واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وحدت شیعه و سنی در قرن هفتم
شاید برای بسیاری از کاربران و خوانندگان گرامی جای تعجب باشد که بحث وحدت میان مذاهب اسلامی از چنین قدمتی برخوردار باشد.اما بد نیست بدانید منادیان وحدت همواره از میان علما ی شیعه برخاسته اند.عالمان بزرگواری مانند سید رضی مدون نهج البلاغه که در قرن پنجم می زیسته در دمیدن روح وحدت در میان مسلمانان نقشی بس سترگ داشت. سید رضی د رتدوین نهج ا لبلا غبه به گونه ای به انتخاب موضوعات از زبان حضرت علی _علیه السلام_پرداخته که تاکنون اهل سنت نیز از این گنجینه بهره برداری فراوان کرده اند.درمیان اهل سنت نیز ابن ابی الحدیددو قرن بعدبا شرح این کتاب بار دیگر در جان مسلمانان روح وحدت را دمید. ابن ابی الحدیدابن ابی الحدید مذهب کلامی و اعتقادی خویش را در شرح نهجالبلاغه به صراحت اعلام میکند و از شیفتگیاش به اعتقادات معتزله بغداد پرده بر میدارد. با وجود این درباره گرایش مذهبی او آرای متناقضی بیان شده است. چنان که برخی از اهل سنت مانند ابن کثیر او را شیعه غالی یا شیعه معتزلی دانستهاند و برخی از شیعیان او را مغرض و متعصب در آرای اهل سنت دانستهاندبا وجود این که گرایش به تشیع در شرح نهجالبلاغه آشکار است، اما مطالب فراوانی نیز که با عقاید شیعیان درباره امامت و مسائل تاریخی پس از رحلت پیامبر ناسازگاراست وجود دارد. ابن ابی الحدید در سرتاسر کتابش به معتزلی بودن خویش و اعتقاد به درستی خلافت اقرار میکند و بزرگان معتزله را شیوخ خویش خلفای سه گانه پیش از حضرت علی میخواند. او در مقدمه شرح نهجالبلاغه تأکید میکند که تمام بزرگان و اساتیدش معتقدند بیعت با خلیفه اول، صحیح و شرعی بوده و برای بیعت نصی از طرف رسول خدا وجود نداشته است، بلکه به اختیاری بوده است که به طریق اجماع و غیر اجماع به عنوان طریقی برای اثبات امامت شناخته میشود. سپس او به بحث تفضیل میپردازد. ابن ابی الحدید خویش را از امامیه جدا میداند و پیروان این فرقه را غالی دانسته و نظر مساعدی به آنان ندارد و در مقابل معتزلیان را شیعیان حقیقی میداند و مینویسد: شیعه تنها به آن دسته از افراد اطلاق میشد که به تفضیل باور داشتهاند و آنچه در اخبار و روایات، در فضیلت شیعه آمده و آنان را به بهشت وعده دادهاند، همانها هستند نه کس دیگر. به همین دلیل یاران معتزلی ما گفتهاند که ما شیعیان حقیقی هستیم و این اعتقاد ما را از دیگر عقاید افراطی و تفریطی، به سلامت و حق نزدیکتر است. نفس تدوین نهج البلاغه، آن گونه که بخش عظیمی از سنیان معتدل نیز آن را بپذیرند و حتی بر آن شرح بنویسند، میتواند اقدامی در راه تفاهم به شمار آید پذیرش خلافت ابوبکر با این که انکار نص بر امامت حضرت علی بر او دانسته و پذیرش امامت مفضول بر افضل، مهمترین دلایل اثبات دوری ابن ابی الحدید از مذهب امامیه است؛ زیرا امامیه به وجود نص برای امامت حضرت علی میورزند و امامت مفضول را رد میکنند و در این باره کتابهای متعددی نوشتهاند.همچنین او پس از به پایان رساندن شرح نهجالبلاغه و فرستادن آن برای ابن علقمی،وزیر شیعی و دانشمند، در پاسخ به الطاف او اشعاری سروده و در ضمن آن میگوید:مذهب اعتزال و یارانش را که مردم خردمند و دقیق نظر هستند دوست دارم. آری، اهل عدل و توحید اهل من و راه پسندیده آنان همواره آیین من است. هر چند ابن ابی الحدید در نقل آرای معتزله از گفتههای جاحظ و سایر بزرگان معتزله بهره گرفته و در مسائل کلامی به آرای آنان استناد میجوید، اما از نظر اعتقادی بدون هیچ تردیدی از پیروان معتزله بغداد بوده و محسوب میشد و از معتزله بصره و جاحظ که نظر مساعدی به ارادتمندان حضرت علی حضرت نداشتند فاصله بسیاری داشت.زمینهها و انگیزه اهتمام ابن ابی الحدید به شرح نهجالبلاغه
در معتزله، تعداد اندکی از ایشان به تاریخ نگاری پرداختهاند؛ ایشان به دلیل آن که میکوشند مشکلات ذهنی و مذهبی خویش را با عقل و استدلال حل کنند، به نقل جز در چهارچوب پیش فرضهایشان نمینگرند. اگرچه افرادی چون اسکافی و جاحظ که از مورخان بزرگ و بنام معتزله هستند آثار ارزشمندی را تألیف کردهاند و عدهای دیگر از ایشان مانند قاضی عبدالجبار به تاریخ اهمیت میدادند اما آنها تنها به دانش تذکره نویسی برای معتزلیان یا به اصطلاح علم «طبقات معتزله» پرداختند. یک معتزلی به دلیل پیش فرضهای متکلمانه، تاریخ را از منظر علم کلام نگاه میکند. معنای این سخن آن است که تاریخ در این نگاه، در جایگاه واقعی خویش قرار ندارد؛ بلکه به نوعی ابزار دست متکلم شده است. این مشکلی است که دیگر عقل گرایان مسلمان هم با دانش تاریخ داشتند.با این حال ابن ابی الحدید به دلیل نوع نگاهش یک استثناست. او یک معتزلی مورخ آن هم در سطحی قابل قبول است. شاید همین امر سبب شده تا نگاه او وسیعتر و دارای مشربی بازتر در شرح نهجالبلاغه باشد. سوالاتی که در اینجا قابل طرح است اینست که چرا ابن ابی الحدید به تاریخ اسلام پرداخته است؟ و چرا این پرداختن با شرح نهجالبلاغه به هم در آمیخته است؟ در پاسخ باید گفت که بخشی از معتقدات معتزله دقیقاً جنبه تاریخی دارد. صورتش کلامی است اما ماده و عمقش تاریخی است. بررسی سیر پیدایش معتزله نشان میدهد که آنان از دل تحولات تاریخی سربرآوردهاند. مشکلات جنگ جمل و صفین و سپس نهروان و نیز پدید آمدن خوارج که کافر و مسلمان چگونه از همدیگر تفکیک میشوند، معتزله را به پاسخ گویی به این سوال روبرو کرد. ابن ابی الحدید میکوشد تا به همان پرسشهای نخست پاسخ دهد، آن هم با شرح نهجالبلاغه. در این صورت او هم شرح نهجالبلاغه نوشته و هم از هویت معتزله دفاع کرده و هم نشان داده است که یک معتزله شیعی است نه عثمانی.اوج نزدیکی شیعه و معتزله و تأثیراتی که این دو گروه بر هم نهادند، در شرح نهج-البلاغه ابن ابی الحدید دیده میشود. ابن ابی الحدید با شرح نهجالبلاغه که مورد علاقه شیعیان بود و آن گروه از را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشته و برای ایشان احترام قایلاهل سنت که حضرت علی بودند، گامی مهم در راه نزدیکی شیعه و سنی برداشته استروابط میان تشیع و تسنن در ادوار مختلف تاریخی دارای فراز و نشیبهای فراوانی بوده است. مناسبات علمی میان علمای شیعه و سنی به ویژه معتزلیان میانه رو آنان را با یکدیگر آشناتر کرد. در اواخر قرن پنجم در دوران حکومت آل بویه و پس از آن میتوان تفاهمی جدی را در اندیشههای شیعه و معتزله یافت.نهجالبلاغه گزیده است که به دست سید رضی(ره) (م 406 ﻫ) از مصادر تاریخی، حدیثی و سخنان حضرت علی ادبی گردآوری شده است. بیشتر خطبهها و نامههای نهجالبلاغه مربوط به دوران حکومت است و در تمام نهجالبلاغه به جز خطبه شقشقیه اظهار نظر صریح و پنج ساله حضرت علی انتقادی از شیخین نشده است.
نفس تدوین نهج البلاغه، آن گونه که بخش عظیمی از سنیان معتدل نیز آن را بپذیرند و حتی بر آن شرح بنویسند، میتواند اقدامی در راه تفاهم به شمار آید. گرچه سنیان افراطی که وارثان اهل حدیث بودند، در برابر این اقدام معتدلانه شیعه حاضر به کوچکترین گذشت نشدند. اوج نزدیکی شیعه و معتزله و تأثیراتی که این دو گروه بر هم نهادند، در شرح نهج-البلاغه ابن ابی الحدید دیده میشود. ابن ابی الحدید با شرح نهجالبلاغه که مورد علاقه شیعیان بود و آن گروه از را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشته و برای ایشان احترام قایلاهل سنت که حضرت علی بودند، گامی مهم در راه نزدیکی شیعه و سنی برداشته است.او در شرح نهجالبلاغه تلاش میکند تا تفکر اعتزالی را که در این زمان رو به افول بود، استحکام بخشد و با و وقایع تاریخی برتری عقاید معتزلیان بغداد را درکمک گرفتن از کلام امیرالمؤمنین تقابل با معتزلیان بصره اثبات کند. در این کتاب که برای ابن علقمی اسدی، وزیر شیعی مذهب المستعصم بالله، تألیف کرده است، مباحث تاریخی و اعتقادی را به گونهای گزینش میکند که برای هر دو گروه شیعه و سنی آن دوران مورد قبول باشد و باعث تحریک احساسات هیچ یک از دو طرف نشود.ابن ابی الحدید با استفاده از شیوههای رایج و تحلیل وقایع تاریخی پرداخته معتزله در بررسیهای علمی، به شرح کلام حضرت علی است. وی در شرح نهجالبلاغه که قسمت اعظم آن به نقل و بررسی وقایع تاریخی اختصاص دارد کوشیده است که در هنگام نگارش تاریخ به اصول معتزلی و راههای مورد قبول ایشان در بررسیهای علمی وفادار بماند و در واقع تاریخ برای ابن ابی الحدید ابزاری مهم است که با پژوهش و تحقیق درباره آن و با استناد به آن میتوان به حقایق امور دست یافت.نویسنده :فاطمه سرخیلتنظیم برای تبیان-رضاسلطانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 296]