تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816332002




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز غربت قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز غربت قرآن
جام جم آنلاين: «بازسازي كمپ ديويد در تونس»،«نانوشته ها در گزارش هاي NIE»،«غربت قرآن»،«نتايج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«اديان، محور صلح و عدالت جهاني»،«علل عدم تمايل افراد به سينما»،«بينش مندي برتر از دانش مندي»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... كه برخي از آنها درزير مي‌آيد.


كيهان:بازسازي كمپ ديويد در تونس

«بازسازي كمپ ديويد در تونس»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد؛روز جمعه وزراي خارجه آمريكا، اتحاديه اروپا و جمعي از دولت هاي عربي در شهر پايتخت تونس جمع شدند تا در غياب مردم، نظام سياسي آينده سوريه را تعيين نمايند! نام اين اجلاس «دوستان مردم سوريه» بود ولي كساني كه در جريان اعمال فشارهاي يك سال اخير غرب و همگرايان عرب آن بودند نام آن را اجلاس دشمنان سوريه نهادند. در اين اجلاس يك روزه، آمريكا بيش از ساير كشورها سرمايه گذاري كرده بود همزمان رئيس جمهور، رئيس ستاد مشترك ارتش و وزيرخارجه اين كشور در اظهارات شديد اللحني «بشاراسد» را تحت فشار قرار دادند تا استعفا دهد و در عين حال وانمود كردند كه از تسليح مخالفان سوريه حمايت نمي كنند. در عين حال بيانيه پاياني اين اجلاس تناسب چنداني با تجمع حدود 60 هيئت ديپلماتيك و مواضع تند مقامات آمريكايي نداشت. در خصوص اين اجلاس چند نكته به نظر مي رسند:

1- اجلاس ضد سوري روز جمعه، بيش از هر صحنه اي، «كمپ ديويد» را در اذهان تداعي كرد چرا كه در ميان كشورهاي عربي هيچ كشوري به اندازه سوريه پاي كار فلسطين نيست و دمشق يكي از چند عامل مهم پيروزي حزب الله در جنگ 33 روزه و پيروزي حماس و جهاد اسلامي در جنگ 22 روزه و بطور كلي يكي از چند عامل مهم در شكل گيري مقاومت در فلسطين و لبنان و يكي از عوامل جريان بيداري اسلامي در منطقه است بنابراين كاملا واضح است كه با فروپاشي ستون مصر در برنامه كمپ ديويد اينك اين سوريه است كه بايد با روي كار آمدن رژيمي شبيه رژيم سادات و مبارك ستون مصر را بازسازي كند. همه هم مي دانند كه بعد از مصر، سوريه تنها كشور عربي است كه مي تواند اين نقش را ايفا نمايد. رژيم صهيونيستي طي يك سال گذشته ناچار به اعزام واحدهايي از ارتش خود به سمت مرزهاي مصر و اردن شده است و حال آنكه طي سه دهه گذشته - از كمپ ديويد تا انقلاب هاي اسلامي عربي - اين دو مرز طولاني كه شرق و جنوب و جنوب غربي فلسطين را در برمي گيرد، «مرز سفيد» به حساب آمده و نظاميان اين رژيم ضرورتي به حضور در اين مرزها نمي ديدند. در واقع اجلاس تونس مي خواهد مرزهاي شمالي و شمال شرقي مياني - مرز غزه - را امنيت ببخشد و از اين طريق بر دو جبهه مصر و اردن براي تضمين همكاري امنيتي فشار وارد نمايد.

اين اتفاق اگر بيفتد - كه خيلي بعيد است - آنگاه شرايط براي فلسطيني ها بسيار دشوار شده و در معرض خطر جدي قرار مي گيرند.

2- انتخاب تونس در اين ميان معناي بخصوصي دارد. پيش از اين سه اجلاس در تركيه برگزار شده بود اما در آن اجلاس ها از كشورهاي منطقه و بين المللي بطور رسمي خبري نبود و تركيه به تنهايي بار حضور آنان را بر دوش مي كشيد. همچنين طي ماههاي گذشته لندن و پاريس هم ميزبان اجلاس هايي بودند كه عمدتا از سران گروهكهاي محارب و مسلح ضد سوري تشكيل شده بودند. اين بار اجلاس با حضور كشورهاي خاص و گروههاي محارب و مسلح برگزار شد. در مورد مكان برگزاري اجلاس سوالاتي وجود دارد اما با كنكاش روي شكست طرحهاي عربي و غربي ضد سوري طي ماههاي گذشته درمي يابيم كه اين بار تونس انتخاب شد تا از يك سو از وجهه تونس كه به واسطه قيام عليه ديكتاتور وابسته به آمريكا و برهم زدن طرح هاي آمريكا و اروپا بدست آمده است استفاده نمايند و از سوي ديگر از آنجا كه تونس اولين كشوري بود كه تحول را در حوزه عربي كليد زد، مي خواستند با استفاده از فرمول «اين هماني» به مخالفان اندك رژيم قدرتمند سوريه قوت قلب بدهند. البته در اين حال اين موضوع هم قابل اشاره است كه رهبران جريان النهضه تحت تاثير هم كيشي كه با «اخوان المسلمين سوريه» احساس مي كردند به يك ساده لوحي مفرط درباره سوريه مبتلا گرديدند و غرب از اين ضعف استفاده كرد.

3- اجلاس تونس در عين حال به نوعي اعتراف به شكست هم بود تا جايي كه عربستان و قطر تا روز پنجشنبه- يك روز پيش از اجلاس- تهديد كردند تنها در صورتي در اجلاس تونس شركت مي نمايند كه تجهيز و تسليح مخالفان بطور رسمي اعلام شده و «شوراي ملي سوريه»- عنوان گروهك هاي مسلح سوريه كه يك سرهنگ دوم فراري ارتش سوريه بنام برهان غليون آن را فرماندهي مي نمايد- بعنوان جايگزين رژيم اسد به تصويب برسد كه هيچكدام به تصويب رسمي نرسيد و البته كاملا واضح است كه اساسا شوراي ملي سوريه را همين آمريكايي ها، فرانسوي ها، انگليسي ها و سعودي ها به وجود آوردند و هر روز آنها را تجهيز و تسليح كردند ولي مشكل عربستان اين بود كه هزينه را پرداخته ولي نتيجه اي نگرفته بود. عربستان حالا مي خواست حدود 60 كشور شركت كننده را در شرايطي قرار دهد كه به هر صورتي اين شورا را به رسميت بشناسد و تسليح آن را رسما بعهده بگيرد و حال آنكه كمتر كشوري قادر است روي اسب بازنده شرط بندي كند. بر اين اساس حتي رئيس ستاد ارتش آمريكا يك روز پيش از شروع به كار اجلاس، تسليح رسمي مخالفان بشار اسد را عجولانه و داراي پيامدهاي نامعين اعلام كرد و اوباما هم به A.B.C گفت به رسميت شناختن مخالفان بشار هنوز زود است و در نهايت دربيانيه نهايي اجلاس تنها به اين نكته بسنده شد كه: «مخالفان به سمت پذيرش رسمي در جامعه بين المللي در حال پيشروي اند!»

4- در اين اجلاس دو دستگي ميان كشورهاي شركت كننده موج مي زد. از يك سو آمريكا، فرانسه، انگليس، عربستان، قطر و تركيه خواهان «رسميت دادن به شوراي ملي سوريه» و تسليح رسمي مخالفان بودند ولي اكثريت كشورهاي ديگر از جمله خود ميزبان بشدت مخالف اين مسئله بوده و آن را مقدمه دخالت نظامي خارجي در سوريه به حساب آوردند. در واقع در اين اجلاس براي اكثر كشورهاي شركت كننده اين نگراني وجود داشت كه غرب و عربستان درصددند تا به بهانه كمك به مردم سوريه يك رويه خطرناك را پايه گذاري كنند و از اين طريق به دخالت دامنه دار در كشورهاي ديگر بپردازند. در واقع اگر نگاهي به روند دخالت نظامي غرب در ليبي بياندازيم و اقدامات غرب در مواجهه با سوريه را مورد مطالعه قرار دهيم در مي يابيم كه غرب آرام آرام در حال تقسيم مشروعيت كشورها به «مشروعيت داخلي» و «مشروعيت خارجي» است به گونه اي كه بتوان عليه يك كشور داراي مشروعيت داخلي وارد عمل شد با اين ادعا كه اين كشور فاقد مشروعيت خارجي است. اين موضوع كم و بيش از اظهارات رئيس جمهور آمريكا و وزير خارجه هم پيدا بود. اوباما اعلام كرد كه از نظر جامعه بين المللي بشار اسد يك ياغي است كه به هيچكدام از هشدارهاي بين المللي توجه نمي كند بنابراين جامعه بين المللي حق دارد عليه او وارد عمل شود.

5- اجلاس تونس در شرايطي برگزار شد كه حداقل سه همسايه سوريه در اجلاس حضور پيدا نكرده و مواضعي هم عليه آن اتخاذ ننمودند؛ عراق، لبنان و اردن. و اين در حالي است كه سوريه طي ماههاي گذشته منافذ ورودي نيروهاي مسلح از مرز طولاني تركيه به خاك خود را مسدود كرده است. مرز لبنان و سوريه هم با عزيمت نيروهاي ارتش لبنان به سمت مرزهاي شمال شرقي اين كشور براي سوريه امن شده است. مرز عراق و سوريه هم تا حد زيادي امنيت دارد. سوريه طي هفته هاي گذشته درباره مهمترين استان ناآرام خود- حمص كه با سه كشور لبنان، اردن و عراق مرز دارد- هم موفقيت هاي مهمي بدست آورده است. فشار دولت سوريه بر مخالفان مسلح خود در حمص سبب تسليم شدن حداقل 5000 نفر از آنان شد و اينك اوضاع اين استان به سمت آرامش پيش مي رود بنابراين كاملا واضح است كه وضعيت سوريه به نقطه نهايي خود نزديك مي شود.

در واقع مي توان گفت اجلاس تونس نوعي تنفس مصنوعي و اميدوار كردن مخالفان است و اين در حالي است كه مخالفان سوريه امروز دوشقه شده اند. حداقل يك گروه بزرگ از مخالفان بشار اجلاس تونس را تحريم كرده و آن را دخالت در امور داخلي كشور خود ارزيابي كردند.

6- نكته ديگر اين است كه مخالفان بشار اسد مشكل كمبود سلاح و مشكل به رسميت شناخته شدن ندارند. مشكل اين است كه آنان با همين سلاح ها موقعيت خود در داخل سوريه را از دست داده اند چرا كه هيچ گروهي با ترور نمي تواند موقعيت اجتماعي پيدا كند. در مورد به رسميت شناخته شدن هم اساسا اين گروهها مولود كشورهايي نظير آمريكا، فرانسه، انگليس، عربستان و رژيم صهيونيستي اند و اين فراتر از به رسميت شناخته شدن و مورد حمايت قرار گرفتن در موردي خاص است اما پي گيري اين دو موضوع براي اين است كه رعبي در داخل سوريه به وجود آورد به گونه اي كه عوام خيال كنند تا حالا بازي دست گرمي بوده و حالا بازي اصلي قرار است شروع شود در حاليكه مردم سوريه به خوبي مي دانندكه هفته هاست ناآرامي فقط در يك نقطه- حمص- است و حمص هم نسبت به گذشته آرام تر است. با اين وصف مي توان گفت سناريوي تونس، سناريوي كساني است كه بازي را به اتمام رسانده و حالا از عدم هيجان تماشاچيان به دست و پا افتاده و با دلقك بازي مي خواهند وانمود كنند كه هنوز چيزي از نمايش باقي مانده است!

خراسان:نانوشته ها در گزارش هاي NIE

«نانوشته ها در گزارش هاي NIE»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بيهقي است كه در آن مي‌خوانيد؛فضاي انتشار گزارش جديد ۱۶ نهاد اطلاعاتي آمريكا موسوم به NIE درباره برنامه هسته اي ايران شباهت هايي به فضاي انتشار گزارش همين نهادها در سال ۲۰۰۷ ميلادي دارد. در آن دوره كه با رياست جمهوري جرج بوش جمهوري خواه مقارن بود، احتمال اقدام نظامي آمريكا يا اسرائيل عليه ايران ترجيع بند گزارش هاي بسياري از رسانه هاي غربي بود و گزارش NIE از قضا چنان جو حاكم را دگرگون كرد كه تا مدت ها بعد كمتر كسي از حمله به تاسيسات هسته اي ايران سخن گفت. اين كه چرا در آن سال و در آن فضا گزارشي با اين رويكرد منتشر شد شايد راه را براي تحليل گزارش جديد NIE نيز هموار كند.

در سال ۲۰۰۷ ميلادي مقام هاي آمريكا از حزب جمهوري خواه چندان ابايي از طرح موضوع حمله به ايران نداشتند با اين حال گزارش NIE نشان داد كه برخلاف جريان حاكم رسانه اي - تبليغاتي، به اصطلاح عقلاي پرده نشين تمايلي به اقدام نظامي عليه ايران و حتي ادامه تنش گسترده با اين كشور ندارند.

اكنون نيز تهديد به حمله نظامي البته نه از سوي مقام هاي آمريكا از حزب دموكرات اما از سوي مقام هاي اسرائيلي و رسانه هاي غربي به كرات شنيده مي شود و اين بار هم انتظار مي رود كه گزارش NIEبه كار اطفاي حريقي آيد كه هر چند هنوز افروخته نشده اما سخن گفتن از آن و به تعبير ديگر عمليات رواني بر پايه آن را ناموجه مي داند.

اين ناموجه بودن نه تنها خود را در تشكيك و ترديد نسبت به تشديد تحريم ها عليه ايران نشان داده، بلكه واكنش كشورمان نيز تاييدي بر اين واقعيت بوده كه ايران در مقابل عمليات رواني گسترده و تشديد تحريم ها به عقب نمي نشيند و گاه حتي گام هايي به جلو برمي دارد.

توقف صادرات نفتي به برخي كشورهاي اروپايي به عنوان يكي از مهم ترين واكنش هاي ايران به تشديد تحريم ها گرچه در سطح مواضع سياسي و گزارش هاي رسانه اي كم تاثير تلقي شد اما چندي بعد تيموتي گايتنر، وزير دارايي آمريكا عنوان كرد كه دولت اوباما در حال بررسي بهره برداري احتمالي از ذخاير استراتژيك نفت خام ايالات متحده براي مقابله با آثار منفي قطع صادرات نفت خام ايران بر بازارهاي جهاني است.

اما اين تنها تدبيري نيست كه در برابر واكنش هاي احتمالي ايران در سطوح غيررسانه اي مانند NIE يا سطوح رسانه اي تر انديشيده شده است. به نوشته روزنامه آمريكايي وال استريت ژورنال ، پنتاگون به كنگره آمريكا اعلام كرده كه قصد دارد در سيستم تسليحات دريايي و كشتي هاي جنگي خود تغييراتي اعمال كند كه بهترين رويارويي احتمالي را با قايق هاي تندروي ايران در تنگه هرمز داشته باشند.

اين در حالي است كه پيشتر توانايي ايران در مسدود كردن تنگه هرمز ادعايي اغراق آميز توصيف شده بود. بي ترديد يكي از خواسته هاي مقام هاي ذي مدخل در گزارش جديد NIE اين است كه مسير ديپلماسي بار ديگر در تعامل با ايران در كانون توجه و تصميم قرار گيرد.

جمهوري اسلامي:غربت قرآن

«غربت قرآن»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اهانت به قرآن كريم در پايگاه نظامي بگرام افغانستان كه در اختيار اشغالگران آمريكائي است، خشم مردم افغانستان را برانگيخته و واكنش‌هاي آنان عليه اين بي‌حرمتي، تاكنون 30 كشته و ده‌ها زخمي برجاي گذاشته است.

ماجرا از اينجا آغاز شد كه هفته گذشته مقداري اوراق نيم سوخته قرآن كريم به همراه اشيائي كه معمولاً دور ريخته مي‌شوند. براي بردن به محلي كه مخصوص اين اشياء است به خارج از پايگاه منتقل شدند. هنگامي كه خبر اين اقدام به گوش مردم رسيد، تظاهرات اعتراضي در كنار پايگاه آغاز شد و سپس اين تظاهرات به كابل و ساير شهرهاي افغانستان گسترش يافت. در همان 24 ساعت اول، فرمانده نظاميان آمريكائي مستقر در بگرام و وزير دفاع آمريكا به خاطر اين رويداد ابراز تأسف كردند و قول دادند درباره موضوع تحقيق نمايند. نتيجه اوليه اين تحقيق اين بود كه مسئول فرهنگي پايگاه بگرام به دليل عدم آشنائي با متون عربي و عدم تشخيص اينكه اين اوراق، متعلق به قرآن است، دستور دور ريختن آنها را صادر كرده و اين اقدام از روي عمد صورت نگرفته است.

اين گزارش، نه تنها خشم مردم افغانستان را فرو ننشاند، بلكه آنها با حضور در نمازهاي جمعه 5 اسفند در شهرهاي مختلف و استماع خطبه‌هائي كه عموماً در محكوميت اقدام نظاميان آمريكائي بود، بار ديگر به خيابان‌ها ريختند و تظاهرات ضد آمريكائي آنها به خاك و خون كشيده شد. مردم افغانستان در تظاهرات روز جمعه، پرچم آمريكا را به آتش كشيدند و خواستار بازگشت نظاميان آمريكائي به كشورشان شدند.

شعله ورتر شدن خشم مردم افغانستان موجب شد باراك اوباما رئيس‌جمهور آمريكا نيز وارد عمل شود و با ارسال پيامي به حامد كرزي رئيس‌جمهور افغانستان، از وي بخواهد عذرخواهي او را به مردم كشورش ابلاغ كند و به آنها اطمينان بدهد كه در اين زمينه تحقيق خواهد شد. دفتر رئيس‌جمهور افغانستان كه خبر دريافت پيام رئيس‌جمهور آمريكا توسط سفير اين كشور در كابل را منتشر كرده اين نكته را نيز افزوده كه اوباما گفته است اقدام نظاميان آمريكائي در پايگاه بگرام عمدي نبوده است.

توضيحات مقامات آمريكائي و عذرخواهي‌هاي آنها براي مردم افغانستان قانع كننده نبود و به همين دليل، اعتراضات و تظاهرات ادامه يافته و همچنان ادامه دارد. واكنش مردم افغانستان در برابر بي‌حرمتي به قرآن كريم، بيانگر نكات مهمي است كه لازم است به بعضي از آنها اشاره‌اي داشته باشيم.

اول آنكه اين واكنش‌ها نشان دهنده ايمان و اعتقاد راسخ مردم افغانستان به اسلام و قرآن كريم و پاي بندي عملي آنها به مقدسات ديني است. اينكه مشاهده اوراق نيم سوخته قرآن كريم در كنار اشياء دور ريختني، موجب چنان خشمي در مردم مي‌شود كه بدون سازمان دهي قبلي و كاملاً خودجوش به خيابان‌ها مي‌ريزند و اعتراض مي‌كنند، فقط مي‌تواند برخاسته از اعتقاد عميق آنها به مقدسات ديني باشد. كاري كه مردم افغانستان انجام دادند، فقط يك اظهار تأسف نبود بلكه در عمل به صحنه آمدند و حتي در اين راه 30 قرباني نيز دادند.

براي اين روحيه ديني بايد ارزش و اهميت زيادي قائل شد و به اين نكته بايد توجه نمود كه با تكيه بر همين ايمان قوي و اعتقاد عميق است كه مي‌توان در برابر پيشرفته‌ترين سلاح‌هاي دشمنان ايستاد و آنها را به زانو در آورد.
دوم آنكه مردم افغانستان در جريان واكنش نشان دادن به اقدام نظاميان آمريكائي در بي‌حرمتي نسبت به قرآن كريم، ميزان نفرت خود از دولت آمريكا و عملكرد اشغالگران را نيز نشان دادند. آتش زدن پرچم آمريكا در شهرهاي مختلف افغانستان و اصرار بر اخراج نظاميان آمريكائي از افغانستان، كاملاً مشخص مي‌كند كه مردم افغانستان از حضور نظاميان آمريكائي در كشورشان بشدت ناراضي هستند و ادامه حضور آنها را تحمل نخواهند كرد.

اين، واقعيتي است كه خود دولتمردان آمريكائي نيز به آن پي برده‌اند و عذرخواهي‌هاي پياپي آنها از مردم افغانستان به دليل نگراني‌هائي است كه از اقدامات خشم آلود بعدي مردم اين كشور عليه نظاميان خود دارند. شرايط براي نظاميان آمريكائي در افغانستان بقدري منفي است كه مردم اين كشور به اندك بهانه‌اي به صحنه مي‌آيند و هر اقدامي كه بتوانند عليه آنها انجام مي‌دهند. دولت آمريكا 10 سال قبل كه افغانستان را به اشغال خود در آورد، وعده‌هاي پر آب و رنگي به مردم اين كشور داد و به آنها قول داد ظرف 5 سال افغانستان را به ژاپن اين منطقه تبديل خواهد كرد، امنيت را به آن باز خواهد گرداند و از مواد مخدر و قاچاق و ساير مفاسد نيز در اين كشور خبري نخواهد بود.

اكنون كه 10 سال از اشغال افغانستان توسط آمريكا گذشته، نه تنها هيچيك از وعده‌هاي دولتمردان آمريكائي محقق نشده بلكه ناامني، كشت مواد مخدر و ساير مشكلات افزايش يافته و علاوه بر اينها مردم افغانستان شاهد رشد مفاسد اخلاقي و حتي اهانت به مقدسات ديني نيز هستند. بنابر اين، طبيعي است كه وجود اين مردم، مالامال از نفرت نسبت به آمريكا باشد.

و سومين نكته اينست كه همبستگي امت اسلامي ايجاب ميكند مسلمانان ساير كشورها نيز با مردم افغانستان همراهي كنند و به محكوم كنندگان بي‌حرمتي به قرآن كريم بپيوندند. وحدت امت اسلامي را بايد در چنين موارد و مواقعي به ظهور رساند و از حالت شعاري خارج ساخت. اين، يك سؤال مهم و اساسي است كه چرا تجمعات اعتراضي مردم افغانستان اين روزها با اقدام مشابه ساير ملت‌هاي مسلمان همراهي نشده وچرا دولت‌هاي كشورهاي مسلمان در اين زمينه واكنش نشان نداده اند؟ هر چند اين، يك سؤال عمومي و مربوط به كليه مسلمانان است ولي در ايران به دليل اينكه يك كشور انقلابي با نظام اسلامي و در صف اول مبارزه عليه آمريكاست، اين سؤال پررنگ‌تر و قوي‌تر جلوه مي‌كند. آيا مسئولان جمهوري اسلامي به دليل كثرت اشتغالات، حتي فرصت صادر كردن يك بيانيه در محكوميت اهانت آمريكائي‌ها به قرآن را نداشتند؟! علما و حوزه‌هاي علميه چطور؟ آيا قرآن تا اين حد غريب است؟

رسالت:نتايج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم

«نتايج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن مي‌خوانيد؛يكي از مسير هاي گمانه زني در خصوص رفتار انتخاباتي راي دهندگان در نهمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي در 12 اسفند مطالعه تطبيقي با انتخابات گذشته مجلس است. هر هشت دوره انتخابات مجلس در ايران داراي ويژگي هاي منحصر به فردي به لحاظ ترجيهات راي دهندگان، نوع رقابت هاي سياسي و فضاي حاكم بر آن بوده است اما اگر به طور كلي بخواهيم مقايسه اي بين انتخابات نهم با ساير انتخابات صورت دهيم شايد انتخابات مجلس چهارم يكي از الگوهاي گويا و قابل تعميم باشد.

در انتخابات چهارم مجلس جامعه روحانيت مبارز تهران به عنوان اصلي ترين گروه جناح اصولگرا از مدتها قبل براي شركت در انتخابات آماده شده و ليست بلند بالايي در تهران و شهرستانها معرفي كرده بود. اين ليست علاوه بر جامعه روحانيت مبارز تهران از حمايت احزاب و گروه هاي نزديك به اين تشكل هم برخوردار بود. اين احزاب كه بعدها گروههاي همسو با جامعه روحانيت مشهور شدند عبارت بودند از:جمعيت موتلفه اسلامي، جامعه اسلامي مهندسين،انجمن اسلامي بازار و اصناف تهران، جامعه وعاظ تهران، انجمن اسلامي فرهنگيان، جامعه زينب، وزارتخانه ها و ادارات دولتي، جامعه اسلامي دانشگاهيان، كانون انجمن اسلامي فارغ التحصيلان شبه قاره هند. در اين دوره جريان چپ به رهبري مجمع روحانيون مبارز حضور كم فروغي نسبت به مجلس سوم داشتند.

در اين انتخابات 3243 نفر براي شركت در انتخابات و رقابت بر سر 270 كرسي مجلس حائز صلاحيت شناخته شده بودند. شوراي نگهبان در بررسيهاي خود صلاحيت 180 نفر از كساني كه توسط هيئت هاي اجرايي وزارت كشور دولت هاشمي رفسنجاني رد شده بودند را مجددا احراز كرد و تنها چهار نفر از تاييد صلاحيت شدگان به وسيله هيئت هاي اجرايي در بررسي هاي شوراي نگهبان رد صلاحيت شدند.

انتخابات چهارم مجلس روز جمعه 21 فروردين 1371 برگزار شد و جامعه روحانيت مبارز تهران توانست اكثريت كرسي هاي اين مجلس را به دست آورد. در حوزه انتخابيه تهران فقط دو نفر از نامزدهاي مورد حمايت مجمع روحانيون راي آوردند و 28 نفر از جامعه روحانيت مبارز موفق به راهيابي به خانه ملت شدند. يك تحليل وايازشي آكادميك (Regression analysis)كه توسط محمد گلابچي در خصوص نتايج انتخابات چهارم صورت گرفته نشان مي دهد در ميان 162 نامزد در دوره چهارم تنها نامزدهاي جناح روحانيت مبارز با نامزدهاي مشترك هفت گروه ائتلاف كرده بودند. آنان با اينكه 19 درصد نامزدها را تشكيل مي دادند در انتخابات بيشترين آرا را به دست آوردند.

در حالي كه نامزدهايي كه ائتلاف نكرده بودند نه در مرحله نخست راي كافي آورده‌اند و نه در مرحله دوم. اين تحقيق همچنين نشان مي دهد 31 نامزد كه از بيشترين حمايت گروهي (از 78 تا 93 گروه) برخوردار بوده اند بيشترين آرا را در مرحله نخست و دوم انتخابات به خود اختصاص داده‌اند.

به لحاظ ويژگي هاي اجتماعي در ليست جناح پيروز در انتخابات يعني جامعه روحانيت مبارز تهران 21 نامزد داراي سطوح بالاي اجتماعي و 9 نامزد داراي سطح متوسط بوده اند. يافته هاي اين تحقيق همچنين نشان مي دهد ضريب همبستگي متغير هاي مختلف مثل حمايت‌هاي گروهي، ائتلاف، ويژگي هاي اجتماعي و ... با راي آوري نامزدها 93 درصد برآورد شده است.

در نهمين انتخابات مجلس به لحاظ متغير هاي مستقلي نظير ويژگي هاي اجتماعي، مسئوليت ها، وابستگي هاي گروهي، ائتلاف و حمايت هاي گروهي ليست جبهه متحد اصولگرايان كه مورد تاييد جامعه روحانيت مبارز است نسبت به ساير ليست ها دست بالا دارد و تقريبا بلا منازع است.

جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جبهه پيروان خط امام و رهبري، حزب موتلفه اسلامي، جامعه اسلامي مهندسين، جمعيت ايثار گران انقلاب اسلامي، جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي، جامعه زينب و ... گروه هاي عمده اي هستند كه از ليست جامعتين در تهران و شهرستان ها حمايت مي كنند.

در اين ليست 5 نفر وزراي سابق در نظام جمهوري اسلامي، 2 نفر داراي تخصص هسته اي،6 نفر از قشر بانوان، 5 نفر داراي تخصص در زمينه سياست خارجي،14 نفر داراي مدرك دكترا، 11 نفر افرادي هستند كه پيش از اين در تركيب ليست هاي انتخاباتي نبوده اند، 4 نفر اقتصاددان،19 نفر نمايندگان فعلي، 7 نفر جزء خانواده شهدا، 9 نفر داراي سابقه جانبازي، 19 نفر داراي سابقه رزمندگي، 10 نفر استاد دانشگاه، 4 نفرداراي مدرك پزشكي، 21 نفر داراي سابقه مديريتي ارشد و 2 نفر داراي سابقه مديريتي شهري هستند. متغير مستقل پر رنگ در جبهه متحد اصولگرايان ائتلاف واقعي احزاب و گروه هاي اصولگراست كه در نهايت منجر به تشكيل ليستي شده است كه مي توان آن را محصول خرد جمعي اصولگرايان دانست.

از سويي رياست آيت الله مهدوي كني بر مجلس خبرگان رهبري باعث شده است كه جامعه روحانيت مبارز نقش مطلوب خود را در صورت بندي پندارهاي انتخاباتي راي دهندگان شبيه همان نقشي كه در انتخابات چهارم مجلس بازي كرد مجددا به دست بياورد. امروز جامعه روحانيت مبارز تهران به همراه جامعه مدرسين حوزه علميه قم از اختصاصات و امتيازات جبهه متحد اصولگرايان در كشور هستند كه ضمن تقويت عقبه علمي و معنوي اين جريان، در راهبري گروه هاي اصولگرا نيز نقش بسزايي را بر عهده دارند.

در واقع وزانت علمي و متانت سياسي جامعتين يكي از برگ هاي برنده جريان جبهه متحد اصولگراست كه ساير ليست ها فاقد آن هستند. بر اين اساس تحليل رگرسيوني متغيرهاي مستقل در انتخابات نهم حكايت از آن دارد كه بايد منتظر ماند تا نتايجي شبيه به مجلس چهارم در دور اول و دوم از صندوق هاي راي بيرون بيايد.

حمايت:اديان، محور صلح و عدالت جهاني

«اديان، محور صلح و عدالت جهاني»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد؛طي روزهاي اخير پيرو آتش زدن قرآن كريم در افغانستان توسط برخي از نيروهاي آمريكايي، واكنش‌هاي شديدي در اين كشور مسلمان بروز پيدا كرد به نحوي كه چندين نفر كشته شدند و به دنبال گسترش اعتراضات و بسط آن به برخي از ديگر كشورهاي اسلامي ،دفتر سازمان ملل در افغانستان اين اقدام را تقبيح و اوباما رييس جمهور آمريكا نيز رسماً طي پيامي خطاب به رييس‌جمهور افغانستان از اين اقدام برخي نيروهاي آمريكايي صميمانه عذرخواهي كرد و آن را تقبيح كرد.

متعاقب اين اقدام اوباما، كينگريج رييس سابق مجلس نمايندگان آمريكا و از جمله كانديداهاي حزب جمهوريخواه براي انتخابات آتي رياست جمهوري آمريكا به اين اقدام اوباما ايراد گرفت و اعلام داشت كه نيازي به عذرخواهي نبوده و نبايد رييس جمهور آمريكا اين كار را مي كرد. در هر حال اين رويداد از اهميت زيادي برخوردار است و پيرامون آن چند نكته نظري مهم را مي‌توان مطرح كرد كه موارد مورد نظر به شرح زير تقديم مي‌شود.

اميد است مفيد واقع شود. نكته اول اينكه، طي سال‌هاي گذشته، چندين نوبت شاهد توهين هاي مختلف برخي افراد در سطح جهاني به مقدسات دين مبين اسلام يا مسيحيت و ديگر اديان توحيدي بوده ايم. در برخي موارد همين توهين ها باعث درگيري‌هاي وسيعي شده و در برخي موارد نيز اگرچه جنگ و درگيري حادث نشده ولي آثار متعددي را درپي داشته از جمله اينكه بزرگان دين مزبور در عصر حاضر، در قبال بي‌حرمتي‌ها موضع‌گيري كردند و خواستار مجازات عوامل توهين شدند چنانچه بنيانگذار انقلاب اسلامي در قبال اقدام شنيع سلمان رشدي واكنشي اين گونه نشان دادند يا مرحوم آيت العظمي فاضل لنكراني در قبال فرد توهين كننده به مقدسات در جمهوري آذربايجان چنين واكنشي داشتند.

اين واكنش‌ها البته مبتني بر مستندات فقهي حقوقي شناخته شده‌اي در منابع اسلامي انجام شده است. در سطح پايين‌تر از علما و بزرگان ديني نيز شاهد واكنش‌هاي مختلف در ميان سياستمداران كشورهاي اسلامي يا توده مردم بوده‌ايم، چنانچه در سطح واكنش‌هاي پيروان مسيحيت نيز نمونه‌هايي را مي‌توان مثال زد كه رهبران مسيحيت، واكنش نشان داده و مراجع قضايي كشور ذيربط، رسيدگي‌هايي در اين زمينه انجام داده‌اند يا كار به مراجع فراملي مثل ديوان اروپايي حقوق بشر كشيده شده است.اين رويدادها حاكي از آن هستند كه به هرحال اصل بي‌حرمتي و توهين به مقدسات اديان، عملي غيرقابل قبول و به هيچ عنوان در زمره مصاديق آزادي بيان قرار نمي‌گيرد.

بر اين اساس، حتي به موجب موازين حقوقي بين‌المللي نمي‌توان توهين و بي‌حرمتي به مقدسات اديان را اقدامي مباح محسوب كرد چنانچه در ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي در ماده 20 صراحتاً گفته شده كه هر بيان حاكي از بسط نفرت و تبعيض و خشونت ممنوع است و كشورها بايد آن را جرم‌انگاري و با مرتكبين برخورد كنند.

نكته دوم اينكه طي سال‌هاي گذشته از اواخر دهه 90 ميلادي تا سال قبل، با پيگيري كشورهاي اسلامي قطعنامه‌اي در مجمع عمومي سازمان ملل و كميسيون حقوق بشر و نهاد بعدي آن يعني شوراي حقوق بشر به تصويب رسيدند كه توهين به اديان را ممنوع اعلام و از دبيركل سازمان ملل اين قطعنامه ها هر ساله مي‌خواست كه اقدامات كشورها در سراسر جهان را بررسي و گزارشي در اين خصوص ارايه كند.دبيركل در همين راستا در اجلاس سال 2011 مجمع عمومي نيز گزارش خود را در اين زمينه ارايه كرد.

به موازات اين روند، كشورهاي غربي به جاي همراهي با صراحت موازين حقوقي مقابله با توهين به اديان، نوعي لجاجت و انحراف تفسيري را در پيش گرفتند به اين صورت كه مرتباً اعلام داشتند اديان حقوقي ندارند و آنچه در موازين حقوق بشر وجود دارد متعلق به انسان‌هاست پس نبايد براي حريم اديان حقوقي قائل شد و بر اين اساس با قطعنامه‌هاي توهين به اديان هرساله مخالفت كردند ولي چون اكثريت كشورهاي اسلامي بر ديدگاه خود تاكيد داشتند و خيلي از ديگر كشورهاي جهان نيز همراهي ميكردند قطعنامه‌ها با اكثريت به تصويب رسيد.

اما غرب از تلاش خود براي بر كرسي نشاندن رويكرد تفسيري منحرفانه خود دست نكشيد و جداي از توليد متون فكري متعدد در اين خصوص و چانه زني با حاكمان سرسپرده كشورهاي اسلامي وانواع زد وبند هاي ديگر، نتيجه تلاشهايش اين شد كه در مجمع عمومي سال جاري ديگر حتي از سوي كشورهاي اسلامي قطعنامه‌اي با عنوان مقابله با توهين به اديان در مجمع عمومي مطرح نشد و به جاي آن عنواني كلي همانند مقابله باهرگونه تحريك به تبعيض، نفرت و ... مطرح و تصويب شد.

با اينكه كشورهاي اسلامي چنين قطعنامه‌اي را پيشنهاد كردند و خيلي از مواضع صريح مذكور در اسناد سنوات قبل را در متن فعلي بيان نكردند باز غربي‌ها قطعنامه ديگري را با همين عنوان ارايه كردند تا ديدگاه‌هاي خود را با بسط بيشتري مطرح كنند. آنچه در قبال استدلال غربي‌ها در خلال اين سالها در اين فرصت محدود مي‌توان گفت اين است كه نوعي سفسطه در بيان آنها نهفته است چراكه اديان براي انسان‌ها هستند و مسلم است كه وقتي مقدسات يك دين مورد هجمه قرار گيرد در واقع اعتقادات پيروان آن دين مورد تعرض قرار گرفته همچنين چه كاري واضح‌تر از توهين به مقدسات ميليون‌ها انسان از اين حيث كه منشاء نفرت و خشونت و تبعيض شود.

پس آنچه غربي‌‌ها در واقع دنبال آن بوده‌اند سيطره بخشي به ديدگاهي بوده كه نوعي اباحه‌گري سكولار و لذت جويي اومانيستي ودر خدمت قدرت را رواج مي‌دهد. در مقابل اين اقدام غربي‌ها البته بايد ابراز تعجب كرد از بي‌تحركي كشورهاي اسلامي و ضعف حقوقي آنها در عرصه‌هاي بين المللي كه بهترين شاهد آن همين قطعنامه امسال مجمع عمومي است كه در واقع قطعنامه پيشنهادي سازمان همكاري اسلامي نوعي كپي برداري ناقص از قطعنامه پيشنهادي غربي هاست.

نكته سوم اينكه همين واقعيات باعث شده كه برخي محافل علمي حقوقي در ايران از سال گذشته تلاش‌هايي را در دستور كار قرار دهند در اين راستا كه ابعاد مختلف مباحث حقوق اديان را مورد واكاوي دقيق علمي قرار دهند.در اين زمينه طي سال گذشته چندين ارايه نظر در تهران و قم در اين موضوع توسط صاحبنظران ذيربط انجام شد و نهايتاً هم اينك مقدماتي فراهم شده تا در ارديبهشت سال 1391 همايش ملي «حقوق اديان» در قم با مشاركت چندين نهاد حقوقي و فقهي و بين‌المللي برگزار شود.اميد است اين تلاش علمي بتواند پشتوانه‌هاي فني مناسبي در اختيار دستگاه ديپلماسي كشورهاي اسلامي و عموم فعالين مسلمان قرار دهد تا با دست پرتر و با ادبيات مناسب حقوقي در قبال هجمه‌هاي سيطره‌گران بين‌المللي اقدام نمايند.

سخن آخر
تحقق صلح و امنيت جهاني بدون توجه به اعتقادات مردم در سراسر جهان خصوصاً اعتقادات ميلياردها معتقد به خدا و آموزه‌هاي توحيدي امكان عملي ندارد. همچنين بدون تكيه بر آموزه‌هاي الهي بعيد است انسان بتواند مسير درست حركت خود و تربيت خود را پيدا كند به نحوي كه مبادرت به اقدامات ناقض حقوق ديگران يا منافي صلح و امنيت جامعه ملي يا بين‌المللي نزند.

همين دو واقعيت كافي است تا در قبال آناني كه با روش توهين و تحقير و بي‌احترامي به مقدسات متدينين مي‌خواهند عقده‌هاي خود را فرو بنشانند بگوييم كه حتي اگر به فكر صلح و آرامش خود هستيد و دلتان براي ديگر انسان‌ها و جامعه بشري نمي‌سوزد، بدانيد كه با اين روش‌ها صلح و آرامش هيچگاه براي خودتان نيز فراهم نمي‌شود چراكه همانند آنچه اين روزها در افغانستان ديديم انسان‌هاي متدين از قبال تعرض به حريم اعتقادي خود كه همانا مهمترين نقش را در هويت فردي و جمعي آنان دارد، لحظه‌اي كوتاه نمي‌نشينند و چه علماي ديني جواز برخورد بدهند يا ندهند آنان جلوي زورگويي متجاوزان را مي گيرند.

اين تجربه را منفعت طلبان لذت‌جوي جهان معاصر به خوبي بايد مورد توجه قرار دهند و برخلاف رويه‌هاي پيشين خود به اديان احترام گذارند و اجازه دهند تا مبتني بر اين آموزه‌هاي الهي وضع جامعه بشري خصوصا در ابعاد امنيت ،صلح وعدالت بهبود يابد.

آفرينش:علل عدم تمايل افراد به سينما

«علل عدم تمايل افراد به سينما»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم مريم اخوان صالح است كه در آن مي‌خوانيد؛كاهش مخاطبان سينما در ايران موضوعي است كه در چند سال اخير همواره مورد بحث قرار گرفته است. طبق آمارهاي منتشر شده مخاطبان سينما رو به كاهش گذاشته كه اين امر حتي بعضي از سينماها را به تعطيلي كشانده است. براي بسياري از مردم، تماشاي فيلم از طريق ويدئو يا دي وي دي در منزل، از رفتن به سينما كه نياز به صرف وقت و هزينه دارد، راحت تر به نظر
مي رسد.

طبق آمارهاي اعلام شده از سايت بازار كار، قبل از انقلاب حدود 550 مركز نمايش سينمايي در 550 نقطه جغرافيايي كشور مشغول به فعاليت بودند، اين تعداد در حال حاضر به حدود 250 مركز رسيده كه البته در 250 نقطه جغرافيايي هم نيستند و حدودا در 130 نقطه جغرافيايي مستقر هستند. قبل از انقلاب حدود 160 هزار صندلي در سالن‌هاي سينماي كشور وجود داشت، در حال حاضر اين تعداد به 140 هزار صندلي رسيده است. اين در حالي است كه قبل از انقلاب جمعيت كشور حدود 30 ميليون نفر بود اما امروز به بيش از 75 ميليون نفر رسيده است. امروز از حدود 950 شهر كشور كمتر از 70 شهر داراي سالن سينما هستند.

در جاي ديگر بايد گفت:كمبود سالن سينما در كشورمان مشكلات جدي در پخش و مدت زمان اكران فيلمها بوجود آورده است. طبعاً فيلمسازان علاقه دارند آثار خود را در سالنهاي متعدد و مدت زمان اكران بيشتري به نمايش گذاشته تا فيلمهايشان بازگشت سرمايه مناسبي داشته باشند و از سويي كمبود سالن سينما به نسبت آثار توليد شده در سال اين امكان را از پخش كنندگان و سينما داران سلب مي نمايد. بدين ترتيب كه نوبت اكران فيلمها فشرده و بازگشت مالي فيلمها نيز غالباً تحقق نمي يابد و فيلمها بعضاً عليرغم شايستگي بايد بعد از مدت معيني جاي خود را به فيلم بعدي در نوبت اكران بدهد و اين ضربه سهمگيني بر پيكره سينماي فرهنگي ما وارد خواهد كرد. براي فروش بيشتر فيلمها اقداماتي صورت گرفته كه يكي از آنها افزايش تدريجي قيمت بليط سينماها بود كه باعث شد تا بسياري از خانواده هاي متوسط و متوسط به پايين اين كالاي فرهنگي را از سبد خانواده خود حذف نمايند و اين همان اتفاق ناميموني است كه متاسفانه امروزه رخ داده است، استقبال از طرح بليت نيم بهاء در روزهاي شنبه هر هفته كه از چند سال پيش اجراء مي شود مويد اين نكته است كه استفاده از سينما براي بسياري از دانشجويان و اقشار متوسط جامعه ما تفريحي گران مي باشد.

با ساخت سالنهاي كوچك و ارزان قيمت و كاهش قيمت بليط گيشه ها مي توان بار ديگر آحاد مختلف مردم را با سينماي ملي آشتي داد.

يكي ديگر از معضلات كنوني سينماي كشورمان عدم استقبال تماشاگران از فيلمهاي در حال اكران مي‌باشند. ساخت فيلمهاي كم مايه از سوژه هاي بعضاً كهنه و تكراري رغبتي براي اكثر قريب به اتفاق مخاطبان نكته سنج و فهيم باقي نگذاشته و رويكرد بعضي از تهيه كنندگان به فيلمهاي به اصطلاح بفروش رسيده باعث شده تا عده اي از اينان بعد از چند صباحي در دام سطحي سازي و نوعي ساده انگاري مخاطب گرفتار شوند.

مخاطبي كه خسته از يك هفته فعاليت و كار مي خواهد با پرداخت مبلغ قابل توجهي (به همراه خانواده اش) چند ساعت از زمان استراحت خود را به ديدن فيلمي جذاب بنشيند، زماني كه با اثري معمولي، بي مايه و گاهاً مبتذل روبرو مي شود عطاي ديدن فيلم در سينما را به لقايش مي بخشد و اين همان موردي كه سينماگران از آن به عنوان قهر تماشاگران با سينما ياد مي كنند.

تغيير ديدگاه تهيه كنندگان و فيلمسازان كشور در جهت ارزش گذاري بيشتر به مخاطب با ساخت آثار منسجم و در راستاي الگوي فرهنگي و دغدغه هاي مردم و حمايت مسئولين فرهنگي كشور از سينماگران كه بعضاً با مشكلات جدي در توليد و عرضه آثار خود مواجه اند و رسيدگي و تجهيز سينماهاي مستعمل و قديمي براي ترغيب تماشاگر جهت ورود و استفاده از سينما از مواردي است كه مي بايست بطور اساسي و در اولين گام مورد توجه مسئولين قرار بگيرد.

همچنين كمبود و عقب ماندگي فني و تجهيزاتي در سينماي ايران موجب افت جذابيت هاي سينمايي در فيلمهاي ايراني شده و توانايي رقابت آنان را در مقايسه با آثار خارجي به حداقل رسانده است، طي چند سال گذشته عليرغم تلاشهاي صورت گرفته در جهت ارتقاي فني و تكنولوژيكي سينماي ايران از جمله تجهيز استوديوهاي تدوين و صدا به پيشرفته‌ترين تجهيزات فني و نوسازي و تجهيز چندين سالن سينما به ابزار و ادوات نمايشي جديد و سيستم پخش صداي دالبي هنوز تا رسيدن به استانداردهاي جهاني راه درازي در پيش رو داريم. اصولاً ورود يا توليد تجهيزات فني و مدرن، افزايش كيفيت توليد فيلمهاي سينمايي، سهولت كار سينماگران كه از كار با وسايل مستعمل به تنگ آمده اند موجب ايجاد جاذبه هاي تصويري بيشتر براي تماشاگران و سينما دوستان مي گردد و عرصه ورود فيلمهاي ايراني را جهت اكران گسترده تر بين المللي بيش از پيش فراهم مي نمايد.

ملت ما:نظارت ملت بر صاحبان قدرت با ابزار مجلس

«نظارت ملت بر صاحبان قدرت با ابزار مجلس»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم اميدوار رضايي است كه در آن مي خوانيد؛ اظهارات اخير معاونين رئيس‌جمهور نشان‌دهنده آن است كه دولت به دنبال مجلسي با رويكرد دولت است و بر همين اساس ظاهرا دولت سناريوي تسلط بر مجلس آينده را دنبال مي‌كند. از ديگر سو اين‌كه آقاي ميرتاج‌الديني دوباره حرف رئيس‌جمهوري را تكرار كرده كه مجلس در راس امور نيست بايد اين‌گونه پاسخ داد كه با گفتن و اظهارنظر افراد، قانون‌اساسي تغيير نمي‌كند. به واقع قانون اساسي ميراث گرانبهايي است كه از امام و خون شهدا به دست آمده، افزود: همه وظيفه داريم به بند بند قانون اساسي عمل كنيم و برداشت و تفسير از قانون برعهده شوراي نگهبان است و دولت هم بهتر است به تفسيرهاي جديد و خود راي از قانون پايان دهد.

نبايد با هر ابهامي كه از قانون اساسي داريم، اصول قانون را به نفع خود تفسير كنيم، مصلحت دولتي‌ها و مجلسي‌ها نيست كه خلاف مسير قانون اساسي اظهارنظر داشته باشند. ايران در تحريم و فشار بيگانگان به سر مي‌برد، در حالي كه ملت ما زير اين فشارها قهرمانانه ايستادگي مي‌كند حيف است كه برخي نمايندگان مجلس و دولت جوي را ايجاد كنند كه نهايتا تضعيف يكي از اركان نظام يعني مجلس را رقم بزند. در اين ميان دولت در ميان تعجب تاكيد مي‌كند كه مجلس تنها براي تصويب قوانين در راس امور است كه به عنوان يك نماينده مجلس بايد بگويم شفاف است كه مجلس براي تمام امور كشور مي‌تواند تحقيق و تفحص كند، از رئيس‌جمهوري و وزرا سوال كند و با دادن راي اعتماد خود پيشنهاد دولت را در منصب وزارت قرار دهد.

همچنين بر اساس ماده ۲۳۳ آيين‌نامه داخلي مجلس كه به تاييد شوراي نگهبان قانون اساسي رسيده است، نمايندگان مي‌توانند درباره عملكرد دولتي‌ها در برابر نحوه اجراي قوانين سوال كنند و آنها را مورد بررسي قرار دهند و حتي مي‌توان نتيجه را به قوه قضاييه ارسال كرد.

كسي نمي‌تواند خلاف قانون عمل كند و دولت هم بايد تابع قانون و مصوبات مجلس باشد. نمايندگان مردم افراد خاص يا انتصابي نيستند در واقع عصاره ملت هستند و نظارت ملت بر صاحبان قدرت در حكومت، با نمادي به نام مجلس تداوم مي‌يابد. درواقع نبايد تصور شود كه حسن يا حسين نامي بنام نماينده يا مقام سياسي در يك جايي به نام مجلس جمع شده، بلكه اين خود ملت است كه در مجلس جمع شده و از صاحبان قدرت سوال مي‌كند؛ چون نمي‌شود۷۰ ميليون صاحب راي در مجلس حضور داشته باشند و همه سوال كنند.

سوال مجلس از رئيس‌جمهوري به نمايندگي از ملتي است كه انقلاب را به وجود آورده، در مقابل فشارها ايستادگي كرده و سربلند از حضور در روزهايي مثل ۲۲ بهمن، وكلا را به نمايندگي از خود در جايي قرار داده كه بتوانند از حقوق ملت دفاع كند. اين حقوق ملت توسط چه كساني مي‌تواند مورد تعارض قرار بگيرد طبيعتا صاحبان قدرت و ثروت، پس نمايندگان به نمايندگي از ملت موظف هستند كه از طرف موكلين خود از اين حق دفاع كنند.

مردم سالاري:بينش مندي برتر از دانش مندي

«بينش مندي برتر از دانش مندي»عنوان سرمقاه روزنامه مردم سالاري به قلم منصور فرزامي است كه در آن مي‌خوانيد؛دو جمله و عبارت را از دو بزرگمرد، هميشه به خاطر دارم: يكي آن كه عقل رجايي بيش از علم اوست و سخن آن ديگركه مي گفت: علامه محمد قزويني، پژوهشگر نستوه، با آن همه علم، روشنفكر نبوده است و ستارخان در عين بي سوادي، روشنفكر است .

در چند روز اخير از حقوقداني قابل احترام، مصاحبه و سخناني خوانده ام كه حيرت مرا برانگيخته و زمينه نوشتن اين يادداشت شده است. نخست، گفته اند كه سوال و استيضاح، كشور را دچار بحران مي كند. دوم آن كه ورود رقباي احمدي نژاد به مجلس، كشور را دچاربحران مي سازد!

از جناب ايشان بايد پرسيد آيا اين نفس سوال است كه بحران زاست، يا عدم تمكين در برابر قانوني است كه محصول خردجمعي و حكمت و مصلحت و حاصل نگرش هاي دقيق انديشمندان است. آيا مراد «حق» است يا حق را بايد به «فرد» قياس كرد؟ اگر به تاسي از مولاي متقيان، «محور» حق باشد «فرد»، ديگر محلي از اعراب ندارد كه ورود رقبا كشور را دچار بحران كند كشوري كه صاحب دارد و نهادهاي قانوني بر آن نظارت دارند كه بيمي از بحران ندارد.

بحران آنجاست كه كيان و هستي نظام را قائم به دولت كنوني يا هر دولتي بدانيم، نه قائم به اصول و مباني نظام. و با تاسف بايد گفت بحران آنجاست كه اين دولت، منشا تفكري مقطعي و موردي شده باشد. بايد يقين كرد كه تخطي از قانون، اساس جامعه را در هم مي ريزد.

شبهاتي مطرح است كه بايد با منطق پاسخ داده شود. به عنوان مثال چرا در اجراي قانون هدفمندي يارانه ها، خطاهايي عنوان شده است؟ دعوت از مشاوران جوان، در آستانه انتخابات، چه معنا دارد و هزينه آن چند هزار نفر، از كيسه كيست؟ بايد پرسيد كه دولت، چه مجلسي مي خواهد كه مطلوبش باشد؟ آيا مجلس نبايد در اجراي قوانين از ابزار نظارتي استفاده كند؟

اعتراف يكي از حاميان پرو پا قرص دولت به معامله گري، نه تعامل با مجلس، برخاسته از چه تفكري است؟ باور كنيم كه عامل اختلاف مجلس و دولت در همين است كه به جاي تعامل به معامله گري معتقد باشيم و آرزو كنيم كه اهل معامله وارد مجلس شوند.

اين نكته درستي است كه دولت حزب ندارد. اما ابزارهايي در اختيار دارد كه بسيار موثرتر از شعاع حزبي است. سود عدالت در آن انتخابات و دعوت مشاوران جوان در اين انتخابات نمونه هاي كوچكي از آن ابزارهاست.

ما خواستار آن هستيم كه هر تفكري كه ياريگر دولت و مجلس است برخاسته از درست انديشي و تعالي انقلاب و كشور باشد نه آنكه «فرديت» و «طيف» ما را به سرمنزل مقصود برساند.

اختلاف از آنجا ناشي مي شود كه يك طرف بر اصول پايبند باشد و ديگري گريز از اصل و مباني را دردستور كار خود قرار دهد. وصد البته اگر يكي بگويد و هرگونه كه خواست بكوشد و آن ديگري در موضع ضعف و انفعال، هيچ نگويد، اختلافي نيست. پرسش نگارنده از حقوقدان عزيز، تقديم بودجه كشور به مجلس است.

چه تعمدي در كار است كه هر سال معضلي به نام «لايحه بودجه» تنش آفرين باشد؟ اگر مجلس چشم هاي خود را ببندد و امضا كند، مورد رضاست؟ آيا به جاي تقاضا در دو شيفت و سه شيفت ا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن