واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تعقيب و گريز مرگبار راننده نيسان و راكبان «آپاچي» خبرگزاري فارس: يك ترمز شديد كافي بود تا راننده نيسان دقايقي بعد، راكبان موتورسيكت را نقش زمين كرده و به قتل برساند. به گزارش خبرنگار حوادث فارس، عصر 14 تير سال 87، مأموران پليس تهران، از طريق مركز فوريتهاي پليس، از وقوع يك تصادف شديد در بزرگراه اسبدواني باخبر شدند. مأموران با حضور در محل حادثه متوجه شدند 2 جوان كه راكب موتورسيكلت بودند، بعد از تصادف با خودروي نيسان به شدت مجروح شدهاند كه ساعتي بعد از انتقال به بيمارستان هر دوي آنها به نامهاي محمدرضا و ميثم فوت كردهاند. شاهدان حادثه و همراهان مقتولان حادثه مدعي بودند كه اين اتفاق تصادف نبوده بلكه راننده خودروي نيسان به عمد موتور مقتولان را به زمين زده و سپس آنها زير خودرو رفته و جان سپردهاند. دو روز از حادثه گذشته بود كه راننده خودروي نيسان با مراجعه به پليس آگاهي، خودش را به مأموران معرفي كرد و بعد از اعترافات او، قرار مجرميت وي به اتهام دو فقره قتل عمدي صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد. بعد از برگزاري جلسه محاكمه در تاريخ 26 آبان سال گذشته در اين شعبه به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي، قضات رسيدگي كننده به اين پرونده، متهم را مجرم شناخته و به 2 بار قصاص محكوم كردند. پرونده بعد از صدور حكم به ديوان عالي كشور ارجاع داده شد كه قضات شعبه 11 ديوان عالي كشور، بعد از مشورت و بررسي پرونده، حكم صادره را نقض كردند و قايل بر غيرعمدي بودن حادثه بودند. پرونده دوباره به دادگاه كيفري استان تهران برگشت و صبح امروز در شعبه 74 و به رياست قاضي حسن تردست برگزار شد. روشن، نماينده دادستان با قرائت كيفرخواست صادره، خواستار مجازات متهم شد. اوليايدم نيز با اعلام شكايت مجدد از متهم، خواسته خود را قصاص متهم عنوان كردند. در ادامه جلسه متهم در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام قتل عمد را قبول ندارد، گفت: روز حادثه از اتوبان دماوند به سمت تهرانپارس در حركت بودم. يك لحظه موتورسيكلتي كه در وسط اتوبان خراب شده بود نظرم را جلب كرد؛ در همين حين يك موتورسيكت ديگر از سمت راست من قصد داشت به طرف ديگر اتوبان برود كه مجبور شدم ترمز شديدي بگيرم. وي ادامه داد: به راه خود ادامه داديم كه يك موتورسيكلت به كنار خودروي من آمد و به خاطر ترمز شديدي كه كرده بودم شروع به فحاشي كرد؛ تعداد موتورسيكلتها زياد شد و من عليرغم خواسته آنها مبني بر توقف، سرعتم را زياد كردم تا فرار كنم. متهم گفت: برادرم شيشه خودرو را پايين داد تا علت رفتار آنها را بپرسد اما ناگهان فرياد او را شنيدم و زماني كه چهرهاش را ديدم، با صورت غرق در خون و بيني شكسته او مواجه شدم؛ يكي از آنها با شيشه قليان به صورت برادرم كوبيده بود. در همين حين متوجه برخورد جسمي به ماشين شدم و وقتي به جلوي ماشين نگاه كردم، موتور به زير خودرو رفت. وي با بيان اينكه اگر ميماندم، آنها مرا ميكشتند، گفت: تصميم گرفتم برادرم را به بيمارستان برسانم؛ حدود يك ساعت بعد به صحنه حادثه برگشتم اما فقط يك خودروي پليس ديدم كه از ترس فرار كردم. متهم همچنين اظهار داشت كه نظريه پليس راهنمايي و رانندگي درباره جزئيات حادثه را قبول دارد. قاضي تردست از متهم سوال كرد چطور ممكن است شيشه خودرو بالا باشد و شما با سرعت 120 كيلومتر، صداي فحاشي آنها را شنيده باشي كه متهم جواب قانع كنندهاي به اين سوال نداد. قاضي همچنين از متهم سوال كرد كه چطور موتور «آپاچي» با ارتفاع بالا را مقابل خودروي خود نديدي كه متهم در جواب گفت: من در آن لحظه فقط به برادرم و حال نامساعد او بودم. متهم با بيان اينكه از شروع درگيري تا صحنه حادثه حدود 15 كيلومتر فاصله بود، گفت: پدرم به همراه چند نفر از اقوام با خودروي ديگري پشت سر ما ميآمد اما به من گفت اگر توقف كني آنها تو را خواهند كشت. بعد از اظهارات متهم، شاهدان حادثه در جايگاه قرار گرفتند و مشاهدات خود از اين تعقيب و گريز مرگبار را براي قضات دادگاه بازگو كردند. در انتهاي اظهارات شاهدان حادثه كه برخي از آنها نزديك به اظهارات متهم بود، قاضي تردست بعد از ختم و تجديد جلسه دستور دعوت كارشناسان راهنمايي و رانندگي در جلسه بعد را صادر كرد. انتهاي پيام/ب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]