واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سلحشور، یزدان - یک- کماکان از سیدنی لومت خوشم میآید گرچه به دلیل انگیزههای ضد ایرانی، در امریکا یک روز بیشتر زنده ماند وبعد در نهم آوریل مُرد! واقعیت این است اگر با ما ایرانیها مشکل نداشت در همان تاریخ هشتم آوریل که همهی منابع خبری ما اعلام کردند میمُرد اما چه باید کرد از دست این روشنفکرنماهای امریکایینما که به عنوان سینماگرنما چند فیلمنما میسازند وبعد به خورد چند تماشگرنما میدهند و در چند جشنواره نما مورد تشویق چند منتقدنما قرار میگیرند و بعد وارد تاریخسینمانما میشوند وآخرش هم طی چند توطئهنمای مشترک، با مردننمایشان، ما را جانبهلبنما میکنند؟ دو- چند ضربالمثل تازهی سینمایی که قرار است ازاین به بعد در تحلیلهای سینمایی رسانهی ملی بشنویم:الف- تنها سیدنی لومت خوب یک سیدنی لومت مرده است!ب- سیمای «انسانی» در سینمای امریکا گم شده است نمونهاش همین بعدالظهر«سگی»!ج- انسان سرگشته در ینگهدنیا «سربه کوه» میگذارد، وگرنه فکر میکنید چرا «سر پی کو» را لومت ساخته؟!د- «لومت» اسماش نبود لقباش بود مخفف «لو میدمت»؛او در جریان مک کارتی خیلیها را لو داد!سه- در خبرها خواندم که دولت سوئد میخواهد عکس اینگمار برگمن را ببرد روی اسکناسهای 200کرونی البته در سال 2014؛ خب فکر کردم اگر قرار باشد ما هم عکس یکی سینماگرهامان را[ اسم اش را نمیگویم چون معلوم نیست تا یکی دوسال آینده کی مورد تأیید باشد و کی نباشد] روی اسکناس چاپ کنیم با توجه به این که قرار است 4 صفر از اسکناسهامان کم شود و در صورت بروز تورم این کاهش صفر افزایش هم پیدا کند، حتماً 200سال بعد در سال 1590،عکس یک سینماگرِ این روزها را روی اسکناسهای 14 تومانی خواهیم داشت .[حالا ذوق نکنید! من که کارهای نیستم... فقط حرفاش را زدم!]چهار- یک نسخهای از اخراجیهای 3 روی اینترنت قابل دانلد است که اصلاً قابل دیدن نیست یعنی نه صدا دارد نه تصویر درست و حسابی ؛ کادر درست و حسابی هم ندارد ودائم توی چشم آدم فلاش میزند ودقیقاً مثل اینترنتهای پر سرعت این روزها اعصاب آدم را به هم میریزد اما آن نوشتهی فتنهانگیز اولاش که شبیه اعلامیههای یک گروهک اوایل انقلاب است، بدجوری روشن و واضح ومشخص است. راستاش اولین بار است که دشمنان یک نیروی ارزشی میخواهند با پخش کردن نسخهی پردهای اثر ارزشی این نیروی ارزشی ، به خواستههای ارزشی یک اکران ارزشی لطمات جبرانناپذیر ارزشی بزنند وعقلشان هم نمیرسد که این، عین تبلیغ است چون نسخهای که قابل دیدن نباشد به معنای تشویق مردم برای رفتن به سینما ودیدن نسخهی با کیفیت است![ راستی! دهنمکی پیش ازاکران میگفت که این فیلم پر از شوخیهای سیاسی روز است، شاید این هم یکی از همان شوخیهاست!]پنج- من یک رفیقی دارم که روزنامهنگار است. یک روز پسرش که 11ساله است ازاو سوال کرد:«بابا!چه طوری میشه پول درآورد؟» رفیق من پیشنهاد داد که پسرش اولاً روزنامهنگار نشود ثانیاً یک نمایشگاه نقاشی بگذارد از نقاشیهای کامپیوتریاش. حالا آن نمایشگاه در فرهنگسرای آفتاب در حال برگزاری ست و این پسر دارد به پدرش میگوید:«سوسو! دیدی من بیشتر از تو پول درمیآرم! هنوز هیچی نشده 200هزار تومن درآمد داشتم!» تابلوهایاش را خوب میخرند.من هم ، خب،به عنوان کسی که از نقاشی همان قدر میدانم که بعضی از دوستان از سینما، از این کارها خوشم آمده یعنی از نقاشیهای محمد نوید اسلامی راد خوشم آمده و معتقدم اگر با همین سرعت پیش برود میتواند دوران بازنشستگی خوبی را برای پدر روزنامهنگارش رقم بزند.[مگر که این طوری ، یک روزنامهنگار بتواند در این مملکت عاقبت به خیر شود!]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]