واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: داخلی - گروه حوادث: مدتي قبل زماني كه پرواز پكن- تهران به زمين نشست، لوسي فيميندا، زن فيليپيني كه از مسافران اين پرواز بود، در حالي كه يك پلوپز بستهبندي شده در دست داشت از هواپيما پياده شد و پس از سوار شدن به خودرويي، فرودگاه را به مقصدي نامعلوم ترك كرد. تلفني براي افشاي راز محموله شيشه در حالي كه چند روز از ورود زن فيليپيني به ايران گذشته بود، صبح سهشنبه، 13 شهريور فرد ناشناسي با اداره مبارزه با مواد مخدر استان تهران تماس گرفت و از ماجراي قاچاق محموله شيشه از سوي يك زن فيليپيني به ايران پرده برداشت. به دنبال اين تماس بود كه تحقيقات ماموران مبارزه با مواد مخدر براي شناسايي زن فيليپيني آغاز شد و آنها با استفاده از سرنخهايي كه فرد تماسگيرنده در اختيارشان قرار داده بود، دريافتند اين زن فيليپيني 6 روز قبل از طريق پرواز پكن- تهران و با استفاده از ويزاي چيني وارد ايران شده است. به اين ترتيب جستوجوي گسترده براي شناسايي محل اقامت اين زن آغاز شد و ماموران در اين بررسيها دريافتند زن قاچاقچي پس از ورود به تهران در خانهاي در گوهردشت كرج ساكن شده است. با به دست آمدن اين اطلاعات، تيمي از ماموران با دريافت دستور قضايي وارد عمل شده و پس از محاصره خانه مورد نظر در عملياتي غافلگيرانه، زن ميانسال فيليپيني را دستگير كردند. با دستگيري اين زن به همراه صاحبخانه جوان، در حالي كه اين زن مدعي بود پليس او را اشتباه گرفته، بازرسي دقيق خانه محل اقامت او آغاز شد و ماموران در بررسي پلوپزي كه وي همراه خود به ايران آورده بود، موفق به كشف 2 كيلو و 600 گرم مخدر شيشه و داروهاي روانگردان به ارزش دهها ميليون تومان شدند. سوغاتي براي يك دوست پس از دستگيري زن قاچاقچي و مرد جوان، آنها به اداره مبارزه با مواد مخدر انتقال يافتند، اما زن فيليپيني در بازجوييهايي كه با حضور يك مترجم صورت مي گرفت، مدعي شد از وجود محموله شيشه در پلوپز بيخبر بوده است. اين زن كه ادعا ميكرد تاجر پوشاك است،صبح ديروز وقتي مقابل قاضي صفري- بازپرس شعبه 7 دادسراي جنايي كرج- قرار گرفت مدعي شد براي ديدن يك دوست به ايران آمده و اصلا قصد قاچاق نداشته است. او گفت: يك سال قبل در مالزي با دختري ايراني به نام مريم آشنا شدم و در مدتي كه او در مالزي بود رابطه دوستي بسيار عميقي بين ما برقرار شد. براي همين با گذشت يك سال از اين آشنايي در حالي كه او به ايران بازگشته بود تصميم گرفتم براي ديدنش به تهران سفر كنم. وي ادامه داد: براي آنكه نميخواستم دست خالي به ديدن مريم بروم، پلوپزي برايش خريدم و وقتي وارد فرودگاه تهران شدم، دايي مريم كه به استقبالم آمده بود مرا به خانه او رساند،اما در تمام طول اين سفر از ماجراي جاسازي مواد در پلوپز بيخبر بودم تا اينكه ماموران من و دايي مريم را در آن خانه دستگير كردند. اظهارات اين زن در حالي صورت ميگرفت كه مردي كه همراه او دستگير شده بود در جلسه بازپرسي ادعاي ديگري را مطرح كرد و گفت: يك سال و نيم قبل به همراه خانوادهام با تور مسافرتي به مالزي رفته بوديم كه با اين زن آشنا شدم. بعد ازبازگشت به ايران از وي خبري نداشتم،تا اينكه او با من تماس گرفت و گفت فردا به مقصد ايران پرواز مي كند. صبح روز بعد من او را در نقطهاي در مركز تهران ملاقات كرده و به خانهاي در كرج انتقال دادم كه ماموران ما را دستگير كردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]