واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > برزگر، کیهان - دولت هاى آمریکایى بهویژه بعد از حوادث 11 سپتامبر به طور آگاهانه مسایل حوزه سیاست خارجى را به مسایل امنیت ملى و داخلى آمریکا ارتباط دادند شکست دموکراتها در انتخابات میان دورهاى مجلس نمایندگان آمریکا شرایط را براى حضور فعالتر باراک اوباما در صحنه سیاست خارجى و تأکید جدی تر بر استراتژى «تغییر» فراهم میکند. چون مسایل فعلى سیاست خارجى آمریکا به نوعى به مسایل سیاست داخلى این کشور ارتباط دارند، اکنون هرگونه موفقیت دولت اوباما در حلوفصل یک مسئله مهم سیاست خارجى می تواند جایگاه از دست رفته دموکراتها را نزد افکار عمومى و صحنه قدرت داخلى بهبود بخشد. در چنین شرایطى، فرصت جدیدى براى گفتگوى مستقیم ایران و آمریکا با محوریت حل وفصل بحرانهاى منطقهاى یا برنامه هستهاى فراهم میشود.مهمترین مسایل فعلى سیاست خارجى آمریکا در منطقه خاورمیانه، طبق اعلام دولت اوباما، عبارتند از: حل و فصل بحرانهاى منطقهاى در عراق و افغانستان (و لبنان و فلسطین)، مبارزه با تروریسم القاعده (تروریسم هستهاى) و برنامه هستهاى ایران. دولت هاى آمریکایى بهویژه بعد از حوادث 11 سپتامبر به طور آگاهانه مسایل فوق را که بیشتر در حوزه سیاست خارجى قرار دارند، به مسایل امنیت ملى و داخلى آمریکا ارتباط دادند. مثلا طرح چالش «تروریسم هستهاى» از سوى دولت اوباما در واقع اتصال یک مسئله مهم سیاست خارجى به مسئله امنیت داخلى آمریکا با هدف گسترش دامنه و ابعاد خطر تروریسم به شکل جدید و به تبع آن افزایش حساسیت افکار عمومى به این موضوع بود. همین مسئله اکنون چالشها و فرصتهایى را براى دولت اوباما به همراه میآورد.در حوزه چالشها، امروزه آمریکاییان نوعى ارتباط مستقیم بین هزینههاى انجام شده در جنگ عراق (بعضى از تخمینها نزدیک به 800 میلیارد دلار است) و ایجاد و تداوم رکود اقتصادى و بیکارى در داخل آمریکا برقرار میکنند و خواهان خروج فوری و کامل نیروهای آمریکایی از عراق هستند. در بحران افغانستان و در بحث مبارزه با تروریسم، ضرورت جنگ با القاعده به عنوان یک موضوع امنیت داخلى مطرح است. افکار عمومى آمریکا همچنان به موضوع تروریسم به عنوان یک موضوع احساسى و مرتبط با زندگى روزمره مىنگرد. به همین دلیل موفقیت یا عدم موفقیت دولت اوباما در به سرانجام رساندن بحران افغانستان قبل از خروج نیروهای آمریکایی در جولای 2011 (طبق برنامه اعلام شده اوباما) و از بین بردن تروریسم القاعده برای آمریکاییان بسیار مهم است. در بحث برنامه هستهاى ایران همه دولتهاى آمریکایى از زمان جرج دبلیو بوش به اشتباه برنامه هستهاى ایران را به موضوع «گسترش تسلیحات هستهاى» و «بازدارندگی» ارتباط داده و آن را به یک موضوع امنیت ملى آمریکا و یا حتى خطرى براى امنیت بینالملل معرفى کردند. به عبارت دیگر سعى کردند تا مسئله هستهاى ایران را به مسایل امنیت خاورمیانه از یک طرف و مسایل امنیت داخلى آمریکا و امنیت جهانى از طرف دیگر وصل کنند و افکار عمومی آمریکا را به آن حساس کنند.به همان اندازه که موارد فوق چالشهایى براى دولت اوباما درپى داشته، هم زمان حلوفصل آنها یک موفقیت براى سیاست خارجى آمریکا است که تأثیرات مثبت بر موضوعات داخلى و در نزد افکار عمومی آمریکا خواهد داشت. البته هرگونه موفقیت در یکى از موضوعات فوق نیاز به اجرای سیاست «تغییر» اوباما در صحنه سیاست خارجی و همکارى با بازیگران مهم منطقهاى دارد.در میان کشورهاى منطقه هیچ کشورى به اندازه ایران نمیتواند به آمریکا در حلوفصل مسایل فوق کمک کند. با تحولات بعد از انتخابات پارلمانی در عراق از مارس 2010 و عدم تشکیل دولت ائتلافی بعد از گذشت نزدیک به هشت ماه و همچنین تلاش ناامیدانه غرب برای مذاکره با طالبان، اکنون دیگر کاملاً مشخص شده که آمریکا به تنهایی نمی تواند این بحرانها را به سرانجام برساند و به همکاری ایران، به عنوان مهمترین بازیگر منطقهاى در صحنه عراق و افغانستان، چه در شرایط حضور نیروهاى آمریکایى و چه در شرایط بعد از خروج این نیروها نیاز دارد. اهمیت این مسئله وقتى بیشتر میشود که بدانیم مسایل مربوط به فعالیت هاى تروریستى در این مناطق به نوعى به مسئله ایجاد ثبات و امنیت در شرایط بعد از خروج نیروهاى خارجى از منطقه ارتباط مییابد و نقش ایران در ایجاد و تداوم این ثبات حیاتى است.گفتگوی مستقیم و حلوفصل برنامه هستهاى ایران هم مى تواند یک موفقیت مهم براى دولت اوباما نزد افکار عمومى آمریکا در رفع یک خطر به اصطلاح خودشان «امنیت ملى» به حساب آید. اهمیت این مسئله وقتى بیشتر میشود که بدانیم هیچ رئیس جمهور آمریکایى در طى 32 سال گذشته موفق نبوده تا به یک راه حل پایدار در رابطه با ایران برسد. این در حالى است که آنها تمامى ابزارهاى اعمال فشار، تحریم و تهدید به جنگ را علیه ایران به کار گرفتند، اما موفق نبودند. این بار مذاکراه مستقیم با ایران و تلاش براى حل پایدار مسئله ایران میتواند فرصتى گرانبها براى دولت اوباما براى جلب افکار عمومى باشد. بعضى از تحلیلگران اعتقاد دارند که با شکست دموکرات ها در انتخابات مجلس نمایندگان آمریکا، مواضع اوباما در داخل ضعیف شده و وى به ناچار تحت فشار جمهوریخواهان مجبور به حضور فعالتر در صحنه سیاست خارجى و یک اقدام جدی مثل جنگ با ایران خواهد شد تا دولت خود را در صحنه جهانى قوى نشان دهد. اما اوباما به خوبى میداند که قدرت امریکا با شروع جنگ دیگرى در منطقه خاورمیانه تقویت نمیشود. برعکس جنگى دیگر به معناى اعلام جنگ با کل منطقه و با ابعاد و تأثیرات جهانى خواهد بود که نه تنها بر رکود اقتصادى آمریکا و جهان میافزاید و خود به معنای نارضایتی بیشتر داخلی است بلکه مشروعیت جهانى قدرت آمریکا را نیز به چالش میکشد. این تحول به تبع به معناى شکست زود هنگام طرحهاى دموکراتها و دولت اوباما در آمریکا خواهد بود. در این شرایط مذاکره با ایران براى حلوفصل مسایل مهم سیاست خارجى آمریکا در خاورمیانه میتواند فرصتى گرانبها براى تقویت مواضع اوباما در صحنه سیاست خارجی تلقى شود. مذاکرات آتی ایران با گروه 1+5 فرصت خوبی برای دولت اوباما در برداشتن گامهای عملی برای دستیابی به یک راه حل پایدار مبتنی بر رضایت نسبی طرفین در حل بحران هسته ای ایران است. حرکت در این جهت برای اقناع افکار عمومی و به تبع موفقیت در انتخابات ریاست جمهورى 2012 ضروری است. این تحول فضاى جدیدى براى گفتگوهاى مستقیم بین ایران و آمریکا فراهم میکند. دیپلماسی ایرانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]