واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: استمرار خاطره
![پرده خوانی](http://img.tebyan.net/big/1388/06/1361412192031366289209291157191682137.jpg)
به بهانه انتشار «ترانه نمایش های پیش پرده خوانی در ایران» نوشته اردشیر صالح پور- انتشارات نمایش کشف سیستم واقعی ترانه نمایش های پیش پرده خوانی همچنان که از نامش برمی آید ترکیبی نوین و بدیع است و چنین پیشنهاد و گزینه یی تاکنون در فرهنگ نمایش ایرانی به درستی معرفی نشده است.انتخاب این نام بر این قالب و هنجار، تمایلی برای گرایش به نمایش های مردمی و انطباق و همانندی آن با ترانه های عامیانه ایرانی است که اتفاقاً در فرهنگ ما سرشار از ظرفیت های نمایشی اند و ماحصل آنکه این گونه هنری (ترانه نمایش ها) از یک سو حاصل اکتشاف و از دیگر سو حاصل اختراع هنرمندان خلاق و مبتکر در دوره یی خاص از تاریخ نمایش ایرانی به شمار می رود که متاسفانه به رغم بدعت و ابتکار و پیوندهای زنده مردمی دیری نپایید و به یک جریان متداوم و روزآمد تبدیل نشد و پا را از روزگار درخشان خود فراتر ننهاد و درست در ایام بلوغ خود ناکام ماند.این عدم پیوستگی ها به نظر می آید ریشه یی عمیق و عادتی دیرینه در تاریخ و فرهنگ ایرانی دارد. هرگاه پدیده یی به نضج و انسجام نزدیک و نائل آمده، دیر یا زود به ناگاه به انقطاعی ناخواسته و ناموزون از اعتبار و هستی چنان ساقط شده که حتی صبغه و سابقه آن به سختی و دشواری به نسل بعدی انتقال می یابد.برای نقد و شناسایی هر مقوله یی نیاز به مجموعه یی از اطلاعات و امکانات و اخبار و مستندات است. اما اوضاع بحرانی سیاسی ادوار و عدم تثبیت منزلت و جایگاه حقیقی و حقوقی هنر و هنرمند و سنت فرهنگ شفاهی دسترسی به پیکره و شواهد را ناممکن ساخته و به همین دلیل پژوهشگر مدام در هاله یی از ابهام و تردید قرار می گیرد.کشف سیستم واقعی ترانه نمایش های پیش پرده خوانی همچنان که از نامش برمی آید ترکیبی نوین و بدیع است و چنین پیشنهاد و گزینه یی تاکنون در فرهنگ نمایش ایرانی به درستی معرفی نشده است.به رغم گذشت یک و نیم قرن از آشنایی و حضور و چالش و خلق و پویایی تئاتر به سبک و سیاق غربی اش و فراز و نشیب های بسیار تئاتر ایران، با آن شروع توفنده و غریب که محصول شرایط سیاسی- اجتماعی دوره گذار از سنت به مدرنیته بود و نیز همپا با نهضت مشروطه و آزادی های اجتماعی و فردی و وصل و گسست های ناخواسته و شکاف های عمیق بر اثر اختناق و سانسور، ضرورت دارد اکنون که دغدغه بحران هویت در تار و پود فرهنگ این دیار ریشه دوانده و موجودیت ما را به مخاطره افکنده با مشاهد یی دقیق و تجزیه تحلیلی موشکافانه و اسنادی، زیبایی شناسی و انگاره های نمایش ایرانی را بازیابیم و در آزمونی جسورانه و حقیقی درباره نمایش خودی و مشتقات و ملحقات آن به بحث و تبادل نظر بنشینیم.کشف قانونمندی ها، درک و رمزگشایی وضعیت تئاتر ایران و معضلات مبتلا به امری نیست که به آسانی قابل حصول باشد. بی شک نیل به چنین مقوله یی مستلزم پرداختن به اوضاع تاریخی و شاکله های تعیین کننده در آن دوران است.قطعاً در نخستین گام باید مسائل سیاسی و سیطره های حکومتی و اوضاع اجتماعی را مد نظر داشت.سلطه و سیطره انکارناپذیر سیاست و چتر گشوده آن به دلیل نبود دموکراسی جایی را برای حیات آزادی های فرهنگی و اجتماعی نگذاشته و هنر همواره از منظر ابزاری برای تحکیم مبانی قدرت ها مطمح نظر بوده، که زمینه های اضمحلال و انحطاط را بیش از پیش محتمل می سازد و ترانه نمایش های پیش پرده خوانی که برآمده از نیازهای حقیقی و حیات فرهنگی اجتماعی دوره پس از اختناق 20ساله رضاشاهی است به رغم رشد و تعالی و موفقیت های چشمگیر و استقبال مردمی در دوران کوتاه آزادی بار دیگر سر به محاق خاموشی و فراموشی می برد و در این میان، انقطاع و گسست از آن منظر حاصل می شود که دولت پهلوی دوم زمینه پذیرش هیچ نوع انتقاد و اعتراضی را تاب نیاورده و سریعاً کمر به نابودی آن می گمارد.پیش پرده خوانی یکی از ریختارهای ادبی- نمایشی، موسیقایی و در عین حال مردمی نمایش ایران است که به رغم ریشه های کهن و معاصر و به رغم گستردگی و ظرافت آن، مورد تحقیق دقیق قرار نگرفته و نسبت آن با تئاتر و نمایش ایرانی آشکار نشده است.این ترانه نمایش ها با توجه به رشد و استقبال کم نظیر مقومی برای تئاتر ایران به شمار رفته چراکه علاقه مندان بسیاری را به تماشاخانه های تئاتری کشانده است. انتخاب این نام بر این قالب و هنجار، تمایلی برای گرایش به نمایش های مردمی و انطباق و همانندی آن با ترانه های عامیانه ایرانی است که اتفاقاً در فرهنگ ما سرشار از ظرفیت های نمایشی اند و ماحصل آنکه این گونه هنری (ترانه نمایش ها) از یک سو حاصل اکتشاف و از دیگر سو حاصل اختراع هنرمندان خلاق و مبتکر در دوره یی خاص از تاریخ نمایش ایرانی به شمار می رود که ....اشعار و ترانه های موسیقایی و طنز آمیز با لحنی انتقادی برای مردمانی که نیاز به ارتباط اجتماعی داشته و عطش گفت وگو در جان شان بیداد می کرد، در حکم و به منزله نقد و مکاشفه زندگی و بحران های اجتماعی آن روزگار قلمداد شده و به جست وجوی راه حلی برای ارتباطات عمومی و نیازهای خود از این طریق بودند؛ مردمی که با کشف دوباره خود و امکان های فرهنگی خویش و از آن جمله زبان و گویش شفاهی یا فرهنگ غیررسمی و ثبت ناشده به گونه یی هنری نائل آمده که آینه دار و تجلی گاه یک دوره تاریخی است؛ هنری که معاصر هنرمندانش بوده و مهم ترین خصیصه آن کشف اعتراض های اجتماعی و ترغیب آنان به رفع نقایص و کاستی هاست.خاصیت زنده بودن تئاتر از همین جا شکل می گیرد. تئاتری که همپا با حوادث روز نفس بکشد، حرف بزند، اعتراض کند و دغدغه های فرهنگی مردم را به صحنه بکشد، تداومی با گذشته داشته باشد درست در حالی که همواره با افق های تازه و پیش رو نسبت های زنده خود را حفظ کند و زندگی پذیرد، می تواند یکی از اشکال رشد فرهنگی یک جامعه تلقی شود.سنت نمایش ایرانی و از آن شمار ترانه نمایش های پیش پرده خوانی به چرخه فعالیت های نمایشی دوران خود، با حفظ هویت و ضرورت، ترکیب و پیوند داشته و سندی زنده و پویا از مناسبات دوران خود بوده اند. آنان خونی تازه به کالبد فرهنگی جامعه خود می ریخته تا از انزوا و تجرید مصون بمانند. ارتباط و همدلی دوجانبه غایت تئاتر است درست برخلاف دوران اخیر که تئاتر ایران و سنت های نمایشی در یک انفعال و گسست فرهنگی دست و پا زده و در فاصله یی بعید با مردم و معضلات آنان قرار دارند.نگهداری غیرفعال سنت ها بدترین آسیب است و اتفاقاً آموزش هنر سنتی پس از فراگیری و اجرا در دل خود حاوی ارزش های نوین و انگاشت های تازه خواهد شد همچنان که موزه ها برای پیشگیری از فراموشی ایجاد می شوند و فراموشی مقدمه نادانی و بی خبری است.آنچه هنر سنتی را مشخص می کند استمرار خاطره است که ساخت ذهن را وسیع و محفوظ می کند و مجموعه آن همان است که نظام فرهنگی اش می خوانند.پیش پرده خوانی یکی از ریختارهای ادبی- نمایشی، موسیقایی و در عین حال مردمی نمایش ایران است که به رغم ریشه های کهن و معاصر و به رغم گستردگی و ظرافت آن، مورد تحقیق دقیق قرار نگرفته و نسبت آن با تئاتر و نمایش ایرانی آشکار نشده است.این ترانه نمایش ها با توجه به رشد و استقبال کم نظیر مقومی برای تئاتر ایران به شمار رفته چراکه علاقه مندان بسیاری را به تماشاخانه های تئاتری کشانده است. این نظام فرهنگی بیرون از انسان قرار دارد و خود مولد و زایشگر فرهنگ است و همه اینها نوعی وفاداری به خاطره های فرهنگی است.نگهداری فعال مستلزم درک تاریخی است. این همان کاری است که می تواند تئاتر ما را نجات داده و هویت بخشد چرا که گسست های تاریخی بزرگ ترین آسیب ها را بر پیکره تمدن ما رواداشته و تاریخ ما را از پویایی بازداشتند اما با درک صحیح می توان همه عوامل را از نو ساخت و فرهنگ را استمرار بخشید. سنت تقلید کورکورانه از نسل گذشته نیست. در برابر سنت بهترین روش آن است که نه تسلیم محض شویم و نه آن را یکباره انکار کنیم بلکه استفاده صحیح و دقیق بر اساس تجربیات و موشکافی دقیق و انطباق و رفع نواقص برای همیشه می تواند آن روش سنتی را خاطره انگیز و زنده کند.تئاتر در ذات خود هنری زنده و پویاست و موزه یی کردن آن خلاف ذات و فطرت اوست اما در کنار آن و مهم تر از آن باید هنری ایجاد کرد که آن را تئاتر مردمی می گویند و به نظر می آید بالنده ترین وجه ترانه نمایش های پیش پرده خوانی نیز از همین منظر بر جنبه های مردمی اش استوار بود؛ هنری زنده و پویا و فعال که نسبت به دنیای پیرامونی خود واکنش های سریع و مستقیم اعمال می کرد و نبض حوادث روز را در دست داشت،همدم با مردم نفس می کشید و پابه پای آنان در معبر حوادث گام می گذاشت و در غم و شادی های مردم شریک و سهیم بود. کمابیش همه اقشار و طبقات نگرانی های اجتماعی خود را در آینه نمایش بازمی یافتند و نمایش به ساده ترین شکل با آنان نه فقط همکلامی، که همدلی می کرد.منبع : اعتمادتنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]