تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816439190
مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي:تجديد مطلع موسيقي انقلاب نيازمند توجه به انديشههاي انقلاب است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي:تجديد مطلع موسيقي انقلاب نيازمند توجه به انديشههاي انقلاب است
خبرگزاري فارس: مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي با بيان اينكه موسيقي انقلاب امكان دوباره جوانه زدن را دارد، گفت: تك جرقهها چراغ موسيقي انقلاب را روشن نگه داشته است.
به گزارش خبرگزاري فارس از تبريز، در مراسم باشكوهي از اسفنديار قرهباغي هنرمند انقلاب اسلامي و يا به عبارتي صداي انقلاب تجليل شد.
در اين ارتباط گفتوگويي با وحيد جليلي مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي درباره موسيقي انقلاب و نقش، شخصيت و سرودهاي اسنفديار قرهباغي ترتيب داده شده است كه با هم ميخوانيم:
موسيقي در جريان انقلاب اسلامي چه جايگاه و تاثيري داشته است؟
وحيد جليلي: موسيقي در انقلاب اسلامي بيشتر از اينكه تاثير بگذارد تاثير پذيرفته است، به جرات ميشود گفت كه هيچ مقطعي همانند مقطع دهه اول انقلاب سراغ نداريم كه موسيقي ايراني به چنين مرزهاي جديدي رسيده و يك چنين تصوير جديدي از خود در خاطرهها گذاشته باشد، قاعدتاً آن چيزي كه در حافظه تاريخي ملت ما در خصوص موسيقي ثبت بوده، مشخص است كه با يك سري سازهاي معلوم و معين و محدود و حتي نغمات مشخص است.
اما در انقلاب اسلامي از همان زمان شكلگيري نهضت، جنس تظاهرات و بروز احساسات مردم به دليل اينكه از دل سنت مذهبي جوشيده است كه اگر نخستين جرقههايش را در خرداد 42 بدانيم، ممزوج با موسيقي و نغمات عاشورايي هست.
تفاوت موسيقي انقلاب اسلامي با موسيقيهاي ديگر در چيست؟
در واقع، موسيقي انقلاب اسلامي از دل موسيقي مذهبي آغاز ميشود كه اينها در شعارهاي مردم جلوه ميكند تا اينكه در محرم سال 42 يكي دو روز مانده به 15 خرداد، نوحههايمان رنگ و بوي خاصي به خود ميگيرند كه اين رنگ و بوي خاص در 15 خرداد 42 به اوج ميرسد و اين جريان به مرور پختهتر ميشود.
در جريان انقلاب اسلامي، موسيقي انقلاب ابتدا به شكل شعار بروز پيدا ميكند، كه اين شعارها به خاطر اينكه محتواي جديدي دارند، كه اگر نگوييم بيسابقه، بايد گفت در تاريخ معاصرمان كم سابقه است؛ اين شعارها به يك شكل جديدي نيز ميرسند.
آن حافظه تاريخي ملت ما، آن ذات معنوي و فرهنگي شيعه، در سال 57 به يك شكفتگي ميرسد كه سياست و ديانت با يكديگر ممزوج ميشوند، معنويتگرايي و عدالتخواهي با همديگر ممزوج ميشوند، شايد بتوان گفت كه در مقاطع مختلف تاريخي ديگر، ما چنين تركيب محتوايي را نداشتيم كه بعداً در ترجمان موسيقيايياش هم نغمات جديد رسيده شود.
ولي در انقلاب اسلامي به خاطر محتوي جديدي كه ظهور ميكند، ترجمان موسيقايياش هم ابتدا در شعارهاي مردم در قالب نغمات جديد بروز و ظهور پيدا ميكند و بعد به سرعت گسترش پيدا ميكند و متنوع ميشود، از نخستين جرقههاي قيام در سال 56 تا جريان قيطريه و 17شهريور و بعد راهپيماييهاي تاسوعا و عاشورا و تا برسد به دهه فجر، ميبينيم اين ماجرا در اتساع است، در متنوعتر شدن و متكثرتر شدن است و از دل اين حركت واقعي معنوي و عدالتطلبانه ملت ايران، حركت جديدي در تاريخ معرفتي و فرهنگي ايران به وجود آمده، يك ترجمه موسيقي بديع، دلنشين و روحافزا شكل ميگيرد كه بعد با الهام از اين شعارهايي كه از دل مردم جوشيده، سرودهايي هم شكل مي گيرد.
يعني تك تك گروههاي سرودي در مناطق مختلف به شكل حرفهايتري آغاز ميكنند موسيقي انقلاب را توليد كردن.
اتكا موسيقي انقلاب اسلامي به چيست؟
بعد هم آن ابتهاج و شادي عظيمي كه به واسطه پيروزي انقلاب در ملت پديد ميآيد و آن انرژي بزرگي كه آزاد ميشود قاعدتاً در نغمات آنها و حتي در تلقي مردم از ريتم زندگي تاثير ميگذارد و موسيقي انقلاب اسلامي ادامه پيدا ميكند، يعني در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي هم اين انرژي آزاد شده نوع تلقي ملت ما را از زندگي، جامعه و حتي جهان توسعه ميدهد و به يك درجه متعالي ميرساند كه آن نگاه در موسيقي يك موج جديدي را ايجاد ميكند تا برسد به دوران جنگ كه در سالهاي دفاع مقدس باز ملت ما با يك پديده كم نظيري در تاريخ خودش مواجه ميشود و دفاع مقدس با آن همه حماسهها و رشادتها آفريده ميشود.
اين تجربه جديد هم در عالم واقع، تخيل و احساسات ايراني را به يك شكل ديگري تحت تاثير قرار ميدهد و يكي از خروجيهاي اين مسئله هم خروجيهاي هنري ميشود؛ از جمله در عرصه موسيقي كه در همه اين مراحل اگر نگاه كنيد ميبينيد كه موسيقي انقلاب اسلامي اتكا به احساسات ديني، معنوي، مردمي بودن و فراگير بودن دارد.
به نظرم اينها باعث ميشود كه يك نقطه عطفي در تاريخ موسيقي ايراني شكل بگيرد و ملوديهاي بديع و بينظيري شكل بگيرد و البته در كنار اين مسئله، نهضت عظيمي در شعر فارسي شكل ميگيرد كه پهلو ميزند به بعضي دورههاي شكوفايي شعر فارسي از جمله در دوره صفويه كه شعر به شدت بين آحاد مردم گسترش پيدا كرده بوده كه اين دو عنصر يعني نهضت ادبي انقلاب و نهضت موسيقايي انقلاب، همديگر را تكميل كرده و همافزايي ايجاد ميكند.
به نظر شما آيا انقلاب اسلامي، گونه اختصاصي خود را در عرصه موسيقي شكل داده است؟
وحيد جليلي: قاعدتاً همينطور است، حتي كساني هم كه شايد مخاطب حرفهاي موسيقي نباشند اگر مقاطع اخير را نگاه كنند نظيري براي ملوديها، سرودها و نغمات انقلابي پيدا نميكنيد، يعني اين بداهت و متفاوت همچنين نو بودنش در جان و دل مردم آشكار است.
آيا حيات گونهي موسيقي انقلاب تداوم پيدا كرده است؟
وحيد جليلي: قاعدتا نميشود ادعا كرد كه به همان كثرتي كه در اوايل انقلاب اسلامي ما به موسيقي انقلابي رسيدهايم ادامه پيدا كرده ولي خوشبختانه ميشود گفت كه نابود هم نشده همچنان در طول اين دههها تك جرقههايي را داشتهايم كه چراغ موسيقي انقلابي را روشن نگه داشته است؛ با همان ويژگيهاي مردمي بودن و فراگير بودن و معنوي بودن و البته همانطور كه گفتم نه به آن كثرت و اين نشان ريشه در آب بودن است و اگر شرايط بهتري شكل بگيرد موسيقي انقلاب امكان دوباره جوانه زدن و رسيدن به همان اوج دوران انقلاب را خواهد داشت.
با توجه به شرايط پيش روي جهان اسلام و انقلاب اسلامي، به نظرتان چه ضرورتي به ساماندهي موسيقي انقلاب وجود دارد؟
وحيد جليلي: به نظرم ما به جاي اينكه اختصاصاً براي موسيقي برنامهريزي كنيم بايد به اين نكته توجه كنيم كه نقطه شكلگيري و موفقيت موسيقي انقلاب اسلامي به چه صورت بوده است.
شرط بقا آن، شرط حدوثاش است؛ يعني در مقطع اول انقلاب يك معارف و آرمانهايي توسط عدهاي پيشتاز در عرصهي معرفتي و اجتماعي تبيين ميشد و بعد اگر اين معارف ميخواست در عرصهي اجتماعي بروز كند يكي از جلواتش موسيقي بوده است.
الآن هم اگر ما ميخواهيم كه به تجديد مطلع موسيقي انقلاب اسلامي برسيم بايد ببينيم كه انديشه انقلاب اسلامي در چه مياديني است و در چه زمينههايي آدمهاي پاي كاري وجود دارند؛ در آنجا بايد به دنبال موسيقي انقلاب اسلامي گشت.
اگر بخواهم مثال بزنم بايد اردوهاي جهادي كه يكي از جلوههاي انديشههاي انقلاب ماست و به تحقق رسيده و وسعت خوبي هم در كل كشور وجود دارد كه نخبههاي كشور در عمق محروميتها ميروند و بدون هيچ مزد و منتي خالصانه براي مردم كار ميكنند،بهعنوان نمونه بيان كنيم.
در اين جور جاها بايد به دنبال رشد موسيقي جديد انقلاب اسلامي باشيم، يا يكي ديگر از زمينهها همين جهاد علمي است، مثل در سالهاي اخير اين ترورهايي كه اتفاق افتاده است و مجاهدان ما كه در عرصه دانش به شهادت رسيدهاند.
اين هم يك عرصه واقعي محقق شدن و ظهور انديشه و آرمان انقلاب اسلامي است كه در اين جا بايد موسيقي خودش را برساند و از اين منبع فياض بهرهمند شود و قاعدتاً زماني كه هنرمند و جريان هنري ما به اين سمت گرايش پيدا كرد، خودش هم به شدت از آن متاثر ميشود و اين تاثير در قالب هنري در امواج وسيعتري از مردم ايران و منطقه و جهان منعكس ميشود.
نظرتان در مورد اين تعبير كه ورود موسيقي به مقولاتي مانند استكبارستيزي، لطمه زدن به روح لطيف هنر است، چيست؟
وحيد جليلي: روح لطيف هنر همان قدر كه در مقابل زيباييها منفعل ميشود و از خودش واكنش نشان ميدهد به همان ميزان هم در برابر زشتيها هم منزجر ميشود، يعني اين روحيه هنرمندانه انسان را به سمت زيباييها متمايل ميكند و زيباييها را در چشم او بسيار متعالي نشان ميدهد.
همان قدر كه زيباييها در چشم يك هنرمند زيباست زشتيها هم زشت است؛ هر چقدر زيبايي او را به تحسين واميدارد بايد زشتي هم او را به تقبيح وا دارد، اينها دقيقاً از يك جنس هستند و به اين معنا هنر غنايي ما و هنر حماسي ما يك مبنا و معنا را دارند.
امروز هم وقتي با اين نگاه نظارهگر ميشويم، اتفاقاً يكي از عرصههايي كه موسيقي انقلاب اسلامي ميتواند از آن الهام بگيرد و وارد يك فضاي جديدي بشود همين خوي استكباري است كه در تقابل واقعي، عيني و محسوس با منافع ما قرار گرفته است، اين تقابل امروزه در آشكارترين و بديهيترين شكلش براي همه وضوح پيدا كرده است بنابراين اگر در اين ميدان واقعي كه هر انسان حقطلبي و هر فطرت پاكي از اين همه ظلم و كبر جهان استكبار عليه ملت به پا خاسته كه ميخواهد به سمت مرزهاي تعالي حركت كند متاثر ميشود، به نظرم اين مسئله يك سرمايه كاملاً مغتنمي براي موسيقي انقلاب اسلامي است كه وقتي از آن الهام بگيرد آن حس زيباييدوستي و زشتيستيزي ملت در موسيقي هم امتداد پيدا ميكند كه به توليد آثار بديع و جديدي خواهد انجاميد.
آقاي اسفنديار قرهباغي، طبيعتاً يكي از شاخصترين چهرههاي موسيقي انقلاب و به ويژه با رويكرد استكبارستيزي هستند، جايگاه و تاثير ايشان را در اين نوع موسيقي چگونه تحليل ميكنيد؟
وحيد جليلي: قاعدتاً يك اثر هنري براي اينكه بروز پيدا كند نيازمند يك هنرمند لايق است كه جان او ظرفيت پذيرش اين مفاهيم متعالي، زيبا و لطيف را داشته باشد، آقاي قرهباغي هم بهعنوان يكي از هنرمندان شاخص مردمي و انقلابي ما اين افتخار را پيدا كرد كه با ملت همراه شود و با منظومه معرفتي و آرماني انقلاب اسلامي همدل شود و استعداد و توان خودش را در اختيار اين جريان فياض و جوشان قرار بدهد، به تناسب اين قضيه خودش هم رشد ميكند.
به عبارتي وقتي هنرمند خودش را در خدمت انقلاب قرار ميدهد «من كان لله كان الله له» معني مييابد، شايد بسياري ديگر بودند كه ادعايشان هم بود كه استعداد و مهارت بيشتري هم از آقاي قرهباغي دارند ولي آنها يك صدم قرهباغي هم نتوانستند حتي در همان هنر موسيقي خودشان هم پيشرفت بكنند تا چه برسد به اينكه بتوانند محبوبيت مردمي را كسب كنند و جزيي از خاطره يك ملت بشوند.
اين خيلي نكته مهم و اساسي است، حتي در بين هنرمنداني كه مهارتهاي وسيعي دارند خيلي كم هستند كساني كه به اين افتخار دست پيدا كنند كه جزيي از خاطره جمعي يك ملت بشوند؛ آن هم ملتي به بزرگي ملت ايران، ملتي با تاريخ چند هزار ساله، با فرهنگ عميق، فرهيخته و بسيار غني.
اين به نظرم يكي از فرصتهاي مغتنمي بود كه در اختيار همه هنرمندان قرار گرفت ولي همه آنها از اين امتحان سربلند بيرون نيامدند حال يا توان هنريشان در آن حد نبود كه بتوانند زبان ملت در اين مقطع حساس بشوند و يا اينكه لياقتهاي لازم شخصيتي و فكري متناسب با اين تفكر را پيدا نكرده بودند.
خوشبختانه آقاي قرهباغي و تني معدود از هنرمندان ما اين فرصت را قدر دانستند و توان خودشان را خالصانه به اين ميدان آوردند و اثرش را هم ديدند يعني هر قدر كه آنها به اسلام، انقلاب، مردم و ايران خدمت كردند خودشان هم رشد كردند، قد كشيدند و هنرشان صيقل خورد و بهتر ديده شد.
علاوه بر اينها، چه شاخصههاي ديگري در استاد قرهباغي سراغ داريد؟
وحيد جليلي: به نظرم اين نكته مهمي است كه تولي و تبري با هم هست، آقاي قرهباغي از وجه برائتي، كارهايش يك جلوه خاصي دارد و ايشان آن جلوهي جلالي انقلاب را در صدا و آثار خودش به خوبي منعكس كرده و اين به نظرم يكي از شاخصههاي انقلاب اسلامي هم هست يعني اينكه اصلاً تفكر ديني با «لاالله» آغاز ميشود و نفي الله و اللهها و بتهاي غير خدا.
آقاي قرهباغي مظهر «لاالله» در موسيقي انقلاب اسلامي است، مظهر موسيقي برائت از مشركين است، برائت از شيطان بزرگ است و به نظرم اين افتخار بزرگي است كه نصيب ايشان شده است.
آقاي قرهباغي بيش از 800 اثر را ساخته و اجرا كرده است، به نظر شما اهميت توجه به اين آثار با توجه به اينكه ايشان در آستانۀ 70 سالگي هستند چقدر است؟
وحيد جليلي: اين افراد چه بخواهند و چه نخواهند بزرگ هستند يعني به خاطر خدمتي كه در آن مقطع خاص كردهاند، مقطعي كه بسياري از هنرمندان به مصداق آيه «و يكذبالله بخلوا به يومالقيامه» (آل عمران) بودند آنهايي كه توانايي و بضاعتي داشتند و خدمت راه خدا را به جا نياوردند و «سيطوقون ما بخلوا به يومالقيامه» مثل يك طوقي از آتش در روز قيامت به گردن آنها افكنده ميشود و خواهند فهميد كه اينان نفعي نكردند كه هنر خود را از دسترس يك انقلاب مردمي دور نگه داشتند و اجازه ندادند كه انقلاب از هنر آنها استفاده كند. قرهباغيها وقتي وارد اين ميدان شدهاند سنت عالم در اين هست كه آنها حتي در اين دنيا هم جاودانه شدهاند و اگر امروز براي آنها بزرگداشتي گرفته شود يا نشود خيلي براي آنها نفعي نخواهد داشت چون آنها در حافظه ملت ثبت شدهاند و همان طوري كه عرض كردم نغمه «مرگ بر آمريكا» كه يكي از اذكار مهم معنوي در عصر ما است، چون مرگ بر آمريكا يك ذكر معنوي است و نفي شيطان، اين با صداي آقاي قرهباغي در اين ملت نفوذ كرده و ثبت شده و چه تجليلي بالاتر از اين؟
تاريخ از اين هنرمندان تجليل كرده است، حالا بعضيها بيايند و تلاش كنند كه موسيقي خودشان را در اين شكل بديعي از موسيقي انقلاب اسلامي انجام دهند اين به نظرم بيش از آنكه به نفع قرهباغيها باشد به نفع جامعه ماست.
اين بزرگداشت يك سرمايه كمنظير و بديعي است كه اگر درست قدرش شناخته شود امكان تكثير و تكرارش به وجود خواهد آمد و اگر اين كار صورت نگيرد چه بسا امكان تكرار اين اتفاق شيرين و پربهره را از ملت ما بگيرد، از اين رو يك دريغ و حسرت خواهد بود وگرنه اگر فكر كنيم اين جور مراسم بر منزلت آقاي قرهباغي خواهد افزود در اشتباهيم.
به نظر من جايگاه اين افراد جايگاه تثبيت شدهاي است و مهمترين ثمرهاي كه اين طور مراسم خواهد داشت استمرار و تكرار اين تجربيات هنري در افق آينده تاريخ ايران خواهد بود.
انتهاي پيام/ح10
شنبه|ا|23|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
-
گوناگون
پربازدیدترینها