واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بخندم یا نخندم ؟شادى از دیدگاه اسلام(2)
«شاد بودن» مطلوب فطرى انسان سؤالهاى دیگرى نیز، كه بسیار عمیق تر و پیچیده تر و جزو مسایل اصولى و بنیادى است، در این زمینه مطرح مىشود. مهم ترین این سؤالها این است كه اصولا مگر «شاد بودن» در زندگى مطلوبیتى دارد كه اسلام براى شاد كردن دیگران این همه سفارش كرده و براى آن ثواب در نظر گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا از دیدگاه اسلام وضع مطلوب این است كه انسان بسیار شاد و مسرور باشد یا به عكس، محزون؟با توجه به روایاتى كه در مدح حُزن وارد شده است، از جمله روایتى به این مضمون كه اگر در جمعى شخص محزونى باشد، خدا همه آن جمع را به واسطه آن شخص محزون مورد رحمت قرار مىدهد، این سؤال مطرح مىشود كه چگونه مىتوان بین این دو گروه روایات جمع كرد؟ آیا «شاد بودن» از نظر اسلام امرى مطلوب است؟ اگر «شاد بودن» انسان مطلوبیت زیادى ندارد، پس چطور «شاد كردن» دیگران ثواب دارد، بلكه بالاترین عبادات تلقى مىشود؟ این سؤالى است كه جواب آن چندان آسان نیست. براى پاسخ به این سؤال، باید مقدماتى را بیان كرد.بدون شك اصل مسرور بودن و شاد بودن یك مطلوب فطرى است. از نعمتهایى كه خداى متعال وعده اعطاى آن را به انسان در روز قیامت داده است، این است كه مؤمن در بهشت غمگین نمىشود و شاد خواهد بود:«وُجُوهٌ یَوْمَئِذ ناعِمَةٌ؛ (1) چهرههاى مؤمنان در بهشت بسیار شاداب و خرّم است.»در جاى دیگرى مىفرماید:«یَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً؛(2) مؤمن پس از محاسبه، نزد اهل و عیالش، در حالى كه بسیار شاد و خندان است، بازمى گردد.»بى شك انسان فطرتاً طالب خوشى، شادى و سرور است. مفاهیمى از قبیل خوشبختى، خوشوقتى، خوشحالى و... همگى از خوشى گرفته شده است؛ یعنى انسان، خود به خود، طالب خوشى است و این اشكالى ندارد. مؤمنان وقتى در روز قیامت وارد بهشت مىشوند مىگویند:«الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ؛(3) خدا را ستایش مىكنند كه حزن و اندوه را از آنان برداشت»؛ یعنى دوران حزن و غمى كه در دنیا داشتند سپرى شد و زمانى كه وارد بهشت مىشوند، دیگر از حزن و اندوه خبرى نیست. پس شاد بودن و محزون نبودن فطرتاً مطلوب است و این پاداش مؤمنان در بهشت است. برعكس، اهل جهنم، همیشه غمگین و افسرده هستند.«عَبُوساً قَمْطَرِیراً (4) قیافههاى درهم كشیده» «وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّة (5 ) و چهرههاى چروكیده و سیاه»از حالات دوزخیان است. قرآن آن گاه كه مىخواهد از شهدا تعریف كند و غیر مستقیم دیگران را تشویق نماید كه به خیل شهدا بپیوندند، مىفرماید:«فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ؛(6) آنها به سبب نعمتهایى كه خداوند به آنها داده است در شادى و سرور هستند.»بنابراین، داشتن شادى و سرور، یك امر مطلوب فطرى است، كه هم در برزخ و هم در آخرت، قطعاً جزو نعمتهاى بزرگ الهى مىباشد. همه ما باید طالب چنین نعمتى باشیم.انسان فطرتاً طالب خوشى است. در دنیا خوشىها و ناخوشى ها، به طور طبیعى و تكوینى، براى همه وجود دارد؛ هیچ كس در دنیا نیست كه در همه عمر خود شاد و یا در سراسر این مدت غمگین باشد. هر كسى كمابیش غمها و شادىهایى دارد. انسان به طور طبیعى مىخواهد در دنیا شاد باشد، و این شادىها از راههاى مختلفى پیدا مىشود. گاهى یك شادى، غمهاى طولانى را در پى دارد، مانند شادىهایى كه از یك گناه موقتى پیدا مىشود. هر چند انسان ممكن است با انجام یك گناه به طور موقت شاد شود، اما گرفتارىهاى بعدى را به دنبال خواهد داشت. كسانى هم كه از راههاى غیرمشروع مانند استعمال مواد مخدر، مسكرات و... خود را شاد مىكنند، شادى آنان موقتى است و پس از آن، ساعتها بلكه عمرى را بدبخت خواهند شد. این نوع شادى، مطلوبیتى ندارد و عقل هم هیچ وقت چنین شادیى را تجویز نمىكند كه انسان لحظهاى از مواد مخدر استفاده كند، شادى كاذبى پیدا كند و بعد عمرى معتاد شده، خود، خانواده و جامعه اش را بدبخت كند.طبق نظام ارزشى اسلام، مطلوبیت واقعى هر چیزى زمانى است كه در مسیر مطلوبیت نهایى و سعادت ابدى انسان باشد. اگر شادىهاى دنیایى انسان در راستاى كمك به شادى آخرت او باشد، بسیار پسندیده و مطلوب است. آیا اساساً چنین شادىهایى وجود دارد؟ پاسخ مثبت است. انسانى كه افسردگى مطلق داشته باشد، به دنبال هیچ كارى نمىرود، عبادت هم نمىكند. چنین كسى نه كار دنیا را مىتواند درست انجام دهد نه كار آخرت را. كسى كه نشاط ندارد، تنها مىخواهد گوشهاى بنشیند، نه حرفى بزند، نه حرفى بشنود و نه كارى انجام دهد. چنین فردى نه به درد دنیا و آخرت خودش مىخورد و نه دنیا و آخرت دیگران. حُزن و اندوهى كه انسان را از كار و زندگى باز دارد و باعث شود كه فرد نه به كار دنیا برسد و نه به كار آخرت، در واقع نوعى بیمارى است و هیچ گونه مطلوبیتى ندارد. این كار حتى ممكن است به كفر نیز منتهى شود. گاهى هم موجب مىشود كسانى كه ایمان ندارند یا داراى ایمانى ضعیف هستند، دست به خودكشى بزنند. چنین حُزنهایى هیچ وقت مطلوب نیست. برعكس، آن حالت نشاطى كه انسان را وادار كند به این كه هم كارهاى دنیایى و هم كارهاى آخرتى خود را درست انجام دهد، مثلا موجب شود كه درسش را بهتر بخواند و عبادتش را بهتر انجام دهد، امرى مطلوب است. از این روى، استفاده از وسیلهاى كه سعادت اخروى انسان را به دنبال داشته باشد مطلوب خواهد بود.بنابراین مىتوان گفت، این طور نیست كه هر سرور و فرحى در دنیا مطلوب است، به خصوص اگر حالت افراطى پیدا كند. در قرآن غالباً از فرح مربوط به دنیا با لحنى نكوهش آمیز یاد شده است؛ مانند:«إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ؛(7) او [انسان ] شادمان و فخرفروش است.» یا درباره قارون است كه به واسطه نعمتهاى دنیایى، به خود مىبالید و بسیار مغرور بود. بنى اسرائیل براى نصحیت او به نزدش آمدند و گفتند:«لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ؛(8) خیلى سرمستى نكن، خدا فرحین را دوست نمىدارد.»معمولا در ادبیات فارسى تعبیر «سرمستى» براى این گونه سرورها و فرحهاى افراطى به كار مىرود. این گونه شادىها مسلّماً نامطلوب است؛ زیرا نه تنها كمكى به حركت تكاملى انسان نمىكند، بلكه انسان را در دام شیطان مىاندازد، او را غافل و مغرور ساخته از وظایف و تكالیفش باز مىدارد و موجب مىشود كه به دیگران فخر بفروشد. در بعضى از آیات قرآنى هم اشاره شده است كه كسانى كه در دنیا خیلى سرور داشتند، وضعشان در آخرت خیلى خوب نیست:«إِنَّهُ كانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً؛(9) در وصف جهنمیان مىفرماید، آنها كسانى هستند كه در دنیا خوش گذرانى كرده و زندگى را به شادى و سرمستى مىگذراندند. ادامه دارد ...________________________________________1. غاشیه (88)، 8. 2. انشقاق (84)، 9. 3. فاطر (25)، 34. 4. انسان (76)، 10. 5. زمر (39)، 60. 6. آل عمران (3)، 17. 7. هود (11)، 10. 8. قصص (28)، 76. 9. انشقاق (84)، 13. منبع:مصباح یزدی، محمد تقی، کتاب پندهاى امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]