واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جواب" هاي"، "هوي" نيست؟
![آيه 63 از سوره فرقان](http://img.tebyan.net/big/1388/02/292472068916411581012106251911953413664.jpg)
حضرت امام موسي بن جعفر(ع)، درحالي كه از كوچههاي شهر «مدينه» عبور ميكرد و تعدادي از ياران به منظور احترام و نيز آموختن دانشهاي دين،او را همراهي مينمودند،با صحنه نگران كنندهاي رو به رو گشت!مرد فرومايهاي از نوادههاي خليفه مردم،كه به خاطر آلوده بودن به بيماري كينه توزي و ناداني،بارها به بد زباني و آزار امام موسي بن جعفر(ع) پرداخته بود،اين بار نيز،در برابر آن حضرت قرار گرفت و لب به اهانت و دشنام نسبت به آن بزرگوار و نيز ساحت مقدس امام علي بن ابي طالب(ع)گشود! وقتي ياران و همراهان امام(ع) اين صحنه زشت و رنج آور را مشاهده كردند،سخت ناراحت و خشمگين شدند و از امام(ع) درخواست كردند،اجازه فرمايد،تا آن مرد بد زبان را به سزاي عملش برسانند و حتي به قتل و نابودي او اقدام كنند!ولي امام(ع) نه تنها،با صبر و بردباري،برخورد بيادبانه آن مرد را تحمل فرمود،بلكه به ياران و همراهانش سفارش جدي نمود؛تا به او اعتراضي نكنند قرآن كريم،همچنان كه در معرفي بندگان خالص خدا فرموده است:آنان كساني هستند كه هرگاه از سوي افراد جاهل و نادان مورد خطاب (واهانت) قرار گيرند،در پاسخ آنان «سلام» ميگويند و با بياعتنايي آميخته با بزرگواري،از آن جا و از برخورد با جاهلان و پاسخ دادن به آنان ميگذرند.(سوره فرقان،آيه 63)بنابراين،امام(ع)و يارانشان عكس العملي نشان ندادند و با بيتفاوتي از كنار آن مرد عبور كردند.اما از آنجايي كه ايشان اين گونه رفتارهاي زشت اخلاقي را نتيجه يك سلسله بيماريهاي رواني مي دانستند، در مقام ريشه يابي و درمان آن برآمدند،بدين جهت،از ياران نشاني محل كار و فعاليت او را پرسيدند،تا به طور خصوصي با وي صحبت و او را كه دچار كينهتوزي و ناداني بود،از ريشه معالجه نمايند.وقتي همراهان،نشاني محل كار و زندگي او را به امام(ع) دادند،آن حضرت يك روز سوار بر مركب شدند و روانه مزرعه او گرديدند.مزرعه مرد،در اطراف شهر«مدينه» قرار داشت و آن گاه كه امام(ع) به نزديك مزرعه رسيد،مرد بد زبان،از روي بلندي متوجه حضور آن حضرت گرديد،شروع به داد و فرياد كرد و سعي داشت با اظهار ناراحتي حضرت را از ورود به مزرعه بازدارد، ولي آن حضرت با صبر و شكيبايي و بدون توجه به پرخاشگري مرد جلو رفت،از مركب خويش پياده شد و كنارش نشست.سپس،با لبخند و گشاده رويي پرسيد:براي زراعت اين مزرعه چقدر خرج كردهاي؟امام موسي بن جعفر(ع) وقتي از مسجد به سوي خانه بر مي گشت، در حالي كه تعدادي از يارانش او را همراهي ميكردند، خطاب به آنان فرمود:اين همان مردي است كه شما ميخواستيد،به خاطر توهين و پرخاشگري به من، جانش را بگيريد.آيا روش و برخورد بزرگوارنه و مداوا جويانه من بهتر و مفيدتر نبود؟مرد،با خشم و عصبانيت جواب داد:صد دينار.امام فرمود:اميد آن داري كه چقدر محصول و درآمد برداشت كني؟مرد،با همان حالت پاسخ داد:من علم غيب ندارم و از اينده بيخبرم!حضرت(ع)با نرمي و گشاده رويي باز سؤال خود را تكرار كرد و اين بار مرد جواب داد: دويست دينار.امام موسي بن جعفر(ع) كه سرچشمه بيماري رواني مرد را به خوبي تشخيص داده بود و تصميم داشت آن را با روش مناسب و مؤثري معالجه كند،كيسهاي را كه در بردارنده سيصد دينار بود،به وي هديه كرد و فرمود:زراعت تو سر جاي خود باقي است و متعلق به خودت باشد،خداوند مهربان هم آنچه را كه اميد داري،به تو عنايت خواهد كرد.باري!نيكي به افراد شرور،آنها را سر شكسته و آرام ميكند1 و گاهي كمك مالي به برخي افراد«ترحم بر پلنگ تيز دندان» ستمكاري در حق ديگران به شمار نميايد،بلكه تحول و سازندگي رابه دنبال دارد، چنان كه مرد كينه توز و بد زبان،با مشاهده آن برخورد اخلاقي بجا و بزرگوارانه،با شتاب،از جا حركت كرد،سرو صورت امام(ع) را بوسيد و با التماس و لحن مظلومانهاي از آن حضرت درخواست نمود، توهينها و آزارهاي او را مورد بخشش قرار دهد.امام(ع) نيز با لبخند و خرسندي از جا برخاست،از مرد جدا شد و راه شهر را در پيش گرفت. روز بعد،وقتي آن حضرت به مسجد وارد شد،آن مرد را كه تا آن روز با مسجد سرو كاري نداشت،در مسجد پيامبر(ص) ديد كه با مشاهده امام(ع)،با شتاب از جاي برخاست و با صداي بلند،فرياد برداشت: اللّه اعلم حيث يجعل رسالته؛ خدا بهتر ميداند،كه رسالت خويش را كجا (در چه خانداني) قرار دهد.2و از آن پس نيز،از جمله افراد سر به راه وجدي براي حضور در مسجد،ارتباط با اهل بيت(ع) و آموختن معارف اسلامي گرديد.امام موسي بن جعفر(ع) وقتي از مسجد به سوي خانه بر مي گشت، در حالي كه تعدادي از يارانش او را همراهي ميكردند، خطاب به آنان فرمود:اين همان مردي است كه شما ميخواستيد،به خاطر توهين و پرخاشگري به من، جانش را بگيريد.آيا روش و برخورد بزرگوارنه و مداوا جويانه من بهتر و مفيدتر نبود؟!ملاحظه كرديد كه هميشه تندي و خشونت كارساز نيست و گاهي هم بايد مرهم گذاشت و بيماري را معالجه و درمان كرد؟آيا نديديد كه من با اين روش اخلاقي،هم او را تربيت و اصلاح كردم و هم شرارت و آزار رساني و مزاحمت او را مهار نمودم، بدون اين كه از قهر و خشونت و رفتار مقتدرانه دافعه آور و تخريب كننده استفاده كرده باشم؟3در پي اين سخنان،حضرت،داستان برخورد خويش را با مرد لجوج كه در مزرعهاش رخ داده بود،به منظور آموزش يك شيوه رفتاري سازنده براي ياران خويش بازگو نمود.4پي نوشت ها:1. رسول خدا (ص)…والاحسان الي السلوك يكتب الله به العدو.كنز العمال، ج15، ص289.2. انعام/1243.الارشاد، شيخ مفيد،ص297،محجة البيضاء،ج4،ص267،بحار الانوار،ج48،ص102.4.احمد صادقي اردستانيتنظيم براي تبيان: شکوري_گروه دين و انديشه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 600]