واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: مسوول فرهنگي فدراسيون دادكان: آقاي عليپور، شما ايده منشور اخلاقي مرا بيوه كرديد
دكتر رضا جلالي، استاد علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي در اين دانشگاه با محمد دادكان آشنا شده بود و به پيشنهاد رئيس اسبق فدراسيون فوتبال، 4 سال را در مسووليت رئيس كميته فرهنگي فدراسيون فوتبال سپري كرد. 4 سالي كه برايش حتي يكبار هم مصاحبه اي نداشت. او كه از جانبازان جنگ تحميلي است، اولين بار همراه با حجت الاسلام عليپور و غلامحسين زمانآبادي، طرح منشور اخلاقي را براي فدراسيون فوتبال نوشتند. طرحي كه بايد در زمان دادكان اجرا مي شد اما همان زمان هم واكنش هاي تندي را از سوي رسانه ها به همراه داشت.
جلالي اين روزها يكي از منتقدان جدي ستاد منشور اخلاقي است و سردمدار جريان ضدحجت الاسلام عليپور كه عليه او به دادگاه ويژه روحانيت هم شكايت كرده و پرونده اي در اين زمينه در حال دادرسي دارد.
او پس از برنامه 90 ويژه ناپاكي هاي فوتبال به «كافه خبر»، حرف هايي تند را عليه دبير ستاد منشور اخلاقي گفت. حرف هايي كه اين ها خلاصه اي از آن است. او ابهام هاي زيادي را به عملكرد فرهنگي عليپور در زمان جام جهاني 2006 آلمان وارد مي كند و مرد شماره يك مبارزه با فساد در فوتبال را دعوت مي كند به مناظره اي رودررو تا درباره سوال هاي بي جواب بر سر بليت هاي جام جهاني 2006 آلمان پاسخ دهد.
اين البته تنها بخش كوچكي از گفته هاي دكتر جلالي است. حرف هايي كه دعوتي است از حجت الاسلام عليپور به يك مناظره:
آقاي عليپور در برنامه زنده تلويزيوني نود پيرامون مباحث بليت و ابهاماتي كه درخصوص عملكرد ايشان در جام جهاني 2006 در آلمان به وجود آمد ادعا كرد كه حاضر به مناظره با هر فرد و شخصيتي است. اينجانب كه تنها مسئول داراي حكم فرهنگي فدراسيون فوتبال در زمان محمد دادكان هستم و به نوعي در كليه جلسات با حضور رييس فدراسيون و دبيران كل وقت حضور داشتم، به صدها دليل و 45 آيتم ابهام، آقاي عليپور را براي همان دوران، دعوت به مناظره مي كنم. براي حرف هايم اسناد و مدارك زيادي دارم كه حاضرم آنها را به مردم نشان دهم. آقاي عليپور دوستان زيادي، خيلي جاها دارند كه هميشه هواي شان را دارند اما اگر ايشان حاضر باشند، مي توانيم روبروي مردم بنشينيم و تاريخ را ورق بزنيم. قطعا ايشان بايد پاسخ هاي مستدلي به نامه ها و مداركي كه من در دست دارم، براي مردم داشته باشند كه اگر اين اتفاق نيفتد تنها بايد بگويم برايشان متاسفم!
قصد من اتهام زني نيست. هر حرفي را كه به زبان بياورم برايش دليل و مدرك و شاهد رو مي كنم. كاش مي شد صدا و سيما اين برنامه را برپا مي كرد و ما رودرروي هم مي نشستيم. با اين وجود هم ايشان دوستاني دارند كه اين اجازه را نمي دهند و هم اينكه خط قرمز هاي رسانه ملي شايد نمي گذارد ايشان بيايد و جوابگوي ابهام هاي فعاليت هاي شان باشند. صدا و سيما اين قصه را فيلتر كرده است. حتي ديديد كه اجازه ندادند تا فردوسي پور پرسش هاي ما را از عليپور در برنامه اش مطرح كند. اينكه ما مي پرسيم بليت هاي جام جهاني كجا رفته اند، چه اتفاقي است كه نمي توان آن را از تلويزيون پخش كرد؟ اين گله اي است كه من از جناب آقاي عادل كه احترام زيادي برايشان قائل هستم و معتقدم نقش كاريزماتيك روزنامه نگاري و خبرنگاري دارند، ولي جاي گله است كه چرا آقاي عليپور يكطرفه صحبت مي كنند؟
اين حقير به مدت چهار سال مسوول مستقيم فرهنگي فدراسيون فوتبال در زمان دكتر دادكان بودم و آقاي عليپور همكار زير نظر من در مقام معاون فرهنگي بودند. من صد تا دليل دارم كه منشور اخلاقي در دوازده صفحه قلم و انديشه اين حقير بوده كه آقايان آن را به نفع خود ضبط كردند و متاسفانه نابودش كردند.
ما اين منشور را اصلا براي چيز ديگري نوشته بوديم. منشور اخلاقي ما قرار بود سبد فرهنگي و ويترين اخلاق گرايي فدراسيون باشد نه نهادي براي برخوردهاي تند با بازيكنان. اصلا قرار نبود ما با كسي برخوردهاي قهري داشته باشيم. آقاي عليپور به نوعي آمده است يك كميته انضباطي ثالث را بعد از كميته استيناف، كميته انضباطي آمد ستاد خودخوانده منشور اخلاقي را با توليت خودش آغاز كرد كه اتفاقا همين جا اشتباهات نابخشودني فدراسيون فوتبال بود.
من مي خواهم همين جا از اهالي فوتبال براي خبطي كه كردم و ناخودآگاه نكاتي را نوشتم كه مولودش شد اين ستاد منشور اخلاقي، عذر مي خواهم. البته تمام تلاشم را كردم تا بتوانم خبطم را جبران كنم. بعد از برخورد با مربياني به بهانه منشور اخلاقي سعي كردم طوري كاري كردم را جبران كنم. براي همين رفتم و وكالت فيروز كريمي و كاظمي را قبول كردم تا ذكات نوشتن آن مطالب را شايد ادا كرده باشم. نوشته هايي كه حاصلش شد ريختن آبروي مردم.
خيلي تلخ است كه منشور اخلاقي ما سرانجامش شد گير دادن به موهاي بلند علي انصاريان از پرسپوليس و سياوش اكبرپور كه ريش پروفسوري مي گذاشت. اينكه آقايان تمام نيروي شان را بگذارند تا سياوش اين ريش هايش را بزند و اين طوري مشكل فوتبال حل شود. بيآنكه بدانند اين بنده خدا براي ريش هايي كه مي گذارد دليلي شخصي دارد. دليلي كه انصافا هم منطقي است. خودش به من مي گفت در زمان بچگي زمين خورده و زير چانه اش چاله بزرگي به وجود آمده بود كه مي خواست با ريش پروفسوري آن را پر كند و آن وقت دوستان هر جايي مي نشستند ، مي گفتند چه معني دارد يك الگوي ريش ... داشته باشد!
من به نظرم به هيچ عنوان وظيفه ما نيست كه در حوزه اختيارات خصوصي افراد دخالت كنيم; موي بلند، موي ژل زده، ريش پروفسوري و ... به هيچ عنوان ما حق فضولي در سليقه فردي فوتباليست را نداشتيم. فقط به دليل اين كه منشور اخلاقي را به عنوان سبد فرهنگي نهادينه كنيم من دوازده صفحه اي را مكتوب كردم.
آقايان شايد الان منكر اين شوند كه منشور اخلاقي نوشته رضا جلالي است اما براي اينكه شما باور كنيد، سند رو مي كنم.من سند دارم كه در تاريخ هفده اسفند در نشريه اتحاديه فوتبال كه مديرمسئولش آقاي علي آقامحمدپور كه قائم مقام صدا و سيما و رئيس اتحاديه فوتبال بود و من آن زمان معاون اتحاديه فوتبال و سردبير اين نشريه بودم با عنوان"ضرورت نهادينه شدن منشور اخلاقي و رفتاري در فوتبال ايران" و تمام آنچه را كه نوشته ام را شرح داده بودم. همه چيزهايي كه عليپور بعدها به نام خودش سند زد و انديشه من را بيوه كرد. شما مي دانيد كه بزرگترين توهين به كسي كه داراي فكر و انديشه است اين است كه انديشه هايش را بيوه كنند، مانند شاعري كه كسي ديگر در غيابش بيايد بگويد اين شعرها مال من است.
شما اگر دقت كنيد به جز يك مورد كه دكتر دادكان به من دستور دادند كه وقت است كه مصاحبه كني و تيم مردان خليج فارس را به نام تيم ملي ايران در جام جهاني 2006 آلمان معرفي كني، در تمام 4 سال مسئوليتم حتي يكبار هم مصاحبه اي نداشتم. آن مصاحبه هم فقط درعرض چند دقيقه انجام گرفت. چون آن زمان آقاي علي آبادي آمد يك صفحه كامل نامه نوشت به آقاي ضرغامي كه اسم تيم ملي ايران عدالت خواهان، مهرورزان... بگذاريد و از اين پس اين را شعار تيم ملي براي جام جهاني معرفي كنيد. اين هم بخشي از اختلافات ميان دادكان و عليآبادي بود. بحثي كه باعث شد دكتر تصميم خودش را بگيرد و اسمي كه ما گفتيم مطرح شد يعني تيم ملي ايران، مردان فارس لقب گرفت. آنها يك اسم به نام عدالت خواهان مهرورزان ... انتخاب كردند كه يك اسم طولاني و پنج شش سيلابي بود.
روزهاي قبل از اعزام تيم ملي به جام جهاني 2006 پر از دعوا بود. جشن پرواز جنجالي به پا كرد. اگر جشن پرواز را يادتان بيايد آقاي دكتر دادكان و تيمسار نوآموز و آقاي پهلوان كه مديران ارشد فوتبال بودند را درVIP جا ندادند. عليآبادي آمده بود تا به بازيكنان سكه بدهد اما دادكان گفت قبل از اينكه تيم در استيج قرار بگيرد بگوييد از دروازه قرآن رد بشوند مستقيم بيايند از تونل رد بشوند و به رختكن هم نروند و ورزشگاه را با اتوبوس ترك كنند. دادكان اين طور ايستاد و نگذاشت اقتدار فدراسيون زير سوال برود اما دوستان حتي دادكان را هم دور زدند.
همانطور كه صحبت شد من نمي خواهم حرف هايم يكطرفه باشد، من مي خواهم وجدان هاي بيدار جامعه كه خبرنگاران عزيز هستند جمع شده و پرسشگري كنند. من حاضرم به صدها سوال بي جواب پاسخ بدهم. امير تاجيك را دعوت كنيد. ببينيد او براي كنسرتي كه در آلمان اجرا كرد پولي گرفت؟يك ريال هم نگرفت ، تنها فردي كه آمد و پول گرفت از ما به خاطر اجراي نون و دلقك در فرانكفورت آقاي محمد اصفهاني بود كه او هم پولش را كامل نگرفت و رقم زيادي نبود. مي توانيد از خود اين آقايان بپرسيد. اينها كه چهره هاي فرهنگي سرشناس كشورمان هستند و در شب فرهنگي ايران در فرانكفورت اجرا داشتند. ببينيد چقدر پول گرفتند و گفته شده چقدر براي اجراهاي شان بودجه نوشته شده است. آقاي عليپور ادعا كرد كه ما نشريه فوتبال ايراني را بيست و هشت ميليون هزينه كرديم سردبير اين نشريه من بودم. پنج شماره چاپ كرديم. عليپور گفت دفتري به نام آي سي تي داشتيم در اشتوتگارت آلمان. يك نفر كاروان ايراني پايش را آنجا نگذاشت.
عليپور ادعا كرد كه بيست و هشت ميليون آنجا هزينه كردند. من شاهدم و گواهي مي دهم كه بيش از يك ميليون براي اين پنج شماره هزينه نشد. آقاي عليپور ادعا كرد كه نود و پنج هزار دلار براي ورود تيم ملي ايران در فردريش هافن كه محل اقامت تيم ملي ايران بود در مراسم استقبال هزينه كرده است. من گواهي مي دهم، اصلا تمام تيم ملي گواهي مي دهند كه يك ايراني از طرف فدراسيون فوتبال به استقبال بچه ها نيامد چون يك نفرمان هم نرفته بوديم به فردريش هافن. ما در فرانكفورت مستقر بوديم. فقط فردي به نام دكتر فرشچي استاد دانشگاه بوعلي سيناي همدان كه بورس دكتري بودند در شهر فرانكفورت مشغول تحصيل در رشته دكتري فيزيك بودند ، براي استقبال تيم ملي با هزينه خودشان رفتند و نزديك 950 يورو هم هزينه كرده بودند براي خريد گل و اين چيزها.
سه|ا|شنبه|ا|11|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]