تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838078656
بازي آمريكا با امنيت انرژي اروپا
واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: بازي آمريكا با امنيت انرژي اروپا
مساله تحريم نفت ايران توسط اتحاديه اروپا و با فشار آمريكا مسالهاي است كه اذهان زيادي را در ايران و خارج از ايران به خود مشغول كرده و تحليلها و راهكارهاي بسياري درباره آن در منابع داخلي و خارجي ارائه شده است. يكي از مهمترين راهكارهاي ارائه شده در داخل كشور تحريم پيشدستانه فروش نفت ايران به اروپا در زمستان بوده است.
بر اين اساس مجلس شوراي اسلامي نيز طرحي دو فوريتي را با ۶ بند در دستور كار قرار داده است. براي آگاهي از يك ديدگاه جامع درباره امكانات ايران در مقابله با تحريم نفت با سيد مسعود ميركاظمي وزير سابق نفت به گفتوگو نشستيم. ميركاظمي پيش از تصدي وزارت نفت، ۴ سال را نيز در سمت وزير بازرگاني سپري كرده و ديدگاه كارشناسي قابل اعتنايي درباره مسائل كلان اقتصادي كشور دارد. ميركاظمي معتقد است تحريم نفت اروپا در واقع بازي دادن امنيت انرژي اروپا به نفع آمريكا است تا در زمان پيشي گرفتن تقاضاي نفت از عرضه اين حامل استراتژيك انرژي امنيت انرژي اروپا به ميل و خواست اروپاييها گره بخورد.
وي همچنين معتقد است ايران ميتواند توليد نفت خود را به ميزان صادرات اين حامل انرژي به اروپا كاهش دهد تا علاوه رشد قيمت نفت ناشي از كمبود عرضه، اروپاييهايي كه تلاش خواهند كرد نفت ايران را باواسطه بخرند واقعا از خريد نفت تحريم شوند و در عين حال شركت ملي نفت بتواند توليد صيانتي نفت را با دست بازتري پيگيري كند.
متن مصاحبه تفصيلي جهان با وزير سابق نفت را با هم مرور كنيم:
همانطور كه مطلع هستيد موضوع تحريم واردات نفت ايران در اتحاديه اروپا تصويب شده و تا ۶ ماه آينده اجرايي ميشود. به عنوان كسي كه مدتي سكان وزارت نفت ايران را در دست داشته است تصور ميكنيد بهترين عكسالعمل ايران نسبت به اين تحريم چيست؟ همانگونه كه مطلع هستيد گزينههايي چون تحريم پيش دستانه يا قطع صادرات نفت به بعضي كشورهاي اروپايي نيز مطرح شده و روي ميز قرار گرفتهاند. در عين حال با توجه به فعاليت شما در وزارت بازرگاني نحوه تأثير اين تحريمها بر اقتصاد كشور و مردم را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ميركاظمي: اروپاييها در طرف مقابل مانور ميدهند تحريمها موفق بوده و به دليل همزماني تحريم نفت و وضعيت دلار آنها تاكيد ميكنند كه تحريمها مؤثر بوده است. اما واقعيت اينگونه نيست چنانكه ما ۳۳ سال است كه در تحريم به سر ميبريم و با اين تحريمها زندگي ميكنيم و در برابر اين بيماري واكسينه شدهايم.
اوايل انقلاب كه جنگ نابرابر تحميلي آغاز شده بود، توليد كشور نيز بيشتر مونتاژ بود و همه چيز با پول نفت خريداري ميشد و در همه زمينهها نيز كسري داشتيم چنانكه حتي يك پيچ خودرو را نيز به ما نميفروختند.
امروز ما به طور متوسط ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفيت مازاد در كشور داريم. يعني ظرفيت توليد وجود دارد اما بازاري در اختيار ندارد.
بهرهوري ملي سرمايه در ايران قريب به ۳۰ سال است كه منفي است. يعني ما همواره در حال ايجاد ظرفيت توليد هستيم اما اين ظرفيتها به دليل عدم وجود تقاضاي داخلي منجر به توليد نميشود. نگاهها نيز صادرات گرا نبوده است و به همين دليل ظرفيتهاي ايجاد شده معطل مانده است.
در مورد تحريم اخير نيز من تصور ميكنم اروپا ناآگاهانه در حال بازي در زمين آمريكا است و در اين بازي امنيت انرژي خود را به خطر مياندازد.
*تلاش آمريكا براي مهار بعضي رقبا با اهرم انرژي
* چرا تصور ميكنيد امنيت انرژي اروپا با تحريم نفت ايران به خطر ميافتد؟ به هر حال جايگزينهايي براي نفت ايران وجود دارد.
ميركاظمي: پيشبيني مجموعههاي توليد كننده و مصرف كننده انرژي براي آينده آن است كه در ۲۰۲۰ يا ۲۰۲۵ به نقطه پيك اويل (peak oil) يا نقطه اوج توليد توليد نفت خواهيم رسيد. از آن به بعد بحث آن است كه ميزان توليد منابع هيدرو كربوري در جهان به خصوص نفت از تقاضاي جهاني عقب ميماند يا اگر بتوان نفت را تامين كرد اين نفت ارزان نخواهد بود.
در حال حاضر عرضه نفت بيش از تقاضا است. چرا در گذشته اوپك ۵ ميليون بشكه از توليدات خود را كم كرد؟ با رشد اقتصادي جهان كه منفي يا نزديك صفر شده بود، توليد اتفاق نميافتد به اين دليل كه تقاضا كم ميشود.
در 2020 يا 2025 اوج توليد اتفاق ميافتد چنانكه محور مذاكرات مجمع بينالمللي انرژي IEF در سال 2010 همين نكته بود. پس چنين نگراني براي آنها وجود دارد.
امنيت انرژي براي كشورهايي كه صاحب آن نيستند بسيار مهم است. در كشور ما چون روي مخازن نفت و گاز زندگي ميكنيم كسي دغدغه امنيت انرژي ندارد اما مصرفكنندهها از اين بابت دغدغههاي زيادي دارند و به دنبال امنيت انرژي هستند.
آمريكا ميخواهد جهان تك قطبي بماند. در آينده و حتي حال نيز نميتواند با لشكركشي نظامي مشكل خود را حل كند. اما بعضي كشورها را به وسيله اهرم انرژي ميتواند مهار كند كه كشورهاي اروپايي، چين و ژاپن از آن جملهاند و بايد در اين زمينه بسيار دقت كنند.
در زمان وزارت نفت به يكي از اين كشورها سفر كردم. اين كشور قرار بود خريد نفت از ايران را كاهش دهد و كشورهاي منطقه آن را جبران كنند. به يكي از مسئولان بلند پايه اقتصادي آن كشور گفتم كشور شما در حال رشد است و اقتصاد شما در حال بزرگتر شدن است و براي آمريكا يك رقيب جدي محسوب ميشود.
آمريكا نيز نميخواهد كشوري بزرگتر از خود را ببيند و البته با شما از نظر نظامي نيز درگير نخواهد شد بلكه روي حوزههاي اقتصادي شما از جمله انرژي دست خواهد گذاشت. يعني همان كشوري كه به يك اشاره آمريكا گفته است ميخواهد توليد نفت خود را براي شما بالا ببرد با يك اشاره آمريكا صادرات نفت خود را به كشور شما قطع ميكند.
به وي گفتم ايران كشور مستقلي است و ميتواند امنيت انرژي شما را تأمين كند. اين نكته نيز بايد براي شما مهم باشد كه سبد انرژي خود را از كشورهاي وابسته به آمريكا انتخاب نكنيد و انواع منابع را براي خود حفظ كنيد.
آن مقام اقتصادي بلافاصله بعد از جلسه مصاحبه كرد و گفت ما به دليل امنيت انرژي ارتباط نفتي با ايران را قطع نخواهيم كرد.
اتحاديه اروپا نيز ناآگاهانه و جاهلانه در حال بازي در زمين آمريكا است. لشكركشيهاي آمريكا در شمال آفريقا، خاورميانه حساسيت اين مناطق را در راستاي مديريت انرژي براي آمريكا نشان ميدهد.
حضور و سرمايهگذاري آمريكا در عراق و نوع قراردادها در عراق كه مديريت فروش را در اختيار آنها قرار ميدهد نيز نشانه ديگري براي همين برنامه است.
*: چطور؟ ماهيت اين قراردادها چيست؟
ميركاظمي: اين قراردادها شبيه به قراردادهاي Production sharing يا مشاركت در توليد هستند. اكثر جاهايي كه آمريكاييها و ديگر پيمانكاران ميادين نفت و گاز را توسعه ميدهند ميدان را در اختيار ميگيرند. تنها در ايران است كه ما ميگوييم قرارداد بيع متقابل است و پيمانكار حق مالكيت بر ميدان را ندارد.
در چنين شرايطي، امروز آمريكا علاقهمند است در اين زمينه بيشتر تمركز كند و قطعا يكي از دغدغههاي حال و آينده اروپا نيز امنيت انرژي خواهد بود.
*تهديد امنيت انرژي اروپا به وسيله آمريكا و صهيونيستها
*: با توجه به اين شرايط چرا شما تصور ميكنيد اروپا از روي عدم آگاهي در زمين و پازل آمريكا بازي ميكند؟ به هر حال انها نيز نسبت به دغدغههاي عمده خود بايد نسبت به اين مساله تحليل داشته باشند.
ميركاظمي: اگر روزي قرار باشد براي اروپا تهديد امنيت انرژي وجود داشته باشد اين تهديد از جانب آمريكا و صهيونيستها خواهد بود.
اگر آنها بر مديريت انرژي مسلط شوند - مانند آنچه در منطقه ما انجام ميدهند و به كشورهاي توليد كننده ميگويند كه به چه كشورهاي و به چه ميزان نفت بفروشند و آنها نيز رعايت ميكنند-، قطعا ميتوانند اقتصادهاي رقيب خود را از پا درآورند.
آيا ميتوان تصور كرد تنها يك روز انرژي وارد كشوري نشود؟ آيا رؤساي اين كشور ميتوانند به حكومت خود ادامه دهند؟
*: نكته همين جا است طبعا اروپاييها هم بايد متوجه باشند كه چنين خطري آنها را تهديد ميكند؟
ميركاظمي: اجازه دهيد مثالي بزنم تا روشن شود بازيها در زمين جهاني چگونه شكل داده ميشوند. روزي اتحاديه اروپا وارد مساله هسته اي ايران شد تا بين ايران و آمريكا وساطت كند. اما امروز آمريكا كنار رفته و اروپاييها به نيابت از آن در حال مقابله با ما هستند. پس واضح است كه رفتار اروپا را از جاي ديگري مديريت ميكنند.
به هر حال آگاهانه يا ناآگاهانه اروپا در حال انداختن خود به چنين مخمصهاي است. آنها احساس ميكنند اگر به ايران نزديك شوند امنيت ندارند در حالي كه در واقعيت بر عكس است و اتفاقا اگر آنها به ايران نزديك شوند امنيت انرژي پيدا ميكنند چرا كه ايران كشور مستقلي است، به قراردادهاي خود پايبند است و از كسي دستور نميگيرد.
در مقابل اين كشورهايي كه با يك اشاره آمريكا توليد نفت خود را بالا و پايين ميبرند در آينده نيز ميتوانند به اشاره آمريكا در رابطه با اروپا نيز چنين كنند. اگر آمريكا تا 2020 به اين كشورها و رؤساي آنها مسلط شود آنگاه بايد پرسيد در زمان رسيدن به peak oil چه كسي نفع و چه كسي ضرر ميكند؟
در عين حال ما امروز بايد در قوانين خود پيشبيني كنيم كه اگر كشوري مانند كشورهاي اروپايي از در تخاصم با ايران وارد شد براي رسيدن به نقطه اوج توليد نفت قانون داشته باشيم و در نقطهاي كه تقاضا بر عرضه پيش ميگيرد به اين كشورها نفت نفروشيم.
معتقديم اين اشتباهي است كه اروپا مرتكب آن ميشود و در بازي آمريكاييها همراهي ميكند. تصور من اين است كه اروپا ناآگاهانه رفتار ميكند چرا كه منافع ملي آنها ايجاب نميكند كه امنيت انرژي خود را به كشورهايي وابسته كنند كه وابستگي شديدي به آمريكا دارند.
*سند ويكيليكس درباره اعلام غير واقعي ذخاير نفت عربستان
*: تصور نميكنيد يكي از دلايل نزديك نشدن اروپاييها به ايران ظرفيت پايين توليد نفت ايران در مقايسه با رقبايي مانند عربستان و عراق باشد؟
ميركاظمي: ايران دومين ذخاير گازي جهان را در اختيار دارد و ذخاير نفتي ايران نيز بسيار بالا است. به ميزان توليد فعلي ما در مدت زمان بسيار بيشتري ميتوان از ذخاير برداشت كرد.
ميدانهاي جديد زيادي نيز وجود دارند كه هنوز كشف نشدهاند. در عين حال ويكي ليكس سندي درباره ذخاير نفت عربستان منتشر كرد كه براساس آن ذخاير عربستان نصف آن چيزي است كه اعلام ميشود.
اگر اين سند واقعيت داشته باشد فاجعهاي براي واردكنندگان نفت عربستان خواهد بود.
به هر حال آمريكاييها علاقه دارند ذخاير كشورهاي وابسته به خود را بالاتر اعلام كنند تا احساس امنيت انرژي را به مشتريان نفت آنها منتقل كنند.
اگر اين سند واقعي باشد در نقطه اوج توليد فضا متفاوت ميشود و امكان جبران براي اروپاييها سختتر ميشود چرا كه بعد از آن لااقل بايد با نفت ارزان خداحافظي كرد. چنانكه مجبور خواهند بود از مياديني كه استخراج آنها سخت و هزينه بر است براي جبران كمبود نفت استفاده كنند.
در آن زمان همه ميادين عمده نفتي به بالاي نيمه عمر خود ميرسند و بالاي ۵۰ سال قدمت خواهند داشت. حتي اگر حداكثر تلاش براي توليد صيانتي در نظر گرفته شود تنها كم كردن نرخ كاهش جهاني توليد ممكن خواهد بود و از اصل كاهش توليد نميتوان جلوگيري كرد.
به همين دليل peak oil نقطه حساسي براي ما و جهان محسوب ميشود و بايد از آن براي رسيدن به اهداف سياسي اقتصادي كشورمان استفاده كنيم. همانگونه كه دشمنان ما نيز تلاش ميكنند از اين مسئله استفاده كنند.
آمريكا از الان براي استفاده از حربه امنيت انرژي برنامه ريزي و مهره چيني ميكند. كما اينكه ميبينيد ليبي و مصر را نيز به راحتي رها نميكند.
در خليج فارس و آمريكاي لاتين نيز همانگونه است. اگر كشورهاي آمريكاي لاتين به اردوگاه آمريكا باز گردند، اروپا چه قدر در اين منطقه نفوذ خواهد داشت؟ در منطقه خليج فارس اروپاييها چقدر در مديريت انرژي نفوذ دارند؟ در 2020 نفوذ آمريكا بيشتر خواهد بود يا اروپا؟ و در آن زمان قطعا تنها كشورهايي ميتوانند امنيت انرژي اروپا را تأمين كنند كه در اردوگاه آمريكا نباشند.
تصور ميكنم اروپاييها بايد در امنيت انرژي مردم خود و حركتهاي سياسي كه با نقشآفريني صهيونيستها سامان مييابد تجديد نظر كنند.
*كاهش چشمگير قدرت خريد توليدكنندگان نفت/كورس گذاشت در توليد بيشتر توجيه ندارد
*: در راستاي همين تحليل بعضي كارشناسان معتقدند آمريكاييها در حال دو پاره كردن اروپا و نگهداشتن پاره قويتر در اردوگاه خود و تحميل هزينهها به پاره ضعيفتر است. اين كارشناسان معتقد همراهي دولتهاي در مرز ورشكستگي بوتان، ايتاليا و اسپانيا با آمريكا وابستگي اين كشورها به وامهاي كشورهاي قويتر اروپاي است. تصور ميكنيد چنين تحليلي ميتواند رفتار اروپاييها را توضيح دهد؟
ميركاظمي: اتحاديه اروپا الان مشكلات فراواني دارد. بالاخره ويژگي آنها يكپارچگي بود. يكپارچه شدن نيز مراحل گوناگوني دارد و از برداشتن محدوديتهاي تجاري و اقتصادي تا اشتراك پول و برداشتن مرزها را در برميگيرد.
اگر قرار باشد اين اتحاديه تكه تكه شود يعني از آن فرآيند چندين ساله رسيدن به پول مشترك عقبنشيني كردهاند. اگر آمريكا موفق شود اروپا را تكه تكه كند ديگر اتحاديه اروپايي وجود نخواهد داشت. براي همين است كه اروپايها تلاش ميكنند بعضي كشورها را كه مشكل اقتصادي دارند حفظ كنند. هر چند هزينههايي براي بقيه اعضا به دنبال دارد.
در كل امروز اروپا با مشكلات اقتصادي فراواني روبرو است. در جلسات مشترك اوپك با اروپا نيز مطرح كردم كه چرا بايد ما تاوان ركود اقتصادي اروپا را پرداخت كنيم.
زماني كه ما توليد نفت را 5 ميليون بشكه پايين آورديم يعني ظرفيت توليد اعضاي اوپك را خالي نگهداشتيم، از آنها پرسيديم چرا ما بايد هزينه خواب سرمايه را براي شما پرداخت كنيم. امنيت تقاضا براي ما وجود ندارد.
گفتيم همانطور كه شما امنيت عرضه را طلب ميكنيد براي ما نيز امنيت تقاضا مهم است تا بتوانيم سرمايهگذاري انجام دهيم. همه اينها باعث ميشود سرمايهگذاري نيز به اندازه كافي در حوزه توليد نفت انجام نشود و peak oil نيز شديدتر اتفاق بيفتد.
به هر حال وضعيت قدرت خريد صاحبان نفت و انرژي در سرمايهگذاري در صنعت نفت تأثير دارد. در حال حاضر هر بشكه نفت 110 دلار قيمت دارد و قيمت يك اونس طلا نيز 1750 دلار است. اين در حالي است كه قيمت نفت در دهه 70 ميلادي بين ۲۵ تا ۵۰ دلار در نوسان بود و قيمت هر اونس طلا نيز 35دلار بود. اين مسئله نشان ميدهد قدرت خريد ما پايين آمده است.
سال گذشته در اوپك يك بررسي انجام شد كه بر اساس آن قدرت خريد هر بشكه به پايه 1970 قريب به 11.2 دلار شده بود. اينگونه نفت فروختن نه تنها به نسلهاي بعدي ما كمك نميكند بلكه ضرر محسوب ميشود. ضرورتي ندارد ما براي استخراج بيشتر در اين شرايط مسابقه بدهيم.
ما در اوپك ميگفتيم كه اين قيمت، قيمتي نيست كه بر اساس آن در توليد كورس بگذاريم. يكي از خبرنگاران از من پرسيد ما نبايد مقام دوم توليد اوپك را از دست بدهيم و من پاسخ دادم چه دليلي دارد در اين مسابقه بيدليل و بيحساب و كتاب تلاش كنيم خودمان را بالا نشان دهيم تا زودتر منابع با ارزشمان را از دست بدهيم. چرا كه به هر حال در آينده ارزش اين نفت به مراتب بيش از چيزي است كه الان دارد.
*درآمد مالياتي گروه ۷ از نفت از درآمد نفتي همه اعضاي اوپك بيشتر است
*: تصور نميكنيد اگر ما توليد بيشتري داشتيم حذف اين مقدار صادرات نفت ما از بازار براي اروپاييها و آمريكا هزينه بيشتري ايجاد ميكرد؟
ميركاظمي: فكر ميكنم بازار مصرف جهاني نفت حدود 85 ميليون بشكه در روز است كه 40 درصد آن را اوپك تأمين ميكند. اروپا نيز بخشي از نفت خود را از ما تأمين ميكند و با محدوديتهاي پالايش و حتي تأمين نيز روبروست چنانكه اگر اطلاعات ويكي ليكس درباره ذخاير عربستان صحيح باشد تصميمگيري درباره امنيت انرژي جهان به شكل ديگري انجام خواهد شد و ايران نيز نقش ديگري خواهد يافت. چنانكه اگر سندي كه منتشر شده صحت داشته باشد، ذخاير عربستان را پيش از انتشار اين سند براي جلوگيري از پررنگ شدن نقش ايران خلاف واقع اعلام كردهاند.
بنابراين به نظر من ما نبايد براي بالا بردن توليد ارزش قائل شويم چرا كه مصرفكنندگان اين مسابقه را براي ما فراهم كردهاند.
به هر حال تحريم اروپا، بازي اروپا در زمين ديگران و به ضرر خود اروپا خواهد بود. ما نيز بايد محكم بايستيم و اين توان را نيز در اختيار داريم كه به راحتي در برابر آنها بايستيم و يك راهكار آن است كه بازارهاي ديگري پيدا كنيم.
اين نفت اگر دست اروپاييها بود زير 300 دلار در هر بشكه آن را به ما نميفروختند. اگر افزايش قيمت ساير كالاها در 30 تا 40 سال گذشته را در مقايسه با نفت ببينيد، قطعا نفت از همه آنها عقبتر است. در صورتي كه ميزان مالياتي كه آنها از نفت ميگيرند به مراتب از درآمد توليدكنندگان بيشتر است. يعني قيمت واقعي نفت براي مصرفكننده بيش از قيمتي است كه ما عرضه ميكنيم.
ما تحقيقي درباره اعضاي گروه هفت يعني آمريكا، كانادا، ژاپن، فرانسه، انگلستان، ايتاليا و آلمان انجام داديم كه نشان داد ميزان درآمد مالياتي اين هفت كشور از نفت از درآمد حاصل از صادرات نفت 12 كشور عضو اوپك بيشتر است.
در نشست مشترك با اتحاديه اروپا به عنوان قائم مقام اوپك گفتم چرا شما ماليات نفت را كم نميكنيد كه بازار نفت تحريك شود. آنها حتي يارانه حوزههاي ديگر انرژي را زياد كردهاند اما ماليات نفت را كم نميكنند.
*: در اين شرايط ركود چرا ماليات نفت را كاهش نميدهند؟
ميركاظمي: چون نميخواهند مصرف بيش از اين را در كشورهايشان داشته باشند. ماليات اين بخش را كم نميكنند چون هم يك منبع درآمد براي آنها محسوب ميشود و هم اينكه توليدكنندگان نميتوانند قيمت را بالا ببرند.
اما ما به آنها گفتيم شما بايد ماليات را كاهش دهيد تا هم بازار تحريك شود و هم ما بتوانيم قيمت را افزايش دهيم چرا كه اين قيمت منطقي نيست.
*كاهش توليد نفت؛ راهكار مقابله با تحريم نفتي اروپا
*: خوب در شرايط فعلي راه حل ما در برابر تحريم نفتي اروپا چيست؟
ميركاظمي: به نظر من يك راهحل آن است كه ما توليد را به همان نسبت پايين بياوريم. اگر اروپا 18 درصد از نفت صادراتي ما را ميخرد ما حدود 20 درصد از درآمدهاي نفتي را وارد صندوق توسعه ملي كرده و آن را خرج نميكنيم. به همين دليل ميتوانيم معادل اين رقم توليد را براي مدتي كاهش دهيم و اصلا 18 درصدي را كه به اروپا صادر ميكنيم ديگر صادر نكنيم. چون به درآمد آن نياز فوري نداريم چنانكه دو سال است مازاد درآمدهاي نفتي وارد صندوق توسعه ملي ميشود و اين صندوق هنوز پرداختي نداشته است. ذخاير آن هم در بانكهايي است كه كشورهاي قطب مخالف ما از آن استفاده بيشتري ميكنند تا ما.
*: تصور نميكنيد كشور به صورت عمومي با كمبود منابع مالي مواجه شود؟
ميركاظمي: اين بخش از درآمد نفت كه وارد صندوق توسعه ملي ميشود طبق قانون اجازه هزينه كردن براي اداره كشور را ندارد لذا براي جبران بخشي از آن را ميتوان از طريق هدفمندي يارانهها تأمين كرد. قرار بود 50 درصد از منابع طرح هدفمندي به يارانه نقدي اختصاص بيابد و 50 درصد نيز صرف توليد و جبران هزينههاي دولت شود.
يكي از دلايل اصلي تورم در ايران خالص داراييهاي خارجي بانك مركزي است. يعني درآمد ارزي كشور بالا است و به ريال نياز داريم. لذا بانك مركزي دلار مازاد را وارد بازار كرده تا ريال مورد نياز را تامين كند و با توجه به اينكه بازار كشش جذب كامل آن را ندارد پس بانك مركزي خود ارز را برميدارد و در ازاي آن ريال جديد وارد بازار ميكند. سالها است كه در اين زمينه مشكل داريم.
*: ظاهرا بعد از جنگ بانك مركزي همواره اين كار را انجام داده است...
ميركاظمي: بله، خالص داراييهاي خارجي بانك مركزي عمدتا افزايش يافته است اگر چه گاهي نرخ رشد اين افزايش كم شده است.
يعني بازار داخلي كشش مصرف ارزهايي كه بدست آوردهايم را نداشته است اما به ريال نياز داشتهايم پس اين ارز را بانك مركزي وارد داراييهاي خارجي خود كرده و معادل آن ريال جديد وارد بازار كرده است كه باعث به هم ريختگي پايه پولي، افزايش نقدينگي و نرخ تورم شده است.
*: يكي از دلايلي كه دولتها زير بار عدم اجراي اين فرآيند نميروند آن است كه مجبور خواهند شد بودجه عمراني را كاهش دهند و كاهش بودجه عمراني نيز باعث تشديد ركود ميشود و كشور ما هم كه مدتها است با ركود درگير است و اخير نيز وارد ركود تورمي شده است. تصور نميكنيد دولتها از تشديد ركود نگرانند و به همين دليل به جاي دارايي ارزي خود پول چاپ ميكنند؟
ميركاظمي: به هر حال شما به بودجه جاري و سرمايهاي براي اداره كشور نياز داريد اين بودجه نيز عمدتا از ماليات، فروش سهام و دارايي، سود شركتهاي دولتي و نفت به دست ميآيد. وقتي به سمت تبديل بخش قابل توجهي از ارز دولت ميرويد بازار نميتواند همه آن را مصرف كند.
فرض كنيد درآمد ارزي دولت حاصل از فروش نفت و ميعانات ۱۰۰ ميليارد دلار و 40 تا 50 ميليارد دلار نيز درآمد صادراتي كشور باشد. تمام واردات كالا، خدمات و حتي قاچاق نيز در مجموع اين اندازه نيست. پس كشور مازاد ارزي دارد.
راه ديگر آن است كه اين پول از جاي ديگري تأمين شود. قبل از اجراي هدفمندي اگر قيمت نفت 80 دلار بود ميگفتيم حدود 80 - 100 هزار ميليارد تومان يارانه ميدهيم چرا كشوري كه خود نياز دارد اينگونه مصرف را بيرويه بالا برده و يارانه پرداخت ميكند.
يكي از اهداف اجراي طرح تحول مهار كردن تورم بود، به خاطر ميآوريد؟ اگر بخواهيم از ساختار موجود تبديل ارز رها شويم چارهاي جز اين را نداريم و دولت ميتواند كسري خود را از اين محل جبران كند و نياز نيست دلار بيشتري را در بازار عرضه كند كه مشتري براي آن وجود ندارد.
به هر حال درآمد مالياتي كه 25 تا ۳۰ هزار ميليارد تومان است را نميتوانيد ناگهان به 50 هزار ميليارد تومان برسانيد. پس امكان تأمين منابع دولت از اين راه وجود ندارد. فروش داراييها در بورس نيز بيش از 3 تا 4 هزار ميليارد تومان كشش ندارد. البته رد ديون متفاوت است چنانكه رقم بالايي را مثلا 20 هزار ميليارد تومان ميتوان به عنوان رد ديون واگذار كرد اما پولي از آن بدست نميآيد.
تنها نفت و يارانهها باقي ميماند و به نظر ميرسد تنها هدفمند كردن يارانه ها است كه راهحل اساسي جبران كسي بودجه دولت و كم كردن تورم محسوب ميشود. اما اگر اين طرح دقيق اجرا نشود و تورم افزايش پيدا كند عملا اجراي آن بياثر ميشود و به نوعي پس روي محسوب ميشود.
*لزوم وجود قانون براي تحريم كشورهاي تحريمكننده نفت ايران در زمان رسيدن به peak oil
*: به موضوع تحريم نفت و پيشنهاد شما باز گرديم اولا خروج ما از بازار نفت ريسك ما را براي ورود مجدد به اين بازارها افزايش نميدهد؟ به هر حال ما از هر بازار كه خارج شدهايم براي بازگشت به آن با مشكل مواجه شدهايم در عين حال اگر از ميادين كم برداشت كنيم سرمايهگذاري انجام شده ما در حوزه توليد نفت بلا استفاده نميماند؟ در عين حال تصور نميكنيد كم كردن برداشت روي وضعيت مخازن تأثير نامطلوب داشته باشد؟
ميركاظمي: اتفاقا ما در بعضي ميادين بيش از اندازه برداشت ميكنيم و توليد صيانتي ما دچار مشكل شده است كه كم كردن برداشت از اين ميادين ميتواند مشكل را تا حدودي اصلاح كند. يعني به ميزاني برداريم كه بتوانيم تزريق آب و گاز در مخازن داشته باشيم تا برداشت صيانتي تضمين شود. در عين حال بايد حداكثر برداشت را از ميادين مشترك داشته باشيم و اگر كاهش توليد ميدهيم در ميدانهاي مستقل برداشت را كاهش دهيم و صيانت دقيقتر را در اين ميادين پياده كنيم.
در وهله سوم اگر ميتوانيم بازاري پيدا كنيم كه در آن مجبور نباشيم قيمت را كاهش دهيم ميتوانيم اين بازارها را جايگزين بازار اروپا كنيم.
*: به پيشنهادهاي كاهش قيمت خريداران نفت ايران اشاره ميكنيد؟
ميركاظمي: بله، در واقع اگر كسي خواست از اين وضعيت سوء استفاده كند هيچ اشكالي ندارد كه توليد نفت را كاهش دهيم. اين كار به نفع شركت ملي نفت براي مديريت بهتر توليد صيانتي است چرا كه ديگر از آن حداكثر توليد را نميخواهند و توليد بهينه را از اين شركت خواهند خواست. در عين حال فروش اين نفت در آينده درآمد بيشتري را نصيب كشور خواهد كرد. كاهش توليد، افزايش قيمت جهاني را سبب خواهد شد و نيز به سمت عملكرد واقعي رهايي بودجه از درآمد نفتي گام برداشتهايم.
پاسخ به اين پرسش نيز ضروري است كه ما اين پول را كجا ميبريم؟ چرا در حساب ذخيره ارزي معوقه داريم؟
پيش از اين بايد پاسخ دهيم كه چرا بهرهوري ملي سرمايه در ايران پايين است؟ يكي از دلايل اين امر آن است كه در بخشهاي مختلفي در كشور سرمايهگذاري انجام شده و ظرفيت توليد ايجاد كردهايم ولي اين ظرفيت بلا استفاده مانده و منجر به افزايش توليد ملي نشده است.
دليل اين مسئله نيز آن است كه نگاه ما صادرات گرا نبوده و براي جايگزيني واردات توليد كردهايم و اين مسئله باعث خالي ماندن ظرفيتهاي موجود شده است چنانكه اگر شركت قدرت صادرات داشته باشد ظرفيت خالي پر شده و بهرهوري ملي سرمايه بالا ميرود.
پس ارزي كه اينگونه بدست ميآوريم نبايد در جايي بنشيند كه به صادرات منجر نشود اما امروز چنين نميشود. آيا بايد اجازه دهيم در صندوق توسعه ملي هم در آينده معوقه داشته باشيم؟
يكي از دلايل معوقات حساب ذخيره ارزي ناتواني در پر كردن ظرفيت واحدهاي توليدي است. در عين حال نگراني ديگر آنها بازپرداخت ارزي است. دريافت كننده تسهيلات، تسهيلات ارزي را با دلار هزار توماني دريافت كرده و بايد بازپرداخت آن را با دلار 1700 توماني انجام دهد. اين مسئله نيز ريسك سرمايهگذاري را بالا ميبرد و انگيزه سرمايهگذاري را كم ميكند. دادن ريال به متقاضي تسهيلات چه ايرادي دارد؟ ميتوانيم ريال بدهيم و ريال پس بگيريم توليد كنندگان حاضرند با درصد بالاتري تسهيلات ريالي بگيرند اما با نرخ 5 درصد تسهيلات ارزي نگيرند.
براي حل مشكل توليد نيز بخشي از يارانهها بر اساس قانون به توليد اختصاص مييابد و اگر منابع بانكها نيز مانند آنچه درباره مسكن مهر انجام شد مديريت شود بخشي از منابع مورد نياز توليد تامين ميشود.
يعني در ازاي عدم ورود منابع ناشي از كاهش توليد نفت به صندوق توسعه ملي، كافي است معادل آن را بصورت ريالي از منابع ديگري تأمين كنيم. هر چند دو سال است صندوق توسعه ملي پرداخت جدي نداشته است و امروز اين صندوق كسري ندارد كه نگران آن باشد. در عين حال ميتوانيم از محل هدفمندي يارانهها و مديريت بر منابع بانكي در جهت جبران آن كمك بگيريم.
يعني اگر براي نفت صادراتي به اروپا بازار جديدي نيز پيدا نكرديم اگر بخواهيم در برابر اتحاديه اروپا بايستيم ميتوانيم توليد نفت را كاهش دهيم. تا برخي كشورها را نيز هول بر ندارد و خواستار كاهش قيمت نفت صادراتي ايران شوند.
سوال مهم ديگري كه بايد به آن پاسخ دهيم آن است كه امروز كه نفت را به قيمتي كه ميدانيم واقعي نيست ميفروشيم كجا آن را سرمايهگذاري ميكنيم كه ارزش آن بيش از فروش انرژي به اين قيمت است.
چرا بايد در برداشت بيشتر مسابقه دهيم تا نفت را به كشورهايي كه از ما نفت نميخرند با واسطه صادر كنيم؟ ميتوانيم اصلا به آنها نفت نفروشيم و آنها بايد نگران رسيدن به نقطه اوج توليد نفت باشند.
ما نيز بايد براي زمان رسيدن به آن نقطه قانون بگذاريم. ممكن است امروز عرضه زياد باشد اما در آينده عرضه حتما از تقاضا كمتر خواهد بود و اين كشورهاي متخاصم بايد بدانند آن زمان حتما با قانون جمهوري اسلامي ايران مواجه خواهند بود آن هم در شرايطي كه قطعا تك قطبي و تسلط آمريكا بر منابع انرژي خودنمايي بيشتري خواهد كرد. آن زمان اروپاييها متوجه خواهند شد تهديد واقعي براي آن از سوي چه كشورهايي خواهد بود.
*: تصور نميكنيد در صورت تغيير وضعيت عرضه و تقاضاي انرژي فسيلي جهان كشورهاي مصرف كننده به دنبال انرژيهاي جايگزين بروند؟
ميركاظمي: آنها در اين انرژيها يارانه هم پرداخت ميكنند اما هنوز به وضعيت اقتصادي انرژيهاي نو دست پيدا نكرده اند. به هر حال انرژي نو بايد از نفت ارزانتر تمام شود. اصلا فرض كنيد به اين انرژيها نيز رسيدند چقدر زمان نياز خواهند داشت كه تجهيزات مصرف خود را از نوع منابع هيدروكربوري انرژي به نوع ديگر انرژي تغيير دهند؟ مثلا چقدر طول خواهد كشيد كه خودروها يا كارخانجات تجهيزات خود را تغيير دهند؟
مصرف كنندگان بخوبي ميدانند كه اگر peak oil اتفاق بيفتد غافلگير خواهند شد.
*: تصور نميكنيد آمريكاييها مانند بحران نفتي دهه هفتاد تلاش ميكنند بوسيله بحران مشابهي نحوه مصرف انرژي را در كشور خودشان تغيير دهند؟
ميركاظمي: البته آنها روي اين مسئله به جد كار و از اين موضوع حمايت ميكنند اما تاكنون راهحل قانع كنندهاي ارائه نشده و در صورت ارائه نيز جابجايي انرژي زمان ميبرد. مطمئن باشيد اگر آنها جواب گرفته بودند حتما آن را پياده ميكردند و براي اجراي آن صبر نميكردند.
در عين حال آنها انرژي گراني نميخرند. ببينيد هزينههاي سخت افزاري صنعت نفت چقدر افزايش يافته است مثلا وقتي به آنها ميگوييم روي LNG كار كنيد ميگويند فنآوري آن گران و به سرمايهگذاري سنگين نياز دارد وقتي به آنها ميگوييم قيمت اين فناوري را كاهش دهيد ميگويد نه شما گاز ورودي آن را ارزانتر كنيد. بنابر اين ما هم بايد راهحل خودمان را پيدا كنيم.
*: نظر شما درباره تحريم پيش دستانه ما در صادرات نفت به اروپا چيست؟ آن هم در شرايطي كه تنها زمان تأثير گذار اين تحريم پيش دستانه فصل زمستان است و گذشتن اين فصل فرصت ما را نيز از بين ميبرد
ميركاظمي: به نظر من نبايد كلي تصميمگيري كنيم و بايد براساس رفتارهاي هر يك از كشورها با آنها برخورد كنيم. آنها قطعا براي اصلاح پالايشگاههاي خود زمان نياز دارند و اين زمان را براي خود خريدهاند.
شنيدهام سفراي بعضي كشورهاي اروپايي به مجلس رفتهاند و خواستار آن شدهاند كه ايران درباره تحريم پيش دستانه صبر كند. خوب اين مسئله را بايد بصورت عمومي مطرح كنند. اگر كشوري تجديد نظر كرد ما ميتوانيم روابط خود را ادامه بدهيم و در عين حال بايد مسائل حقوقي نفت را نيز در نظر بگيريم. بالاخره قراردادها ماهيت حقوقي دارد و نقض آن براي هر يك از طرفين تبعاتي دارد.
اما ما چه اصراري به توليد بيشتر داريم؟ جهان بايد از كاهش توليد نفت ايران نگران باشد چرا كه ايران ضرر نميكند.
سه|ا|شنبه|ا|9|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[مشاهده در: www.jahannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]
-
گوناگون
پربازدیدترینها