گفتگو با سيامك باقري، كارشناس ارشد و تحليلگر مسائل سياسي و بين المللي ترور دانشمندان هسته اي، بر مقاومت ملي و روحيه استكبارستيزي ما افزوده است

واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: گفتگو با سيامك باقري، كارشناس ارشد و تحليلگر مسائل سياسي و بين المللي ترور دانشمندان هسته اي، بر مقاومت ملي و روحيه استكبارستيزي ما افزوده است
زهرا سرخيل

اشاره:

انقلاب اسلامي از آغاز حيات خود بارها و بارها قرباني اعمالي مانند ترور بوده و همواره از اين رهگذر،
صدمه هاي بسياري را متحمل شده و انديشوران و دانشمندان بسيار مطرح و نخبگان زيادي را به اين شكل از دست داده است. مسئله اي كه در اين مدت با قدرت يافتن ايران در دانش هسته اي دوباره رواج پيدا كرده و ما در همين دو ساله اخير، چهار تن از دانشمندان هسته اي مان را با همين ترور ها از دست داده ايم. اينكه چرا جمهوري اسلامي ايران از ابتداي حيات خويش همواره با چنين رويكردها و دشمني هايي از سوي غرب و بخصوص آمريكا و اسرائيل، مواجه بوده، سئوالي است كه با سيامك باقري، كارشناس ارشد و تحليلگر مسائل سياسي و بين المللي،
در باره آن گفتگو كرده ايم،ماحصل اين گفتگو را با هم مي خوانيم.

از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران تاكنون شاهد اقدامات بسياري عليه نظام جمهوري اسلامي ايران از سوي جوامع غربي بويژه آمريكا و اسرائيل بوده ايم. مانند فعاليت منافقين و حمايت از آنها، جنگ تحميلي، جنگ نرم و امروزه ترور دانشمندان
هسته اي. به نظر شما علت اين دشمني ها چيست؟

دو علت اصلي در خصوص خصومت و دشمني عليه انقلاب توسط سران غربي و در راس آنها آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي آنها مانند منافقين از ابتدا وجود دارد. علت اول ترس از قدرت يابي جمهوري اسلامي ايران است. جمهوري اسلامي ايران بر مبناي يك سري آرمان هاي آزاديخواهانه شكل گرفته و مبتني بر اصول ظلم ستيزي و دستگيري مظلومين بوده و در رهيافت هاي خارجي خود، حمايت از مستضعفين و استكبارستيزي را در صدر رفتارهايش قرار داده است. شعار سياست نه شرقي و نه غربي را سر داده و از اين زاويه، قدرت هاي بزرگ بويژه آمريكا و اسرائيل قدرت يابي ايران را به مثابه خطر بزرگي براي خود تلقي مي كنند زيرا حس مي كنند كه اگر ايران به قدرت فائقه تبديل شود، با توجه به داعيه هاي آرمان گرايانه اش تهديدي براي آنها و ساختار قدرت موجود در جهان باشد. دومين علت اصلي دشمني غرب، ترس از
ارزش هاي فطري و الهي جمهوري اسلامي ايران مي باشد. چرا كه اين ارزش ها فقط برد ملي نداشته، بلكه برد فراملي و جهاني براي دنيايي كه دچار بحران معنويت و گريخته از ايسم هاي انساني و اومانيستي است، دارد. از همين رو دشمنان ما اسلام ناب را به عنوان يك آلترناتيو جدي ليبراليسم و تمدن غربي مي دانند. هدف حمايت آمريكا و اسرائيل از اين ترورها نيز يكي همين است كه ترورها را به زعم خود يكي از حلقه هاي تضعيف جمهوري اسلامي ايران و مرعوب كردن ايران مي دانند كه باعث تغيير رفتار ايران در صحنه بين المللي مبني بر ارزش هاي استكبار ستيزي و ظلم ستيزي در نظام سلطه است.

آيا دشمنان مي توانند به اهدافشان برسند، در حالي كه آنها با مشكلات اقتصادي و سياسي و اجتماعي در كشورهايشان مواجهند؟

معمولاً كشورهاي قدرتمند و استكباري زماني كه دچار مشكلات و بحران هاي داخلي مي شوند، يكي از راهكارهاي برون رفت از اين مشكلات را به صورت بحران آفريني در بيرون از مرزهايشان دنبال مي كنند. بر اين مبنا
نمي توان مشكلات آنها را مانع از اقدامات تروريستي دانست. اقدامات سازمان هاي امنيتي بزرگي مثل موساد، سيا،
ام آي 6، و ساير سازمان هاي اطلاعاتي ماهيتاً براي رسيدن به اهداف و تثبيت و حفظ قدرت نظام سلطه است. اين سازمان ها مي توانند به بزرگترين جنايات ممكن دست بزنند و اين حركت مبتني بر اين اصل ماكياولي است كه هدف، وسيله را توجيه مي كند. نكته اي كه به نظر
مي رسد اين است؛ حركت هايي كه اين سازمان ها دنبال كرده اند در نهايت و نتيجه نهايي اش با موفقيت قرين نبوده است. خصوصاً در مورد ايران تمام موارد تروريستي نتيجه اي عكس هدف آنها داشته است و نه تنها ملت ايران مرعوب اين حركت ها نشده ، بلكه به آرمان هايشان ايمان بيشتري پيدا كرده و بصيرت بيشتري را نسبت به دشمنانش پيدا كرده است. ترورهايي كه از ابتدا تا كنون منجر به شهادت دانشمندان، بزرگان و شخصيت هاي آرماني ما شده است، مقاومت ملي را افزايش داده و منجر به بصيرت افزايي در ميان مردم شده و به شدت بر بيگانه ستيزي آنها افزوده است.

چندي است كه سران رژيم صهيونيستي و آمريكايي عمليات ترور دانشمندان هسته اي و مسئولان ايران را در برنامه هاي خود قرار داده اند. آيا اين موضوع از نظر قوانين بين المللي غير قانوني نيست؟

تاريخ، رفتارهاي آمريكا و اسرائيل را به خوبي ثبت كرده است. اين كشورها در بسياري از موضوعات جهاني با اعمال غير قانوني خود، قوانين و منشورهاي بين المللي و اعلاميه حقوق بشر و كنوانسيون هاي سازمان ملل را عملاً نقض كرده اند. ترور، يكي از رفتارهاي ثابت آنها را تشكيل
مي دهد. چگونه مي توان با چنين اقداماتي برخورد و مقابله كرد؟ اولا علي رغم اينكه سازمان هاي بين المللي تحت سيطره آنها هستند، اما باز هم براي بيدار كردن افكار عمومي بين المللي و در گير كردن آنها با موضوع، تريبون خوبي هستند، مبني بر اينكه اين دولت هاي حامي تروريسم، خود بزرگترين مصداق هاي تروريسم دولتي هستند.دوم اينكه از طريق ديپلماسي رسمي، عمومي و سازماني
مي توان حركت ها و جنبش هايي را عليه اين اقدامات ايجاد كرد تا بتوان با تكيه بر افكار عمومي بين المللي حاميان و عاملان اين حركت ها را مغلوب ساخت وگرنه توسل تنها به قوانين بين المللي با توجه به اينكه اين قوانين و سازمان ها در اختيار آنها هستند خيلي كافي به نظر نمي رسد.

نظر شما در باره اقدامات كشور در اعتراض به ترورهاي اخير در مجامع بين المللي چيست؟ آيا آنها را كافي و مفيد ارزيابي مي كنيد؟

در كنار تمام فعاليت هاي مفيدي كه تا كنون انجام شده، ترديدي نيست كه نياز به فعاليت هاي بيشتري از سوي ديپلماسي ايران در اين زمينه وجود دارد. ايران بزرگترين قرباني تروريسم است و ما از اين گذر شخصيت هاي بسيار مهمي را از دست داده ايم. مداخلات خارجي، آشكار بوده و الآن هم اقدامات قابل توجهي صورت گرفته است، اما به نظر مي رسد كه اين مسئله بايستي از جنبه هاي مختلف و به صورت مستمر پيگيري شود. هم از جنبه حقوقي كه بايد سازمان هاي حقوقي بين المللي را درگير كنيم و هم از بعد رسانه اي، رسانه ها بايد برنامه اي ويژه و مستمر براي پيگيري اين موضوع داشته باشند و علاوه بر اينها بايستي از ظرفيت هاي فضاي مجازي در اين زمينه ها استفاده كرده و آن را مورد بهره برداري قرار دهيم . با افشاسازي
با استدلال هايي كه ذهنيت سازمان هاي بين المللي به طور رسمي نشان دهد، مي توان اقدامات بيشتر و حساب شده اي را در اين زمينه انجام داد. ديپلماسي عمومي هم قابل بهره برداري است كه نياز به تدوين راهبردهاي مدون و دقيق دارد كه كمتر كار شده است. لازم است در اين زمينه راهبردهاي اساسي و مناسبي تدوين شده و ظرفيت هاي پرداختن به موضوع شناسايي شده و اقدامات لازم صورت بگيرد.

سازمان هاي بين المللي مدافع حقوق بشر حمايتي از ايران در مقابل اين ترورها مي كنند؟

سازمان هاي بين المللي عمدتاً سازوكارهايي اند كه خود نظام سلطه، آنها را ايجاد كرده است و در طي 100 سال اخير هر حركتي را كه اين سازمان هاي بين المللي شروع مي كنند نتيجه اش عمدتاً به تقويت نظام سلطه منجر مي شود. با توجه به اين موضوع، سازمان هاي بين المللي نتوانستند نسبت به اين امر اقدامات انساني را انجام دهند. مثلاً در مورد همين ترور شهيد روشن، دبيركل آژانس
بين المللي انرژي اتمي بعد از ده روز موضع بسيار ضعيفي را اتخاذ كرد. اين سازمان ها معمولاً در جايي وارد خواهند شد كه نظام سلطه بستر آن را براي آنها فراهم كند. اما اگر نظام سلطه در آنجا احساس خطر و تهديد كند اين
سازمان ها بسيار ضعيف عمل مي كنند. مشابه اين موضوعات در قضيه لبنان، فلسطين، محاصره اقتصادي غزه و حتي اين اواخر در سوريه و بحرين قابل رؤيت است و اين در حالي است كه اگر در ايران اتفاق كوچكي بيفتد همين
سازمان ها و دولت ها تومارها عليه ما خواهند نوشت. در حالي كه جنايت هاي بسيار بزرگتر و واقعي در ايران اتفاق افتاده و اين سازمان ها به جهت پيوندي كه با نظام سلطه دارند، اين طور مواضعي را اتخاذ مي كنند.

آيا به نظر شما ارتقاي رتبه علمي ايران و دستيابي به دانش روز را مي توان علت اين دشمني ها دانست؟

موضوع هسته اي يكي از عناصر ارتقاء و اعتلاي قدرت ايران است و غرب با هر نوع عاملي كه منجر به افزايش قدرت ايران شود مخالف است. بنابر اين موضوع هسته اي جزء مسائلي است كه به هيچ وجه غرب و آمريكا نمي خواهند ايران از چنين فناوري اي برخوردار باشد. براي اينكه برخورداري ايران از اين قدرت تحقق پيدا نكند، راه هاي مختلفي را نيز طي كردند كه بخشي از آن حركت هاي خرابكارانه و تروريستي در مورد مسئله هسته اي بود كه ما چهار شهيد در اين خصوص داده ايم و امكان تكرار اقداماتي از اين دست وجود دارد. موضوع هسته اي با مسئله قدرت ايران پيوند مي خورد و غرب، غير انساني ترين
سلاح هاي خودش را در اين زمينه به كار مي گيرد تا جلوي ايران را جهت دستيابي به قدرت و فناوري هسته اي بگيرد.

با توجه به تأكيد مقام معظم رهبري بر نهضت توليد علم، وظيفه مسئولان را در اين زمينه چه طور ارزيابي مي كنيد؟

رهبري معظم انقلاب، محوري ترين شخصيت در نظام ايران در خصوص ارتقاي رتبه علمي ايران بوده اند و اگر هدايت ايشان نبود، اين نهضت صورت نمي يافت و دستاوردهايي كه تا كنون از علوم نانو، بيو، هسته اي، سازه هاي دريايي و هوافضا يعني پنج علم مهم در آينده كه پيشرفت كشورها مبتني بر اين علوم مادر است، مرهون هدايت و رهبري ايشان در اين زمينه است. مسئولين البته تا كنون تلاش هاي بسياري را انجام داده اند
اما لازم است اين وظيفه با همه توان و ظرفيت و با تلاش بيشتر انجام شود. بنا به فرمايشات رهبري معظم، مسئولين محترم از همه ظرفيت هاي موجود بهره نگرفتند و اهتمام بيشتر و اعتبارات بيشتر مالي در اين خصوص و كشف و شناسايي نخبگان و بيش از پيش بها دادن به نخبگان، از مهم ترين وظايف مسئولين است.

آينده علمي سياسي اقتصادي ايران را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

فكر مي كنم كه ما در عصر كنوني به طور كلي شاهد دو فرايند قابل توجه هستيم؛ فرايند اول بيانگر افول قدرت در غرب و دومي بيانگر صعود و ارتقاي قدرت علمي و سياسي و اقتصادي در شرق است. آنچه در شرق و بخصوص ايران ملاحظه مي كنيم اين است كه آينده ايران، آينده اي بسيار شفاف و روشن است. روند ها و پيشرانه هاي علمي و سياسي بيانگر اين موضوع است كه ايران در آينده در حوزه هاي علمي خصوصاً در علوم مادر و استراتژيك رتبه اول را در جهان اسلام كسب مي كند و در رتبه هاي جهاني نيز جايگاه قابل توجهي خواهد داشت. از نظر اقتصادي روندها و پيشرانه ها بيانگر رشد و توسعه اقتصادي و تبديل شدن به قطب اقتصادي در آينده اي ميان مدت است و به لحاظ سياسي الگوها و ارزش هاي سياسي انقلاب اسلامي ايران در آينده از نفوذ بيشتري در خاور ميانه و بلكه در كل جهان اسلام بر خوردار بوده و همه را تحت الشعاع قرار مي دهد.

اقدامات امنيتي اي كه براي حفظ جان اين سرمايه ها بايد تدبير شود چيست؟

قطعاً يك سري از تدابير امنيتي در اين زمينه انجام شده است اما دشمن نيز مدام در حال پيشرفته تر كردن و پيچيده كردن حركات تروريستي خودش است. لازمه موضوع حفاظت از جان اين دانشمندان و جلوگيري از موارد مشابه اين است كه برنامه هاي حفاظتي و اطلاعاتي، هر لحظه دقيق تر و هوشمندانه تر و به هنگام تر شود.

تأثيرات فرهنگي و اجتماعي اين ترورها و اقدامات را در حال و هواي اذهان عمومي جامعه چگونه ارزيابي مي كنيد؟

تأثيراتي كه اين ترورها خواهد داشت به نوعي روحيه انقلابي را در ميان نيروهاي دانشجو و محقق جوان تشديد خواهد كرد. به جاي مرعوب اين گونه اعمال شدن، متقابلاً بر روحيه ها افزوده مي شود. درست مانند همين ترور شهيد روشن كه طي آن تعداد قابل توجهي از دانشجويان دانشگاه شريف آمادگي خود را براي ورود به عرصه هسته اي اعلام كردندو اينها همه از تأثيرات فرهنگي اي است كه اين ترورها بر جاي مي گذارند. علاوه بر اين روحيه جامعه ما را نسبت به دشمنان، كينه توزانه‌تر
مي كند و اينها همه ملت را واكسينه مي كند كه دشمن از بعد نرم هم نتواند عليه نظام جمهوري اسلامي ايران كاري را از پيش ببرد. بخش ديگري از اين تأثيرات فرهنگي، افزايش تلاش هاي دانشمندان و محققانمان براي ادامه دادن و به نتيجه رساندن كارهايي است كه در دست دارند و از سوي ديگري اين موضوع در ذهن مردم شكل مي گيرد كه حركتي را كه براي انقلاب خود انتخاب كرده اند درست است زيرا دشمنان در صدد برخورد با آن هستند و گرنه اگر راه باطل را مي رفتند حتماً مورد تشويق دشمن قرار مي گرفتند.

آيا مي توان در ميان كشورهاي جهان، كشوري را مثل ايران يافت كه با همه كينه‌توزي هاي سران غربي و دولت هاي عربي و هم پيمانان اروپايي، آنها تا اين حد رشد و ارتقاء در تمامي ابعاد داشته باشند؟

كشوري نيست كه مثل ايران تا اين حد دچار دشمني ها و موانع و حركت هاي براندازانه شده باشد. اگر اين اقدامات عليه كشور ديگري انجام مي گرفت آن كشور چندين بار بايد دگرگون و واژگون مي شد. از اين زاويه بايد گفت ايران داراي عناصر مقوم و پايداري است كه موفق به شكست و ناكام كردن تمام اقدامات دشمن شده است. به گونه اي كه اهداف عاليه ايران همچنان راه خود را طي كرده و خللي به آن وارد نشده است. مهم ترين اين عناصر در ملت ايران؛ ايمان به خدا، ايمان به ائمه اطهار (ع)،
ايمان به انديشه امام راحل (ره)، ايمان به ولي فقيه زمان خود و امداد هاي غيبي، ايمان به انقلاب و هدف، عناصر اساسي است كه ملت را در برابر همه اين هجمه ها مستحكم نموده است.

چهارشنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1390

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]

[مشاهده در: www.resalat-news.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]