تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803313666




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهی متفاوت به ماجرای یوسف و یعقوب!!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حضرت یعقوب متمکن بود و همچنین بزرگ دیار لذا ایشان تقریبا هر شب یک گوسفند (قوچ) سور می‌داد و همه مردم دعوت بودند...   همه داستان زندگی حضرت یوسف و همچنین پدر او یعقوب را کم و بیش می‌دانیم که به چه کیفیتی است و چگونه است اما امام سجاد این ماجرا را در منظر قانون کارما و عمل و عکس العمل طور دیگری بیان می کنند که خلاصه ای از آنرا اینجا می‌آورم   ابتدا یادآوری ها :۱ - حضرت یعقوب به فرزندان خود بسیار اهمیت می‌داد اما دو فرزند آخر باتوجه به اینکه از مادری دیگر بودند و مادرشان فوت کرده و همچنین سنشان از همه کمتر بود نیاز به توجه بیشتری داشتند لذا این قضیه شاید می‌توانست باعث برانگیختن حس حسادت برادران دیگر شود .۲ - حضرت یعقوب متمکن بود و همچنین بزرگ دیار لذا ایشان تقریبا هر شب یک گوسفند (قوچ) سور می‌داد و همه مردم دعوت بودند.۳ - معمولا وقتی ما یک میهمانی بزرگ داشته باشیم آخر شب خسته و مانده هستیم و پس از اتمام میهمانی دیگر نای تکان خوردن هم شاید نداشته باشیم (درست است؟).و اما داستان از منظر روانشناسی و قانون کارمای طبیعت (عمل و عکس العمل) :یک شب از همان شبهایی که یعقوب نبی اطعام می‌داد - پس از پایان میهمانی - خسته از پذیرایی ها آماده استراحت شد که ناگهان یکی از پسرها به نزد پدر آمد و گفت ” پدر یک نفر (گدا) از شما تقاضای کمک کرده و می‌گوید دستم خالیست ” (با توجه به اینکه این گدا همه جا را رفته بود و به خدای خود گفته بود که اینجا دیگر جوابم را می دهند) . پدر به پسر گفت “خودت بطریقی که ناراحت نشود ردش کن بگو فردا بیاید اول وقت جوابش را می‌دهم.” پسر عمل کرد و گدا را رد کرد. گدا هم به خدای خود گفت “این هم از پیامبرت که ما را رد کرد”.همان شب به حضرت یعقوب ندا رسید که “یعقوب بنده ما را راندی، منتظر عقوبت باش” (زیرا پیامبران باید اهم و مهم را رعایت کنند) و در همان شب خوابی عجیب دید که در آن ۱۱ گرگ گرسنه یوسف را می درند که یوسف نیز در همان شب خواب دید که ۱۱ ستاره و ماه و خورشید…فردای آنروز یوسف داستان را برای پدرش تعریف کرد، پدرش هم گفت که برای کسی تعریف نکند. خب پدر میدانست که شاید باعث برانگیختن حسادت برادران شود همچنین منتظر عقوبت الهی بود.یوسف هم که پسری نوجوان سرشار از غرور و حس نمایان کردن داشته های خود به دیگران، نتوانست جلوی خود را بگیرد و بالاخره داستان را برای برادران خود نقل کرد :” داداشا، من دیشب خواب دیدم که ۱۱ تا ستاره و ماه و خورشید دارن به من، من یوسف، سجده می‌کنن” در اینجا یوسف خواست بزرگی خود را به رخ برادران بکشد.یعنی خواست مخالف قانونمندی طبیعت عمل کند. یعقوب که دل بنده ای را شکسته بود، قریب به ۳۰ سال فرزندش را ندید و آن گرفتاریهایی که بهتر میدانید طبق قانون کارما و عمل و عکس العمل برایش پیش آمد. یوسف هم که من وجودی خودش را بزرگتر جلوه داده بود قریب به ۱۵ سال به زندان افتاد یعنی با یک من گفتن و تکبر کردن به زیر زمین رفت و در زندان افتاد ولی پس از توبه، به برترین مقام مصر نائل گشت.نتیجه گیری : هر عملی را عکس العملی است با همان نتیجه ولی شاید به شکلی دیگر.تکبر انسان را به قعر زمین فرو می‌برد (افتادگی اموز اگر طالب فیضی - هرگز نخورد آب زمینی که بلند است)توبه و بازگشت می‌تواند انسان را به بلندترین مراتب برساند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 604]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن