واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كمال خرد (20)
در مقاله شماره 16 كه در تاريخ 8 اسفند چاپ شد وعده دادم ترجمة بخشي از گفتار علامه مجلسي را در توضيح روايت مربوط به «نافله» در مقاله شماره 17 ذكر كنم كه متأسفانه به علت كسالت موفق نشدم.
و با اينكه كسالت شدت پيدا كرده ضمن اعتذار از تأخير خلف وعده نميكنم. ابتداء اجازه فرمائيد كه در طليعه بهار به عنوان تيمّن و تبرك روايت را مجدداً به حضورتان اهدا كنم و سپس به گفتار مجلسي بپردازم.
«انه ليتقرّب عبدي اليَّ بالنافلة حتي احبّه، فاذا اجبته كنت سمعهالذي يسمع به، و بصره الذي يبصربه، و لسانه الذي ينطق به، ويده الّتي يبطش بها، ان دعاني اجبته، و ان سألني اعطيته».1
علامه مجلسي در توضيح روايت مطالب نفيسي فرموده كه ترجمه قسمتي از آن را ذيلاً مطالعه ميفرمائيد:
عارف وقتي كه نفس خود را از شهوات حيواني تخليه نمود و اراده خود را تحتالشعاع اراده حضرت حق قرار داد، و محبت خالق در روح و عقل و قواي درّاكه او تجلي كرد، و جميع امورش را بر ساحت قدس ربوبي واگذاشت، و به قضاء الهي راضي شد، در اين صورت پروردگار سبحان در عقل و قلب و قواي باطني او تصرف ميكند به نحوي كه بنده بر وفق مشيت الهي رفتار مينمايد «و ما تشاؤون الا ان يشأالله»2 و اعمال خداگونه انجام ميدهد «و مارميت اذرميت و لكنّ الله رمي».3 «انالذين يبالعونك انما يبايعونالله.»4 البته گفتار مجلسي طولاني است، مقدار كمي ترجمه (به مضمون) شد. طالبان به كتاب «مرآه العقول» جلد 10 ص 393 به بعد مراجعه فرمايند.
بديهي است رسيدن به مقام مذكور مجاهدات مشروعه و مخالفت با هواي نفس اماره ميطلبد «والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا»5.
بايد توجه داشت كه امور جهان از ريز و درشت بدون استثناء تابع قانون علّيت است. نه تنها انبياء و ائمه بلكه علماء و دانشمندان هيچكدام بدون مجاهده به مقامات عاليه نرسيدهاند. مطالعه اجمالي در كيفيت زندگي آنان ما را به اين حقيقت رهنمون ميشود. مرغ جان آدمي كه به پرواز درآمد و اوج گرفت تمام دنيا و مافيها در نظرش پست ميشود و «لا احبّ الآفلين» گويان مدارج ترقي را ميپيمايد و به سدرةالمنتهي ميرسد. هر چيز كه موجب انبساط روحي او شود آن را لذت ميشمارد. لذائذ مادي را به اطفال دبستان ماديگرا وامينهد. لحظه لحظه عمرش را براي اوج گرفتن بيشتر در ملكوت عالم سپري ميسازد، و اين سرمايه خدادادي را بيهوده تلف نميكند بلكه در مقابل ذوب شدن برف عمر بر ايمان خود ميافزايد و عمل صالح مياندوزد، و ديگران را به حق و صبر توصيه ميكند.
اگر لذت ترك لذت بداني
دگر لذت نفس لذت نخواني
هزاران در از خلق بر خود ببندي
گرت باز باشد دري آسماني
سفرهاي عِلوي كند مرغ جانت
گر از چنبر آز بازش رهاني
وليكن ترا صبر عنقا نباشد
كه در دام شهوت به گنجشك ماني
ز صورت پرستيدنت ميهراسم
كه تا زندهاي ره به معني نداني
گر از باغ اُنست گياهي برويد
گياهت نمايد گل بوستاني
دريغ آيدت هر دو عالم خريدن
اگر قدر نقدي كه داري بداني
به ملكي دمي زين نشايد خريدن
كه از دور عمرت بشد رايگاني
همين حاصلت باشد از عمر باقي
اگر همچينش به آخر رساني
بگو تا به از زندگاني به دستت
چه افتاد؟ تا صرف شد زندگاني!
چنان ميروي ساكن و خواب درسر
كه ميترسم از كاروان بازماني
وصيت همين است جان برادر
كه اوقات ضايع مكن تا تواني
صدف وار بايد زبان در كشيدن
كه وقتي كه حاجت بود دُرچكاني
همه عمر تلخي كشيد است سعدي
كه نامش بر آمد به شيرينزباني
«جفّ القلم»
در ماه ذيالقعده الحرام 1432 مطابق مهرماه 1390 سلسله مقالات «كمال عقل» شروع شد آرزو داشتم تا پايان بحث مورد نظر 25 مقاله بنويسم معالاسف...
و ليس كلّ ما يتمني المرء يدركه
تجري الرياح بما لا تشتهي السفن
مزاج محكوم كبر سنّ شده و استقامت خود را از دست داده است بنان و بيان به ارتعاش افتاده و لذا اظهار ما في الضمير همچنان مضمر ميماند. بيماري خفتة نيم قرن پيش به جنبش درآمده و با بيماري اخير كه وجه مشترك هر دو «سين» اول كلمه است آشتي كرده. و به هرحال «لن تجد لسنه الله تبديلاً»
از آيتالله العظمي حاج سيد محمدموسوي زنجاني قدس سره الشريف كه در سال 1315 روح پرفتوحش به اعليعليين پركشيده و جسمش در حرم مطهر قمر بنيهاشم مدفون است نقل شده كه به هنگام بيماري خود يا فرزندانش روز اول از تربت استفاده ميكرد و روز دوم دستور ميداد روضهخواني در كنار بستر روضه بخواند، روز سوم دنبال حكيمبـاشـي ميفرستاد كه با ادويه گياهي و طبيعي به مداوا ميپرداخت.
حكيمباشي حقير دو نفر است يكي در ايران و ديگري در سوئد. به ايراني مراجعه كردم دستوراتي كه انجامش از عهدة ياران و يارانه هدفمند و حتي بيهدف خارج است صادر فرمود! مراجعه به حكيم باشي سوئد هم با ارزي كه نه تنها عرض بلكه طولش هم در تلاطم است مقدور به نظر نميرسد! از خوانندگان باوفا و باصفا كه حتي از فيلادلفيا تشويقم فرمودهاند و همچنين از مديريت محترم روزنامه و نيز از عزيز بزرگواري كه مقدمات چاپ مقالات را فراهم آورده سپاسگزارم.
يادآريد اي جهان زين مرغ زار
يك صبوحي در كنار مرغزار
«پينوشتها»
1ـ اصول كافي جلد دوم ص 352. ترجمه روايت در پينوشت مقاله شماره 16 ذكر شده احتياج به تكرار ندارد.
2ـ سورة انسان آيه 30
3ـ سوره انفال آيه 17. در جلد 7 تفسير نمونه ص115 و 116 مطالب بسيار نفيسي ذكر شده حتماً مطالعه فرماييد.
4ـ سوره فتح آيه 10
5 ـ سوره عنكبوت آيه 69
دوشنبه|ا|21|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]