واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: تلخ بودن يا نبودن؟ مسئله اين است!
علي فرزين فرد
بحث بر سر تلخ بودن تعدادي از سريال هاي تلويزيوني و آزار دهنده بودن آنها براي بينندگان ، اين روزها در فضاي رسانه اي مطرح شده و گفتگو هايي را بر انگيخته است.در اين راستا ، نكاتي وجود دارد كه قابل ذكر است.
مسئله نخست اين است كه اصولا ، يكي از لوازم و ابزارهاي شكل گيري درام و داستان ، حوادث و مشكلاتي است كه بر سر راه قهرمان قصه ايجاد مي شود تا او را از رسيدن به خواست و هدف محوري اش باز دارد. داستاني كه خالي از اينگونه مشكلات و تنگناها باشد و قهرمان به شكلي راحت و بدون دغدغه به اهداف خود برسد يا اصولا داستان نيست و يا ابتر است و داراي لنگي ها و نواقص فراوان و فاقد جذابيت. واضح است كه در هر اثر داستاني و نمايشي ، هرچه موانع و مشكلات بيشتر و هر چه شخصيت هاي منفي قوي تر و هرچه خطراتي كه قهرمان داستان را تهديد مي كند مهيب تر باشد ،
داستان جذاب تر و مهيج تر است.
طبيعي است كه پاره اي از اين حواث و سنگلاخ هاي پيش روي قهرمان قصه ، تلخ ، ناراحت كننده و مصيبت بار است و چاره اي جز بيان و طرح آنها وجود ندارد.در نتيجه به جز در آثار كمدي ، به نظر مي رسد كه حضور برخي حواث غمبار ، بخش غير قابل حذفي از داستان باشد و نبود آن غير قابل تصور.
از سوي ديگر ، اگر رسانه ملي به مثابه يك دانشگاه وظيفه طرح و تبيين مشكلات و آسيب هاي اجتماعي را به عهده گرفته و مي كوشد با طرح اين آسيب ها ، زمينه حل آن را فراهم كند ، چاره اي جز تصوير كردن اين آسيب ها وجود نخواهد داشت.در جامعه متحول و در حال گذار ما ، بزه ها ،
خلافكاري ها و مفاسدي وجود دارد كه توجه به آنها و طرح آنها قصه هاي آثار نمايشي ما را لاجرم به سمت تلخي هايي مي كشاند و اگر مي خواهيم آثار تلويزيوني ما از خنثي بودن و علي السويه بودن نجات پيدا كند مجبوريم اين هزينه ( يعني آزار دهنده بودن بخش هايي از اين آثار را )
بپذيريم.
در كنار اين ،قبل از هر چيز لازم است كه تلخي و غمناكي مضر و ناپسند را نيز تعريف كنيم.
بدون شك پاره اي از تلخي ها در آثار نمايشي ما ، تصنعي ،
تزريقي ، زجر دهنده و بيهوده اند و نقشي جز خراشيدن و آزردن جان و دل مخاطب را ندارند.
بديهي است كه حذف اينگونه تلخي هاي ساديسمي امري مطلوب بلكه ضروري است.
اما غم و تلخي به اين نوع تلخي خلاصه نمي شود بلكه تلخي عميقي هم داريم كه ناشي از انسان بودن انسان و داشتن دغدغه هاي اخلاقي و اجتماعي است.
تلخي شريفي كه نه تنها روح مخاطب را آزرده نمي كند بلكه به تزكيه و آرامش روح او منجر مي شود.
تعبير ( خلق الانسان في الكبد) را در همين جا مي توان معنا كرد يا به قول شاعر : ( مرد را دردي اگر باشد خوش است // درد بي دردي ، علاجش آتش است ) .هر انسان آزاده اي كه جوانه هاي انسانيت در دل او زنده است و در حال روئيدن ، نمي تواند چشم خود را بر فقر و فساد و تبعيض ببندد و از آن متاثر نشود. اين گونه تلخي ها نه تنها نامطلوب نيست بلكه زيبا و حيات بخش است.
مثلا از ديدن سريال تا ثريا محصول شبكه اول سيما
(كه از قضا با اقبال خوب مخاطبان روبهرو شده ) كه در آن در بستري داستاني ، پاره اي از آسيب هاي اجتماعي مانند ربا ،
مسئله زياده خواهي ، مسئله ازدواج هاي نامتناسب و مسئله پنهان كاري مطرح مي شود ، عليرغم پاره اي از تلخي ها در مجموع و در پايان ، به جاي تلخي سئوال هايي در ذهن مخاطب بر انگيخته مي شود كه مي تواند او را از اشتباهات احتمالي دور و در گرفتن تصميم هاي اخلاقي تر و انساني تر ياري رساند.
البته در اينجا يك مسئله اساسي ديگر هم قابل ذكر است و آن ايناست كه معاونت سيما مي تواند با توزيع مناسب و برنامه ريزي دقيق ، از پخش همزمان چند سريال با محتواي تلخ جلوگيري كند و در حقيقت با ارائه بسته اي متنوع از آثار طنز و جدي بكوشد تا تعادلي بين اين آثار به وجود آورد تا مخاطب بتواند در كنار اينكه از طريق آثار طنز و مفرح آرامشي
ميگيرد و آسودگي اي حاصل مي كند ، با تماشاي آثار
جدي تر و انتقادي تر ، كمي به فكر فرو برود و براي زندگي اخلاقي تر و بهتر مهيا تر گردد.
اين تعادل مي تواند نقطه اساسي موفقيت رسانه ملي در پر كردن اوقات مخاطبينش باشد.
سه|ا|شنبه|ا|2|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]