واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عصرآزاد، سحر - سحر عصرآزاد مجموعه طنز "خنده بازار" رجعتی است به دوره اوج آیتمهای طنز با تکیه بر مهارتهای بازیگران در تیپسازی؛ بدون آنکه در این رجعت به اهمیت فیلمنامه در آیتمسازی توجه شده باشد.آیتمهای طنز تلویزیونی دوره طلایی خود را دهه هفتاد طی کردند و از دل برنامههایی چون "نوروز 72" و ... بود که بخش عمده بازیگران و نویسندگان طنز امروز وارد عرصه شدند. در واقع این آیتمها بودند که با تکیه بر متنهای هوشمندانه باعث شدند بازیگران در تیپهای مختلف حتی چهرههای معروف و آشنا به گونهای برجسته بدرخشند و تبدیل به چهرههای محبوب و مخاطبپسند شوند.به طور مثال در تیپسازیها نمیتوان از نقشآفرینی مهران مدیری در نقش مرحوم منوچهر نوذری مجری "مسابقه هفته"، اکبر عالمی مجری "هنر هفتم"، محمود شهریاری و ... نام نبرد. نکته مهمی که باعث شد هنر مدیری در تقلید بیشتر جلوه کند متنهایی بود که با اشراف کامل نویسنده به برنامه اصلی و به قصد شوخی با یک سری اصول و عادتهای تکرارشونده در ساختار برنامه و شخصیت واقعی طراحی شده بود. به این ترتیب تلفیق نگاه طنز نویسنده به یک برنامه و شخصیت جدی و نقدی ظریف به یک سری رفتارها در کنار هنر بازیگر در تیپسازی و تقلید بود که باعث میشد یک آیتم بدرخشد و مخاطب از کشف شباهتها لذت ببرد، خنده به لب بیاورد و در عین حال به دیدگاه و نوع نگاه نویسنده توجه کند.در چنین موقعیتی یعنی گذشت دو دهه و پایان درخشش آیتمهای طنز که به نوعی این قالب کهنه جایگاه و تأثیر خود را از دست داده، رجعت به آیتمسازی هم نوعی ریسک محسوب میشود هم اینکه میتواند سلیقه مخاطب را محک بزند که امکان بازگشت به عقب را دارد یا نه؟در شرایطی که بخش عمده بازیگران و نویسندگان طنز دوره طلایی آیتمهای طنز تبدیل به بازیگران، نویسندگان و کارگردانان شاخصی در عرصههای مختلف شدهاند، این نکته خود میتواند یادآور این مهم باشد که اگر این قالب قابلیت رجعتی موفق را داشت چه بسا خود این هنرمندان آن را دو دهه به فراموشی نمیسپردند اما ...در چنین مقطعی وقتی گروهی قصد این بازگشت به گذشته را میکنند به نظر میآید با اشراف به این پیشینه باید دستشان پر باشد یا به گفته بهتر قصد درانداختن طرحی نو داشته باشند تا بلکه قالب آیتمسازی طنز تکانی بخورد و بتواند راهی به سلیقه مخاطب پیدا کند.وقتی با این پیشینه به مجموعه طنز "خنده بازار" نگاه میکنیم، به نظر میآید سازندگان به هیچکدام از این نکات اشراف نداشته یا ترجیح دادهاند، نداشته باشند. چراکه این آیتمها تکرار محض همان نگاه دهه هفتاد به این قالب نمایشی است که به نظر میآید شوخی با چند برنامه و شخصیت روتین تلویزیونی میتواند جوابگوی همه کاستیها باشد.در این نکته شکی نیست که بازیگران نقشهای عادل فردوسیپور مجری برنامه "نود" و مهران مدیری، فریدون جیرانی مجری برنامه "هفت" و تا حدی بازیگر نقش مسعود فراستی کارشناس برنامه "هفت" مهارت خاصی در تیپسازی و تقلید از این کاراکترها دارند اما ضعف شدید فیلمنامههای این آیتمها نشان میدهد این مهارت به تنهایی جوابگو نیست. به همین دلیل است که یکی دو برنامه اول به شدت مورد توجه مخاطب قرار میگیرد چراکه تماشاگر بیش از هر چیز مجذوب این تقلید و هنرنمایی و قیاس آن با کاراکتر اصلی میشود. اما در قسمتهای بعدی که این جذابیت اولیه رنگ باخته و مخاطب انتظار چیزی بیش از تکرار تکیهکلامها و اداهای نمایشی را دارد، این آیتمها نمی توانند مخاطب را راضی کنند.چرا که بیش از هر چیز از ضعف فیلمنامه و متن رنج میبرند و نویسنده که حتی نامش را در تیتراژها نمیبینیم، دیدگاه یا نقطهنظر هوشمندانهای در نگاه طنز به ساختار این برنامهها و کاراکترها ندارد و تنها بر تکرار محض رفتارها و حرفها تکیه کرده است.بقیه آیتمهای برنامه "خنده بازار" هم به نظر میآید تنها لابلای این برگهای برنده قرار گرفتهاند تا تایم را پر کنند و کوچکترین جذابیتی در انتخاب موقعیتها، مضامین و ... آنها به چشم نمیخورد که بتوان آنها را یک مجموعه تکمیلکننده حساب کرد.به این ترتیب مجموعه طنز "خنده بازار" با قصد رجعت به عصر طلایی آیتمهای تلویزیونی و با تکیه بر بازیگرانی مستعد تنها بر مدار تکرار یک ساختار کهنه حرکت میکند که با اندکی توجه به متن و فیلمنامهها، امکان این وجود داشت که این کهنگی به نگاه و حال و هوایی تازه تبدیل کرد تا به فرصت طلبی تعبیر نشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 549]