياكار واقعي كسي است كه فريب خود را نيز نمي فهمد و با صداقت دروغ مي گويد. نويسنده پايگاه خبري ام دبليو سي نيوز مي افزايد: من معتقدم كه بسياري از سياستمداران ما جزء همين گروه هستند.اعتقاد به يك تصوير ملي كه با واقعيت فاصله دارد دليل اين وضعيت است. سياستمداران آمريكايي مي دانند كه تعلق به يك آمريكاي آرماني (دمكراسي، ثبات، پيشرفت و غيره) يك فرمول سياسي براي پيروزي است. اما با اين تناقضات چه بايد كرد؟ يا فريب و تزوير خود را در وراي پنهان كاري مخفي مي كنيد و يا معيارهاي دوگانه خود را با انبوه تبليغات مي پوشانيد. واشنگتن هر دو راهبرد را به كار گرفته است. اگر در استفاده از اين راهبردها تداوم به خرج دهيد به يك تفكر جمعي مي رسيد. در اين تفكر جمعي، خود فريبي و توجيه به هنرهاي والا تبديل شده و طولي نمي كشد كه هم رهبران و هم پيروان آن ها ديگر متوجه تزوير زيربنايي نخواهند شد. همين امر باعث مي شود كه اكثريت اجتماع نسبت به جهان پيرامون محيط محلي خود بي تفاوت باشند. بي تفاوتي منجر به غفلت مي شود و خلائي كه از غفلت به جا مي ماند، آمادگي دارد كه با اطلاع رساني نادرست و عوام فريبانه پر شود. كساني كه بي تفاوت هستند، براي پنهان كاري دولت در مورد مسايلي كه به زندگي روزانه آنان مربوط نمي شود، نيز اهميتي قائل نخواهند شد. تصوير ملي آرماني آمريكا به همراه تمام تعابير دروغيني كه از سوي نخبگان سياسي و رسانه هاي صاحب نفوذ ارايه مي شود، بخش عظيمي از ذهنيت جمعي آمريكا را تشكيل داده است. طي 50 سال گذشته يا بيشتر، اين تصورات روز به روز از واقعيت فاصله بيشتري مي گيرند. ويتنام، عراق، حوادث يازده سپتامبر، همه و همه نشانه هاي اين واقعيت رو به رشد هستند. بخش عظيمي از جهان اين پديده را مي بينند، اما بيشتر مردم آمريكا به جاي مواجه شدن با اين حقيقت تلخ و هولناك، مصمم هستند كه اين تصوير جمعي از خود را با تزوير و خود فريبي لجاجت آميز حفظ كنند و هيچ كس نمي داند اين وضعيت تا به كي ادامه خواهد داشت. صوير/9156**1368
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]