واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بازیگر شدنم فرصت پرداختن به هنر مورد علاقهام را کم کرده بود، البته بازیگری هم برایم جایگاه ویژهای داشت. اما هنوز قهرمانهایم همان بودند که بودند و چه بسا... لاله اسكندری در آستانه رونمایی از سومین پروژه نقاشی دیواری خود گفت: «دوست دارم زمانی که کارهایم قضاوت میشود فقط با ذات این هنر و کارهای انجام شده مشابه مقایسه شوم. دوست دارم اگر مردم به خاطر لاله اسکندری و پرداختن جراید به کارهایم به آن نگاه میکنند، یادشان نرود که به دیوارهای دیگر هم نگاه کنند و کار همکاران دیگرم را نیز ببینند و به آنها هم خسته نباشید بگویند». به گزارش بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، لاله اسكندری كه این روزها سومین پروژه نقاشی دیواری خود واقع در اتوبان مدرس - زیرگذر رسالت - را به پایان رسانده است، در یادداشتی كوتاه نوشته است: «پاییز هفتاد و چهار بود. پانزده سال پیش دانشجوی ترم سوم رشته گرافیک بودم و از دو سال قبل از آن نیز آموزش نقاشی را نزد استاد حسین ماهر آغاز کردم. همزمان با تحصیلم در دانشگاه، نقاشی هم می کردم و رسیده بودم به آنجا که کارهایم برا ی بینیال دانشجوئی انتخاب شده بود. نقاشیهایی با موضوع طبیعت که با تکنیک رنگ و روغن روی کاغذهای گلاسه اجرا کرده بودم و سه تابلو هم برای آن نمایشگاه پذیرفته شد. نمایشگاهی که در موزه هنرهای معاصر برگزار میشد.جایی که از کودکی به آنجا میرفتم و آرزو داشتم یک روز من هم اثری را روی دیوار های آن داشته باشم. از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم و این خوشحالی در سال 76 با حضورم در نمایشگاه گروهی گالری شفق تکرار شد. تا آن زمان یعنی تا سال 78 که کار بازیگری را آغاز کردم ،دو سال مانده بود. در همان سال در یک نمایشگاه گروهی نقاشی در فرهنگسرای بهمن هم شرکت داشتم. آن موقع شش سال بود که نقاشی را آغاز کرده و لیسانس گرافیگ داشتم و از سالها پیش نیز عکاسی را نزد برادرم سیامک که هنوز هم دوست و همراه من در کارهایم است آغاز كردم». او در ادامه این یادداشت آورده است: «یک رهرو هنرهای تجسمی بودم که بازیگر شدم. از آن زمان تا کنون،قهرمانهایم در هنر، هنرمندان این عرصه بودند و هر چند بعدها با اضافه شدن بازیگری، به دل مشغولیهایم به این قهرمانان افزوده شد. اما هنوز آنها برایم بزرگترند .هنرمندان بزرگی که در عین گمنامی شاهکارهای هنری چون حجاری دیوارههای تخت جمشید تا کاشیکاریهای حیرتانگیز مسجد شیخ لطفالله را خلق کردند. شاید درک و تاثیر آثار همین بزرگان بود که بعد از نقاشی و عکاسی مرا به سمت هنر موزائیک و کاشیکاری سوق داد، هنری که از سال 76 نزد استادم حسین ماهر آغاز کرده بودم. دل مشغولی تازهام مرا رها نکرد. دلبسته آن شده بودم و علاقه مهم زندگیام شد،چرا که هنر کاشیکاری در ایران فراموش شدنی نبود. در سال 80 یک نمایشگاه دو نفره از کارهای موزائیک برگزار کردم در گالری گلستان با دوست قدیمیام دلارام امین و بعد نمایشگاهی دیگر در سال 83 در گالری پرهون و در اسفند 84 در گالری آرتا و در هر سه نمایشگاه در کنار دلارام بودم و در آخرین نمایشگاه،سیامک برادرم نیز ما را همراهی کرد». اسكندری یادداشت خود را اینگونه ادامه میدهد: «در این زمان در سریال خاک سرخ، فیلم این زن حرف نمیزند، گرداب، سریال رقص پرواز، مشق عشق و ... ایفای نقش کرده بودم. بازیگر شدنم فرصت پرداختن به هنر مورد علاقهام را کم کرده بود، البته بازیگری هم برایم جایگاه ویژهای داشت. اما هنوز قهرمانهایم همان بودند که بودند و چه بسا در ذهن من پر رنگتر هم شده بودند.وقتی در شهر تردد میکردم دیوارهای خاکستری آن آزارم میداد. در ذهنم آنها را پر نقش و نگار تجسم میکردم و شاید منتظر فرصتی بودم تا بتوانم کمکی باشم برای رنگین ساختن و زیباتر شدن شهرمان. در سال 87 با مساعدت آقای مهندس ترکاشوند شهردار محترم منطقه 5 این فرصت برایم فراهم شد تا آنچه را که از حدود پانزده سال پیش آموخته بودم به معرض دید هموطنانی که هر روز از مقابل دیوارهای بتنی اتوبان همت-ستاری میگذشتند درآورم. موضوع موزائیک و نقاشی این دیوارهها را طبیعت انتخاب کردم .موضوعی که این روزها خودمان را از دیدن آن محروم کردهایم. سرانجام در بهمن همان سال باغ کوچک من بر آن دیوارهها روئید و توانستم برای لحظاتی همشهریانم را به طبیعت دعوت کنم. البته سالها پیش این تکنیک در تالار وحدت تهران اجرا شده بود و هربار که به آنجا میگذشتم طراحی زیبای آن مرا به وجد میآورد و هنوز هم آن اثر یکی از بهترین آثار موزائیک در شهر تهران است». اسكندری كه پیش از این دو كار نقاشی دیواریاش بر دیوارهای اتوبان ستاری نقش بسته است،در بخش دیگری از نوشتههای خود آورده است:« در فاصله طراحی تا اجرای این پروژه اولین نمایشگاه عکسهایم را در مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار کردم. بعد از آن هم فاز دوم پروژه در همان منطقه تهران که مورد استقبال هموطنان عزیز،هنرمندان و خبرنگاران قرار گرفته بود انجام شد.خوشحال بودم که هر آنچه را که آرزویش را داشتم اتفاق افتاده بود ،چرا که همیشه میخواستم کار موثری در حوزه هنرهای تجسمی داشته باشم به ویژه كه تحصیل من در آن از سر اتفاق نبود. علاوه بر نقش و نگار دیواره کوچکی از دیوارهای بینهایت این شهر بزرگ ،جلب شدن توجه عموم به این هنر و کارهای انجام شده و یا انجام نشده در آن بود.تلنگر به درک بصری هموطنان عزیزی که بنا بر اقتضائات و سختیهای زندگی در این شهر شلوغ،کمتر فرصت پرداختن به هنر را دارند و نیز وظیفه یک هنرمند است و شاید نتیجه این کار من که مورد لطف مردم قرار گرفت به هنر مظلوم تجسمی کمک کرد تا بیشتر دیده شود.این مهم را بعد از رونمایی اولین کارم به تجربه دریافتم و توجه و پرداختن رسانهها به این موضوع موید آن است.» او معتقد است:«پرداختن به این هنر برایم یک لذت فوقالعاده است.با چند تن از دوستان و افراد خانوادهام آمدهایم و گروهی شدهایم برای انجام یک کار خوب و دوست دارم زمانی که کارهایم قضاوت میشود فقط با ذات این هنر و کارهای انجام شده مشابه مقایسه شوم.دوست دارم اگر مردم به خاطر لاله اسکندری و پرداختن جراید به کارهایم به آن نگاه میکنند یادشان نرود که به دیوارهای دیگر هم نگاه کنند و کار همکاران دیگرم را نیز ببینند و به آنها هم خسته نباشید بگویند.دوست دارم وقتی به دیدن آثار تاریخی این مرز و بوم میروند و آثار هنرمندان بزرگی را میبینند که در عین گمنامی آثاری فاخر و ماندگار را به معرض دیدشان گذاشتهاند به روحشان درود فرستند.» ...و اما امروز خوشبختانه علاوه بر شهرداری نسبت به اهمیت زیبا سازی شهر و تاثیر آن بر روح و امنیت روانی مردم،دوستان دیگری خصوصا تعداد زیادی از بانوان مشغول فعالیت در این حوزه شدهاند که جای خوشحالی و دست مریزاد دارد،هم به آنها که به این خودباوری رسیدهاند و هم به مسؤولان محترم شهرداری که به این مهم اهتمام میورزند. من و گروهم نیز یکی از آنها هستیم و این شهر آنقدر دیوار های خاکستری دارد که میتواند برای تک تک هنرمندان این حوزه فرصت خلق آثاری موثر و تجربه اندوختن را ایجاد کند.» او در پایان این یادداشت مینویسد: «و این بار کار گروه ما یک بار دیگر در معرض قضاوت قرار میگیرد. با اثری دیگر در منطقه 6 تهران ساعت سه بعد از ظهر روز شنبه بیست و چهارم مهرماه هشتاد و نه در بزرگراه شهید مدرس محل تقاطع آن با پل رسالت. به امید آن که مورد پسند همه هموطنانم قرار بگیرد».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 695]