تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825919983




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرنوشت پرونده هسته‌ای در تهران مشخص می‌شود ، نه در وین یا نیویورک/ ایران


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین  - گفتگو با ایران ‌ ، 84/4/28 جلال برزگر - شورای عالی امنیت ملی نهادی منحصر به فرد در صحنه ایران است، تنها سازمانی است که در آن مردان امنیت و نظم با رجال سیاست کنار هم می نشینند. اما تنها فهرست ژنرالها و نخبگان سیاست نیست که این شورا را در صدر نشانده است.سرنوشت جامعه ایران در دو وادی صلح و جنگ اکنون بیش از هر زمان دیگر به اراده این نهاد سپرده شده است. از این روست که شورای عالی امنیت دوران نوین و خطیری را سپری می کند و مسئولیتی فراتر از هر نهاد و قوای حکومتی ایران بر دوش گرفته است. سپردن پرونده امور هسته ای - موضوعی که اکنون به مرز تفاهم و تضاد ایران و غرب تبدیل شده است - این نهاد پرده نشین را به متن حوادث کشاند، در دو سال و اندی که غرب توپ بازی هسته ای را به گردش انداخته، شورای عالی امنیت، نقش خاکریز اول ایران را ایفا کرده است. تیم اداره کنندگان این نهاد را مجموعه ای از عناصر سیاسی - امنیتی شکل می دادند اما با قرار گرفتن مدیر پیشین رسانه ملی در ریاست این نهاد، حلقه ای از چهره های رسانه ای نیز به آن تیم افزوده شده است، لذا بی سبب نبود که منصب سخنگویی شورا که به طور سنتی میان دیپلماتها دست به دست می شد این بار به یک مدیر مطبوعاتی رسید و یار رسانه ای علی لاریجانی در دوران وزارت و جام جم در کرسی سخنگویی شورای عالی امنیت ملی نشست تا خبر سازترین مرکز تصمیم گیری ایران به تعاملی آسان و مطلوب با اصحاب رسانه وخبر دست یابد. سخنگوی جدید شورای عالی امنیت ملی که دوستانش او را مهندس خطاب می کنند از تمایل خود به گشودن باب تعامل با رسانه ها سخن می گوید. در ایامی که پرونده هسته ای وارد پیچ سخت و حساسی شده و اعضای شورا ساعات طولانی در جلسات به سر می برند، باب مصاحبه با حسین انتظامی را گشودیم.   آقای انتظامی! اگر موافق باشید از راهبرد شورای عالی امنیت ملی در پرونده هسته ای آغاز کنیم و اینکه ترکیب جدید شورا کار را از کجا تحویل گرفت و الان در چه مرحله وکجا قرار دارید؟ پرونده هسته ای، یک روند داشته که به دلیل محل تصمیم سازی و تصمیم گیری آن یعنی شورای عالی امنیت ملی، خیلی تابع اشخاص نیست و اگر چه ابتکارات شخصی و یا تغییر شرایط محیطی داخلی و بین المللی در آن مؤثر است ولی به دلیل ملی بودن، در سطح کلان تصمیم گیری می شود. آقایان دکتر لاریجانی و دکتر روحانی هر دو نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده و هستند و به هر حال، دبیر شورا مسئول ارشد این پرونده دانسته می شود.جمهوری اسلامی ایران با تعلیق داوطلبانه و سایر اقدامات اعتمادساز مسیری را طی کرد و در نقطه عطف پرونده، فعالیت UCF اصفهان از سر گرفته شد، این پرونده در طی 5/2 سال گذشته در افکار عمومی داخلی و خارجی و همچنین سازه ها و سازمان های بین المللی ذیربط، تاثیرات لازم را گذاشت و الان زمینه برای تحقق خواست عمومی فراهم تر شده است و طبیعی است با جدیت بیشتر دولت و نگاه خاص آن، شرایط آماده تر باشد.   بحث ما کل فعالیت های هسته ای است یا غنی سازی؟ موضوع بحث ما با آژانس و همچنین مذاکره با سه کشور اروپایی، غنی سازی اورانیوم بوده و هست که باید در این موضوع، برای آژانس ابهام زدایی می شد و سئوالات و ابهاماتی که درباره فعالیت های هسته ای ایران بود، با دادن اطلاعات و دیگر راه های اعتمادساز عملا مرتفع می شد. سئوال اینجاست ابهام در کجا پیش می آید؟ آیا مثلا اگر ایزوتوپ ها در دانشگاه ها و در رشته فیزیک هسته ای تدریس شود ممکن است ابهامی به وجود بیاورد و انحراف از مقاصد صلح آمیز پیش بیاید؟ آیا اگر در آزمایشگاه های سازمان انرژی اتمی، فعالیت های تحقیقاتی انجام شود تخلف محسوب می شود؟ قاعدتا اگر انحرافی بخواهد در برنامه های اتمی کشوری پیش بیاید در مسیر تولید سوخت هسته ای و در اصطلاح دقیق تر و کاملتر آن، غنی سازی اورانیوم است نه فعالیت های دیگر نظیر تحقیقات و حتی قطعه سازی.اگر جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با بحرانی که قدرتها می خواسته اند برایش پیش بیاورد داوطلبانه همه فعالیت های خود را به حالت تعلیق در آورده و خودش از آژانس خواسته که همه دفاتر و سالن ها و تاسیسات را پلمپ کند، هدف اعتمادسازی داشته و منطقا چنانچه تعلیق بخواهد طولانی شود - که شده - می تواند به صلاحدید خود و البته تحت نظارت بازرسان آژانس، لااقل فعالیت هایی را که انحراف یا عدم انحراف از مقاصد صلح آمیز درآنها موضوعیت ندارد مثل تحقیقات را به مدار کار خود برگرداند. به عبارت دیگر رفتار خویشتندارانه و اعتماد ساز تهران نباید برای طرف مقابل ایجاد حق بکند و این سوء تفاهم را پیش بیاورد که برای مذاکره باید از نقطه صفر شروع کند تا برای هر مرحله آن بخواهد بحث جدید مطرح شود.موضوع مذاکره و اساسا موضوع پرونده از نظر ما و کسانی که نگاه فنی و حقوقی دارند اعتمادسازی و ابهام زدایی از روند غنی سازی است و حتی پیشنهاد قبول مشارکت سرمایه گذاری خارجی در تاسیسات اتمی کشورمان با همین هدف مطرح شد. چه ضمانتی بهتر و کاملتر از این که کشورهای خارجی بتوانند با عنوان سهم خود در مالکیت تاسیسات و از زاویه یک مالک در جریان مستقیم و دست اول برنامه ها وفعالیت های هسته ای ایران باشند؟ این پیشنهاد، شکل کامل اعتمادسازی است. با وجودی که معمولا هیچ کشوری اجازه نمی دهد در صنایع استراتژیک، پای خارجی باز شود اما وقتی ایران چنین پیشنهادی را می دهد دو پیام دارد. اولا موضوع تکنولوژی هسته ای برایش آنقدر مهم است که حاضر است تا این حد کوتاه بیاید که پای شریک خارجی در یک صنعت استراتژیکش باز شود و ثانیا به معنای آن است که برنامه های مشکوک و ابهام آفرین ندارد.   آیا در حال حاضر به جای اعتمادسازی این را می گوییم که غرب و آژانس باید اعتماد بپذیرد؟البته رفتار اعتمادساز تهران همچنان ادامه خواهد یافت. احترام به حقوق بین الملل و افکار عمومی دنیا و تلاش در جهت اقناع و پرهیز از رفتاری که باعث سوء تفاهم بشود استراتژی جمهوری اسلامی است، اما این استراتژی به این معنا نیست که تمام فعالیت های خودمان را تعطیل بکنیم و به انتظار لبخند رضایت طرف مقابل بنشینیم. ما انتظار داریم و انتظار نامعقولی هم نیست که کسانی که اظهار نگرانی می کنند، کمی وقت بعلاوه کمی حسن نیت بگذارند و از اعتمادسازی های انجام شده قانع شوند و اگر اعتمادسازی ها کم بوده، براساس موازین فنی و حقوقی بگویند کجایش کم بوده؟ آیا کشوری که پروتکل الحاقی را تصویب نکرده اما آن را داوطلبانه اجرا کند و 1400 نفر ساعت بازرسی در آن انجام شود و 23 بازدید سرزده را قبول کند و در قطعنامه های آژانس از او تقدیر شود همچنان باید متهم باشد؟ ایران تا به حال چند بار اجازه بازدید از پادگان ها و مراکز نظامی اش را به بازرسان داده در حالی که مرسوم نیست کشوری اجازه دهد از مراکز نظامی او بازدید شود.   تحقیقات هسته ای هفته پیش از سرگرفته شد، تا چه حد در این اقدام خود جدی هستیم؟جدی هستیم.   مشخصا سئوال من این است که اگر بین تداوم تحقیقات یا ارجاع به شورای امنیت قرار بگیریم کدام راه را انتخاب می کنیم؟لازم نیست مسأله رابااین دوراهی تعریف کنیم. وقتی تعلیق، داوطلبانه بوده مطابق قواعدو مقررات آژانس، در از سرگیری مجدد آن اساسا تخلفی رخ نداده که بخواهند براساس آن تخلف واکنش نشان دهند. گام هایی که تهران بر می دارد، مطابق مقررات آژانس و حقوق بین الملل است و خوشبختانه به همین جهت قدرت فضاسازی رقیب برای غیرمنطقی معرفی کردن ایران را از بین می برد.   اما موضوع تحقیقات از دل مذاکرات با اروپا در نیامدمسأله تحقیقات از مذاکره با تروئیکای اروپایی و مذاکره با روسیه مستقل است. اساسا این 3 بحث مستقل از همدیگر هستند. یعنی رابط و تعامل با آژانس، مذاکره با EU3 درباره غنی سازی و مذاکره با روسیه در مورد طرح غنی سازی مشترک. اگرچه ممکن است این سه مذاکره، فصول مشترکی داشته باشند ولی مستقل از هم هستند.   اما طرف مقابل هم تعریف و استنباط خودش را دارداولا مهم، تعاریفی است که آژانس و حقوق بین الملل دارد که آیا تحقیقات جزو غنی سازی هست یا نه. ثانیا در طی این 5/2 سال که تهران نجیبانه رفتار کرده است، بتدریج استدلالات و ادبیات او جا افتاده و اعتراض او به آپارتاید هسته ای، رفتار دوگانه در مقابل دوستان و غیر دوستان واشنگتن، ضرورت پرهیز آژانس از ورود به مباحث سیاسی و مسائلی از این دست که قبلا در آژانس مطرح نبوده بتدریج بین اعضا تبدیل به یک ادبیات مقبول و رایج شده و یکجانبه گرایی ها لااقل در این حوزه با چالش مواجه شده است.   اگر اروپا به دلیل آغاز تحقیقات، مذاکرات خود را با ما قطع کند، چه می شود؟عالم دیپلماسی به مراتب واقعگرایانه تر از آن چیزی است که رسانه ای می شود. بنابر این دلیلی ندارد درباره موضوعی که به وقوع نپیوسته حرف بزنیم.   حالا اگر قطع کند!ما البته منکر این نیستیم که به مذاکره و اساسا راهکارهای دیپلماتیک اهمیت می دهیم و علاقمند هستیم حق ملت خود را از دالان دیپلماتیک به دست بیاوریم. حتی در موقعی که EU3 مذاکرات را قطع کرده بود به ابتکار طرف ایرانی یعنی با نامه آقای دکتر لاریجانی مذاکرات از سر گرفته شد. اتقاقا خود این دلیلی است بر این که تهران همه تلاش خود را صرف می کند که آلترناتیوهای دیگر فعال نشود. اما این تاکید به این معنا نیست که تهدید قطع مذاکرات از سوی طرف اروپایی برای طرف ایرانی گران باشد. آنها هم بنا به دلایلی و از جمله علاقه به ایفای نقش در مناقشات بین المللی و اعتقاد به راهکارهای دیپلماتیک ترجیح می دهند همزه وصل، قطع نشود.   آیا ما حاضریم با اروپا در شرایط تهدید ارجاع به شورای امنیت مذاکره کنیم؟این فرمایش شما درست است. یک مذاکره منطقی، شرایط و آدابی دارد. طرفین باید در حالت آرامش باشند نه آن که بر سر یکی از آنها چماقی به نام ارجاع قرار بگیرد. البته یک مذاکره معقول و سازنده شرایط دیگری هم دارد. علاوه بر جدی بودن و موثر بودن یعنی ضمانت اجرایی داشتن، بایدهدف وچارچوب داشته باشد و درباره موضوع هسته ای باید زمانبندی آن مشخص شده باشد والا اگر قرار باشد الی الابد تعلیق داوطلبانه و اعتماد ساز ادامه داشته باشد با تعلیق به محال، عملا نقض غرض می شود.   چرا جبهه های جدید در مذاکرات باز می شود و با کشورهایی جدید رایزنی می شود؟چون یک دیپلماسی کارآمد نباید از افزایش متغیرها فرار کند بلکه باید بتواند آنها را مدیریت کند تا فرصت سازی بشود. استراتژی ما دیپلماسی فراگیر است و قاعدتا به این توجه داریم که توان و نفوذ هر بازیگر چقدر است و چقدر باید در معادلات به او بها بدهیم و در کجا اجازه اختلاط مسائل را بدهیم و در کجا ندهیم. البته طرف مقابل هم همین بازی را می کند و در این شطرنج تلاش می کند ما را به سمت موقعیت کیش - مات و یا آچمز ببرد، اما به قول یکی از رسانه های خارجی، ایرانیان سابقه ممتدی در شطرنج دارند و به قولی مخترع شطرنج هستند.   ایران با طرح روسیه چه برخوردی می خواهد داشته باشد؟البته می دانید جزئیات این طرح، تازه حدود 10 روز پیش یعنی در مذاکرات هفتم و هشتم ژانویه در تهران از سوی طرف روسی ارائه شد. تهران از قبل هم اعلام کرده بود که این طرح را قابل بررسی می داند و همین که این مذاکرات به دور دوم یعنی 16 فوریه در مسکو کشیده شد به این معناست که طرفین از تداوم مذاکره استقبال کرده اند.   اما این طرح با خواست کشورهای اروپایی و به نوعی خواست آژانس پیوند خوردههمانطور که عرض کردم این موضوعات را مستقل از همدیگر می دانیم. اساسا همین که تاریخ دور دوم مذاکرات وین 18 ژانویه است و تاریخ دور دوم بررسی طرح مسکو 16 فوریه است یعنی این که دلیل ندارد اینها را به هم پیوند بزنیم، همچنان که از سرگیری تحقیقات که بحث بین ما و آژانس بود به طور مستقل در تاریخ خودش انجام شد.   احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت تا چه حد جدی است؟در مسائلی از این دست، هر طرف برای خودش سناریوهای محتمل را می نویسد و برای هر کدام، درجه احتمال را تعیین می کند واگرچه سناریوی بدبینانه و خوش بینانه را هم لحاظ کرده و برای آنها برنامه دارد ولی بیشتر توان خود را روی سناریوی محتمل می گذارد و البته تا زمان وقوع، تلاش می کند احتمال وقوع طیف سناریوی بدبینانه را کاهش دهد و احتمال وقوع سناریوی خوش بینانه با حالت های مختلف آن را افزایش دهد.سناریوی بدبینانه از نظر ما وخوش بینانه از نظر آمریکا این است که به هر شکل، یعنی چه با ارجاع به شورای امنیت و چه بدون آن، کلیه فعالیت های ایران برای دستیابی به این توان علمی و پرستیژ بین المللی متوقف شود و تحریم اقتصادی رخ دهد و روحیه ملی تخریب شود و آن طور که می گویند تاسیسات هسته ای ما به طور کلی منهدم شود تا خیالشان برای همیشه راحت باشد! اما اینها چند درصد احتمال دارد اتفاق بیفتد؟ در بین 35 عضو شورای حکام چند رای مثبت برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به طور بالقوه وجوددارد؟ وچگونه می خواهندرویه اجماع را که تا به حال حاکم بوده از بین ببرند؟ اگرپرونده به شورای امنیت برود آیا در اولین جلسه خواسته های واشنگتن محقق می شود یا پرونده را و البته با افزایش اختیارات به مدیرکل آژانس عودت می دهد؟ با وجود همه رایزنی هایی که کرده اند چند تا اعضای دائمی شورای امنیت با اعمال تحریم اقتصادی علیه ایران موافقند؟ حالا اگر تحریم اتفاق بیفتد، هیچ حادثه ای در قیمت نفت رخ نمی دهد؟ همین دو - سه ساعت پیش الجزیره از قول کارشناسان اعلام کرد تصویب تحریم علیه ایران، قیمت نفت را می برد روی 100 دلار. آیا چین و ژاپن و هند و حتی خود اروپا تحمل این قیمت را دارند و آیا فاصله اقتصادی اروپا با آمریکا بیشتر نمی شود؟ دو روز پیش یکی از روزنامه های انگلیسی در سر مقاله خود نوشته بود ایران پنج کارت قوی در این بازی دارد: ضعیف شدن آمریکا در جنگ عراق، نتیجه انتخابات اخیر عراق، باور به وجود فاصله بین مواضع آمریکا و اروپا، خواست های قانونی ایران در قالب NPT و سرانجام نیاز نه تنها غرب بلکه چین و هند به نفت و گاز ایران. اینها تحلیل یک رسانه خارجی است و طبعا شکل کاملتر و دقیق تر این حرفها در محاسبات همه بازیگران این موضوع لحاظ می شود.آمریکا شرایط پایداری در منطقه ندارد چندی پیش دانشگاه مریلند آمریکا در 6 کشور عربی که همگی جزو متحدان واشنگتن هستند یا با دولت آمریکا رابطه خوبی دارند اجرا کرد، یعنی کشورهای اردن، عربستان، مراکش، مصر، امارات و لبنان. نتیجه این نظرسنجی جالب است. 69 درصد معتقدند هدف آمریکا در منطقه، رسیدن به نفت، تسلط بر منطقه و تضعیف جهان اسلام است. 78 درصد می گویند اشغال عراق توسط امریکا تروریسم را افزایش داده و 80 درصد، این حرکت آمریکا را تضعیف صلح در منطقه دانسته اند. اکثریت این جامعه آماری به حق ایران برای برنامه هسته ای تاکید کرده اند و گفته اند باید فشارهای بین المللی متوقف شود و فقط 21درصد خواستار ادامه فشار بر ایران در این باره هستند.دولت آمریکا این موارد را قاعدتا در سناریوهای خود فهرست می کند. مثلا این مهم است که همزمان با اجلاس شورای همکاری خلیج فارس و در شرایطی که برخی از زمامداران عرب به خاطر فشارهایی که بر آنها هست و به خاطر بزرگنمایی خطر ایران که برای آنها شده از برنامه های هسته ای ایران ابراز نگرانی می کنند ولی بلافاصله دبیر کل اتحادیه عرب به آنها پیام می دهد که مراقب باشید ما را از دشمن اصلی خودمان و تسلیحات اتمی او منحرف نکنند.چندی پیش یکی از تحلیل گران اقتصادی آمریکا در مقاله ای نوشت خطر واقعی برای آمریکا فعالیت های هسته ای ایران نیست بلکه تشکیل بورس نفت است که برای اولین بار در طول تاریخ، در قبال شبکه های نفتی، یورو معامله شود. او می گوید برای آمریکا که 600 میلیارد دلار کسری تراز تجاری دارد این اتفاق به معنای آن است که آمریکا برای کالاهای وارداتی باید دلارهای بیشتری بپردازد و این امر، افزایش کسری تجاری آمریکا، افزایش تورم و مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. حتما شنیده اید آمریکایی ها مهمترین کالای صادراتی خود را دلار می دانند و بازار نفت، بزرگترین بازار گردش دلار است و اگر یورو بتواند جایگزین نفش کلیدی دلار شود شاهد کاهش تقاضا برای مهمترین محصول صادراتی آمریکا و در نتیجه کاهش ارزش آن خواهیم بود. اینها اتفاقاتی است که ایالات متحده اروپا یعنی شکل نهایی و کامل اتحادیه اروپایی از‌ آن استقبال می کند و به این اضافه کنید تردید پکن در تبدیل اندوخته ارزی خود به ارزی غیر از دلار را.این حرف به این معنا نیست که این مسائل، تعیین کننده اصلی هستند بلکه این نکته را از آن جهت عرض کردم که هر بازیگر مجبور است تبعات و پیامدهای تصمیم خود را در نظر بگیرد و اگر می خواهد مدیریت استراتژیک بکند مرتبا محیط را اسکن کند و در سناریوهای خود، شرایط و پیامدها را دقیقا فهرست کند و سود و هزینه اقدام خود را روی ماتریس رسم کند.آنها افکار عمومی داخلی ما را مرتبا ارزیابی می کنند. این را می دانند که درجه انسجام ملی و تراکمی که الان پشت این پرونده است بالاتر از سال گذشته در همین مقطع است. حتما دقت کرده اید بعضی از کسانی که با سیاست های نظام و یا دولت موافق نیستند اما صراحتا می گویند ایران باید به دانش هسته ای برسد. حتی بعضی از‌آنها پا را فراتر از سیاست دولت می گذارند و می گویند بمب اتم هم می خواهیم! چون برای امنیت خودمان ضروری است. میزان حمایت هموطنان ما در خارج از کشور که درک شاید کاملتر و یا لاقل عینی تری از تاثیر دانش های مدرن و استراتژیک در ارتقای جایگاه بین المللی یک ملت دارند قابل توجه است. البته من انکار نمی کنم که چه در خارج و چه در داخل منتقدان یا مخالفانی هم وجود دارند ولی جالب اینجاست همه مخالفان درباره اولویت این دانش و هزینه آن بحث می کنند نه درباره اصالت آن. در حالی که بالابودن تراکم وحمایت داخلی از این پرونده قاعدتا هزینه آن را بسیار پایین می آورد. چند روز پیش بی بی سی پس از یک نظر خواهی اینترنتی این طور جمع بندی کرد که انرژی هسته ای در ایران موضوعی ملی گرایانه است و این تلقی که غرب می خواهد ایران را از پیشرفت تکنولوژیک بازدارد، آزردگی عمیقی ایجاد کرده است.   در صورت ارجاع ما چه کار می کنیم؟اقدام ما هم یکی ازمفروضاتی که طرف مقابل درسناریوی خود درنظر می گیرد. مجلس مصوبه ای دارد که در نظام تقنینی کشور سیر کامل خود را طی کرده و به عنوان یک قانون برای همه و از جمله دولت لازم الاتباع است. مطابق این قانون چنانچه پرونده ایران به شورای امنیت برود، صرف نظر از هر پیامدی که داشته باشد یعنی صرف نظر از این که در آنجا در حد یک تذکر گونه یا افزایش اختیارات مدیر کل عمل کنند یا آن که بدون طی مقدمات، مسأله تحریم را تصویب کنند دولت موظف است اولا کلیه تعلیق های داوطلبانه را نادیده بگیرد و همه فعالیت ها را به حدود دو سال پیش برگرداند و ثانیا اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی که دست بازرسان را باز می گذارد متوقف کند، یعنی به خودی خود میزان و سطح همکاری با نهاد بازرسی آژانس کم می شود و آژانس بهیچوجه این را نمی خواهد. طرف مقابل می داند این یک قانون است و دولت موظف به اجرای آن است. بنابر این در محاسبات خود به این نکته هم توجه می کند.دولت و مسئولان اساسا در شرایطی نیستند که از پیگیری این پرونده دست بردارند. اولا به این دلیل که مطابق قانون مصوب مجلس، چنانچه تهدیدها عملی شود و پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود ولو آن که در آنجا با واکنش تندی مواجه نشود- که قاعدتا باید چنین باشد. اما باز هم دولت یعنی سازمان انرژی اتمی موظف است به تمامی تعلیق های داوطلبانه پایان دهد. دلیل دوم به درک منافع ملی بر می گردد. یک نظام ملی و یک دولت قوی موظف است تمام تلاش خود را در جهت تحقق منافع ملی به کار ببنند. منافع ملی به نوبه خود از مفاهیمی مثل تمامیت اراضی و قدرت ملی و سایر مولفه ها تشکیل شده است. های تک و دانش های مدرن و استراتژیک از جمله دانش هسته ای، نانوتکنولوژی وبیوتکنولوژی، اسباب قدرت علمی یک ملت هستند که به نوبه خودیکی ازمؤلفه های اصلی تشکیل دهنده قدرت در جهان امروز است و قدرت ملی در زمره منافع ملی است، همچنان که تمامیت ارضی و امنیت ملی در زمره منافع ملی است. چرا دولت قاجار در نزد ذهنیت تاریخی مردم ما مطرود است؟ یکی از دلایل اصلی اش این است که در دوره قاجار، بر اثر بی کفایتی و ناکارآمدی، دولتمردان وسیستم حکومتی، تمامیت ارضی ایران مورد مخاطره قرار گرفته و از این طریق منافع ملت ایران تضعیف شده. در دوره پهلوی دوم هم علاوه بر سایر انتقاداتی نظیر وابستگی که در جای خود قابل بحث است، منافع ملی از طریق نادیده گرفتن تمامیت ارضی تضعیف شد، چون با واگذاری بخشی از اراضی جنوب کشور ، تمامیت اراضی که یکی از زیرمجموعه های منافع ملی است نادیده گرفته شد. طبیعی است که دولت قوی نباید اجازه دهد منافع ملتش تضعیف شود بلکه تلاش دارد این منافع را هر چه پربارتر بکند و در این صورت در تاریخ هم به نیکی از او یاد می شود. همچنان که تمامیت ارضی جزو منابع ملی است، قدرت ملی و تمامی مؤلفه های تشکیل دهنده این قدرت هم جزو منافع ملی هستند و بنابر این اگر نظام ادعا دارد که یکی از اهداف اصلی آن بسط و توسعه منافع ملی است از این زاویه هم وقتی تحلیل می کنیم می بینیم که این نظام راهی ندارد جز پیگیری این اراده عمومی والا متهم خواهد بود که بر سر منافع ملی معامله می کند.   نقش افکار عمومی داخلی و میزان اقناع آن در پیشبرد پرونده را تا چه حد می بینید؟اصطلاحی در بین همکاران ما رایج است که می گویند سرنوشت این پرونده نه در وین و نه حتی در نیویورک روشن نمی شود بلکه در تهران روشن می شود. به عبارت بهتر ، روحیه ملی و میزان اجماع داخلی اصلی ترین فاکتور تعیین سرنوشت این پرونده است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن