واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عبدالهی، شیرزاد - شیرزاد عبداللهی به گزارش ایسنا وزیر آموزش و پرورش در سفر استانی به کرمانشاه با اشاره به این که از امسال طی یک برنامه پنج ساله، بیسوادی در کشور به صفر خواهد رسید، گفت: «برنامهریزی دقیقی برای انجام این طرح انجام گرفته است.» در این گفت و گو از تعریف بیسوادی و شاخص های سواد و آمار کنونی بیسوادان کشور سخنی به میان نیامده و وزیر جزئیات و حتی کلیات این "طرح دقیق" را بیان نکرده است. بنابراین، اظهارنظر در خصوص این طرح دشوار است. در این اظهارنظر قاطع، اما نقطه ضعفی وجود دارد که جنبه کارشناسی آن را زیر سئوال می برد. نکته ظریف این است که امکان رساندن آمار بیسوادی به صفر در پنج سال و حتی در 50 سال آینده غیر ممکن است و هیچ کشور توسعه یافته ای در گذشته و حال چنین ادعایی مطرح نکرده است. اصولا یک کارشناس درباره موضوع مبارزه با بی سوادی چنین سخن غیر دقیقی بر زبان نمی آورد. سن 10 سالگی پایه سوادآموزی در سازمان نهضت سوادآموزی کشور محسوب میشود و مهم ترین گروه هدف نهضت، گروه سنی 10 تا 29 سال و بعد از آن گروه سنی 29 تا 49 سال است که جمعیت تولیدکننده و فعال کشور در این طیف قرار دارند. در گروه های سنی بالاتر اصولا بحث ریشه کنی بیسوادی مطرح نیست. نکته دیگر تفاوت بین درصد بیسوادان و قدرمطلق بیسوادی است. در حالی که در سالهای بعد از انقلاب آمار باسوادان از 48 درصد به 84 درصد رسیده، اما قدر مطلق بیسوادی تغییر کمتری داشته و تنها از 14 میلیون به 10 میلیون کاهش پیدا کرده است. بنابراین سخن وزیر در مورد رساندن آمار بیسوادان به صفر در مدت 5 سال غیردقیق است. تجربه یکسال و نیم وزارت آقای حاجی بابایی نشان داده است که برخی طرح های وزارتخانه دولت دهم فاقد پشتوانه کارشناسی حداقلی بوده و معمولا پس از اعلام توسط مقام وزارت، مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. به عنوان نمونه می توان به طرح تغییر ساختار مقاطع آموزشی به 6-3-3 و نیز طرح تعطیلی روز پنجشنبه مدارس ابتدایی اشاره کرد. درمورد تغییر ساختار با گذشت بیش از یک سال هنوز دارای ابهامات زیادی است و اظهارات متناقضی از سوی مقامات آموزش و پرورش درباره آن شنیده شده است و بارها جزئیات آن در زبان مسئولان تغییر کرده است. در مورد تعطیلی پنجشنبه ها هم پرس و جوی ساده ای از مدیران مدارس نشان می دهد که نقاط تاریک و غیر اجرایی طرح، سردر گمی عجیبی در مدارس ابتدایی به وجود آورده است. بیسوادی یک معضل جهانی است. به گفته خانم بوکووا مدیرکل یونسکو 796 میلیون بیسواد بزرگسال در دنیا وجود دارد که دو سوم آنها را زنان تشکیل می دهند. سابقه مبارزه با بیسوادی در ایران به سال 1285 شمسی و تشکیل کلاس های اکابر (بزرگسالان) بر می گردد. در سال 1315 نظام نامه اکابر برای تشکیل کلاسهای آموزش بزرگسالان در مدارس دولتی و موظف کردن کارکنان بی سواد دولت و موسسات عمومی و پیشه وران برای شرکت در این کلاسها به تصویب رسید. در سال 41 طرح سپاه دانش اجرا شد و در سال 43 کمیته ملی پیکار با بی سوادی به وجود آمد. یکی از روشهای مسئولان کمیته پیکار با بیسوادی تهیه آمار غیر واقعی بود. روشی که کمابیش بعد از انقلاب هم ادامه یافت. در سال 1358 که نهضت سوادآموزی تشکیل شد حدود 14 میلیون از جمعیت 36 میلیونی ایران بیسواد بودند. بر اساس سرشماری سال 1385، هنوز حدود ۱۶ درصد مردم ایران کاملا بیسوادند و توانایی خواندن و نوشتن را ندارند. این آمار شامل افراد کمسواد نمیشود. کارشناسان معتقدند با وجود تلاش های نهضت سواد آموزی هنوز حدود ۲۰ درصد مردم کشور بیسواد هستند. بنابراین با وجود بالا رفتن آمار جمعیت باسواد در سالهای پس از انقلاب قدر مطلق بیسوادی تغییر چندانی نکرده و بیش از 10 میلیون از جمعیت کشور همچنان در گروه بیسوادان قرار دارند. آموزش بزرگسالان مکمل برنامه اصلی آموزش و پرورش است که تعلیم و تربیت کودکان واجب التعلیم (6 تا 18 سال) را بر عهده دارد. اگر نظام آموزشی کشور وظیفه خود را در پوشش حداکثری کودکان واجب التعلیم انجام ندهد بیسوادی و کم سوادی به عنوان یک معضل مرتبا بازتولید می شود. جریان بیسوادی را باید از سرچشمه خشکاند. وظیفه اصلی آموزش و پرورش اجرای قانون تحصیل اجباری همه کودکان ایرانی است که 90 سال از تصویب آن می گذرد. آیا آموزش و پرورش در این زمینه به وظیفه ذاتی خود عمل می کند؟کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت بارها با استناد به آمارهای رسمی گفته اند و نوشته اند که یک سوم کودکان واجب التعلیم ایرانی از گردونه آموزش و پرورش خارج شده و یا اصولا وارد این گردونه نشده اند. در حالی که طبق آمار رسمی تعداد دانش آموزان ایرانی در سال تحصیلی جاری 12 میلیون و 400 هزار نفرند، کودکان گروه سنی 6 نا 18 سال جمعیتی بیش از 18 میلیون را تشکیل می دهند. پرسش از وزیر آموزش و پرورش که در عین حال مسئولیت عالی نهضت سواد آموزی هم با اوست، این است که کودکانی که از تفاضل این دو آمار روی دست ما مانده اند، کجا هستند؟متاسفانه پاسخ وزیر آموزش و پرورش به این پرسش ها حتی اگر از سوی استاد ممتازی مانند دکتر غلامعلی افروز طرح شود، تاکنون بی اعتنایی و یا پرخاشگری و طرح مسایل نامربوط و حاشیه سازی بوده است. کار اصلی وزارتخانه و دغدغه اساسی وزیر باید دوچیز باشد اول پوشش حداکثری کودکان ایرانی و حتی کودکان خارجی مقیم ایران به گونه ای که هیچ کودکی در جغرافیای ایران خارج از مدرسه نباشد و دوم توجه به کیفیت تعلیم و تربیت به گونه ای که آمار کودکان بازمانده از تحصیل و گریزان و هراسان از مدرسه به صفر نزدیک شود. اولویت وزیری از جنس آموزش و پرورش این دو موضوع است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]