واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: قتل براي تهيه مواد مخدر جام جم آنلاين: جوان 27 ساله براي تهيه پول خريد مخدر كراك، دوست خود را در خانهاش بهقتل رساند. به گزارش ايلنا، نهم بهمنماه سال جاري ساکنان مجتمع مسکوني در خيابان وزيريپور ميدان محسني اعلام كردند كه بوي تعفن از يکي از واحدهاي مسکوني مجتمع بيرون ميآيد. با حضور ماموران کلانتري 103 گاندي در محل و بررسي مقدماتي، با توجه به بوي تعفن شديد خارج شده از داخل واحد مسکوني و اظهارات ساکنان مجتمع مبني بر نداشتن اطلاع از همسايه خود، مأموران با در نظر گرفتن احتمال وجود جسد در داخل خانه، بلافاصله مراتب را به پليس آگاهي تهران بزرگ اعلام كردند كه پس از حضور نيروهاي تشخيص هويت و کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل، ضمن ورود به داخل خانه، جسد مردي حدودا 45 ساله را در شرايطي که با دست و پا و دهان بسته شده بر روي يک صندلي با طناب پيچيده شده بود ، کشف كردند. با آغاز تحقيقات کارآگاهان اداره ويژه قتل، از طريق پزشکي قانوني اعلام شد که مقتول 15 روز پيش بر اثر خفه شدن به قتل رسيده است. ماموران در تحقيقات خود از مجتمع مسکوني محل کشف جسد و در تحقيق از ساکنان آن، اطلاع پيدا کردند که مقتول دو دستگاه موتور سيکلت پولسار آبي و هوندا 125 مشکي رنگ داشته که در بررسيهاي بيشتر مشخص شد، هر دو دستگاه موتورسيکلت از داخل پارکينگ مجتمع به سرقت رفته است. ساکنان مجتمع به ماموران گفتند: اين اواخر افراد زيادي به خانه مقتول تردد داشتند که در ميان آنها و در چند هفته گذشته فردي حدود 25 ساله بيش از ديگران به اينجا رفتوآمد داشته است. با اطلاعات بهدست آمده از ساکنان مجتمع، کارشناسان چهرهنگاري اداره دهم موفق به ترسيم چهره فرضي متهم حدودا 25 ساله شده که در ادامه اقدامات فني و پليسي، هويت صاحب عکس بهنام هاشم 27 ساله مورد شناسايي قرار گرفت. با شناسايي هاشم بهعنوان مظنون به قتل، تحقيقات نامحسوس درباره او آغاز شد و کارآگاهان اطلاع يافتند که هاشم با دو نفر بهنامهاي مريم و اميد ارتباط داشته که بلافاصله با شناسايي اين دو نفر، آنها به اداره دهم پليس آگاهي دعوت شدند. مريم پس از حضور در پليس آگاهي در توضيحات خود در رابطه با نحوه آشنايي خود با هاشم، گفت: من استاد آموزش رايانه در يکي از مراکز آموزش رايانه هستم که چندي پيش هاشم ضمن مراجعه به مسئول ثبتنام عنوان کرد که قصد ثبتنام در کلاس آموزش رايانه را دارد که در ادامه در کلاس من ثبت نام شد؛ با شروع کلاسها وي ادعا کرد که ميخواهد براي تهيه هزينه خريد رايانه، موتورسيکلتش را بفروشد. اميد نيز پس از حضور در پليس آگاهي در توضيحات خود به ماموران گفت: هاشم مدتي بهعنوان شاگرد، در مغازه من مشغول به کار بود که پس از اطلاع پيدا کردن از اعتيادش به موادمخدر او را از مغازه اخراج کردم. در حاليكه اميد تلاش ميكرد تا خود را از وضعيت هاشم بياطلاع نشان دهد ماموران در تحقيقات خود اطلاع يافتند که هاشم بيش از هر کس با او در رفتوآمد است؛ با توجه به تناقضگوييهاي اميد در تحقيقات، در حاليکه کارآگاهان به او مشکوک شده بودند و اطمينان داشتند که او مطالبي را از آنها پنهان کرده، موفق به کشف گواهينامه و مدارک شناسايي مالکيت موتورسيکلت پولسار متعلق به مقتول از وي شدند که با کشف اين مدارک، اميد بهناچار به ارتباط خود با هاشم اعتراف کرد و گفت: گواهينامه و کارت شناسايي موتورسيکلت پولسار را در ازاي پرداخت 200 هزار تومان از هاشم دريافت کرده بودم و قرار بود تا پس از پرداخت 800 هزار تومان ديگر، موتورسيکلت را از هاشم تحويل بگيرم. با توجه به جمعآوري اطلاعات و مدارک قطعي، ماموران پس از شناسايي مخفيگاه هاشم در خيابان قزوين، متهم را پنجم اسفندماه در حين تردد در خيابان قزوين شناسايي و دستگير کردند. هاشم با اعتراف به قتل فرهاد به کارآگاهان گفت: سال 86 به اتهام مصرف و نگهداري موادمخدر روانه زندان شدم و در آنجا با فرهاد آشنا شدم. در داخل زندان زمينه دوستي من با فرهاد ايجاد شد و در همين مدت بود که فرهاد به من گفت که داراي خانواده نبوده و بهتنهايي در يک مجتمع مسکوني زندگي ميکند که پس از بيرون آمدنم از زندان و اطلاع پيدا کردن از آزادي فرهاد، رفتوآمد من به خانه فرهاد آغاز شد. متهم در اعترافات خود در رابطه با ارتکاب قتل نيز گفت: پس از گذشت مدتي از آزاد شدنم دوباره به مصرف موادمخدر ادامه دادم که با تشديد اعتياد و نياز به تهيه پول براي خريد مواد، تصميم گرفتم تا موتورسيکلتهاي فرهاد را سرقت کنم؛ به همين منظور با تهيه سم و ريختن آن در داخل آبميوه، به بهانه ديدن فرهاد به خانهاش رفتم و پس از نوشيدن آبميوه ازسوي فرهاد، او را که دچار مسموميت شديد شده بود بر روي صندلي قرار دادم و پس از بستن دست و پا و دهانش، او را خفه کردم. متهم در ادامه اعترافات خود درباره سرقتها نيز، گفت: پس از اطمينان از مرگ فرهاد با برداشتن کليد موتورها و واحد مسکوني متعلق به فرهاد، در دو نوبت به پارکينگ مجتمع مراجعه کردم و موتورها را سرقت کردم و تصميم داشتم تا به تدريج، با مراجعه به واحد متعلق به فرهاد، اسباب و اثاثيه متعلق به فرهاد را از خانه خارج و به فروش برسانم. سرهنگ ليراوي، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر، گفت: متهم از مجرمان سابقهداري است که در سالهاي گذشته بهاتهام کيفقاپي و مصرف و نگهداري موادمخدر روانه زندان شده اما با اين وجود هربار پس از آزادي از زندان به چرخه ارتکاب جرم بازگشته که در اين پرونده نيز پس از اعتياد شديد به مصرف کراک و بهمنظور تأمين هزينه خريد مواد، تصميم به ارتکاب قتل گرفته که پس از جنايت، با آغاز تحقيقات از سوي کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي، شناسايي و دستگير شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]