واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: 3- چگونه اقتصاد جهاني را نجات دهيم؟ سالم بمانيم، پولدار شويم
استر دايسون مترجم: منير غلامزادهمنبع: فارن پاليسيريشه همه مشكلات اقتصادي صرفا اقتصادي نيست. بحرانهاي درهمتنيده در مورد بيكاري، سلامتي (كه اغلب ريشه در كمبود تحرك و مصرف غذاي زياد دارد) و آموزش را در نظر آوريد.
در اين شرايط يكي بر ديگري تاثير وخيمكنندهاي دارد: افراد بيكار سرمايه كافي براي مراقبت مناسب از سلامتيشان ندارند، آنهايي كه سلامتيشان به خطر افتاده است براي كار يا تحصيل دانشگاهشان دچار مشكل ميشوند و آموزش ناكافي فرصتهاي اشتغال افراد را محدود ميكند و ممكن است بر شناخت آنها در مورد نحوه بازيابي سلامتشان تاثير منفي بگذارد.
اقتصاددانان به زبان نرخ بهره، كش و قوس ارزش پول و سرمايهگذاري زيرساختي حرف ميزنند، ولي اگر ما در عوض روي مردم سرمايهگذاري كنيم چه خواهد شد؟ از دست دادن سلامتي، هزاران ميليون دلار هزينه در بر دارد؛ اعمال پيشگيرانه و تغيير الگوي رفتاري ميتواند آن را به نصف برساند- و سلامتي را به ميليونها نفر بازگرداند. يك چالش اين است كه سلامتي فقط در مورد مساله شناخت نيست، بلكه به مجموعه رفتارهايي مربوط ميشود كه براي انجام آنها بايد داراي انگيزه باشيد و يكسري وسوسههايي كه بايد از آنها دوري كنيد.
اين در حقيقت يك فرصت است؛ چرا كه در عين حال بهترين ابزار انگيزشي، افراد ديگر هستند؛ يعني اينكه حفظ سلامتي مردم در حقيقت يك مشغله بالقوه براي هزاران نفر است و نسبت به خدمات درماني؛ يعني پس از اينكه آسيب رسيده شود، بسيار پربارتر و نتيجهبخشتر است. به همين ترتيب به عنوان ايدهاي براي ايجاد يك طرح گسترده بازآموزي براي بيكاران، تمركز روي سلامتي و خدمات بهداشتي را ميتوان مطرح كرد. افرادي داراي تحصيلات رسمي و تجربه حرفهاي را ميتوان به عنوان اساتيد دانشگاهي يا قرارگرفتن در سمتهاي حرفهاي تربيت كرد. در عين حال كساني كه بدون چنين اعتبارات يا تمايلاتي هستند ميتوانند به عنوان مربي باشگاه و مشاوران زندگي سالم فعاليت كنند.
چگونه ميتوان اين امر را اجرايي كرد؟ نه توسط يك برنامه كار اجتماعي گسترده، بلكه با ارائه چنين تعليماتي از طريق دفترهاي كاريابي و خدمات اشتغاليابي ميتوان اين آموزشها را با طرحهاي مبارزه با بيكاري ادغام كرد. به بيان ديگر به جاي اينكه هر ماه به جستوجوكنندگان شغل فقط يك چك بانكي تحويل داده شود، به آنها آموزش دهيد كه چگونه مراقبت خوبي از خود و ديگران به عمل آورند؟ حتي بهتر از آن، ما نيازي نداريم كه به طور كامل روي برنامههاي دولت تكيه كنيم. براي مثال، من يكي از سرمايهگذاران شركت تجاري اوماداهلث هستم كه برنامههاي مشاورهاي آنلاين را براي افرادي كه به عنوان پيشديابتي تشخيص داده شدهاند ارائه ميدهد. طبق مدل طرحهايي چون الكليهاي بينام اين طرح نيز بر حول فعاليتهاي يك مشاور است كه پنج تا 10 گروه را كه هر يك شامل 10 نفر است، اداره ميكنند. مشاوران فعلي ميتوانند رايزنان جديدي را براي آموزش از ميان اعضا انتخاب كنند (به ويژه آنهايي را كه بيكار هستند يا كار مناسبي ندارند) چراكه آنها ميتوانند در جريان نحوه برقراري ارتباط بين اعضا قرار گيرند. بحران خدمات درماني آمريكا – كه عده اندكي ممكن است، بگويند در طي اصلاحات اخير رفع شده است، فقط در نتيجه هزينههاي بالا براي معالجات نوين و درمان بيماري (با اينكه فقط بخشي از آن را تشكيل ميدهد) يا حتي مقاصد غيرمنطقي (پرداخت براي مراقبت به جاي درمان) نيست؛ بلكه اين همچنين در نتيجه شيوع بيماريهاي غيرمسري مانند ديابت است كه به موجب رفتارهاي شخصي فرد ايجاد شده يا حداقل تشديد ميشود. اين به آن معنا است كه آموزش افراد و تغيير عادات آنها بخش بزرگي از اين راه حل است.
دولتها چه اقدامي ميتوانند بكنند؟ به نوعي ميتوان گفت، غير از همه موارد داخل چهارچوب مانند پرداخت بودجه به يك برنامه بهداشتي پيشگيرانه و پرداختي براي بهبود پيامدها كه همه از قبل مشخص هستند و همه آنها را ميدانند، كار اندكي باقي است. در نهايت بهترين نهاد براي مواجهه با اين سوالات (حداقل در ايالات متحده آمريكا) مسوولان شهري و در مواردي دولتهاي ايالتي است. آنها در سطح مناسبي براي مشاركت در زندگي روزمره تلاش ميكنند، در حالي كه مداخلات ملي دولت ميتواند دوقطبي و سرزده اعمال شود. اين معيارها شامل هر چيزي از جمله تغيير قوانين ساختوساز تا ترجيح دادن پلهها به آسانسور (در عين حال فراهم كردن آسانسور براي افراد ناتوان) و بازديد سراسري از برنامه ناهار مدارس براي تهيه غذاي سالم و حمايت از بازارهاي ترهبار است.
يکشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]