تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835199521
سپاههراسي؛ بررسي ابعاد عمليات رواني آمريكا عليه سپاهخبرگزاري فارس: از مشروعيت قانوني انداختن سپاه، تهي كردن پشتوانه مردمي سپاه و ترسيم چهرهاي منفي و تماميت خواه از اين نهاد انقلابي در عرصههاي مختلف از جمله مسائل اقتصادي، سطح ديگري از بي اعتبار سازي سپاه است كه براي داخل كشور برنامهريزي شده است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سپاههراسي؛ بررسي ابعاد عمليات رواني آمريكا عليه سپاهخبرگزاري فارس: از مشروعيت قانوني انداختن سپاه، تهي كردن پشتوانه مردمي سپاه و ترسيم چهرهاي منفي و تماميت خواه از اين نهاد انقلابي در عرصههاي مختلف از جمله مسائل اقتصادي، سطح ديگري از بي اعتبار سازي سپاه است كه براي داخل كشور برنامهريزي شده است
خبرگزاري فارس: از مشروعيت قانوني انداختن سپاه، تهي كردن پشتوانه مردمي سپاه و ترسيم چهرهاي منفي و تماميت خواه از اين نهاد انقلابي در عرصههاي مختلف از جمله مسائل اقتصادي، سطح ديگري از بي اعتبار سازي سپاه است كه براي داخل كشور برنامهريزي شده است
عمليات رواني دشمن عليه نهادهاي مختلف انقلاب اسلامي قدمتي به درازاي عمر انقلاب اسلامي دارد. اما به صورت ويژه چند ماهي است كه فاز جديدي از عمليات رواني عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از سوي غرب و در راس آنها ايالات متحده آمريكا كليد خورده است كه داراي زوايا و ابعاد مختلفي بوده و نسبت به سناريوهاي طراحي شده سپاه هراسي در گذشته متفاوت مينمايد. به گونهاي كه برخي از مقامات رسمي امريكا از جمله فرمانده سابق نيروي زميني اين كشور در كنگره به مسئولان امريكا توصيه ميكند كه؛ پاسداران را با ارعاب و ترس نميتوان از ميدان به در كرد، چرا سرداران سپاه مانند سردار قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس را نميكشيد؟
توسل به ترور و خشونت آشكار براي از بين بردن فرماندهان سپاه يكي مشخصههاي فاز جديد سپاه هراسي امريكاييهاست كه اوج درماندگي آنها در مقابل اين نيروي ايماني و ذخيره انقلاب اسلامي را نشان ميدهد. بدون ترديد موفقيتهاي سپاه در عرصههاي مختلف و مانع سازي آن در مقابل دشمنان سبب شده است تا طراحان و مجريان براندازي در جمهوري اسلامي ايران از گذشته و به ويژه پس از سال 88 توجه خود را به نهاد سپاه به عنوان مهمترين بازوي نظام متمركز كردهاند.
الف) محورهاي بحث
1- سپاه هراسي از چه زماني كليد خورده است؟
سپاههراسي از سوي غرب و به ويژه آمريكا، تاريخچهاي به قدمت شكلگيري اين نهاد انقلابي دارد. اتهام تروريسم به سپاه، دستيابي به سلاحهاي ممنوعه، فعاليت در بخش هستهاي با هدف بهرهبرداري نظامي از آن و ... بخشهايي از عمليات رواني دشمنان انقلاب اسلامي بوده كه با هدف سپاه هراسي دنبال ميشده است.
پروژه سپاههراسي در راستاي عمليات رواني و با زدن برچسبهاي متعدد و گوناگون به سپاه، از ابتدا تا كنون در چند فاز مختلف توسط دشمنان به ويژه آمريكاييها پيگيري شده است:
فاز اول) برچسب سركوبگري؛ غرب از ابتداي انقلاب با پي بردن به ويژگيهاي منحصربفرد سپاه، دشمني با اين نهاد انقلابي را آغاز كرد. اولين فاز برچسبزني به سپاه كه در سطح داخلي هم پيگيري ميشد، در دهه 60 و زمان جنگ از سوي غرب و در راس آن امريكا به اين نهاد انقلابي زده شد. از منظر آنها سپاه كه با تمام وجود در مقابل اقدامات تروريستي و تجزيهطلبانه و سپس در برابر حمله وحشيانه صدام با حمايت جهان استكباري ايستاده بود، متهم به سركوبگري شد.
فاز دوم) برچسب تروريسم پروري و حمايت از تروريسم؛ اگرچه اتهام حمايت از تروريسم داراي سابقه زيادي است، اما اين فاز كه بعد از جنگ تا اشغال عراق و افغانستان در سطح منطقهاي برنامه ريزي و حوزه نفوذ معنوي سپاه را نشانه گرفته بود، در دو سال اخير به لحاظ تنوع اتهامات رشد چشمگيري را نشان ميدهد.
از جمله موسسه هريتيج در اين زمينه نوشت: در سال 2010، ايران حامي اصلي گروههاي مخالف روند صلح خاورميانه بود. نيروي قدس، واحد عمليات خارجي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران (IRGC)، مكانيزم اوليه رژيم براي ترويج و حمايت تروريستها در خارج از كشور است. ايران براي حماس و ساير گروههاي تروريستي از جمله جهاد اسلامي فلسطين (PIJ) و فرماندهي كل جبهه خلق براي آزادي فلسطين (PFLP-GC)، سرمايه، اسلحه و آموزش فراهم نمود.
فاز سوم) برچسب مداخلهگري و تروريسم؛ اين اتهام پس از اشغال عراق و افغانستان توسط ائتلاف غربي به سركردگي ايالات متحده در حالي به سپاه زده ميشد كه خود آنها سرزمينهاي اسلامي را با بهانههاي واهي اشغال و مداخله در امور منطقه را تا سر حد تعيين حاكم نظامي به اوج رسانده بودند.
از سوي ديگر اتهام ترور در حالي به سپاه زده ميشود كه خود آمريكاييها با درخواست سناتور كنگره اين كشور مبني بر ترور فرماندهان سپاه به ويژه سردار سرلشكر سليماني، در واقع درصدد اقدام به ترور دولتي و سازماني هستند.
فاز چهارم) برچسب تروريسم هستهاي؛ در بحث هستهاي نيز آنها سپاه را تعيينكننده ميدانند و در صدد ترسيم چهرهاي خطرناك از سپاه هستند كه اهداف توسعهطلبانهاي در سر دارد و درصدد است با دستيابي به تسليحات هستهاي، از آن در راستاي اهداف ايدئولوژيك و كمك به گروههاي مردمي چون حزبالله لبنان و حماس كه غربيها آنها را تروريست مينامند، بهره گيرد.
فاز پنجم) برچسب مجدد سركوبگري و ناقض حقوق بشر؛ از سال 88 به اين طرف با توجه به محوريت سپاه در خنثيسازي فتنه پس از انتخابات رياستجمهوري دهم، ديدگاههاي غربيها راجع به سپاه تغيير كرده، نوعي سپاههراسي با رهيافت و شكل جديد با محوريت حقوق بشري عليه اين نهاد انقلابي كليد خورد.
در اين فاز سپاه متهم است كه چرا در مقابل كساني كه قصد داشتند با پشتيباني غرب نظام اسلامي ايران را براندازي نمايند، ايستاده و بعضا با تندي با مجرمان برخورد كرده است. با وجود اين كه اين فاز در سطوح داخلي و خارجي عليه سپاه به كار گرفته ميشود، اما غلبه با سطح داخلي است.
فاز ششم) برچسب تروريسم سازماني؛ در اين فاز كه مصرف بينالمللي براي طراحان اين برچسب جديد دارد، تلاش ميشود با طرح و رسانهاي كردن پرحجم توامان حمايت سپاه از تروريسم و آموزش آنها، چهره بسيار خطرناكي از اين نهاد انقلابي به مثابه القاعده و طالبان در سطح جهاني ترسيم و زمينه برخورد با آن را فراهم نمايند.
به عنوان مثال يكي از اتهامات جديد براي ارتباط برقرار كردن سپاه با مقوله تروريسم، سناريو ترور سفير عربستان در خاك آمريكا است. به دنبال اين اتهام كه طرح آن به مجمع عمومي سازمان ملل نيز كشيده شد و قطعنامه ضعيفي هم عليه ايران صادر گرديد، اتهام اقدام تروريستي در بحرين عليه سفارت سعوديها در اين كشور نيز مطرح شد و در عين حال ادعا شد كه سپاه قصد داشت تا پل ارتباطي بحرين و عربستان را منفجر نمايد. اين دست از اتهامات اگرچه متاثر از تحولات منطقه است، اما در نوع خود كمسابقه ميباشد و بيانگر اين امر است كه اقتدار سپاه براي آمريكا به شدت نگران كننده است.
2- چرايي سپاههراسي
- موقعيت سپاه و ارتباط توانمنديهاي سپاه با قدرت ج.ا.ا
- مانع سازي سپاه بر سر منافع بلندپروازانه غرب به ويژه امريكا در منطقه
- توسعه و مديريت علمي سپاه در عرصههاي مختلف نظير فضاي مجازي و رشد چشمگير در صنايع نظامي
- نفوذ معنوي سپاه بر بازيگران جديد منطقهاي و نظامسازي جديد در كشورهاي انقلابي
- رشد روزافزون قدرت نظامي سپاه و بالا بردن ضريب بازدارندگي كشور
3- سپاه هراسي داراي چه ابعادي است؟
- امنيتي
- اقتصادي
- سياسي
- فرهنگي- اجتماعي
- مجازي و سايبري
4- ترفندها و شگردهاي سپاههراسي
- برچسبزني
- بزرگنمايي
- اهريمن سازي
- تنفرافزايي
5- اهداف گام به گام سپاه هراسي
- گام اول، زدودن سرمايه اجتماعي سپاه
- گام دوم، ايجاد شرايط ذهني براي برخورد با سپاه
- گام سوم، ايجاد شرايط عيني براي موضوع از قطعنامهها گرفته تا برخورد سخت
6- ارزيابي موانع موفقيت طرح سپاههراسي
- قدرت ايماني سپاه
- ارزش محور بودن سپاه
- مردمي بودن سپاه
- عدم آلودگي سپاه به تخلفات
- ناشناخته بودن سپاه براي دشمن
- ضعف و ناتواني دشمن
- بدبيني افكار عمومي نسبت به ماهيت دشمنان سپاه و سناريوهاي طراحي شده توسط آنها
واكاوي تهاجم عليه سپاه
اشاره
استواري و تداوم هر نظام سياسي بر اركان آن است. يكي از اركان اصلي و بازوهاي مهم نظام سياسي بازوي امنيتي آن است. از اين منظر سپاه به عنوان مهمترين بازوي امنيتي نظام اسلامي، همواره در كانون توجهات دشمنان انقلاب اسلامي قرار داشته است.
بدون ترديد اين توجه به دليل نقش اساسي اين نهاد انقلابي در حفظ انقلاب و نظام اسلامي برآمده از آن است. همان طور كه حضرت امام خميني(ره) هم با بيان جمله: «اگر سپاه نبود كشور هم نبود»، به درستي بر نقش سپاه در حراست و حفظ نظام جمهوري اسلامي تاكيد فرموده و آن را تعيينكننده و اساسي دانستهاند.
بررسي فرايند دفع و عبور نظام از بحرانهاي امنيتي اعم از سخت، نيمهسخت و نرمي كه تاكنون بر جمهوري اسلامي ايران تحميل شده نيز نشان ميدهد كه سپاه يكي از اركان اصلي بوده است. نقش سپاه در مواجهه با گروهكهاي تروريستي اوايل انقلاب، مقابله با جنگ تحميلي، برخورد با ضدانقلاب و جريانات تجزيهطلب، مقابله با تهديدات منافقين، جريان بنيصدر، آشوبهاي داخلي و مقابله با فتنههايي همچون 18 تير 78، مهار جريان برانداز ملي- مذهبيها در سال 79، از بين بردن حركتهاي ضدانقلابي گروهك پژاك و دهها مأموريت ديگر بركسي پوشيده نيست.
در جنگ نرم دشمن و در حوادث پس از انتخابات نيز اگر ايفاي نقش سپاه نبود، قطعاً امروز كشور وضعيت ديگري داشت. از اين رو، نقش و جايگاه سپاه در حفظ و حراست از دستاوردهاي انقلاب باعث شد تا طراحان و مجريان براندازي بيشتر متوجه اين نهاد تعيين كننده گردند.
از سوي ديگر طراحان براندازي نرم بر اين باورند كه موفقيت يك انقلاب مخملي بر ناكارآمد شدن دو بازوي اساسي نظام سياسي؛ بازوي مديريتي و بازوي امنيتي، استوار است؛ در تجربه نيز (مانند گرجستان يا اوكراين) براي مجريان براندازي اثبات شد كه از كار انداخته شدن بازوهاي امنيتي و مديريتي سيستم سياسي، ميتواند بسترهاي لازم و كافي را براي تغيير سياسي از يك سو و موفقيت انقلاب مخملي از سوي ديگر فراهم سازد.
بدين سان، براندازان نرم در ايران كه از يك دهه قبل برنامهريزي براي تضعيف بازوي امنيتي نظام اعم از اطلاعات، پليس، سپاه و بسيج را در دستور كار خود قرار داده بودند، پس از انتخابات 1388 با توجه به نقش سپاه در مهار اغتشاشات و آشوبهاي خياباني و بسيج مردمي در برابر آشوبطلبان، تهاجم وسيعي را عليه سپاه سامان داده و در ابعاد مختلف سرمايه و داراييهاي كليدي آن را مورد آماج خود قرار دادهاند. لذا شناخت ابعاد تهاجمات عليه سپاه اين امكان را بوجود ميآورد تا برنامههاي پيشگيري و مهار آن به دقت و همه جانبه انجام شود. اين امر در وهله اول منوط به شناخت سپاه و جايگاه آن است.
سپاه و جايگاه آن
حساسيت و اهميت توجهات به تهديد و تهاجم عليه سپاه پاسداران انقلاب ريشه در نسبت بين اين نهاد مقدس با نظام جمهوري اسلامي دارد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه در دوم ارديبهشت ماه سال 1358 طي فرماني توسط بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) به صورت رسمي تاسيس شد، چه در نزد امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب و چه از نظر ماموريت و انجام وظايف داراي جايگاه و مرتبت ممتاز و منحصر بفردي بوده و به عنوان ركن ركين نظام و انقلاب محسوب ميشود.
چنان چه مقام معظم رهبري فرمودند: «هرجامعهاي كه بخواهد يك حركت منطقي و فكري انجام دهد يك قاعده اصلي لازم دارد تا اگر ديگران متزلزل شوند، آن قاعده اصلي محكم بماند؛ اگر ديگران راه را گم ميكنند، آن محور اصلي مستقيم حركت كند؛ اگر دشمن توان اين را پيدا كرد كه در نقاط ديگر خاكريز ما را بشكند، اين نقطه خاكريز خود را محكم نگه دارد و راه را بر نفوذ دشمن ببندد تا بتواند به كمك ديگران بشتابد...
اگر من دغدغهاي در امر سپاه داشته باشم از اين ناحيه است كه سپاه خواهد توانست اين نقش حساس و بسيار مهم، يعني نقش ركن و قاعده اصلي حفظ ايمانها را به درستي ايفاء كند يا نه ؟... چيزي كه اساس قضيه است اين است كه سپاه به عنوان ركن ركين انقلاب باقي بماند.» (26/6/71)
همانطور كه نبود سپاه در نزد امام(ره) به معناي نبود كشور بود، در نگاه رهبر معظم انقلاب نيز «سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، يك نيروى نظامى است كه بقا و سلامت او، با بقا و سلامت نظام ارتباط نزديكى دارد.
يعنى اگر اين نيرو سالم و قوى باقى بماند - به حسب موازين عادى - نگرانىاى در مورد انقلاب و سلامت و بقاى آن باقى نخواهد ماند؛ زيرا وقتى چنين نيروى نظامى مؤمن و مخلص و فداكار و كاملا با ديد انقلابى و داراى نيروى عظيمى - مانند بسيج - در كشور وجود دارد، ديگر تهديدى از نوع تهديدهاى نظامى، حقيقتا براى انقلاب نگران كننده نيست...»(07/11/1368 )
از سوي ديگر بر اساس اصل 150 قانون اساسي، سپاه عملاً طي سيسال گذشته، در انجام رسالت و ماموريتهاي خطير و قانوني خود در نگهباني از انقلاب و دستاوردهاي گران سنگ آن، از هيچ تلاشي دريغ نكرده و در كنار ساير سازمانها و دستگاههاي مسئول، به مدد برخورداري از نيروهاي عظيم بسيج مردمي، همواره در پي حفظ و ارتقاي امنيت ملي پايدار بوده است.
مقام معظم رهبري چند سال پيش در اين رابطه فرمودند: «اين نعمت كه بركات فراواني در مقاطع مختلف 28 سال گذشته به ويژه دوران دفاع مقدس داشته، با حفظ جوهره خود كه همانا عنصر نظاميگري براي خدا و آمادگي براي فداكاري در راه هدف است، توانسته خدمات فراواني به كشور ارائه كند. تحرك عظيم و فوقالعاده در دوران دفاع مقدس، نوآوري و ابتكار در زمينه تأمين نيازها، حفظ جوشش و روحيه انقلابي در جامعه، و تربيت عناصر كارآمد در سرلوحه خدمات سپاه قرار دارد.»( 18/6/86)
چرايي سپاههراسي و راز دشمني با سپاه
با توجه به نكات فوق آنچه سپاه را متمايز و به دژ محكم نظام در برابر هجمههاي سخت و نرم تبديل كرد، "ويژگيهاي نرم" اين نهاد مقدس است كه مهمترين آنها عبارتند از: مردمي، انقلابي، ايمان و شجاعت، معتقد و باورمند، وفادار و پايبند، بصير و آگاه ، اعتبار و اعتماد، خوشسابقه، انسجام دروني، قدرت بسيجگري، ولايي بودن، شهادتطلبي، روحيه و خصلت فداكاري، ايثار، جانفشاني براي آرمانهاي ديني و انقلابي و...
به سبب اين ويژگي ها، سرمايهها و داراييهاست كه تاكنون هيچ نوع بحران و به ويژه تهديدات مخملي قادر به تغيير سياسي در جمهوري اسلامي نبوده است. از آن جايي كه مهمترين آماج و هدفهاي تهديد عليه نظام اسلامي و سپاه داراي ابعاد نرم افزارانه است، ويژگيهاي فوق داراي اهميت كليدي ميباشد.
1. قدرت نظامي سپاه
يكي از علل اصلي سپاههراسي، قدرت نظامي و ابتكار عمل اين نهاد انقلابي در تامين نيازهاست. به عبارت ديگر، يكي از رهيافتهاي براندازي نرم سپاه براساس ترس از قدرت يابي اين نهاد در ابعاد نظامي و تغيير موازنه امنيتي در منطقه شكل گرفته است.
به عنوان مثال "هيلاري كلينتون" وزير امور خارجه آمريكا در كنفرانس بينالمللي "آمريكا و جهان اسلام" در دوحه قطر اعلام كرد: «من نگرانم كه افزايش نفوذ و قدرت سپاه پاسداران، تهديدي بسيار مستقيم براي همگان باشد.»اگرچه اين نوع موضعگيري با هدفهاي سياسي صورت گرفته اما نميتوان اين حقيقت را پنهان كرد كه هر قدر قدرت سپاه افزايش يابد نه تنها قدرت بازدارندگي نظام ايران بالا خواهد رفت بلكه عرصه براي آمريكا در زمينه تسلط منطقهاي نيز تنگ خواهد شد.
2. نقش سپاه در عبور از بحران ها
دشمنان و براندازان نظام اسلامي ايران با توجه به موقعيت سپاه در جمهوري اسلامي بر اين باورند كه عبور از آن يكي از كليدهاي مهم فتح نظام سياسي ايران است. زيرا عمدهترين عاملي كه طراحيهاي دشمن را در هر صحنهاي به هم زده و اقدامات براندازانه غرب را در عرصههاي مختلف با ناكامي روبرو كرده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بوده است:
2/1- سپاه و ناكامي براندازي سخت؛ از نظركارشناسان غربي تاكنون عمدهترين موانع براندازي سخت نظام ايران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بوده است. سپاه موفق شد همزمان كه جنگ تحميلي هشت ساله را مديريت و در نهايت دشمن را نااميد از پيروزي نمايد، اقدامات تجزيهطلبانه، حركتهاي بيثباتسازي و عمليات پنهان و خرابكارانه و تروريستي را هم مهار و پاكسازي كند.
2/2- سپاه و ناكامي براندازي نيمه سخت؛ تهديد نيمه سخت معطوف به ابزارهاي اقتصادي و سياسي به صورت ايجابي و سلبي است. مهمترين ابزار و روشي كه قدرتهاي خارجي در اين رابطه به كار گرفتند، تحريمهاي اقتصادي و ناامنسازي پروژهها و سرمايهگذاريهاي اقتصادي بود. سپاه پاسداران در اين زمينه داراي موفقيتهاي چشمگيري است. سپاه در بسياري از پروژههايي كه غرب با ناامنسازي سرمايهگذاري در آنها سعي در فلج كردن اقتصاد ايران داشت، وارد شده و چنين تهديداتي را ناكام گذاشت.
2/3- سپاه و ناكامي براندازي نرم؛ نقش سپاه در مهار براندازي نرم توجه مخالفان را به اين نهاد مقدس بيش از گذشته افزايش داد. مطالب و ميزگردهايي كه بعد از انتخابات سال 88 نسبت به گذشته در خصوص سپاه و چگونگي مواجهه با آن منتشر و برگزار شده، مويد اين نكته است كه قدرتهاي برانداز، سپاه را به عنوان مانع اصلي پروژههاي خود در ايران ميبينند.
يكي از اين موارد گزارش 160 صفحهاي مركز سابان در انديشكده بروكينگز است كه تأكيد كرد: «اعتراضات مردم در زمان انتخابات مجادلهبرانگيز سال گذشته، كه جلوهاي از آن در خيابانهاي ايران ظاهر شد و اميد را در غرب زنده كرد، محو شده؛ احساس بيم و اميدي كه فضاي گفتمان سياسي سال 2009 را آكنده كرده بود، به يمن وفاداري پا برجاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به نظام اسلامي و رهبري فعلي آن، از ميان رفت.»(فارس 1388)
3. نفوذ و تاثير بلامنازع سپاه در تحولات منطقه اي
غرب با محوريت امريكا از نفوذ معنوي جمهوري اسلامي ايران و نهادهاي انقلابي نظير سپاه در بازيگران جديد منطقهاي و همچنين از قدرت الهامبخشي انقلاب بسيار بيمناك است و ميكوشد با طراحي سناريوهايي چون سپاههراسي در مقابل اين نفوذ بايستد و در صورت توان آن را نابود و يا حداقل مهار نمايد.
راهبردهاي دشمن براي تضعيف و نابودي سپاه
موقعيت سپاه و كارايي آن در ناكامسازي پروژههاي غرب در ايران ضمن اينكه توجه آنها را به اين نهاد بيشتر جلب كرد، به نظر ميرسد براي عبور از اين مانع، آمريكا و متحدين آن، فرايند چند مرحلهاي و چند وجهي در دو سطح داخل و خارج را براي تضعيف و ناكارآمد كردن سپاه مهندسي و دنبال ميكنند.
در اين برنامه در عين حال كه از منابع قدرت نرم استفاده ميشود، منابع و اهرمهاي سخت و نيمهسخت نيز مورد توجه ميباشد. نكته اساسي اين است كه آمريكا با بهرهگيري از منابع سخت و نيمهسخت سعي در اثرگذاري نرم بر اين نهاد را دارد. همچنين هجمههاي رسانهاي آنها در سطح منطقهاي و يا اقدامات خاص در منطقه و سازمانهاي بينالمللي نيز پيوند سيستميك با فرايندهاي داخلي تهديد عليه سپاه دارد. كه در مجموع به برخي از آنها اشاره ميگردد:
1. تضعيف منابع نرم اقتدار سپاه
دشمن از طريق برچسبزني، ذهنيتسازي و ارائه تصوير منفي به دنبال تضعيف منابع نرم اقتدار سپاه است. در اين راستا، سرمايه اجتماعي، قدرت نرم سازمانها و نظامهاي سياسي است؛ هر نوع اختلال در عناصر اصلي سرمايه اجتماعي را به عنوان تهديد وجودي تلقي ميكنند. برخي محققان مصاديق سرمايه اجتماعي را در چهار گروه اصلي زير دستهبندي كردهاند: عنصر هنجاري مانند اعتماد، عنصر ارتباطي مانند اعتبار و عنصر اعتقادي مانند وفاداري و عنصر آينده شناختي مانند اميد.(افتخاري 1387: 319-315)
در اين راستا، ويژگيهاي نرمي كه سپاه در طي انقلاب كسب كرده است، سرمايه كنوني اين نهاد را تشكيل ميدهد. اين سرمايه اكنون قدرت نرم سپاه محسوب ميشود. اين قدرت و سرمايه اجتماعي باعث شد تا سپاه با ساير نهادها متمايز گردد و در مهار بحرانها و تهديدات امنيتي با كمترين هزينهاي موفق شود.
مهمترين عناصر سرمايه اجتماعي سپاه كه مورد آماج مهندسي شده دشمن ميباشد؛ اعتماد و اعتبار سپاه است. اعتمادسوزي و بياعتبارسازي اين نهاد در نزد افكارعمومي به طرق و شيوههاي مختلفي صورت ميگيرد.
1/1- اعتماد سوزي؛ اعتماد اجتماعي «دلالت برانتظارات و تعهدات اكتسابي وتاييد شده به لحاظ اجتماعي كه افراد نسبت به يكديگر و نسبت به سازمانها و نهادهاي مربوط به زندگي اجتماعيشان دارند، مي كند.»(غفاري، 1380: 99) بر اين مبنا نسبت اعتماد سپاه داراي وجوه مختلفي است؛ اعتماد ميان مردم و سپاه، نخبگان و سپاه، كاركنان سپاه با فرماندهان و كاركنان با يكديگر. مجريان تهديدات نرم سعي دارند با معكوس سازي اين فرايند به جو بي اعتمادي در جامعه و سازمان دامن زده و رفتارهاي همگرايانه افكار عمومي را به واگرايي تبديل نمايند.
در اين زمينه غرب و مخالفان نظام با انواع تكنيكهاي روانشناختي و فريب به اين امر مبادرت ميورزند. از جمله اين اقدامات معرفي كردن سپاه به عنوان بازوي سركوبگر يا ضد مردمي نظام، مخوف و ترسناك معرفي كردن آن، مستندسازيهاي دروغين در خصوص نحوه برخورد سپاه با اغتشاشگران و يا معرفي كردن سپاه به عنوان سوپر ساختار نظام و دخالت در حوزه اقتصاد و... است.
به عنوان نمونه گزارش راهبردي "مايكل آيزنشتات " كارشناس ارشد و مدير موسسه "مطالعات خاورنزديك واشنگتن " به اين موسسه در سال 88 ، كه چگونگي بدبينسازي افكارعمومي نسبت به سپاه را به كاخ سفيد توصيه كرده بود، قابل توجه است: «آمريكا براي افزايش تنش در داخل رژيم و نيروهاي امنيتي بايد گزارشهايي را به صورت گلچين شده منتشر كند كه اين ادعا را طرح كند كه چگونه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از ارتباطات خود بهره ميبرد تا اقتصاد كشور را كنترل كند. اين اقدامات ميتوانند باعث شوند كه نارضايتي در ميان نيروهاي امنيتي و نظامي كه از نظر اقتصادي امتيازات خاصي ندارند، افزايش يابد.» (jangnarm.com)
در همين چارجوب، كافي است در موتور جستجوگر ياهو يا گوگل واژه سپاه داده شود تا مشخص گردد كه آمريكا و رژيم صهيونيستي به چه ميزان عليه سپاه به اعتمادسوزي ميپردازند.
1/2- بي اعتبارسازي؛ اعتبار به منزله پشتوانه سازمان ، اجراي تصميمات و وظايف آن را تسهيل ميكند. اعتبار و پرستيژ همواره مدنظر سازمانها بوده است به گونهاي كه آن را به عنوان يك منبع مستقل قدرت به شمار آوردهاند. البته اعتبار ناشي از عوامل مختلفي است. "ناي" در اين خصوص ميگويد:« اعتبار يك منشاء تعيينكننده و يك ركن با اهميت قدرت نرم محسوب ميگردد. از نظر وي شهرت يا اعتبار اهميت بيشتري حتي نسبت به گذشته پيدا كرده است. » (ناي 1383: 25-12)
علاوه بر اعتبار سازمان، اعتبار اعضاي سازمان نيز از اهميتي فوقالعاده برخوردار است. در اين كه وجود يك قدرت نظامي قابل قبول و مقتدر، عنصري عمده از قدرت ملي به حساب ميآيد و اين كه مجهز بودن اين قدرت به تجهيزات پيشرفته به توان رزمي آن ميافزايد ترديدي نيست.
اما ايجاد اقتدار ملي نظامي نياز به نرمافزارهاي بسيار ظريف اجتماعي دارد كه اين نرمافزارها در ارتقاء روحيه كاركنان از سختافزارهاي جنگي گران قيمت مؤثرتر است. مقبوليت سازمانهاي نظامي بيش از هر چيز به منزلت جايگاه كاركنان نظامي در جامعه بستگي دارد. در صورتي كه جامعه و مردم براي سازمانهاي نظامي مقبوليت و اعتبار لازم را قايل باشند و امنيت خود را در پناه اقتدار آن بدانند، سازمان نظامي به نوبه خود از پشتيبانيهاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و رواني كافي برخوردار خواهد بود و در اين شرايط است كه كاركنان اين سازمان از روحيهاي كه سه چهارم قوا تعبير شده است، برخوردار ميشوند.
عكس اين تصور، يعني جدا تصور شدن سازمانهاي نظامي از مردم و تلقي آن به عنوان اعمالكننده قدرت سياسي صرفاً براي حفظ حاكميت ، طبعاً نميتواند پشتيباني مردمي را همراه داشته باشد و نهايتاً چنين سازمانهايي نه اينكه ايجاد پرستيژ در اقتدار ملي نميكنند بلكه در واقع در مقابل مردم قرار ميگيرند و باعث كاهش اقتدار ملي نيز ميشوند. (ميرسپاسي1380: 23-21)
طراحان و مجريان تهديد نرم عليه سپاه به موازات اعتمادسوزي، اعتبار سپاه را نيز مورد آماج قرار دادهاند. يكي از اقدامات از اين دست، برگزاري ميزگردهاي سياسي پيرامون سپاه گذشته و سپاه حال است؛ به عنوان نمونه در يك ميزگردي كه محسن سازگارا، حسن منصور و علي آلفونه از آمريكا و قاسم شعله سعدي از ايران حضور داشتند، سازگارا مدعي شد كه سپاه از سال 68 به انحراف كشيده شد اما بلافاصله آلفونه با لحني تند خطاب به سازگارا تاكيد كرد كه انحراف سپاه از سال 61 بوده است.
انتشار شكايت هفت متهم حوادث پس از انتخابات از يكي از نيروهاي سپاه پاسداران، يا اتهامات سران فتنه و سپس رسانههاي خارجي و وبلاگنويسهاي هدايت شده پيرامون نحوه برخورد اين نهاد در جريان شورشها با زندانيان را نيز در همين راستا ميتوان ارزيابي نمود.
يكي ديگر از نمونههاي اعتبارسوزي سپاه اتهام و القاء دست داشتن سپاه در معاملات غير قانوني است. افزون بر اين، برخي از شبكههاي خبري خارجي نيز در اين رابطه وارد شده و با ترفندهاي رسانهاي سپاه را متهم به قاچاق و پولشويي و غيره كردهاند. به عنوان نمونه نحوه تنظيم خبر دست داشتن سپاه در پولشويي در سايت گوگل قابل توجه است.
در اين سايت آمده «در ماه مارس سال ۲۰۱۰ شبكه خبري غربي گفت يك شبكه پولشويي در كشورهاي عربي كه گفته ميشد زيرنظر سپاه پاسداران فعاليت ميكرده توسط مقامات بحريني و كويتي كشف شد. گفته ميشد اين پول از طريق قاچاق مواد مخدر بدست ميآمدهاست.» انتشار اين نوع خبرها كه كاملاً در تضاد با ماهيت سپاه است اما نحوه تنظيم و آدرسدهي از يك سو و تكرار اخبار از اين دست سعي در تاثيرگذاري بر افكار عمومي منطقه و داخل ايران نسبت به اين نهاد مقدس دارد.
1/3- مشرعيتزدايي؛ يكي از روشهاي مجريان براندازي خارجي جهت سپاههراسي و سپاهستيزي، سلب مشروعيت اين نهاد و در تضاد قراردادن آن با قواعد بينالمللي و حتي ملي است. تحريم هايي كه عليه سپاه وضع شده عمدتاً با همين كاركرد جهت جداسازي آن از حاكميت صورت گرفته است. امريكا و متحدين آن علاوه بر تحريمهاي شوراي امنيت، به صورت يكجانبه و چندجانبه نيز سپاه پاسداران را تحت تحريم قرار دادهاند.
طرح مسدود كردن حسابهاي بانكي اعضا و وابستگان سپاه پاسداران در قطعنامهها بيانگر اين نكته است كه دشمن درصدد مشروعيتزدايي از سپاه در افكار عمومي خارجي و داخلي است. نشريات آمريكايي توضيح دادند كه ميخواهند بخشهايي از ايران را تحريم كنند كه هم تاثيرگذار باشد و هم اين كه موقعيت غرب در افكار عمومي ايران تضعيف نشود. مشروعيتزدايي در دو سطح داخلي و خارجي از طريق سپاههراسي پيگيري ميشود.
2. تضعيف منابع نيمهسخت و سخت اقتدار سپاه
علاوه بر تضعيف منابع نرم اقتدار و مشروعيت سپاه، دشمنان سپاه، منابع قدرت نيمهسخت و سخت اين نهاد تاثيرگذار و انقلابي را نيز نشانه گرفته و براي هر كدام برنامهريزي كردهاند. صدور قطعنامههاي متعدد كه در آنها تحريمهايي را عليه نهاد سپاه و همچنين برخي از فرماندهان سپاه پيشبيني كردهاند، ميتوان در اين راستا ارزيابي كرد.
بخشي از اين تحريمهاي غرب با هدف محدودسازي قدرت تكنولوژي نظامي سپاه اعمال ميشود. بخشهاي ديگر آنها در راستاي محدودسازي قدرت مالي و اعتباراتي كه براي تقويت بنيه نظامي سپاه لازم است، به منصه ظهور ميرسد. غرب تلاش ميكند با ترسيم چهرهاي وارونه از سپاه در حوزه اقتصادي و پروژههاي سنگين زيرساختي، اين گونه القا كند كه سپاه از رانت قدرت استفاده كرده، با تصاحب پروژههاي كلان سازندگي در حوزههاي راهسازي و سدسازي و ... مانع فعاليت شركتهاي خصوصي ميشود. اين در حالي است كه سپاه تنها در صورتي كه شركت داخلي از عهده اجراي يك پروژهاي برنيامد و يا در رقابت با شركتهاي خارجي، پروژهاي را كه خارجيها با قيمت بالا ميخواهند اجرا نمايند را تقبل مينمايد.
نتيجه
اگرچه سپاههراسي از مدتها پيش دنبال ميشد اما اين پروژه از سال 88 بويژه پس از شكست براندازي مخملي در سال گذشته به شدت افزايش يافته است. سپاههراسي از چند زاويه در حال پيگيري است . مهمترين آن برچسبزني يا اتهامزني به سپاه در زمينه دخالت اين نهاد در امور كشورهاي منطقه و جهان است. اقدامات برچسبزني عليه سپاه با چند هدف به هم پيوسته در دو سطح صورت ميگيرد:
يك- امنيتي كردن موضوع سپاه در جهان؛ در ابتداي امر سعي بر اين است تا نهاد سپاه به يك موضوع امنيتي جهاني كه صلح و امنيت بينالمللي را به خطر مياندازد، تبديل گردد. به بيان ديگر، غرب با اقدامات انجام شده و امنيتي كردن موضوع سپاه در سطوح منطقهاي و بينالمللي در صدد تمهيد زمينههاي برخورد جهاني با سپاه ميباشد.
امنيتي كردن پديده به معناي موفقيت در شناساندن تهديدات شناسايي شده به عنوان تهديدات امنيتي به مخاطب است. (رك عبداله خاني ك1386:گفتار هفتم و هشتم) در اين راستا از تكنيكهاي مختلفي بهره گرفته ميشود.
ازجمله يكي از اقدامات در اين زمينه استفاده از تكنيك برچسبزني عليه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. معرفي كردن سپاه به عنوان نيروي حامي تروريستها در سرتاسر جهان و يا يك نيروي تروريستي كه از مدتها پيش دنبال ميشد، اكنون در راستاي پروژه سپاههراسي اين موضوع با شدت بيشتري تعقيب ميگردد.
دو- بياعتبارسازي و زدودن مشروعيت قانوني سپاه در داخل؛ سطح ديگر اين سناريو بياعتبارسازي، از مشروعيت قانوني انداختن سپاه، تهي كردن پشتوانه مردمي سپاه و ترسيم چهرهاي منفي و تماميت خواه از اين نهاد انقلابي در عرصههاي مختلف از جمله مسائل اقتصادي است كه براي داخل كشور برنامهريزي شده است. در اين حوزه بعضا از برخي گروهها و جريانات سياسي زاويهدار با نظام هم عليه سپاه يارگيري ميشود.
پي نوشتها:
1-افتخاري، اصغر (1387)«بازخواني امنيتي سرمايه اجتماعي»در مقالات برگزيده همايش بسيج و قدرت نرم2،سرمايه اجتماعي و بسيج، نشر پژوهشكده مطالعات و تحقيقات بسيج ،تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
2-باقري، سيامك(1388) مديريت بحران در انقلاب مخملي، فصلنامه مديريت بحران و وضعيتهاي اضطراري، تهران، شماره 3و4، بهار و تابستان.
3-عبداله خاني، علي(1386) تهديدات امنيت ملي ( شناخت و روش). تهران: انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران. بوزان 1386: 57).
4-غفاري، غلامرضا (1380) تبيين عوامل اجتماعي وفرهنگي موثربرمشاركت اجتماعي واقتصادي سازمانيافته به عنوان مكانيسمي براي توسعه روستايي درايران،پايان نامه دكترا، تهران: دانشكده علوم اجتماعي.
5-ميرسپاسي، ناصر(1380) نقش منزلت اجتماعي سازمان و پرسنل نظامي در تقويت اقتدار ملي، فصلنامه مطالعات دفاعي استراتژيك، سال سوم، شماره نهم.
6- ناي، جوزف (1383) كاربرد قدرت نرم، ترجمه:سيدرضا ميرطاهر، فصلنامه راهبردي دفاعي شماره 6.
منبع : فصلنامه اخوت شماره 15
انتهاي متن/
يکشنبه|ا|7|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]
-
گوناگون
پربازدیدترینها