واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شوهر من مهندس است او به طور دائم كار ندارد و من تامین كننده هستم. این جمله را پروین 47 ساله كه كارمند است گفت. او مدت طولانی بیكاراست. صحبتهای زن: شوهر من مهندس است او به طور دائم كار ندارد و من تامین كننده هستم. این جمله را پروین 47 ساله كه كارمند است گفت. او دستیار برنامه در یك شركت بزرگ است. من در آمد خوبی دارم اما بعد از كم كردن مالیات و حق بیمه مقدار زیادی از دستمزدم باقی نمیماند. ما عقب افتادگیهای زیادی مثل پرداخت قبضها ، وامهای بانكی و پسانداز بازنشستگی داریم. مثل دیگران ركود به زندگی ما هم ضربه زده است. در این زمان پیدا كردن هر شغلی سخت است بنابراین من ا دست او عصبانی هستم و نمیتوانم به طور مستقیم به او نگاه كنم و مثل گذشته رابطه زناشویی داشته باشم و گفتگوی شخصی كنم یا با هم فیلم ببینیم. ما 11 سال قبل ازدواج كردیم. خسرو ازدواج اولش بود و من ازدواج دومم بود. او در ارتباطات از راه دور كار میكرد و 3 سال قبل شركت آنها دوباره سازمان دهی شد و شغل او به اتصالات انتقال یافت. ما از این جابجایی راضی نبودیم بنابراین حقوق سالیانه خسرو قطع شد. ما موافق بودیم كه چون محیط شركت دوستانه بود او 6 ما در محل جدید كار كند و بعد از 6 ماه به كار اصلی خود بازگردد اما آنها قبول نكردند. در این اقتصاد باید انتخاب درست و سالم داشت! در این زمان من مشاوره یا تدریس خصوصی یا حتی كار در یك فروشگاه نیمه وقت یا هر چیز دیگری، اگرچه پول كمی دارد اما ما را تا حدودی از این بحران نجات میدهد را پیشنهاد كردم. در عوض او در یك موسسه غیر انتفاعی محیط زیست مشغول شده است، بله این كار مهمی است اما دستمزد ندارد و نمیتواند ما را از این بحران نجات دهد.من مدت زیادی به شكل سخت كار كردم و خسته شده ام. من از یك كودك برای انجام كارها بیشتر به تشویق نیاز دارم، و مداوم از تلاشم كم میشود. هنر او در تدریس بی نتیجه بود. او زمانهای زیادی را احساس غمگینی میكند. من در سن 23 سالگی زمانی كه عاشق شوهر اولم شدم، او در آموزشگاهی كه من تدریس میکردم انگلیسی میخواند و من به عنوان راهنمای او بودم. ما ازدواج كریم و من فورا حامله شدم.اما ما در پرداختهای مالی مان مشكل داشتیم، من بیشتر به شغلم در شركت پرداختم. چند روز بعد از ششمین سالگرد جشن عروسیمان شوهرم در یك حادثه رانندگی كشته شد و من علاوه بر بچه ی خودم مسئولیت کل زندگی را به دوش گرفتم. مرگ شوهرم و كار و مسئولیت من مانع میشد تا در طول هفته نتوانتم زیاد به بچهام رسیدگی كنم. فقط آخر هفته در كنار هم بودیم. من با یك زن كه به تازگی بیوه شده بود به اسم مائده هم كار بودم. برادر او خسرو تمایل داشت تا با من ملاقات كند و در نتیجه به تدریج به مدرسه میآمد. او شیك و با مزه بود نمیشد تصور كرد كه 30 ساله است. او دانشجوی فوق لیسانس مهندسی بود و 4 سال بعد زمانی كه PhD خود را تمام كرد و وارد محیط كار شد از من خواستگاری كرد و من هم كه عشق اولم رفته بود پذیرفتم بعد با هم فیلم دیدیم و در باره امور سیاسی صحبت كردیم. خسرو ناپدری جالبی برای بچهی من بود، هرگز به او غرولند نكرد ، حتی وقتی كه من او را زیاد آزاد میگذاشتم. خسرو در عشقش نسبت به من پافشاری میكند اما به نظر میرسد كه من به او توجه نمیكنم چون من مسولیت جبران ضعف مالی را دارم. من هم برای او در جستجوی كار هستم. من شغل دارم و راه خود را ادامه میدهم حتی اگر كار خوبی نباشد. صحبتهای مرد:من از عصبانیت او انتقاد نمیكنم چون من بیكار هستم. این جمله را خسرو 46 ساله گفت. من نگرانی او را میفهمم. ما نیاز به 2 حقوق داریم تا زندگی و بازنشستگی مان را پشتیبانی كند. ما باید مخارجمان را قطع كنیم.در عوض ما بچهمان را بزرگ كردیم بدون این كه به داراییهایمان ضربه ای وارد شود. من آن گونه كه همسرم در محیط بیرون از من آدم سست و بی حال ساخته است، نیستم. بله من زمانهای زیادی را در خانه هستم واما من از 70 ساعت كار در هفته خسته شده بودم. در مدتی كه من در خانه بودم مقدار زیادی از پرژههای خانه را كه پروین هرگز به آنها نمیرسید را بهبود دادم. نظر و عقیده ی من در فقط در امور انرژی نیست. من در مورد بی كاری خود وضعیت بد اقتصادی و كهنگی این سیستم را مقصر میدانم. من در چشم كودكان مثل یك دایناسور هستم.من بیشتر زمان خود را برای مسائل انرژی اخصاص میدهم. این دوره كوتاهی است برای پیدا كردن راه حل برای پرداخت قبوض و اقساط و پسانداز برای بازنشستگی. برای پرداخت به موقع همه ی اینها من به یك شغل حرفه ای كه با شرایط من انعطاف پذیر باشد نیاز دارم. چگونه من میتوانم به مصاحبه برای شغلی بروم كه حد اقل دستمزد را دارد؟ من در صورتی كه جستجو برای شغلم ادامه پیدا كند باید برای گرفتن ارثم از پدرم بحث كنم. پروین چند ماه قبل مرا به سطوح آورد و و من نهایتا برای تدریس به یك دانشگاه رفتم. من فقط دوبار به نزد رئیس دانشكده فرا خوانده شدم. یك دفعه برای مصاحبه و دیگری برای تایید كارم. من برای طرح مهندسی ام 5 سال تحقیق كردم اما در سن 27سالگی خسته شدم و برای گرفتن مدركPhD به دانشگاه برگشتم. من 7 سال برای تكمیل مداركم زحمت كشیدم به دو دلیل، اول این كه از مشاورههای رئیس دانشكده استفاده كردم ، دوم این كه خواستم تا آن كار را انجام بدهم. لحظه ای كه پروین را پیش خواهرم دیدم عاشقش شدم. بنابراین زمانی كه با هم حركت كردیم از او خواستگاری كردم. او زرنگ ، زیبا و نترس است و من ترسو هستم، او به تنهاییزندگی و فرزندش را اداره میكرد. من وقت زیادی را با بچهها سپری میكنم و پروین هم به تازگی این گونه شده است.من در اتاق خواب و بیرون خونسردی خود را حفظ میكنم. من عصبانیت او را میفهمم اما من نمیتوانم هر شغلی را قبول كنم كه او در خواست میكند. نظر مشاورپروین و خسرو 2 پی آمد مهم دارند. این جمله را مشاور گفت، اول آنها در زندگی تواناییهایشان را متوقف كردند. دوم این كه خسرو كار پیدا كند. این قسمتی از شهروندان قبل از شروع ركود اقتصادی زندگی مرفه تری داشتند . بر طبق آمار تقریبا 3/1 زنان در آمد خارج از خانه دارند. اما حتی زنانی كه پول و قدرت كسب میكنند- مثلا پروین در دبیرستان شبانه روزی كار میكند و از شركت دستمزد میگیرد-این در آمد را بین خودشان به طور منصفانه تقسیم نمیكنند. وقتی كه همسر نان آور اصلی خانه میشود یكی از آنها به دیگری حسودی میكند و شان ازدواجشان پایین میآید. خسرو در آخر این كار را انجام میداد.به وسیله ی داراییهای موجود در بیرون میگفت من در سوا كردن شغل وسواس زیادی دارم چون همسر من خوب زندگی میكند. من به پروین و خسرو كمك میكردم تا روابطشان بهتر شود و انتقاد از خانوادههای هم دیگر را متوقف كنند. . و این جمله را به او گفتم. آیا شما میخواهید این وضعیت ادامه پیدا كند؟ تمایل به كنترل سركشیها در طبیعت خسرو است و از پدرش به ارث برده است و كار را متوقف كرده تا كار مورد علاقه اش را پیدا كند. من این را پرسیدم آیا شما میخواهید ازدواجتان را نگه دارید؟ خسرو دوست دارد. من فكر میكنم خرده فروشی بهترین استفاده از مهارتهای من نیست، اما من احساس میكنم كه باید از مشاور پیروی كرد.كسب در آمد بسیار سخت است. این جمله را من گفتم. شما نمیتوانید برای پیدا كردن یك شغل ایده آلتان صبر كنید. به علاوه شما مدت زیادی بی كار بودید و باز یافتن سر حالی خود سخت است. بعد ، پروین در اثر سرپیچیهای من گزینههای متفاوت دارد: شما میتوانید طلاق بگیرید. شما میتوانید عصبانی بمانید و آن را ادامه دهید و یا این كه نان آور اصلی هستی را بپذیرید، كدام بهتر است ؟ پروین و خسرو به تجزیههای من گوش دادند و بدون معطلی از یك دیگر عذر خواهی كردند . همچنین با یك مشاور مالی مشورت كنند. خسرو خواستههای خودپسندانه خود را كم كرد و تلاش خود را برای جستجوی شغلش بیشتر كرد و انتظارات خو را پایین آورد. طولی نكشید كه در یك شركت به عنوان مشاور پرژهها استخدام شد. او همچین به طور مناسب به پدرش گفت كه نیازی به كمك او ندارد. خسرو یكبار با جدیت شروع به جستجوی كار كرد. پروین از خشمش كم شد و در نتیجه این زوج هدفشان را در زندگی زناشوییشان از سر میگیرند. آنها همچنین یك ازدواج بی عیب دارند و باید محدودیتهای یك دیگر را قبول كنند. بعد از پایان درمان این زوج ، خسرو پیشنهادهای كاری زیادی در سطوح بالا تر برای كار در یك شركت خارجی داشت. او این شغل را با دستمزد بالا قبول كرد (كه این هم به در خواست پروین بود) و در بین دو شنبه تا چهار شنبه در آپارتمان شركت میماند. و جمعهها هم در خانه كار خود را انجام میدهد.کم کم روابط بین خسرو و پروین خوب شد. این جمله را خسرو در آخرین باری كه با هم صحبت میكردیم گفت و گفت این شغل برای ما از نظر مالی، شخصیتی، و حرفه ای بزرگ است. پنج شنبه شبها برای آنها تا حدی رمانتیك است، این جمله را پروین گفت و لبخند زد. بنابراین من و خسرو خوشحال هستیم كه به رویه اصلی خودمان برگشتیم. تهیه و ترجمه:گروه سبک زندگی /lifestyle اختصاصی مطالب پیشنهادی: آيا شما به مشاوره زناشویی احتياج داريد؟ دختران مسن، پسران جوان، پیوندتان مبارك! ده عاملی که ازدواج ها را به بن بست می رساند شرکت همسرم ورشکسته شده ،چه بر سر زندگیمان خواهد آمد؟ نمیتوانم خانواده همسرم را تحمل کنم!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]