واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ارمغان مدرنیته غرب! (2)
پروفسور حمید مولانا برای مشاهده بخش اول مقاله اینجا کلیک کنید. مفهوم «ترقی» و «سیاست» در اندیشه های مدرنیته (تجددگرائی) دو عامل اصلی مشكلات و بحران های امروزی دنیای ما هستند. در قرن نوزدهم در اروپا، كه تحرك و توسعه های صنعتی و فن آوری به اوج خود رسیده بود، این اندیشه قوت گرفت كه تاریخ بشریت، به ویژه در دنیای غرب، در مسیر پیشرفت است و این جریان تكامل و ترقی همراه با خردگرائی و عقلانیت های متداول و جدید در غرب سرزمین ها و كشورهای تحت استعمار را نیز مجبور خواهد كرد كه راه زندگی و فلسفه اروپا و آمریكا را دنبال كرده و بپیمایند. ولی در آسیا و آفریقا كه اغلب كشورهای آن تحت استعمار قدرت و تمدن غرب بودند، این فلسفه غرب كه تاریخ همیشه توسط بشر شكل گرفته است قابل تأمل بود. فلسفه و خردگرائی غرب در طول تاریخ معاصر این بود كه سرنوشت انسان تنها توسط خود افراد تعیین می شود و اینگونه عقلانیت همراه با روش های جدید علم تجربی و فن آوری های صنعتی بشر را بر طبیعت مسلط خواهد كرد. در حقیقت این نوع خردگرائی و فلسفه بود كه ماشین كنترل و تسلط اروپا و آمریكا را بر سایر كشورها هدایت می كرد و حس برتری نژادی و تسلط جوئی استعماری غرب را قوت می بخشید. به عبارت دیگر، از طریق این نوع خردگرائی پیشرفت و ترقی بود كه غرب خشونت، كشمكش، و جنایات خود را در آفریقا، آسیا، و آمریكای لاتین و در داخل قاره های اروپا و آمریكا توجیه می كرد. استراتژی كاربردی غرب از این اندیشه ها تحت شعارهائی مانند «دنیای آزاد» و «تمدن غرب» صورت می گرفت. دنیای غرب یا دنیای مدرن در حقیقت به برنامه ها و عملكرد آنها در دنیای شرق و استعمار شده مشروعیت می بخشید.ولی غرب و غربی ها هیچ وقت مایل نیستند و دوست ندارند كه به این برنامه ها و جنایات خود كه تحت این اندیشه ها صورت گرفت اعتراف كنند بجز در چند مورد و توسط برخی از اندیشمندان آنها كه آن نیز نه تنها ناقص بیان گردیده بلكه دلائل و گناه كاری را به گردن گروه و ایدئولوژی های بخصوصی در خود غرب انداخته و یا عوامل فرعی را مسبب این بحران و مشكلات و فاجعه ها شمرده اند. اولین بمباران هوائی در تاریخ بشر توسط هواپیماهائی كه جدیداً در اوائل قرن بیستم اختراع شده بود توسط ایتالیائی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها علیه شورش و مقاومت مسلمانان علیه استعمار در لیبی، مراكش (مغرب) و عراق به كار برده شد. استفاده از هواپیما برای بمباران دقیقاً موقعی صورت می گرفت كه هنوز مسافربری هوائی به شكل امروزی شروع نشده بود و اختراع هواپیما در دنیای آن روز این شبهه را به وجود آورده بود كه بشر به سوی یك «دهكده جهانی» در حركت است. ولی استفاده از صنعت هواپیماسازی نخست با استفاده آن در جنگ و سركوب بومیان تحت استعمار آغاز گردید. استفاده از سلاح های شیمیائی و گازهای مسموم برای اولین بار توسط اروپائی ها در جنگ جهانی اول صورت گرفت و اختراع بمب اتمی و استفاده از آن علیه مردم ژاپن در شهرهای هیروشیما و ناكازاكی در جنگ جهانی دوم توسط ایالات متحده آمریكا انجام شد. استعمار بی حد و حصر بمب های ناپالم و شعله های آتشین علیه مردم ویتنام و هندوچین دوره جدیدی از تسلیحات نظامی را توسط آمریكا شروع كرد. استفاده صدام حسین از سلاح های شیمیائی و گازهای مسموم در حلبچه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت آمریكا و انگلستان ، فرانسه و آلمان صورت گرفت استفاده از این تسلیحات تحت شعار «آزادی و تمدن» و «دفاع از ارزش های غرب» صورت گرفت. چندی نگذشت كه همین دولت های غربی و در رأس آنها آمریكا به بهانه مبارزه با «تروریسم جهانی» و «برای جلوگیری از توسعه و استعمال سلاح های كشتار جمعی» نخست به خلیج فارس لشكركشی كرده و سپس به بهانه سرنگون كردن رژیم های صدام و طالبان كه خود دهه های قبلی به وجود آورده بودند كشورهای عراق و افغانستان را تسخیر كرده و این بار سلاح های جدیدتر خود موسوم به بمب ها و موشك های هوشمند را به آزمایش گذاشتند.اینگونه جنایات و خشونت های غرب كه حاصل عصر مدرنیته و تجددگرائی بود بخاطر «تغییر دادن تاریخ و سرنوشت بشر» انجام می شد. نتیجه اینكه اندیشه «ترقی و پیشرفت» غرب باعث شد كه دوران نسبتاً صلح آمیز قرن نوزدهم به یك دوره جنگ و خشونت قرن بیستم كه حاصل آن دو جنگ جهانی و ایجاد حكومت های فاشیستی و كمونیستی و سرمایه داری بود منتهی شود. نزدیك به 40 میلیون نفر در جنگ جهانی اول و قریب به 100 میلیون نفر در جنگ جهانی دوم و بیش از 10 میلیون نفر در جنگ های متفرقه كره، ویتنام، هندوچین، و قاره های آفریقا و آمریكای لاتین و مجموعاً حدود 20 میلیون نفر از مسلمانان در جنگ های اخیر ایران و عراق، بوسنی- هرزگوین، نواحی قفقاز و آسیای مركزی، فلسطین و لبنان و مصر و سوریه و الجزیره، و حمله به عراق و افغانستان كشته شده اند. در كتاب های درسی مدارس و حتی دانشگاه های غرب كمتر به این موضوعات اشاره شده است و در كتاب های درسی دانشگاه های شرق و دنیای اسلام متأسفانه چیز قابل توجه و جامعی در این مورد به چشم نمی خورد.تلفات حاصله از عوامل اجتماعی مدرنیته كمتر از آسیب های وارده از عوامل نظامی و سیاسی نیست. گرچه پیشرفت های پزشكی، اختراعات و اكتشافات جدید چند قرن اخیر، در كیفیت غذائی كودكان و بزرگسالان اثرات شگفت آوری در زندگی شهروندان ایجاد كرده است ولی نابرابری اقتصادی و اجتماعی طبقه محروم و مستضعف این دنیا را در وضع نامناسب تری نسبت به گذشته قرار داده است. تمدن ماشینی و زندگی پراضطراب امروزی، ناراحتی ها، امراض و عارضه های جدیدی به وجود آورده است كه نسل های پیشین از آن مصون بودند. مصرف گرائی همراه با دخانیات، مشروبات الكلی، غذاهای ناسالم و رقابت مادی از كیفیت و كمیت عمر كاسته است و حوادث و تلفات حاصله از محیط اشتغال از رانندگی و ناامنی گرفته تا زد و خورد، اختلافات و اغتشاشات، آسودگی خاطر و آرامش را از بین برده است. درآمد ملی و فردی به تنهائی طول عمر شهروندان را ضمانت نمی كند زیرا وضع اجتماعی افراد، عامل بزرگی در كیفیت زندگی است.بیش از دو میلیارد و نیم از ساكنان كره زمین یعنی حدود یك سوم مردم جهان در فقر زندگی می كنند و طبق آمار سازمان ملل متحد روزانه حدود 800 میلیون نفر گرسنه سر به بالین می گذارند. یك سوم مرگ و میر در جهان یعنی روزانه 50 هزار نفر ناشی از عوامل مربوط به فقر است. این شكاف های طبقاتی فقط در كشورهای به اصطلاح جهان سوم یا در حال توسعه نیست. در كشورهای به اصطلاح پیشرفته مانند آمریكا 13 درصد جمعیت آن كشور در فقر و گرسنگی زندگی می كنند و 45 میلیون آمریكائی یعنی یك ششم جمعیت ایالات متحده فاقد هرگونه بیمه بهداشت هستند. مطابق آمار دولت فدرال (مركزی) ایالات متحده آمریكا، نزدیك به 20 درصد جمعیت آن كشور توانائی خواندن و نوشتن را ندارند و از 300 میلیون جمعیت آمریكا 3 میلیون نفر در زندان ها و تأدیب گاه ها به سر می برند. جمعیت كشورهای صنعتی و پیشرفته دنیا در حال تنزل است زیرا در ممالكی مانند روسیه، ژاپن، فرانسه و سوئد زاد و ولد به علت گرانی زندگی و انتظارات كیفی شهروندان كمتر از مرگ و میر شده است. گرچه مطابق آمار منتشر شده طول عمر متوسط بین مردان ژاپن 77 سال است، ولی یك مرد روسی به طور متوسط 57 سال زندگی می كند و این 20 سال بیشتر از عمر متوسط یك مرد در كشوری مانند سیرالئون در آفریقا است كه از 37 سال تجاوز نمی كند.از خود بپرسید تا چه حد مدرنیته توانسته است احتیاجات اولیه شما و خانواده تان را تأمین كرده و یك زندگی سالم و بی دردسر و آرام را برای فرد ایجاد كند؟ آیا وقت آن نرسیده است كه در تعریف و معنای پیشرفت و ترقی تجدیدنظر كنیم؟هفته آینده بیان خواهم كرد كه چگونه «سیاست» به عنوان «تحول بشریت» یكی دیگر از اسطوره های بزرگ غرب و مدرنیته شده است. منبع: کیهان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 594]