واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > رستمی، اردشیر - بسیاری از مسائل و مشکلات ما در ایران زمین با کمی دقت، صرف انرژی و تکیه بر ارزشهایی که در فرهنگمان وجود دارند و شناخته شدهاند قابل حل است. واژههایی مانند «انصاف، وجدان، گذشت، صبر و شکیبایی» در فرهنگ ما ریشه دارند و صدها و هزاران سال است که توانستهاند مراودات اجتماعی را سر و سامان و در حالت تعادل نگاه دارند اما متاسفانه این ارزشها سالهاست که بار معنایی خویش را از دست دادهاند! در گذشتههای نه چندان دور بیان واژههای «بی انصاف، بیوجدان، بیمرام یا بیگذشت» اهانت به حساب میآمد ولی امروزه اگر هر کدام را برای کسی به کار ببریم به احتمال زیاد اعتنایی نخواهد کرد! تا همین چند وقت پیش برای حل مسائل دَم دستی، وقتی میخواستند عدالت برقرار شود و شاهدی داشته باشند جای دوری نمیرفتند و فرد را به خودش ارجاع میدادند و با بیان جمله: «وجدانت را قاضی کن!» همه چیز ختم به خیر میشد که انصافا نکته خوب و جالبی بود؛ نکتهای که اگر امروز نیز به آن دقت و عمل شود میتواند کاهنده بسیاری از تنشهای اجتماعی باشد. امروزه باید آداب هر چیز را که با آن مواجه میشویم بیاموزیم. اگر به فرهنگ پیرامونمان دقت کنیم پاسخ بسیاری از سوالاتمان را مییابیم. بحث برسر بازگشت به گذشته نیست بلکه حرکت بر روی پلههایی است که بشر طی قرنها آن را ساخته است. اگر میخواهیم ساختمانی بسازیم حتما باید به فکر پایههای آن نیز باشیم. اینها را نوشتم تا اتفاقی که چند روز پیش با آن مواجه شدم را کالبدشکافی نمایم. به دلیل واریز یارانههای نقدی، صف بیشتر خودپردازها شلوغ بود، به ناچار در یکی ایستادم اما عجیب بود که پیش نمیرفت! دقیق شدم و با تعجب دیدم خانمی مشغول پرداخت چندین قبض آب، برق، گاز و تلفن همراه است! جوان بود و لباس و آرایش و اتومبیلش نشان میداد که از قشر مرفه جامعه است، آنها که دست کم سالانه یکی دو سفر خارجی دارند و بی شک در تمامی آنها ضوابط رایج را بی کم و کاست رعایت میکنند. کم کم صدای اعتراض افراد ایستاده در صف بلند شد که: «شما حق ندارید بیش از یک عملیات بانکی انجام بدهید.» با خونسردی پاسخ داد: «نوبت خودم است و مثل همه در صف ایستادهام!» مردم گفتند: «شما یک نفر هستید و تنها باید یک عملیات بانکی انجام بدهید.» اما خانم با بی اعتنایی به کارش مشغول شد و جمله زشتی را به کار برد که: « جهان سوم است دیگر! همهشان بیفرهنگاند!» سر و صدا بالا گرفت و رئیس و دیگر کارکنان ازبانک بیرون آمدند و دستگاه خودپرداز را از مدار خارج کرده و مردم را به شعب دیگر ارجاع دادند! اما شاید باورتان نشود که این اتفاق در شعبه دیگر هم رخ داد و دوباره خانمی آتش بیار معرکه شد! وباز دعوا و درگیری! خودمانیم اگر به قول همان ضرب المثل قدیمی، این دو خانم وجدانشان را قاضی میکردند به راحتی به ناحق بودن عملشان پی میبردند! به نظر شما اگر لذت احترام به حقوق دیگران را درک کردهبودند هرگز چنین رفتار و سخنان ناشایستی را از خود بروز میدادند؟ چرا قوانین در ممالک دیگر خوب است ولی در سرزمین خودمان نه؟! متاسفانه این دوگانگی، ریا، دروغ و تزویر سالهای سال است که گریبانگیرمان شده و گاه هم از آن به زرنگی تعبیر میشود! بی احترامی به حقوق دیگران بیش از آن که اهانت به آن فرد باشد؛ توهین به انسانیت خود شخص متخلف است! یادمان باشد سیمای هر انسانی شبیه به رفتارهایش میشود. خدایا! رفتارهایمان را خوب و ما را به حق خودمان راضی و قانع کن! 60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]