واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
نیک صالحی: خانهای در روستای دورافتاده، مخفیگاه قاتل فراریای بود که کارآگاهان جنایی پایتخت به عیددیدنی غافلگیرانه رفتند. مرد افیونی پس از اینکه همپاتوقیاش را کشت و جسد وی را در کمد دیواری خانه اجارهایشان جاسازی کرد توانست 6 ماه مخفیانه زندگی کند ساعت 11 روز 31 شهریورماه سال جاری وقتی پسر جوانی به خانه پدرش در خیابان 30 تیر رفت و دید اثری از وی نیست به جست و جوی محل پخش بوی تعفن پرداخت و در حالی که تصور میکرد غذایی فاسد شده در زیر رختخوابهای کمددیواری جسد باد کرده پدرش را دید. دقایقی بعد، تیمی از ماموران کلانتری 109 بهارستان خود را به خانه مرموز رساندند و با دیدن جسد مرد 65 ساله به نام «همایون» بازپرس شاهنگیان از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران را در جریان قرار دادند. با وارد عمل شدن تیم تخصصی از اداره 10 پلیس آگاهی وقتی مشخص شد پسر همایون جسد را پیدا کرده است و پزشکیقانونی نیز اعلام کرد قربانی 10 روز پیش به قتل رسیده، کارآگاهان به تحقیق از این پسر پرداختند. وی گفت: «از 3 سال پیش مادرم به خاطر اعتیاد شدید پدرم از وی طلاق گرفت و پدرم با اجاره کردن این خانه با همپاتوقیاش به نام «غلامرضا» که وی نیز به خاطر اعتیاد، همسرش را طلاق داده است، زندگی میکردند». پسر قربانی جنایت افزود: «پدرم را دوست داشتم و همیشه نگرانش بودم، هرچند روز یک بار به وی سر میزدم تا اگر مواد غذایی یا هر چیزی نیاز داشت برایش تهیه کنم. چند روزی میشد که پدرم تماسی نداشت، نگران شدم و به اینجا آمدم، خبری از پدرم و غلامرضا نبود، بوی بد تعفن موجب شد تصور کنم غذایی فاسد شده است، پس از جستوجو ناگهان در کمددیواری جسد پدرم را دیدم اما از هماتاقیاش خبری نبود». کارآگاهان با شنیدن سرنوشت همایون در قویترین فرضیه همپاتوقی فراریاش را عامل جنایت شناختند و در تحقیق از همسایهها پی بردند 2 دوست افیونی مدام با هم دعوا و کتککاری داشتهاند، طوری که همه به صاحبخانهشان فشار میآوردند آنان را از پاتوقشان بیرون کند.وقتی مرد صاحبخانه که در طبقه بالای محل جنایت زندگی میکند تحت بازجویی قرار گرفت، کارآگاهان غلامرضا را تحت تعقیب قرار دادند. این مرد درباره 2 مستاجرش گفت: «چند روز پیش از پیدا شدن جسد ساعت 4 بامداد بود که سروصدای دعوای همایون و غلامرضا را شنیدم. وقتی به راهرو رفتم دیدم همهجا آرام شده است، چند روز بعد غلامرضا آمد و ادعا کرد همایون مریض است، دستنوشتهای از وی نشان داد و گفت میخواهند اسبابکشی کنند و پول ودیعه همایون را میخواهد. از آنجایی که میخواستم خیلی سریع خانه را تخلیه کنند با اعتماد به این دستنوشته پول را دادم، غلامرضا اسبابکشی کرد و رفتند و دیگر خبری از وی ندارم». با توجه به فراری شدن قاتل همایون، کارآگاهان خانواده وی را شناسایی کردند و پی بردند وی با طلاق از همسرش دیگر به آنان و خانوادهاش سر نزده و هیچکس از محل زندگی و سرنوشتش اطلاعی ندارد. 6 ماه تحقیقات ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان جنایی پایتخت پی بردند غلامرضا در یکی از روستاهای دورافتاده غرب کشور مخفیانه زندگی میکند. عیددیدنی پلیسی روز دوم عید، مرد 59 ساله میهمانان ناخواندهای در خانه روستاییاش داشت؛ کارآگاهان جنایی پایتخت به عیددیدنی غافلگیرانه غلامرضا رفتند و وی را بازداشت کردند. این مرد افیونی چارهای جز اعتراف نداشت و گفت: «ساعت 4 صبح 20 شهریورماه بود که همایون با حال بسیار بدی به خانه آمد، در مصرف مواد زیاده روی کرده بود، اعتراض کردم و با هم درگیر شدیم، سیلی محکمی به صورتش زدم، روی زمین افتاد و بیهوش شد، 3 روز در کما بود تا اینکه دیگر نفس نکشید، جنازهاش را در کمد دیواری پنهان کردم و با نقشهای پول ودیعه را گرفتم، اثاثیه همایون را فروختم و از تهران فراری شدم». vatanemrooz.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]