تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833446476
لحظه لحظه باید آموخت
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فکر نمیکنید در انتخاب چند نقش اخیر تلویزیونیتان کمی دچار تکرار شدهاید؟ خیر. عدم تشابه نقشها به هم موجب میشود نقشهای مختلف را بپذیرم و اصلا اگر 2 نقش به هم شباهت داشته باشد و به نوعی تکرار نقشهای قبلی باشد به طور حتم آن را قبول نمیکنم. در پرونده کاریام نشان دادهام هیچکدام از نقشهایی که بازی کردهام به هم شباهت نداشتهاند. ولی نقشتان در ترانه مادری و دلنوازان حتی از لحاظ گریم هم مشابه بودند! در ترانه مادری یک آدم قربانی اشتباه و یک آدم مظلوم بود. اتفاقا این نقش خیلی تیپیکال بود ولی در دلنوازان با یک آدم پیچیده سروکار داشتیم. من با یک نقش پیچیده سروکار داشتم که تماشاگر به هیچوجه نمیتوانست حدس بزند که این نقش منفی است ولی مثلا در ترانه مادری اصلا شخصیت من منفی نبود، یک آدم قربانی بود و این آدم شخصیت مثبت داستان شد و این دو هیچ شباهتی به هم ندارند. بعضیها میگویند این نقش منفی بود ولی من معتقدم که این نقش نخستین نقش منفی زندگی من بود که آن را هم به این دلیل انتخاب کردم که پیچش داستانی زیاد بود و پیچش شخصیتی این آدم هم بیشتر بود و نباید کسی حدس میزد که این آدم مثبت است یا منفی و اصلا بین این دو فضا باید میماند و به این شکل بود که قبول کردم. تجربه بازی در تئاتر چقدر به شما کمک میکند؟ من اساسا از تئاتر شروع به کار کردم، وامدار تئاتر هستم و خیلی دوستش دارم، هنوز هم کار میکنم و اینطور نیست که چمدانم را ببندم و به سینما یا تلویزیون بیایم و کار تئاتر نکنم. همیشه کار تئاتر میکنم و الان هم در حال کارگردانی یک تئاتر هستم و قرار است بازی هم داشته باشم و همه اینها نشان میدهد خانه اول من تئاتر است و همیشه هم به آن پایبندم و دوستش دارم و فکر میکنم این نوع نگاه و ریزبینی و وسواس من به دلیل سابقهای است که از تئاتر دارم و همین تجربه موجب شده دوست نداشته باشم توی کارنامهام آمار بدهم و دوست دارم گزیده کار کنم و خیلی به این مساله توجه داشتهام که حتی در یک زمان معین در 2 شبکه متفاوت یا 2 سریال همزمان ظاهر نشوم. خیلی از بازیگران اینطور هستند ولی هیچگاه این کار را نکردهام. حتی کار کردنم در سینما هم گزیده است. به پرکردن کارنامهام فکر نمیکنم و حتی مسائل معیشتی هم موجب نمیشود به این سمت روی آورم. در شرایط سخت مالی هم بودهام ولی هیچگاه مشکلاتم را بالاتر از مشکلات دیگران ندانستهام، ولی به هر حال این را میخواهم بگویم که من هم تحت فشار مساله معیشتیام قرار گرفتهام ولی در همان شرایط هم به فکر گزیده کار کردن بودهام. با تجربه تئاتریای که دارید هیچگاه در سینما و تلویزیون به مشکل برخوردهاید و بازیتان طوری شده که ناراضی باشید؟ اصولا بازی در سینما، تلویزیون و تئاتر 3گونه متفاوت از بازی است، ولی در نهایت هر 3 بازی هستند و فرقی نمیکند که بازیگر تئاتر باشی یا تلویزیون یا سینما، مهم این است که مدیومها را بشناسی و بدانی کجا داری کار میکنی. این حرف که یک بازیگر، تئاتری بازی میکند اصلاً درست نیست. شما برخی از تئاترها را ببینید که صحیحترین نوع بازی را ارائه میدهند و اگر از من بپرسید، با دید حرفهای و کارشناسانهای که میشود به این قضیه داشت، خواهید دید که خیلی از بازیها در سینما بسیار سطحی و ابتدایی است. آنچه این بازیها را از هم متفاوت میکند درشت بودن یا نبودن نوع بازی است. بازی در تئاتر یک بازی درشت است که برای مدیوم سینما اصلاً درست نیست، این هم به کارگردان و بازیگر بستگی دارد که مدیوم را چقدر بشناسد، در یک نمای خیلی بسته که باید فقط چشم بازیگر دیده شود احتیاجی به تکان خوردن دستها نیست. اینها را هم کارگردان هوشیار میتواند از بازیگر بگیرد و هم بازیگر هوشیار میپرسد که نمای من چقدر است که براساس آن نما بازی کند ولی این مساله هیچ ارتباطی به تئاتری یا سینمایی بودن بازیگر ندارد یعنی اگر بازیگری در سینما بد بازی میکند نمیشود بگوییم تئاتری بازی میکند یا بالعکس بلکه باید بگوییم بازیگر غلط بازی میکند. گاهی وقتها تئاتری اجرا میشود که بازیگر بشدت به تماشاگر نزدیک است و اصلا نه میتواند صدایش را بالا ببرد، نه میمیکهای آنچنانی بگیرد و نه در نقش اغراق کند. باید روان کار کرد و زمینه بازی را شناخت، حال میخواهد تئاتر باشد یا سینما. با کارگردانهای مختلفی هم که کار کردهام در این مساله به تفاهم رسیدهایم و این مساله را حل کردهام که بازی درست، غلط داریم نه تئاتری و سینمایی، بازی باید در هر قالبی که میرود درست باشد. شما فیلم «آشوب» به کارگردانی کوروساوا را ببینید، بر اساس متن و براساس طراحی بازی، نقشها را در سبک کابوکی کار میکند یعنی بازیهای درشت و میمیکهای آنچنانی که ژاپنیها دارند. ژاپنیها فیلمهای بسیار روان هم دارند ولی این سبک، سبک کوروساواست، اینکه چشمها خیلی باز شوند و ابروها خیلی بالا برود که همه و همه به کارگردان مربوط است و باید طبق منطق کار پیش برود. بر هر اثری، منطقی حکمفرماست و نمیتوان از آن ایراد گرفت. حالا همین کوروساوا فیلمهایی دارد که بسیار نرم بازی میشود و باز هم میگویم که به منطق کار وابسته است. یکی از کارگردانهایی که هم در تلویزیون و هم در سینما با او کار کردهاید ابراهیم حاتمیکیاست. کمی از این تجربه بگویید. ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان بسیار قابلی است که زبان تصویر را میشناسد و پروندهاش گویای همه چیز است علاوه بر اینها در میان مردم بسیار محبوب است. کارش را خیلی خوب بلد است چه در مرحله سینما و چه در تلویزیون. وقتی خاک سرخ را ساخت کاری بود که ماندگار شد ولی زبان خودش را دارد و طبق سبک کاری خودش پیش میرود و اصلا نمیشود گفت که همه باید مثل هم کار کنند، یک کارگردان ریتم تندی دارد یکی دیگر کند است. بر اساس قصه، یکی ظرافت بیشتری دارد و یکی دیگر روی مساله متفاوتی تمرکز میکند. حاتمیکیا هم از این قاعده مستثنا نیست. وقتی 2تا سریال ساخت خیلیها دوستش داشتند و خیلیها هم استقبال نکردند ولی قرار نیست همه از هر کاری خوششان بیاید. قطعا هر کاری مخالفان و موافقانی دارد که طبق سلیقه شخصیشان قضاوت میکنند، ولی این چیزی از ارزش کار یک کارگردان نمیکاهد و اگر هم توجه کنید «حلقه سبز» سریال نویی بود و در عرصه سریالسازی کار جدیدی به حساب میآمد ولی خب این سریال طوری بود که شاید اگر کارگردان دیگری آن را میساخت 6 ماهه تمام میشد ولی حاتمیکیا 11 ماه فیلمبرداری کرد و 11 ماه فنی طول کشید. این ظرافت بسیار بالای یک کارگردان را میطلبد، یعنی اینقدر دلواپس کار است. شاید اگر میخواست سینمایی بسازد 4 ماهه تمام میشد ولی در این کار 17- 16 کار سینمایی ساخت یعنی ظرافتی که یک کار سینمایی میطلبد را در تمام قسمتهای این سریال لحاظ کرد. برای من تجربه خیلی خوبی بود. تجربه سینماییتان چقدر با حضور تلویزیونیتان پشت دوربین حاتمی کیا تفاوت داشت؟ آژانس شیشهای نقطه برخورد من با حاتمیکیا بود و نقش من هر چقدر اندک، ولی راضیکننده بود چرا که هیچوقت به نقش کوتاه و بلند توجه نکردهام بلکه عمق نقشها برایم اهمیت دارد و عمق نقش را به طول آن ترجیح میدهم. کار با حاتمیکیا در مدیوم سینما و تلویزیون هیچ تفاوتی با هم ندارد. در هر 2 نکتهسنج وسواسی بود و شاید حتی در تلویزیون سختگیرتر از سینماست برای اینکه باید مخاطب را در طول یکهزارو800 دقیقه نگه دارد و این خیلی سخت است. تو میتوانی در 90 دقیقه حرفت را بزنی ولی اگر قرار باشد در یکهزارو500 دقیقه باشد چه اتفاقی میافتد؟ خیلی مشکل خواهد شد و ظرافت کارگردان و آگاهی او نسبت به فرهنگ مردم را میطلبد. میشود یک سریال 4 هزار دقیقهای هم ساخت ولی باید دید میتواند حرفی بزند و مخاطبی جذب کند و ماندگار شود یا خیر؟ در سریالهای اخیر که از شما پخش شده یکی از مواردی که جلب توجه میکند حضور شما در مقابل بازیگران کمتجربهتر است.آیا هیچ وقت این حضور برای شما ایجاد مشکل کرده است؟ در اثر هنریای که قرار است ساخته شود ممکن است همه بازیگران و عوامل در یک سطح نباشند. به هرحال میدانید که ما نمیتوانیم همه عوامل را یکدست و حرفهای جمع کنیم ولی حاتمیکیا یک مثال خیلی خوب زد و گفت: مهم این است که من یک فیلتر جلوی دوربین میگذارم و هرکس که از جلوی دوربین رد میشود باید خوب چاپ شود. یعنی بازیگر در هر سطحی که هست آنقدر با او کار میکنیم تا وقتی قرار است از این لنز رد شود نتیجه کار خوب از آب دربیاید ولی اگر قرار بود همه عوامل، درجه یک و عالی میشد دیگر مشکلی پیش نمیآمد. مساله این است که آدم بتواند با آدمهای متفاوت در سطحهای مختلف کار کند و کار را خوب از آب دربیاورد. بازیگران غیرحرفهای با خودشان یک انرژی و اضطرابی میآورند که به نظر من کار را زنده میکند. من بهعنوان بازیگر میگویم که هیچ بازیگری نباید بترسد یا دلهره داشته باشد از اینکه روبهرویش آدمی بازی میکند که یک مقدار سطح پایین دارد. به نظر من اگر این مساله بازیگر حرفهای را اذیت میکند، باید دست بازیگر روبهرویش را بگیرد و او را هم بالا بیاورد یا از تجربههای نو آن بازیگر استفاده کند کاری که من انجام دادم. همیشه وقتی با جوانترها کار میکنم اتفاقا خیلی از آنها یاد میگیرم، برای اینکه با خودشان نوعی بکر بودن و طراوت و تازگی را میآورند که هنوز کهنه نشده است. یعنی این تازگی در بازی بازیگران پیشکسوت وجود ندارد؟ نمیخواهم بگویم بازیگران قدیمی ما دارند کهنه بازی میکنند ولی مساله این است که ما باید بهروز باشیم و باید به یاد داشته باشیم که هرلحظه باید یاد بگیریم. فراموش نکنیم که ما تمام نمیشویم. هنر تمامشدنی نیست. اگر به خودم این باور را بدهم که تمام شدهام و حالا در نقطه بالایی قرار گرفتهام، آن نقطه، نقطه سقوط من است. همیشه در زندگیام گفتهام که من هر لحظه یاد میگیرم. این را خواستهام و به آن رسیدهام. باید با سماجت از هرکسی با هر سن و سالی یاد گرفت چرا که این دریای هنر است که بیانتهاست و این امکان را به هنرمند میدهد که از هر کسی یاد بگیرد. برخی از بازیگران در عرصههای مختلف معتقدند که در بازی کلیشه وجود دارد و برخیها هم با این نظرمخالفند. نظر شما چیست؟ در بازیگری کلیشه وجود دارد، به هرحال بخش عمده این قضیه سمت بازیگر نیست و سمت و سویش به تولید مربوط است، یعنی اینکه نویسندههای ما باید برای سنین مختلف و برای شکلهای مختلف بنویسند و کارگردانها به بازیگران خوب اعتماد کنند که این بازیگر هم میتواند کمدی بازی کند هم تراژدی. احمد آقالو مردی بود که وقتی نگاهش میکردی حس میکردی خیلی تلخ است در صورتی که طنز احمد آقالو را هیچکس نداشت. مرحوم شکیبایی نقشهای بزرگی بازی کرد چه کمدی چه تراژدی، پس یک بازیگر خوب در هر ژانری میتواند ظاهر شود و این در صورتی است که نویسندههای ما به شکلهای مختلف بنویسند و اینقدر راحتطلب نباشند که ببینند فلانی فقط نقش پلیس بازی میکند، پس فقط برایش این نقش را بنویسند. شاید بتواند نقش دزد را هم بازی کند. این فرمولهای قدیمی دهه 40 است. یعنی از دهه 40 تا به الان تغییری در این نوع تفکر به وجود آمده است؟ بله، بازیگران بعد از انقلاب، این فرمولها را شکستند. پرویز پرستویی، رضا کیانیان، مرحوم شکیبایی و فاطمه معتمدآریا نمونههای بارزی از این افراد هستند که درخشان کار میکنند حتی در بازیگران جوان ما هم این پیشروی وجود دارد. ببینید شهابحسینی با این سن کم چه نقشهای فوقالعادهای بازی میکند و در همه هم موفق است. شکستن این فرمولها حتی در تغییر عرصه بازیگری هم دیده میشود مثلا بعضی از بازیگران سینما به تئاتر میآیند یا بالعکس.اینطور نیست؟ چرا کاملا صحیح است و این حضور اگر درست باشد بسیار جالب است. ولی بعضیها خیلی هم با این اتفاق موافق نیستند و این مساله را نقد میکنند! به نظر من نقد این کار غلط است. اساسا با حكم صادر كردن مخالفم برای اینکه تئاتر یا سینما ملک شخصی هیچکس نیست. تئاتر ملک عمومی همه است، متعلق به همه بازیگران و کارگردانهاست و هیچکس حق ندارد بگوید چرا فلان بازیگر تئاتر در سینما کار میکند یا بالعکس. اگر این آدمها در هر عرصهای از خودشان توانایی نشان بدهند، جایشان درست است و اگر توانایی نداشته باشند، هرجا که باشند جایشان غلط است، چه در تئاتر چه در سینما. من شدیدا با این مساله مخالفم که به حضور بازیگران در عرصههای مختلف انتقاد میکنند چراکه افرادی مثل محمدرضا فروتن و شهاب حسینی با حضور موفقشان نشان دادند مهم مدیومی نیست که در آن بازی میکنی آنچه اهمیت دارد درست بازی کردن است. منبع: وطن امروز محمد حاتمی پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]
صفحات پیشنهادی
لحظه لحظه باید آموخت
لحظه لحظه باید آموخت. فکر نمیکنید در انتخاب چند نقش اخیر تلویزیونیتان کمی دچار تکرار شدهاید؟ خیر. عدم تشابه نقشها به هم موجب میشود نقشهای مختلف را بپذیرم و ...
لحظه لحظه باید آموخت. فکر نمیکنید در انتخاب چند نقش اخیر تلویزیونیتان کمی دچار تکرار شدهاید؟ خیر. عدم تشابه نقشها به هم موجب میشود نقشهای مختلف را بپذیرم و ...
پازلی که همه باید بسازند!
پازلی که همه باید بسازند! ... من آموخته ام که در هر لحظه به درگاه تو نیایش کنم و شکر گزار دریای بی کران رحمت تو باشم.من آموخته ام که در درون لحظه ها زندگی ...
پازلی که همه باید بسازند! ... من آموخته ام که در هر لحظه به درگاه تو نیایش کنم و شکر گزار دریای بی کران رحمت تو باشم.من آموخته ام که در درون لحظه ها زندگی ...
ولي فقيه شاخص حق است
وي اضافه كرد: معيار حقيقت را حضرت زهرا (س) در لحظه شهادت به ما آموخت كه بايد پيرو ولايت باشيم ايشان به علي (ع) مولا و ولي امر مسلمين مي گويند آيا از اعمال ...
وي اضافه كرد: معيار حقيقت را حضرت زهرا (س) در لحظه شهادت به ما آموخت كه بايد پيرو ولايت باشيم ايشان به علي (ع) مولا و ولي امر مسلمين مي گويند آيا از اعمال ...
آب تنی در حوضچه اکنون
با هم بودن و با هم زندگي کردن مهارت ظريف و دقيقي ميخواهد که بايد آموخت. .... در لحظه خرید لباس، از دوستانتان در سراسر جهان نظرخواهی کنید! ...
با هم بودن و با هم زندگي کردن مهارت ظريف و دقيقي ميخواهد که بايد آموخت. .... در لحظه خرید لباس، از دوستانتان در سراسر جهان نظرخواهی کنید! ...
لحظه های موفق در تربیت فرزند
لحظه های موفق در تربیت فرزند. ... در چنین حالتی نتیجه ای كه كودك از كار خود می بیند باید با نوع عملكرد او مرتبط باشد. ... مثلاً اگر عصبانی شویم و كودك را تنبیه بدنی كنیم او از رفتارمان خواهد آموخت (حتی اگر خلاف آن را به او نصیحت كنیم) ...
لحظه های موفق در تربیت فرزند. ... در چنین حالتی نتیجه ای كه كودك از كار خود می بیند باید با نوع عملكرد او مرتبط باشد. ... مثلاً اگر عصبانی شویم و كودك را تنبیه بدنی كنیم او از رفتارمان خواهد آموخت (حتی اگر خلاف آن را به او نصیحت كنیم) ...
دستگاه پايش لحظه به لحظه بيماران تحت تنفس مصنوعي رونمايي شد
دستگاه پايش لحظه به لحظه بيماران تحت تنفس مصنوعي رونمايي شد. ... از سال 1384 تاکنون 57 پزشک فوق تخصص مراقبت هاي ويژه پزشکي دانش آموخته شده که از اين ... در هر بيمارستان عنوان کرد و گفت : بايد به ازاي هر يک بخش آي سي يو حداقل يک فوق تخصص ...
دستگاه پايش لحظه به لحظه بيماران تحت تنفس مصنوعي رونمايي شد. ... از سال 1384 تاکنون 57 پزشک فوق تخصص مراقبت هاي ويژه پزشکي دانش آموخته شده که از اين ... در هر بيمارستان عنوان کرد و گفت : بايد به ازاي هر يک بخش آي سي يو حداقل يک فوق تخصص ...
آموخته ام.... - زندگی عاشقانه , آموخته ام ؟!
آموخته ام ..... كه مهم نیست كه زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد ، همه ما احتیاج به دوستی داریم كه لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم . ...
آموخته ام ..... كه مهم نیست كه زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد ، همه ما احتیاج به دوستی داریم كه لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم . ...
زندگي؛ راهيكه بايد رفت
احساسات را مديريت كنيم مانند خيلي از چيزهايي كه در زندگي اكتسابي هستند و بايد آنها را بياموزيم؛ كنترل احساسات را هم بايد فرا بگيريم. در هر لحظه از زندگي، ...
احساسات را مديريت كنيم مانند خيلي از چيزهايي كه در زندگي اكتسابي هستند و بايد آنها را بياموزيم؛ كنترل احساسات را هم بايد فرا بگيريم. در هر لحظه از زندگي، ...
كودك نوپا بفرماييد سرميز غذا!
در اين مقطع بايد پذيراي دوراني باشيد كه كودك در لحظه فقط يك نوع غذا را درخواست ... در حال آموختن عادات غذايي است كه در سالهاي متمادي با او همراه خواهند بود. ...
در اين مقطع بايد پذيراي دوراني باشيد كه كودك در لحظه فقط يك نوع غذا را درخواست ... در حال آموختن عادات غذايي است كه در سالهاي متمادي با او همراه خواهند بود. ...
کارکردن را از چه سنی باید کنار گذاشت؟
کارکردن را از چه سنی باید کنار گذاشت؟ ... در لحظه خرید لباس، از دوستانتان در سراسر جهان نظرخواهی کنید! سقط جنین، از 400 هزار تومان به بالا، در کمتر از یک ...
کارکردن را از چه سنی باید کنار گذاشت؟ ... در لحظه خرید لباس، از دوستانتان در سراسر جهان نظرخواهی کنید! سقط جنین، از 400 هزار تومان به بالا، در کمتر از یک ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها