واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مردهایی كه بزها خیره میشوند یك كمدی جنگی مستقل جمع وجور و 25 میلیون دلاری است. و با تكیه بر هجو تصویری و كلامی ؛ كلیت ارتش آمریكا و عملیاتهای نظامی و مهمتر از همه... مردهایی كه به بزها خیره میشوند یك كمدی سهل و ممتنع است و به دیدنش میارزد؛ چراكه داستان تكراری و بازیهای یكنواخت ندارد ضمن اینكه در روایتش هرگز به لودگی نمیافتد. از نام فیلم نیز به گمراهی نیفتید. این فیلم هیچ شباهتی به آثار كمیك جنگی كه اخیرا ساخته شدهاند، ندارد. فیلم تندر آسیایی را به یاد بیاورید. اگرچه با دیدن فیلم كلی تفریح میكنیم و كاراكترهایش برایمان جذاب جلوهگری میكنند، بهویژه تامكروز با آن گریم منحصر بهفردش، اما تندر آسیایی نهایتا یك فیلم خوشساخت برای پر كردن اوقات فراغت است در حالیكه مردهایی كه به بزها خیره میشوند حرف حساب دارد ولی در قالب هجو. فیلم كلاسیك و ماندگار سیدنی پولاك «تازه درگذشته؛ آنها به اسبها شلیك میكنند مگر نه؟» را به یاد بیاورید. وقتی قرار شد این فیلم در سال 1969ساخته شود ؛ با وجود نام طولانی و عجیب و غریبش، هیچ كس از نام فیلم تعجب نكرد، چرا؟ چون 35 سال بود كه مردم با این عنوان آشنا شده بودند. هوراس مك كوی در سال 1935 نوولش را با این عنوان به بازار نشر فرستاد و همواره كتابش با استقبال نسلهای مختلف روبهرو میشد. اما وقتی قرار شد مردهایی كه به بزها خیره میشوند ساخته شود، خیلیها از این عنوان فیلم نزدیك بود از تعجب شاخ در بیاورند. اگرچه جان رانسون خالق رمان مردهایی كه به بزها خیره میشوند، 5 سال پیش از این، كتابش را چاپ كرده بود و خودش هم یك چهره موفق رسانهای به شمار میآمد. مردهایی كه بزها خیره میشوند یك كمدی جنگی مستقل جمع وجور و 25 میلیون دلاری است. و با تكیه بر هجو تصویری و كلامی؛ كلیت ارتش آمریكا و عملیاتهای نظامی و مهمتر از همه خلق و خوی افسران آنها را به چالش میكشد. در یك كلام این فیلم هجو میلیتاریسم آمریكایی است و بس! این روند فقط به روزگار اخیر اشاره ندارد؛ یعنی در فیلم ما فقط با جنگهای اخیر مثل حمله به عراق روبهرو نیستیم، داستان از جنگ با ویتنام آغاز میشود و به جنگ با عراق ختم میشود.نوع روایت فیلم نیز كارآمد است. در واقع اینجا جان رانسون به واسطه پیشینه رسانهای آمده و فیلم را از نگاه یك ژورنالیست و گزارشگر تعریف میكند. گزارشگری به نام باب ویلیتون ( بابازی ایوان مك گریگور) با افسری خشن به نام لین كسیدی ( با بازی جورج كلونی) آشنا میشود و رفاقتی عمیق بین آنها شكل میگیرد. در این بین لین آنچه در این سالهای خدمتش در عملیاتهای گوناگون انجام داده برای باب تعریف میكند و او هم بنا بر علاقه و پیشه اش به نگارش این خاطرات میپردازد. اما 2 دهه پس از این آشنایی است كه لین دوباره سری به این خاطرات میزند و درمییابد آنچه انجام داده و یا گفته فراتر از دیوانگیهای تمام عیار نام میگیرد، بهویژه آنجایی كه اشاره دارد در بسیاری از عملیاتهای نظامی بهگونهای غیرعادی افسران، سربازان را مسخ میكردند تا بهتر بجنگند. آن قضیه بز و بزغاله و خیره شدن به چشمان معصوم آنها نیز از همین رخدادهای بیمارگونه نشأت گرفته، جایی كه با خیره شدن به چشمهای یك بز در فرصت مقتضی میشود او را با یك تله پاتی كلهپا كرد. فیلم چندین كاراكتر محوری دارد اما همگی آنقدر عالی كار میكنند كه گویی سهمی برای كارگردان اثر گرانت هاسلو باقی نمیگذارند. منظور آن است كه این فیلم قطعا اثری بازیگرمحور است. بهویژه كلونی كه در نقش افسری خشن گاهی چنان پوزخندهای زهرآگین میزند كه انگار او و امثال او فرماندهانشان را سر كار میگذاشتند نه آن ژنرالهای از خود راضی با آن طرحهای مسخرهشان. طرحهایی شبیه همین آموزش كشتن بز از طریق تمركز روی چشمهای حیوان بینوا!فیلم در 2400 سالن در آمریكای شمالی به اكران سراسری در آمده و تا پایان هفته دوم چیزی حدود 27 میلیون دلار فروخت. كه برای یك اثر مستقل قابلقبول است. منتقدین سینمایی نیز آنهایی كه سرشان به تنشان میارزد،فیلم را پسندیدند و معدل امتیازات آنها به مردهایی كه به بزها خیره میشوند،5/3 ستاره ارزیابی شده است. بعید نیست با توجه به خریداری و پخش دیگر آثار ضدجنگ آمریكایی از سیما مثل در دره الاه و آثاری از این دست، این فیلم نیز از تلویزیون خودمان پخش شود. امیدواریم این اتفاق بیفتد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]