تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 24 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ردم دو گروه‏اند: دانشمند و دانش‏اندوز و در غير اين دو، خيرى نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865108672




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كرامتى عجیب و خوابى عجیبتر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: كرامتى عجیب و خوابى عجیبتر
مدینه
به سال پانصد و پنجاه و هفت هجرى مردى از اتابكان شام به نام نور الدین محمودبن زنگى بر شام و حجاز حكومت داشت، او حاكمى بود نیكوكار و اهل تهجد و شب زنده‏دارى، شبى پس از تهجد و اعمال شب به خواب رفت و رسول خدا (ص) را در خواب دید.آن حضرت دو نفر آدم سرخ پوست را به نورالدین نشان داد و فرمود: مرا از دست این دو نفر نجات بده: «یا نورالدین انقذنى من هذین الرجلین» نورالدین با وحشت از خواب پرید، وضو گرفت و نماز خواند و بخوابد رفت، باز آن حضرت را در خواب دید كه مى‏فرمود: مر از دست این دو نفر نجات بده.نورالدین باز از خواب پرید و مات و مبهوت درباره خواب فكر مى‏كرد دفعه سوم كه به خواب رفت باز حضرت را در خواب دید كه فرمود: مرا از دست این دو نفر نجات بده، دیگر خواب به چشمانش نرفت.او وزیر صالح و نیكوكارى بنام جمال الدین موصلى داشت، فرستاد وزیر را بیدار كرده و آوردند، او خواب عجیب خود را با وزیرش در میان گذاشت. وزیر گفت: خواب عجیبى است لابد در مدینه اتفاقى افتاده كه علاج آن از تو ساخته است، دیگر توقف روا نیست، هم اكنون باید به طرف مدینه حركت كنى، خوابت را نیز به كسى نگو.نورالدین همان شب با بیست نفر و وزیرش به مدینه حركت كردند پول زیادى نیز با خود به همراه برد، این كاروان پس از شانزده روز به مدینه رسید، چون به نزدیك مدینه رسید، در خارج آن غسل كرد، بعد داخل شهر شد در روضه ما بین قبر شریف و منبر آن حضرت نماز خواند و آنگاه نشست و نمى‏دانست چه كار بكند.شب اول فرا رسید، در اولین شب رعد و برق عجیبى در آسمان پیدا شد، و زمین چنان بشدت لرزید كه نزدیك بود، كوهها از جا كنده شود، چون صبح شد مردم در مسجد جمع شدند.وزیر به مردم گفت سلطان به قصد زیارت رسول خدا (ص) به مدینه آمده و با خود پول زیادى آورده كه به اهل مدینه (حرم الرسول) تقسیم خواهد كرد از آمدن به محضر سلطان غفلت نكنید.ما دو نفر مسیحى هستیم، پادشاه نصارى و كشیش بزرگ، ما را به صورت و زىّ (لباس) حاجیان به اینجا فرستاده و پول زیادى به ما داده تا جسد شریف حضرت رسول را بیرون آورده و به اسپانیا (اندلس) ببریم.مردم گروه گروه مى‏آمدند، نورالدین به آنها جایزه مى‏داد و در قیافه‏شان دقت مى‏كرد تا مگر آن دو نفر را كه درخواب دیده بود پیدا كند، همه آمده و پول گرفتند ولى آن دو قیافه پیدا نشدند، نورالدین به مأموران گفت: آیا كسى ماند كه پول نگرفته باشد؟ گفتند: نه. مگر دو نفر از اهل مغرب كه آنها هم پول نمى‏گیرند. دو مرد نیكو كارند و بى نیاز، بهمه اهل حاجت كمك مى‏كنند، پیوسته روزه مى‏گیرند و دائم الجماعه هستند، گفت: آن دو را نیز بیاورید، چون حاضر شدند، دید همانها هستند كه رسول خدا (ص) در خواب نشان داده است .نورالدین پرسید شما اهل كجاهستید؟ گفتند: از بلاد مغرب (اروپا) براى حج آمده‏ایم، قصد داریم كه امسال در مدینه در محضر رسول خدا (ص) باشیم. گفت: راست بگوئید قصّه شما چیست، آن دو ساكت شدند، پرسید منزل شما كجاست؟ گفتند: در كاروانسرائى نزدیك حجره شریفه حضرت رسول (ص).نورالدین آنها را در آنجا نگاه داشت و خود به منزل آنها آمد، دید در منزل آنها پول زیاد و دو عدد توبره و مقدارى كتاب و یك عدد حصیر است. در اینجا حاضران شروع به تعریف و تمجید آن دو نفر كر دند كه اهل شهر از آنها بسیار خوبى دیده‏اند و هر روز در زیارت آن حضرت و زیارت بقیع هستند و هر هفته به زیارت مسجد «قبا» مى‏روند، نورالدین گفت: سبحان الله.آنگاه وى به كاویدن در منزل آنها پرداخت و چون حصیر را برداشت سردابى ظاهر شد كه بطرف حجره شریفه قبر حضرت رسول (ص) مى‏رفت، حاضران از دیدن سرداب كه به طرف قبر آن حضرت كنده شده به وحشت افتادند.نورالدین پس از احضار آن دو گفت: جریان خودتان را باز گوئید، بعد آن دو را به شدت شلاق زدند.بالاخره آنها در اثر شلاق به سخن درآمده و گفتند: ما دو نفر مسیحى هستیم، پادشاه نصارى و كشیش بزرگ، ما را به صورت و زىّ (لباس) حاجیان به اینجا فرستاده و پول زیادى به ما داده تا جسد شریف حضرت رسول را بیرون آورده و به اسپانیا (اندلس) ببریم.لذا در این كاروانسرا كه نزدیك قبر آن حضرت است منزل گرفته‏ایم، ما شبها این سرداب را مى‏كندیم، روزها به بهانه زیارت بقیع، خاك آنرا در میان قبور مى‏پاشیدیم و مدتى است كه این كار را مى‏كنیم و چون به حجره شریفه نزدیك شدیم، رعد و برق و زلزله ما را هراسان كرد.نورالدین فرداى آنروز، آن دو را در میان مردم حاضر كرد و در حضور مردم از آنها اقرار گرفت، آن وقت خواب رسول (ص) را به نظر آورد كه آنحضرت او را براى رفع این مشكل اهل دانسته است به شدت گریه كرد.بعد فرمان داد هر دو نفر را در كنار حجره شریفه گردن زدند، سپس دستور داد، سرب زیادى آماده كردند و در اطراف حجره شریفه خندقى كندند كه به آب رسید، بعد سرب را ذوب كرده و در آن خندق ریختند كه به حكم حصارى در اطراف حجره شریفه شد، بعد از این كار به شام محل حكومت خویش بازگشت.ناگفته نماند: این خواب و این معجزه را مرحوم محدث نورى در دارالسلام ج 2 ص 109 از كتاب تحفة الازهار سید ضامن مدنى نقل كرده و گوید: در آن سال فضل بن امیر هاشم حاكم مدینه بود.و نیز سمهودى آنرا در كتاب وفاءالوفاء ج 2 ص 648 نقل كرده و بچند منبع نیز اشاره نموده است و تصریح كرده كه نورالدین محمودبن زنگى در سال پانصد و پنجاه و هفت هجرى به مدینه آمده است .و نیز ناگفته نماند: نورالدین محمود بن زنگى از اتابكان شام است كه از سال پانصد و چهل تا پانصد و هفتاد و هفت در شام حكومت كردند، نورالدین محمود یكى از سرشناسان آن سلسله است، ابن اثیر در تاریخ كامل ج 9 حالات او را بتفصیل نقل كرده است .منبع:خاندان وحى، سید على اكبر قریشى 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن