واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ايران دشمن ما نيست.روزنامه الوقت چاپ بحرين در مقاله اي نوشت : بحرانهاي متعدد اعراب به يک بحران اصلي يعني مسئله فلسطين برمي گردد و اسرائيل با توسعه طلبي تنها عامل مستقيم هرگونه شکست و ناکامي است. به گزارش خبرگزاري مهر، روزنامه الوقت در شماره روز گذشته (10 خرداد) مقاله اي به قلم "مروان العياصره" به چاپ رساند که نويسنده در آن به تلاش رژيم صهيونيستي و برخي از سران کشورهاي عربي جهت قلمداد کردن جمهوري اسلامي ايران به عنوان دشمن اعراب پرداخته و ضمن رد اين مسئله، رژيم صهيونيستي را عامل همه بحرانها و ممانعتها براي دستيابي به صلح معرفي نموده است.در اين مقاله آمده است: بحرانهاي متعدد اعراب به يک بحران اصلي يعني مسئله فلسطين برمي گردد و اسرائيل با گسترش شهرکهاي يهودي نشين و توسعه طلبي تنها عامل مستقيم هرگونه شکست و ناکامي است، زيرا همواره اين رژيم بوده که بحرانها را خلق کرده و از ديدگاه يک سويه و تک محوري خود که تنها و تنها به فکر منافع خود بوده است، با آنها برخورد نموده است.
در بخش ديگري از اين مقاله آمده است: مشکل در اين بوده که در طول مسيري که مي بايستي به برقراري صلح بينجامد، رژيم اسرائيل خصومت خود را با چهره باز و غير تصنعي اعمال نموده است. ما در اين توهم بوده ايم که اسرائيل خواهان صلح است و در جهت آن تلاش مي کند، ولي تمامي اقدامات کنوني آن در جهت اوج گيري و عدم دستيابي به راه حل مي باشد. تنها اين نيست بلکه در حاشيه بحران اصلي و مرکزي بحرانهاي ديگري را نيز خلق مي کند، بدين معني که دايره جستجوي خسته کننده، بيهوده و جان فرساي پيگيري صلح را گسترش مي دهد. اين امر مستلزم سرگرم شدن بسيار طولاني عربي و بين المللي دراز مدت با بحرانهاي حاشيه اي است. چنين بحرانهائي حاشيه اي نيست، چون خطرناک نمي باشد ولي نسبت به مسئله اصلي حاشيه اي بشمار مي رود. بدين ترتيب اسرائيل بيشترين سود و فايده را از وقت کشي مي برد تا بدين طريق افکار و نگرشهاي خود را به عنوان يک امر واقع و اجتناب ناپذير جلوه دهد.اين نويسنده در ادامه آورده است: اسرائيل تلاش نمود در آگاهي منفي ما پنهان بماند. ما بايد به واقعيت موجودي که براي ما ترسيم مي نمايد تن دهيم، و چون نبايد بحرانهاي ما معلق و "بدون حل" باقي بماند، بدون اينکه طرفي را که مانع راه حل و صلح مي باشد بشناسيم، لذا بايد همچنان در پي دشمن و يا عامل اين ممانعت ها بگرديم. شايد کسي پيدا شود و بگويد ما به يقين مي دانم که اسباب و عامل همه اين شکستها و ناکاميها است، ولي مهم اين نيست که بدانيم، بلکه بعد از شناخت عامل بايد چه کنيم؟ زيرا ما چنين آموخته ايم که شناخت مقدمه نتايج است، ولي در طول اين 60 سال گذشته چه نتايجي محقق شده است؟ايران امروز دشمن بزرگي شده است البته نه از روي باور و آگاهي، بلکه به خاطر کوري و آلودگي فکري و منطقي و از دست دادن بصيرت. نتيجه آن چيزي بجز افزايش خصومت ها و تشويق به بحرانها و منجر شدن به بحران هاي فرعي ديگر که اسرائيل از طريق آنها آگاهي و توجهات و اهتمامات را متفرق و مشتت نموده، نتيجه ديگري نداشته است. علي رغم آن ما بارها و بارها سعي کرده ايم خود را قانع نمائيم که اسرائيل در پي صلح است و بايد اينگونه هم باشد، بدين معنا که اسرائيل در پي صلحي است که تنها به نفع خود ولايق خودش باشد و براي ما منافعي به حساب ديگران و يا منافع ديگران داشته باشد. صلحي که قدس تنها از آن اسرائيل و تنها پايتخت آن باشد، صلحي که زمينه اي براي بازگشت پناهندگان به دولت منتظره خود نباشد، صلحي که به اسرائيل در افکار و انديشه هاي توسعه طلبانه آن و طمع ورزيهاي کنوني و يا آنچه که در آينده به ذهن آن خطور نمايد، نه نگويد.اگر حول ايران بحراني بوجود مي آيد، اين بحران ناشي از واقعيتي است که اسرائيل تحميل کرده و اينکه ما ايران را مانع صلح بدانيم اقدامي عبث است. مروان العياصره در ادامه آورده است: اسرائيل و با حمايت و پشتيباني غرب و آمريکا توانست با مکر و حيله و خباثت و نيرنگ و غيره دشمني را به عنوان "دشمن مصنوعي" در اذهان ما ايجاد کند، که در اذهان ما بطور مرگ آوري نقش بسته و اين خطرناک است. ايران امروز دشمن بزرگي شده است البته نه از روي باور و آگاهي، بلکه به خاطر کوري و آلودگي فکري و منطقي و از دست دادن بصيرت، ايران با همه اختلافات و دغدغه هايي که بين ما و آن وجود دارد جايگزين اسرائيل نيست و وضعيت بين ما و ايران به حدي نمي رسد که بخواهيم آنگونه که اسرائيل تلاش مي کند و براي ما وانمود مي نمايد، شکست صلح را به آن نسبت دهيم. چنين بنظر مي رسد که بين ما اعراب واسرائيل در مورد دشمن اول صلح به حالتي از جذب متقابل رسيده ايم.در پايان اين مقاله آمده است: اسرائيل مي گويد ايران خطرناک است و مانع روند صلح مي باشد. ما بايد تصميم بگيريم که چه کسي مانع صلح است، ما بايد موازنه قدرتها و موازنه اشتباهات را بخوبي بدانيم. اگر حول ايران بحراني بوجود مي آيد، اين بحران ناشي از واقعيتي است که اسرائيل تحميل کرده است، و چيزي غير از اين نيست . زيرا ايران حداقل به مسئله محوري ما بيش از آنچه که باور داريم خدمت کرده است، لذا بايد به عنوان مثال، حساب دفاتر خونين غزه را بخوبي بخوانيم. تنظيم براي تبيان:سيد ابراهيمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]